RE: اعتياد عشقي من و همسرم
سلام پریوش جان
این افکار مثبت شما به من هم انرژی مثبت داد
خوشحالم از اینکه زیاد نمینالید واقعا خوشحالم:104:
درمورد مشکلتون به پیشنهاداتی که قبلا دادم عمل میکنین؟
اثرساز بوده؟
سعی کنید بتدریج جلو برین.تغییرات اروم اروم ایجاد میشه و اینجوری دوامش بیشتر خواهد بود:72::72::72:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
مهتاب عزيز . ممنونم از لطفتون :43:
من احساس مي كنم مشكل من بيشتر با خودم است تا شوهرم . من ابتدا بايد تفكراتم رو اصلاح كنم و در نتيجه اون رفتارم هم مناسب تر خواهد شد در مرحله بعد بايد مهارتهاي ارتباطي رو در خودم تقويت كنم .
مي دونيد به نظر من مشكلاتي كه من با شوهرم دارم تا حدودي منعكس كننده اشكالات رفتاري من مي تونه باشه .
البته من نمي تونم همسرم رو اصلاح كنم ولي مي تونم راههاي مناسب رو در رفتارم با ايشون انجام بدهم تا به نتيجه مطلوب برسم . كه اين مسئله البته به زمان و تمرين و استمرار در كار نياز دارد . ناگفته نماند همه اينها در صورتي مي تواند به نتيجه درست بيانجامد كه من بتونم خودم رو خوب بشناسم ، نيازهام رو بدونم و به تناسب اونها راه درست رو در پيش بگيرم . :303:
خيلي سخته . يه جاهايي ادم مجبوره يه چيزهايي رو براي اولين بار امتحان كنه تا ببينه خوبه يا نه . مثل حل يه معادله مي مونه .نمي دونم شايد دارم اشتباه مي كنم . :162:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
سلام دوستان خوبم .
كسي ديگه نمي خواد نظري بده يا من رو راهنمايي كنه . اين چند روزه خيلي به من سخت گذشته . راستي من يه كار ديگه هم كردم . البته نتيجه خوبي نداد نمي دونم من اشتباه كردم اينكار رو كردم يا نحوه انجامش اشتباه بوده يا اينكه هنوز بايد منتظر نتيجه بمونم .
به قول باران عزيز .
نقل قول:
دوره ای طولانی راهی را اشتباه طی کردی حالا برای درست کردنش باید اول خودت را در این زمینه تغییر بدهی و بعد سختی ها و مقاومت های همسرت را به جان بخری تا به هدفت برسی . بدان که هم سخت هست هم باید مدت طولانی انرژی صرف کنی .
شما این ذهنیت رو از اول به همسرت دادی که می تونه روی همه مسائل تو مسلط باشه و اون الان احساس می کنه که اگر غیر از این باشه در زندگی مشکل پیش میاد پس باید تسلط کامل داشته باشه و شما هم اطاعت کنید و چون خودتون هم این نقش رو پذیرفتید و اصلا خودتون به وجودش آوردید اگر رعایتش نکنید دچار عذاب وجدان می شید.
من راهي طولاني رو اشتباه رفتم و اگر به اندازه اون سالها نباشه لااقل به اندازه نصف اون سالهايي كه اين راه رو پيمودم بايد برم تا به نقطه مطلوب برسم .
باران عزيز همونطوري كه گفتي شوهرم سرسختي زيادي از خودش نشون داده و مخصوصا از زماني كه كارت بانكم رو با خودم برداشت و اجازه برداشت از حساب رو نداره خيلي بدتر شده . نمي دونم چه راهي درسته :162:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
عزيزم اميدوارم چيزهايي که مشاور به من ميگه به درد شما هم بخوره،فکر ميکنم بتوني از حرفاش استفاده کني،من هدفم از گفتن جز به جز اونها تو تايپيکم اينه که بتونم به دوستاني که مشکل مشابه منو دارن هم کمکي کرده باشم،اونها رو دقيق ميخوني؟؟؟؟کمکي بهت ميکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
متشكرم مي مي جان :72:
از دوستان خوبم خواهش مي كنم من رو راهنمايي كنند . خيلي به كمكتون احتياج دارم . :302:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
پریوش عزیز میشه دقیقا برامون بنویسی که در ابتدای امر شما برای انجام این کار از چه راهی وارد شدید و به چه شکلی ایشون رو مطلع کردید و همین طور نحوه بیان شما و اینکه همسرتون چطور واکنش نشون دادند؟
البته من فکر می کنم بهتر بود که شما به یکباره این کار رو انجام نمی دادید و صبر می کردید تا هر ماه با برداشتن از حساب بانکی تون و پس انداز اون در جایی دیگر و یا خرید لوازماتی که احتیاج داشتید به همسرتون عملا می فهموندید که می خواید تغییر کنید و دیگه اون پریوش سابق نیستید! و نیاز هست که همسرتون هم برای خرجی خونه و کلا نیازهای مادی و معنوی این زندگی تلاشی داشته باشند؟!
