آیا معیارم درسته؟

f-b عزیز سلام
متاسفم از وضعییتت
ببین چندتا مشکل هست
1 - ایا واقعا" اومدی اینجا تا از راهنمایی ها استفاده کنی یا به نتیجه خودت برسی و مهر تایید بگیری اگر اومدی از راهنمایی ها استفاده کنی خوب لطفا" دقت کن
2 تا مشکل هست
معیار زیبایی معیار بدی نیست به شرطی که اونایی که شما میپسندی چهره شماهم در حدی باشه که بپسندنت وگرنه گیر پیدا میشه که ظاهرا" هم شده
دوم اینکه بد نیست یه سری به تاپیک اختلاف های زن و شوهر ها بزنی تا اولویت معیارهات یکم تغییر کنه
ببین همسر خودم خوب فرد زیبایی از هر لحاظ ولی خوب بعد 1 سال برا من یکی که والا عادی شد لذت این زیبایی اینقدر که بقیه میبرن من نبردم چون من زیر یه سقف اینقدر که با اخلاقش و ... سرکار دارم ساعات خیلی محدودتری رو با این چهره درگیرم البته تاکید میکنم به دل نشستن مهم ولی نه خواسته های فضایی؟ یه سوا مادرتون خیلی زیباست اگر جوابتون نه هست پس بگید چه جوری عاشقانه دوستش دارید؟
خلاصه به حرفم شک نکن که اخلاق بسیار روی چهره اثر گذاره پس اولویت های دیگت یکم با این جا بجا کنید به نفعتون

اگر واقعا تا این حد وسواس دارید چه اشکالی داره به دنبال درمان های دارویی هم باشید؟!
فکر کنم زودرنج هم هستید
به هر حال در میون این 300 نفر ( لابد تو این مدت 50 نفری هم اضافه شدن ) همه که بد نبودن، مطمئنا خوبش هم بوده و حتی نیمه گمشده تونم توش بوده، ولی شما به علت وسواسی بودن ندیدین، خوب پس باید به طور جدی اول به خودتون بپردازید، ترسم از اینکه که با این اوصاف بعد ازدواج با دیدن یه خانوم زیبا باز مقایسه کنید و دلتون تکون بخوره و بعدش هم دوباره مشکل براتون پیش بیاد. راستی سنتونم زیاد اورژانسی نیست زیاد سخت نگیرید الان سن ازدواج بالا هست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط F_B

سلام دوستان!

به فریادم برسین!

فوق العاده خستم از این زندگی لعنتی!

هنوز نتونستم ازدواج کنم!

دیگه قدرت تشخیصم رو از دست دادم!

دیگه هیچ کی برام جذابیت نداره، همه یه شکل شدن برام!

سنم داره می ره بالا، نمی دونم چه گلی به سرم بگیرم!

روانشناسم رفتم، گفت تو بیماری دو قطبی داری و شیدایی داری و از این حرفا، بعدشم نمی دونم گفتم چی، گفت تو دیونه ای و باید بری فارابی بستری بشی و بحثمون شد و من اومدم بیرون!

دیگه نمی دونم چی کار کنم!

---

اختلال دو قطبی و شیدایی ربطی به کمالگرایی نداره اصلا! احتمالا روانشناستون دیوانه است و باید بره اونجا بخوابه!
یا نمیدونه اختلال دو قطبی چیه و شیدایی به چی میگن یا اشتباه تشخیص داده

داستان ازدواج f-b و نظرات دوستان رو خوندم...

اینکه شما نمی توانید از بین این همه دختر خانم یکی رو انتخاب کنید ، چند علت اصلی داره:
1- شک بی مورد و وسواس غیر معقول در انتخاب ها
2-برخورد احساسی و بکار بردن این جمله کلیشه ای به دل نشستن!
3-کمالگرایی شما

راه حل هایی که به ذهن من میرسد:
1-تمام معیار هایی که براتون مهم هست در یک برگ کاغذ لیست کنید. ضریبی به هر کدام هم بدهید . وقتی به خواستگاری رفتید و صحبت اولیه را کردید بدون اینکه نظر مقطعی و شتاب زده بدهید ، ان لیست را پر کنید . ان ویژگی هایی که در فرد مقابلتون در ملاقات اول دیدید از ان لیست انتخاب کنید . حالا ان امتیازات را با توجه به ضرایبی که دارند جمع بزنید اگر مجموع ان از 60 درصد کل امتیازات بیشتر بود ، می تونید امیدوار به اشنایی بیشتر باشید.
این را هم یادتان باشد یک انسان پر از نقص و عیب هست . اگر دو خصلت خوب داشته باشه یک خصلت بد هم دارد . پس عشق حقیقی بخاطر مبرا بودن طرف مقابلتان از هر گونه عیب حاصل نخواهد شد بلکه بخاطر قبول خوبی ها و بدیهایش توسط طرفین به دست میاد.

