تا تو نگاه می کنی ، کار من آه کردن است
ای من فدای چشم تو ، این چه نگاه کردن است
نمایش نسخه قابل چاپ
تا تو نگاه می کنی ، کار من آه کردن است
ای من فدای چشم تو ، این چه نگاه کردن است
نردبان این جهان ما و منی ست
عاقبت این نردبان افتادنی ست
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
دلا خو كن به تنهايي
كه از تن ها بلا خيزد
ای نام تو بهترین سرا غاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
فرمودید یک بیت
ما هم خراب میکده عشق و حیرتیم
ته جرعه های حافظ و خیام خورده ایم
سلام
گر کیمیا دهندت بی معرفت فقیری...................گر معرفت خریدی بفروش کیمیا را :305:
اه دست پسرم يافت خراش
اخ پاي پسرم خورد به سنگ
خواب ديدم كه خدا بال و پري داده مرا
در هوا قوت سير و سفري داده مرا
همچو شاهين به هوا جلوه كنان مي گذرم
تيزرو بالي و تازنده پري داده مرا
ز شهر عشقم و آوراگی نشان منست
در این ره آنچه بی قیمت است جان منست
هر امتحان که از آن سختر به وادی عشق
تصورش نتوان کرد امتحان منست
چنان به عشق شدم شهره هرکجا گذری
ز شهر و کوچه و بازار داستان منست
اقا ارش صندوق پیام خصوصی ات رو خالی کن:300:
ای عاشق به انتظار چه نشسته ای
بادهای پاییزی ...بارانهای بهاری.....و یا شکوفه های ارغوانی
انتظار بیهوده ست
پنجره را بازکن
جدار را بشکن
غبار را بشوی
و
خاطره ها را به خاطره ها بسپار
این هست زندگی این هست روزگار