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
متشكرم del عزيز :43:
اگه تاپيك من رو كامل مطالعه كرده باشيد تقريبا متوجه خواهيد شد . ولي اجازه بديد من مجددا به صورت خلاصه خدمتتون عرض كنم .
ببينيد اولين مشكل من اينه كه خيلي به شوهرم تو تصميم گيريهام وابسته ام و اون رو عادت دادم به اينكه در جريان همه كارهاي ريز و درشت من قرار بگيره .
دومين مشكل اينه كه بدليل تمايل من به ديگر خوشنودي ، و اينكه من مدام در پي بدست اوردن رضايت همسرم بودم از خودم و خواسته هام غافل شدم كه يه حس نارضايتي در من بوجود آورده و اين من رو آزار ميده .
سومين مشكل بدليل مسئوليت پذيري بيش از حد من ، شوهرم خيلي بي مسئوليت شده و تو تصميم گيريهاش به من وابسته است . همانطور كه قبلا هم گفتم در راستاي جلب رضايت اون من تمام كارهام رو با اون چك مي كردم و اگر رضايت قلبي اون رو براي انجام كاري نمي ديدم اون كار رو انجام نمي دادم يا حتي اگه كار خيلي كوچيكي رو بدون اطلاع اون انجام مي دادم دچار عذاب وجدان يا به قول آني عزيز تنبيه از سوي والد مستبد مي شدم .
خوب راه حلهايي كه دوستان ارائه دادند .
نقل قول:
1-والد درون بايد توسط من تحت كنترل باشد تا باعث آزار كودك درون نگردد . و مدام موجبات سرزنش و ايجاد عذاب وجدان در من را ايجاد نكند .
2- اهداف بلند مدت و كوتاه مدت رو به صورت اولويت بندي شده در جايي يادداشت كنم و براي رسيدن به آنها برنامه ريزي كنم .
3- بايد به خودم و خواسته ها بيشتر توجه كنم و خودم رو مورد نوازش قرار بدم تا نيازمند به دريافت نوازش آنهم نوازش منفي نگردم .
4- بايد تعريف درستي از خواسته ها داشته باشم و خودم رو و درك و شعور خودم را قبول داشته باشم .
5-از حقوق خودم به طور مسئولانه و حسابشده براي خودم خرج كنم . و خودم رو مورد نوازش قرار بدهم و دوست داشته باشم .
6- من دوست داشتني هستم و حق دارم از مواهب زندگي برخوردار باشم و بدون تلاش مورد نوازش قرار بگيرم .
7-بايد فشارهاي خودم رو كم كنم و بدانم به غير از من ديگران هم مسئوليت هايي دارند كه خودشان هم مي توانند به وظايف خود عمل كنند .
8- براي اصلاح زندگي ، ابتدا بايد خودم رو اصلاح كنم تا شرايط تغيير كند .
9- من بايد خلاقيت به خرج بدم و راههاي نرفته اي را كه تا بحال براي بهبود زندگيم تجربه نكرده ام پيدا كنم و در زندگي عملي كنم .
نقل قول:
به مرور باید مسئولیت های خودت را کم کنی و به همسرت مسئولیت واگذار کنی . از نان خریدن گرفته تا سرکار رفتن و اجاره خانه پرداخت کردن و ....
و در مرحله ی بعد دست از دیگران خشنود کنی برداری و برای کسب نوازش راه های دیگر را امتحان کنی . راه هایی که حق و حقوق خودت هم به شکل مسئولانه در آن مفروض هستند .
نقل قول:
وقتی درجه اعتماد به نفس پائین باشه همش به فکر اینه که ازسوی بقیه مورد پذیرش واقع بشه ،
کسیکه از ارزشها و صلاحیت خودش اطلاع نداره ، بیش از حد خودش رو به شوهر/ همسر می چسبونه و....