2-در روشی که براتون نوشتم میتوانید به دل نشستن را هم مطرح کنید و براش یک ضریب مثلا 7 در نظر بگیرید . با این حساب مطمئن می شوید که تصمیم منطقی تری گرفته اید و بخاطر به دل ننشستن فرصتی رو از دست ندادید.( باز این موضوع رو همیشه یادتان باشد مرحله به دل نشستن اگر بعد از شناخت اندکی صورت بگیره خیلی بهتر از به دل نشستن انی هست و ثانیا خیلی از افرادی که در نگاه اول جذابیتی برای ما ندارند با گذشت زمان می توانند انسان های بسیار دوست داشتنی باشند)

3-با تهیه یک لیست و دادن ضرایب معقول به هر کدام از صفات دیگر مسئله کمالگرایی هم حذف خواهد شد.

یکبار دیگر تلاش کنید ، مظمئنا مئفق خواهید شد خودتان را اصلاح کنید و زندگی سعادتمندی داشته باشید

سلام به همه ی دوستان

نقل قول:

---

خیلی از افرادی که در نگاه اول جذابیتی برای ما ندارند با گذشت زمان می توانند انسان های بسیار دوست داشتنی باشند)

---

راستش منم به این گفته اعتقاد دارم و بارها تجربه ش کردم و خواستم همین توصیه هم داشته باشم اما مشکل این دوستمون از این راه هم حل نشده چراکه گفتن آشناییشونو با یه دختر خانوم تا 4 ماه ادامه دادن ولی بازم نتونستن ازون معیار اولیه کوتاه بیان.

سلام.روانشناسه غلط کرده.تو دیوونه نیستی.اما باید رو خودت کار کنی تا دیدتو عوض کنی.

سلام f-b عزیز ببین من نظرم اینه کلا یک سال از فکر ازدواج بیرون بیا و توی این مدت فقط رو خودت کار کن یعنی چی
1. یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به مردم
2.حتما و حتما یه وقت بذار برو توی دادگاههای خانواده یه دوری بزن و خوب نگاه کن و فکر کن
3.فکر کن ببین نامزد قبلیت که ظاهرش رو نمی پسندی واقعا اخلاقش خوب بود مطمئن باش اگر خیلی دخت خوب و مهربونی بود حتما عاشقش می شدی و قیافش یادت میرفت من خودم وقتی ازدواج کردم همه دوستام به خاطر اینکه شوهرم موهاش کمه سرزنشم کردند ملی چون من ادم دهن بینی نبودم واز شخصیت شون خوشم اومده بود توجهی به حرفاشون نکردم حالا هم عاشقانه دوستش دارم و اصلا یادم رفته که مو داره یا نه
4.به خدا توکل کن مطمئن باش جواب میگیری:323:

من ته دلم احساس میکنم شما ناخواسته از کسی حالا چه در دوران نوجوانی یا کودکی
خوشتون اومده و حالا بدون اینکه بدونید دنبال اون میگردید.
یعنی معیار زیباییتون دقیقا اون شخص هست.
خوب اینطوری ممکنه اصلا کسی رو پیدا نکنید.
بهتره روانکاوی کنید.
الان با این شروع کتید بیاین و شکل زیبایی رو که در ذهنتون هست رو برای ما تفسیر کنید.
به طور مثال بگید چشماش اینطوری پوستش اونطوری.... شاید بفهمیم مشکلتون چیه.
چون طبیعی نیست که اینقدر مشکل پسند باشید. من خودم وقتی از خونه بیرون میرم با
یک عالم دختر خوشقیافه برخورد میکنم. گاهی فکر میکنم چطور یکی میتونه از روی ظاهر آدمها
ازدواج کنه وقتی اینهمه دختر خوش قیافه هست و به قولی دست بالای دست بسیاره.

پس مطمئن هستم که شما دنبال یک چهره خاص هستید که توی ذهنتون مونده که شاید از نظر
خیلی ها خوش
قیافه هم نباشه.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یک چیز هم در مورد تجربه خودم بگم. بعد از ازدواج شوهرم هر روز به نظرم خوش قیافه تر شده
طوری که الان فکر میکنم کسی مثلش پیدا نمیشه. اون هم همینطور فکر میکنه. و فکر میکنه
توی دنیا تکم و بهتر از من نیست.