فرشته مهربان و عزیزم ،کارهایی برای رهایی و تمرکز زدایی از این مسئله کرده ام ،موقت موثر بوده
ولی وقتی یه مشکلی هرچند کوچک تو خانواده ویا اجتماع برام پیش میاد این مسئله هم بیشتر مانور میده و شکستم بیشتر به چشمم میاد ،در کل ضعیف میشم.بیش از حد ناراحت میشم.
به موازات توقف ذهن و ایجاد اشتغالات مفید و نشاط آفرین ، نیازه روی نگرش و وضعیت شناختی خودت کار کنی که اگر از مشاوره حضوری برای این مورد کمک بگیری خیلی بهتره . اشکالات شناختی شما هم از جمله در مورد جایگاه و ارزشهای زن هست که در نگاه شناختی شما وابسته به عوامل بیرونی و نگاه و تایید دیگران بخصوص مردان و میزان مقبولیت یک زن نزد آنهاست . ( همینها باعث میشه جایی که نباید انعطاف نشان بدهی و رابطه ناموقع جنسی با نامزد برقرار نکنی تحت تأثیر توجیهات وی این کار را بکنی . و اکنون به خاطر همین روند شناختی نوعی احساس ضعف نسبت به نامزد داشتن و به هم خوردن آن داری که باعث میشه وقتی با خواستگار مواجه می شی ترس و نگرانی از احتمال عدم مقبولیت پیدا کنی و همین در حالات و رفتار و حتی زبان بدن شما خود را آشکار می کند و پالس منفی ناشی از اون اثر منفی بر طرف مقابل داشته باشه .
پس شناخت درمانی نیز یکی از نیازهای شماست .
متاسفانه پدرم هم خیلی بد رفتار میکنه ،در کل بعد از بهم خوردن رابطم،با پدرم هم میونه خوبی ندارم. ازش کناره گیری میکنم. مخصوصا وقتی میبینم که سر پیری تازه فیلش یاد هندسون کرده!!!
اتفاقاً رابطه با پدر را اصلاح کن و سعی کن رابطه ای عاطفی با وی برقرار کنی برای این کار می تونی گاه از زحماتش قدر دانی کنی ، به او ابراز علاقه کنی و هدیه بخری و..... این به تعادل روحی شما بسیار کمک خواهد کرد و حتی از نظر شناختی هم تسهیل خواهد کرد تغییر نگرش شما را
از اون طرف هم خواهرم با شوهرش به مشکل خورده که همش حرف از جدایی میزنه.اینا که با اون همه عشق و شیدایی ازدواج کردن حالا...
وقتی که مادر و خواهرم پیش من درد دل میکنن و از بدی مردها میگن.مادرم هیچ وقت از پدرم بد نمیگفت ولی چند وقته انگار منفجر شده و چیزهای رو میفهمم که حتی دوست ندارم تو چشای پدرم نگاه کنم.
اکیداً توصیه میشه از شنیدن این موارد منفی و به عبارتی درد دلها دوری کنی .
در کل شما در این شرایط روحی از گفتگو با افراد نا امید ، داری روحیه منفی ، شنیدن درد دلهای دیگران حتی مطالعه این گونه موارد مثلاً در همدردی ، و وارد مسائل و مشکلات دیگران شدن حتی به قصد یاری پرهیز کن که با توصیه ای که با کسب آرامش و تقویت آن داشتم منافات داره .
نمیدونم چرا وقتی این مسائل پیش میاد تمام ماجرای خودم برام مرور میشه و در حقیقت تازه میشه و گیج میشم.
دقیقاً به همین دلیل توصیه بالا را داشتم
بهتره بگم که خیلی وقتا خوبی های نامزدم یادم میاد و اینکه چقدر بهش اعتماد کرده بودم و حتی یک لحظه بهش شک نکردم. فکر کنم خیلی خوش خیال بودم.الان وقتی فکر میکنم که ممکنه با کس دیگه ای باشه و یا حتی همون موقع هم بوده که اون طور دل برید، استرس میگیرم و باورم نمیشه که قبل از اینکه من بله رو بگم اینقدر تلاش میکرد دلمو بدست بیاره ولی بعدش...
یادتون هست به شما گفته بودم توقف ذهن بدهید ؟ ، حتی وقتی می خواهید اینجا مطلب بگذارید این افکار که سراغ شما میاد همون لحظه باید توقف بدهی و نه ذهنت مشغولش باشه و نه تایپش کنی . به رابطه ای که تمام شده دیگه فکر نکن و در ذهنت هم تمامش کن ( کات ، کات ، کات ...........)
واما اقداماتی که تا الان انجام دادم
پارسال تصمیم جدی گرفتم که ادامه تحصیل بدم و 3-4 ماه هم وقت گذاشتم و کنکور دادم
بلافاصله بعد از کنکور به طور جدی دنبال کار بودم،که بعد از چند روز تونستم کار خوبی پیدا کنم،خیلی خوشحال بودم که مشغولیت کاری باعث شده بود از این افکار و احساسات دورتر بشم
کارم خوب بود،درآمد خوبی داشت و لی 12 ساعت کاری برام خیلی سخت شده بود. تا اینکه 1 ماهه پیش با پیدا کردن کار دیگه ای، از کارم اومدم بیرون. کار جدید خیلی بهتر از کار قبلی بود،هم ساعت کاری،هم مسیر و هم امکانات ومزایا و هم محیطش ،جایی که اکثر هم رشته ای های من آرزوشو دارن. قضیه کار من حتی به گوش دورترین دوستام هم رسید و زنگ میزدند تبریک میگفتن وباورشون نمیشد که من بدون پارتی و با تلاش خودم تونسته بودم این کارها رو پیدا کنم.
خلاصه اینکه این شرایط 1 هفته بیشتر دوام نیاورد، یه روز تو محل کارم با احترام یه پاکت بهم دادن و گفتن که مدیر به خاطر بودجه و ...از گرفتن نیروهای جدید پشیمون شده و .... در کمال ناباوری اومدم بیرون.
از این جا رونده و از اونجا مونده
بعد از چند ماه سر کار رفتن خونه نشین شدم.
البته نا امید نیستم،دنبالش هستم
:104::104: نا امید نبودنت عالیه
تو این فاصله هم 2 تا کلاس متفرقه که همیشه دوست داشتم برم ولی وقت و پولشو نداشتم رو اسم نوشتم ولی متاسفانه یه خط در میون میرم و پراکندگی رو تو برنامه هام دارم
خیلی خوبه که این اقدامات رو انجام دادی ، اما اراده به خرج بده و انجامشون بده ، برای بی نظمی و کوتاهی ها برای خودت تنبیه قرار بده
درضمن خوشحال میشم اگر روشهای ایجادآرامش و نشاط درونی خودتون رو بهم بگید
تمرینات ریلکسیشن را انجام بده ، اگر فایل صوتی اون رو پیدا کرده و در حین گوش دادن به دستورات مربی انجام دهی خیلی عالیه .
سعی کن ورزش از جمله شنا را در پیش بگیری .
نظم را در ذهن و عمل به کار بگیر ، یکی از روندهای نظم ذهنی همین توقف دادن به خیالات بی خود و کلاً اشتغالات ذهنیه .
فعلاً همی موارد را درپیش بگیری کلی مؤثر خواهد بود ، نتیجه را که بیان کردی بنا به سطح پیشرفتت نمونه های بعدی ارائه میشه
خیلی ممنونم از شما