هنر نويسندگي!

میدونی جنگ سر ِ چی بود ؟ اینکه این همسایه های به اصطلاح متمدن (؟) آشغالهاشون رو میگذاشتن دمِ در ِ خونه ی ما بیچاره بابا که هر شب مجبور بود آشغالها رو ببره چند کوچه اونورتر تا بده به رفتگرها ..من بالاخره تصمیم گرفتم که شاخ گاو رو بشکنم و یک درس درست و حسابی بهشون بدم واسه همین آشغالهامون رو برداشتم و بردم دم ِ در ِ خونه ی همسایه گذاشتم و اومدم یک پوست موز انداختم جلو پیاده روی در خونه مون و بعدش یک برگه برداشتم و روش نوشم لعت به کسی که اینجا آشغال بریزد تا همسایه ه که افتاد بخونه و ببینه که چی زود نفرینم میگیرش ...

چون آقا عرفان هم چند تا کلمه گفته بودن من هم کلمات ایشون رو میگم که نفر بعدی جمله بسازه
زولبيا - منچستر يونايتد - گربه - روانشناسي

پيشنهاد: زمانيكه دو نفر همزمان با هم پستي رو ارسال ميكنن، نفر دوم (آخرين پست ارسال شده) كلماتش رو بر اساس كلمات نفر قبلي ويرايش كنه كه مبادا دو گانگي پيش بياد.

مرسي:72:

آدم ها بر این باورند که انسان همچون ماشینی در حرکت است اما این چنین نیست ، ما انسان ها دارای روان هستیم پس ناگزیر یه دکتر و روان شناسی در مورد خودمان محتاجیم . ای بابا بزن کانال 3 داره فوتبال منچستر یونایتد با روم رو نشون میده تو هم با این برنامه نگاه کردنت .............
آخ ای صدای چی بود قلبم وایساد . هیچی بابا گربه بود پرید رو کانال کولر . راستی مامان برام زولبیا میخری آخه دلم هوس زولبیا و ماه رمضون رو کرده ....

-----------
ای بابا - مرگ - ورزش - سیگار - خرس قطبی

کتاب روانشناسی دستم بود و داشتم سعی می کردم نظریه های روانشناسی رو تو مغزم فرو کنم چون فردا امتحان دارمم.یهو صدای جیغ گربه ها تمرکزمو بهم ریخت رفتم دم پنجره ببینم چه خبره دیدم دو تا گربه سر یه چیزی با هم دعواشون شده.خوب که دقت کردم دیدم زولبیاست جالب بود با خودم فکر کردم این موقع سال زولبیا اونم دست گربه ها.نکنه از بس روانشناسی خوندم روانپریش شدم.یهو یادم اومد که امشب منچستر یونایتد تو رم بازی داشت.راستی برو بچ نتیجه چند چند شد؟

ای بابا این دومین باره که با کلمات جدید جمله می سازم یه خورده فرصت بدین .آخه من تو تایپ کردن همونقدر تنبلم که خرس قطبی تو راه رفتن.البته فکر نکنید تنبلیم به خاطر بعضی موارد مثل خدای نکرده اعتیاد و ... هست نه من حتی سیگارم نمی کشم و ورزش هم می کنم.یه کتونی خریدم توپ،فروشنده گفته مرگ نداره حالا حالا ها می تونی باهاش بدویی

کتاب ثواب شتاب کبوتر سوزن

خوب فکر کنم این دیگه آخریش باشه چون دیگه خوابم میاد باید فردا برم کارخونه آخه روز اول کاریه اگه من دیر برم کارگرها سو استفاده میکنن. پس با شتاب این یادداشت و مینویسم بعد کتاب ی که میخوام فردا بخونم و میزارم جلوی دستم که فردا که دارم میرم یادم باشه با خودم ببرم . فردا روز اول میگم غذا بگیرم برای کارگرها ثواب داره بخورند لذت ببرند . راستی دیدی چی شد مادر بزرگ سوزن گذاشته بود من براش نخ کنم ای داد یادم رفت ....... حالا یکی به من بگه با کبوتر جمله نوشتنم کجا بود دیگه ؟ >.............

كلمه يادت رفت؟! براي نفر بعدي!

كلمات يادتون رفت ولي من ميگم : شب - بر - همه - شما - خوش

آخ آخ راست میگید .

------------
من کلمات رو نوشته بودم ولی آقا عرفان زحمت کشیدند پس همون ها رو دوستان ادامه بدند :

شب - بر - همه - شما - خوش

------------
خدانگهدار