در این حالتها شخص تحت تاثیر تلقی های غیر واقع بینانه از خودشه.
نقل قول:
در مورد همسرت و این وظایف را به عهده گرفتن به همین امر بر می گردد که تو به رضایت دیگران برای رضایت از خودتت نیاز داری و این باعث شده که وظایف را به عهده بگیری و ... تا رضایت شوهرت و محبتش را بخری.
دوره ای طولانی راهی را اشتباه طی کردی حالا برای درست کردنش باید اول خودت را در این زمینه تغییر بدهی و بعد سختی ها و مقاومت های همسرت را به جان بخری تا به هدفت برسی . بدان که هم سخت هست هم باید مدت طولانی انرژی صرف کنی .
اما اول از همه روی خودت کار کن تا از خودت رضایت داشته باشی حتی اگر همه از تو ناراحت باشند ، رفتاری که خودت می پسندی نشان بده نه رفتاری که اطرافیانت از آن رضایت داشته باشند و بدان که اگر خودت را دوست داشته باشی دیگران هم تو را دوست خواهند داشت (خودم به این جمله معتقدم و تجربه کردم )
منبع رضایت و آرامش و محبت درون خود توست پس در اطرافیان آن را جست و جو نکن ...
ممنون ميشم اگه شما هم از تجربيات خوبت من رو بهره مند كني .:72:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
del عزيز و گرامي :72:
نقل قول:
البته من فکر می کنم بهتر بود که شما به یکباره این کار رو انجام نمی دادید و صبر می کردید تا هر ماه با برداشتن از حساب بانکی تون و پس انداز اون در جایی دیگر و یا خرید لوازماتی که احتیاج داشتید به همسرتون عملا می فهموندید که می خواید تغییر کنید و دیگه اون پریوش سابق نیستید! و نیاز هست که همسرتون هم برای خرجی خونه و کلا نیازهای مادی و معنوی این زندگی تلاشی داشته باشند؟!
ممنون ميشم بيشتر توضيح بديد . يعني اينكه پس انداز خونه رو براي خريد لوازم منزل ازش استفاده كنم . بايد خدمتتون عرض كنم من تا قبل از اين براي كارهاي شخصي و ضروري هم با كلي صحبت و مقدمه چيني از اين حساب برداشت مي كردم چه برسد به اينكه بخوام وسايل خونه رو بخرم . اون هم سريع ور ميداره ميگه كه اينقدر ول خرجي نكن حالا وقتش نيست از اين خرجها كني . بعدا پول دستمون اومد مي خريم . منظورش از بعدن هم 50 سال ديگه هست . من يه جفت جوراب كه مي خوام بخرم بايد يك ربع راجع به اينكه چقدر اين جوراب براي من لازم و ضروري است توضيح بدم . البته الان ديگه اون رو در جريان اينجور خريد ها قرار نمي دم فقط مي بينه كه مثلا جوراب نو پوشيدم يا يه وقتهايي اصلا متوجه نمي شه . اينطوري بهتره .
از بس كه اون رو تو مسائل جزئي خودم شركت دادم به خودش اين حق رو ميده كه راجع به هر مسئله كوچيكي نظر بده و از من بابت مثلا يه جفت جوراب خريدن توضيح بخواد . بعد من نمي تونم راجع به يكسال و نيم بيكار بودنش ازش توضيح بخوام !!!!!!!!
يه مسئله ديگه اي هم كه هست اينه كه راجع به روابط من با خونواده م خيلي دخالت مي كنه . يكي يكي افراد خونواده من رو زير زره بين ميزاره و مورد تحليل و بررسي قرار ميده . و تازه بعدش به اين نتيجه مي رسه كه بايد با فلاني رفت و آمد كرد به نفعمونه يا به فلاني زياد محل نزار پررو ميشه . :324:
خلاصه از اين جور دخالتها .
