نوشته اصلی توسط shomila
اسمون ابی عزیز الان که ازدواج کردم خدارو شکر با مادرم مشکلی ندارم قبل ازدواج داشتم یکی از اعضای تالار یه مشکلی داشت که عنوان تاپیکش این بود دختری در آستانه خودکشی منم تقریبا مشکلات اونو داشتم که الان خدارو شکر تموم شده میدونی دلم برای مادرم میسوزه که با هزارو یک شوق و آرزو واسه من خرید میکنه خیلی خوشحاله اصلا وقتی میبینمش دلم نمیاد حرفی از نارضایتیهام بزنم یه دفع به صورت غیر مستقیم بهش گفتم گفت عیب نداره شوهرت خوبه توی اون کشور آزاد اینقدر رعایت میکنه همیشه به فکرته مادرم واسش فرقی نداره که شوهرم ازم دوره