بيشتر وقتها هم كه به بحث و بررسي پيرامون اخلاق ورفتار من مي پردازه و انقدر از من انتقاد مي كنه و ابراز مي كنه كه چقدر من مهربون بودم كه تو رو با اين همه اخلافقهات تحمل كردم . :302:
خيلي جالبه تنها حقي كه من دارم اينه كه از خونه برم سركارو برگردم و مستقيم هم بيام خونه و تو خونه هم اصلا خسته نباشم . با خوشرويي تمام براي آقا كه صبح تا شب تو خونه بوده غذا درست كنم . غرغرهاشو تحمل كنم و قربون صدقه ش برم . :161:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
خوب عزیز دلم، خانومی شمایی که تونستی با رفتارهات همسرت رو به اینجا برسونی حتما می تونی با تغییر در رفتارهات دوباره یه زندگی متعادل و خوب داشته باشی! فکر نمی کنی که این طور باشه؟
ببین خانومی شما باید ریز ریز با شخصیتت با اعتماد به نفست و با توجه به خودت به همسرت بفهمونی که یک زن توانا و فهمیده و در ضمن خیلی هم با گذشت بودی و هستی که در قبال بیکاریهای همسرت این رفتارها رو تحمل کردی و تازه به ایشون عشق هم ورزیدی؟
شما باید در ابتدا شخصیتتون رو مستقل کنید! باید به خودتون توجه کنید و این به معنی بی محلی یا کم محلی به همسر نیست؛ این به معنی دعوا یا لج بازی و لجوج بودن نیست؛ این به معنی خودخواهی نیست؛ همه ی اینها یعنی اینکه شما باید جوری رفتار کنید که همسرتون به داشته های شما فکر کنند، متوجه فداکاریهای شما شوند، و این به معنی دست به عمل شدن هست! شما باید با اعمال و رفتارهاتون به همسرتون ثابت کنید که خودتون رو دوست دارید و برای خودتون ارزش قائل هستید، و در ضمن اون قدر عاشق مرد زندگی تون هستید که بخاطرش این کارها رو انجام دادید!
و بعد کم کم با صحبت کردن های منطقی و عملا دادن مسئولیت های کوچیک به همسرتون ایشون رو شریک این زندگی خطاب کنید و کسی که دوست دارید بهش تکیه کنید و همراهیش رو توی این زندگی نیاز دارید، و به کمکش احتیاج دارید!
دختر خوب به درونت مراجعه کن، شما می تونی با دستهای توانای خودت این زندگی رو به گلستان تبدیل کنید!:46:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
آني عزيزم :72:
نقل قول:
البته توجه کن که خانمی با روحیه تو که بی نهایت مسئولیت پذیر است نیاز دارد که زنگ تفریح هایی هم برای خودش در نظر بگیرد تا استراحتی کرده باشد . خودت را در ساعات و با توجه به شرایط موجود تحویل بگیر . تو فشار زیادی در زندگی داری برای این کودک درون کاری بکن .
ممنون ميشم بيشتر من رو تو اين زمينه راهنمايي كنيد .
نقل قول:
بلند نشوی بروی بعد از ظهر با شوهرت دعوا راه بیندازی و از حق و حقوق حرف بزنی که کار بالا بگیره و بعد هم بگویی آنی تو گفتی !!!!
تو فعلا این حرفها را گوش بده و خودت پالایش کن . این حرفها حاصل برداشت من از تو و زندگی توست .
حق و حقوق تو درست مثل حق و حقوق هر زن دیگری است که پا به یک زندگی زناشویی می گذارد یعنی محصول تلاش دو نفر برای ادامه و بقای زندگی .
یعنی اگر تو با توجه به شرایط جامعه مجبوری سر کار بروی و از صبح تا شب کاری کنی همسر تو نباید تا ظهر بخوابد .
یعنی وقتی تو این همه زحمت می کشی حق داری که از پول خودت مقداری را به شکل مسئولانه برای خودت خرج کنی
یعنی همسرت در قبال در خواست نوازش به تو فحش ندهد و تنها نقش رئیس خانه را بازی کند در حالی که واقعا تویی که از صبح تا شب بیرون از خانه و توی خانه می دوی .
یعنی تو به عنوان زن حق داری اگر از سرکار به خانه می آیی و آقا در منزل بیکار است حداقل شام شب را آماده کرده باشد و خانه تمیز باشد
آني عزيز من به محض اينكه شروع كردم به اينكه خودم باشم و براي خودم كاري كنم سرو صداي آقا درامد . ميگيد چيكار كنم . زود هم مثل بچه ها قهر مي كنه . اخه بايد يه روزي بزرگ بشه يا نه ؟ :300:
دوستان خوبم ميشه من رو راهنمايي كنيد . يا اگه شرايط مشابهي داشتيد و موفق به حلش شديد به من هم بگيد .:325: