RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
مردانی وجود دارند که تا زنی از آن آنها نشده برایش له له میزنند و زمین و زمان را برای رسیدن به آن زن به هم میدوزند. گاهی حتی رابطه جنسی هم به این حس بیشتر دامن میزند اما این مردها به دلیل آنکه کودک درونشان فوق العاده فعال است همین که آن خانم را مال خود کردند مثل یک اسباب بازی که مالک شده اند دیگر برایشان جذابیتی ندارد میندازنشون یه طرفی! و میرن دنبال اسباب بازیهای جذاب تر. اینجاست که بنده میگویم ازدواج عشق را از بین میبرد! بنده هر دو موردش را هم دیده ام :
1. مردی که قبل از ازدواج به شکل کاملا سنتی و رسمی ( بدون هیچ رابطه غلطی) 3-4 سال رفت خواستگاری وچه ترانه ها که در هجر عشقش سرود و چه سینه ها چاک کرد تا دلبرش را از آن خود کرد اما یکی دو سال پس از ازدواج خانمش را تا پای طلاق برد و ...
2. مردی که با وجود رابطه قبل از ازدواج با دلبرش برای او روزی هزار بار میمرد و آوازه عشقش به آسماها رسید اما پس از ازدواج در اندک زمان دلبر را انداخت طرفی و ...
عکس مطالب بالا را هم دیده ام که ازدواجهایی که بسیار ساده شروع شده و اصلا عشقی هم توش نبوده اما سرانجام خوب داشته اند. سر انجام خوب یعنی چی؟ : یعنی داشتن آرامش در کنار همسر و خانواده ای که در پی این ازدواج به وجود می آید. مگر هدف ازدواج در قرآن هم غیر از این است که زن و مرد در کنار یکدیگر به آرامش برسند؟ از نظر بنده این آرامش اونقدر مهمه که حتی به بهانه عشق نباید ازش گذشت.
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
-------------------------------------------
کامران عزیز
آدم اگه منطقی به زندگی نگاه می کنه، باید همیشه منطقی نگاه کنه.
من که با منطق می گم چنین رابطه هایی قبل از ازدواج سودمنده، باید منطقی هم نگاه کنم و بدونم که در دوستی، قید وجود نداره. تعهد اجتماعی نداره.
-----------------------------------------------------------------------------
در مورد منطقی فکر کردن موافقم اما،
من منطقی در حرفهای شما نمیبینم!
چون دقیقا بیشتر از این که این رابطه میتونه سودمند باشه، به دلیل عدم وجود همین قید و تعهدی که خودتون اشاره کردین،
پتانسیل زیادی داره که مضّر باشه...
به عبارت دیگه، با وارد شدن در چنین رابطه ای، بله ممکنه عایدی هم داشته باشین اما باید این ریسک رو هم بپذیرین که از آنجا که هیچگونه تعهدی وجود نداره، ممکنه مجبور بشین هزینه هنگفتی هم بپردازین،
که البته این هزینه هنگفت با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه ما، به مراتب برای خانومها بیشتر خواهد بود...
منظورم اینه که، منفعتی که این روابط داره، با توجه به ریسکی که باید متحمل شد،ارزشش رو نداره،
البته این نظر شخصی منه، برای فرد دیگری با توجه به طرز تفکر او ممکنه بلعکس باشه،
یعنی با توجه به ترید افی که شخص انجام میده ببینه، بله منفعت این رابطه بیشتر از ریسکی هست که باید متحمل شد...
و البته واقعیت دیگری که وجود داره اینه که، جامعه ما الان در حال گذار از سنت به مدرنیته هست، و نمیشه هر دو رو با هم داشت،
به عبارت دیگه، اگه روابط آزاد رو مجاز بدونیم، باید با همه تبعاتش کنار بیایم...
یعنی یا همه چی، یا هیچی،
به عنوان مثال، اگر پسری روابط آزاد داشت، فردا براش مهم نباشه، گذشته طرف مقابلش چی بوده...
مثلا اگه دختری از روابطه قبلیش حتی بچه هم داشت، این پسر حتی با این مشکلی نداشته باشه... و همینطور بلعکس...
حالا به نظرت چند نفر از پسر ها، یا دخترهای ما این طور فکر میکنن؟
این در حالی هست که در اروپا، واقعا نه پسرها و نه دخترها با این مسائل مشکلی ندارن...
بنابرین نمیشه هر دو رو با هم داشت...:160:
----------------------------------------------------
من یک دوست پسر صمیمی بیشتر نداشتم، همچنان هم بسیااااار دوستش دارم. اما به دلایلی نشد با هم ازدواج کنیم. ناله و شیون و ... راه ننداختیم.
برامون هم سخت بود، چون هر دو می خواستیم و نشد.
اما خوب، منطق می گه حداقل فعلا نمی شه. بدون هیچ گونه دلخوری هم از هم جدا شدیم. اما باور کن ناله و شیونی نبود. الانم هر دو داریم زندگی مون رو می کنیم و از این دنیا لذت می بریم.
----------------------------------------------
باور نمیکنم!
من تاپیک شما رو خوندم،
یه نگاه به نوشتههای همینجای خودت بنداز...
چند نکته اینجا وجود داره:
۱. شما هنوز به نویی به این فرد وابستگی عاطفی داری، که البته همونطور که خودت اشاره کردی، بی هدف هست، چون ازدواجی در کار نیست و از هم جدا شدین...
چرا جدا شدین؟
جواب روشنه:
چون با توجه به شرایط فرهنگی جامعه ما، چنین روابطی خارج از ازدواج پذیرفته شده نیست و شما متحمل هزینه سنگینی خواهی شد،
این مساله چیزی هست که هر دو شما پذیرفتین...
من اینجا، طرفدار هیچ دیدگاهی نیستم، فقط میگم، جامعه ما الان ظرفیت پذیرش چنین روابطی رو نداره!
۲. اون پسر هم هنوز در حال سوگواری هست برای این رابطه و این از نوشته هاش در بلاگش مشخصه...
بنابرین با توجه به بند ۱ و ۲، من این جمله شما رو باور نمیکنم:
[size=medium]هر دو داریم زندگی مون رو می کنیم و از این دنیا لذت می بریم.
و سوم:
حالا فرض کنیم اصلا هیچکدوم اینها نباشه، به صرف اینکه این رابطه برای شخص شما مفید بوده نمیشه اینو تعمیم داد که برای همه مفید [/size]باشه
/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////77
-----------------------------------------------
راه های ارضای پسر زیاده. اما دختر چی؟ خطر از دست دادن پرده بکارتش، خطر باردار شدن، خطر بی آبرو شدن و .....
---------------------------------------------------
بله، اما خطر بی آبرو شدن به همون میزان برای پسرها هم وجود داره، نداره؟
فقط هزینهای که دختر میپردازه سنگین تره، همین!
ضمنا، شما فکر میکنی واقعا این پسرهایی که تو جامعه ما روابط آزاد دارن؟ با کی رابطه دارن؟
قاعدتاً با قشری از دخترهای همین جامعه، بنابرین این مساله متقابل هست تا حدودی...
ضمنا، معذرت میخوام، خیلی هاشونم الزاماً نه رابطشون به بارداری میرسه نه به از دست دادن ...
برا همین روشنه که، صرف داشتن پرده بکارت به معنای بکارت نیست!!!
و خیلی از همین خانومها هم بر همین اساس رابطه بر قرار میکنن!
K
--------------------------------------
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
مردانی وجود دارند که تا زنی از آن آنها نشده برایش له له میزنند و زمین و زمان را برای رسیدن به آن زن به هم میدوزند. گاهی حتی رابطه جنسی هم به این حس بیشتر دامن میزند اما این مردها به دلیل آنکه کودک درونشان فوق العاده فعال است همین که آن خانم را مال خود کردند مثل یک اسباب بازی که مالک شده اند دیگر برایشان جذابیتی ندارد میندازنشون یه طرفی! و میرن دنبال اسباب بازیهای جذاب تر. اینجاست که بنده میگویم ازدواج عشق را از بین میبرد! بنده هر دو موردش را هم دیده ام :
1. مردی که قبل از ازدواج به شکل کاملا سنتی و رسمی ( بدون هیچ رابطه غلطی) 3-4 سال رفت خواستگاری وچه ترانه ها که در هجر عشقش سرود و چه سینه ها چاک کرد تا دلبرش را از آن خود کرد اما یکی دو سال پس از ازدواج خانمش را تا پای طلاق برد و ...
2. مردی که با وجود رابطه قبل از ازدواج با دلبرش برای او روزی هزار بار میمرد و آوازه عشقش به آسماها رسید اما پس از ازدواج در اندک زمان دلبر را انداخت طرفی و ...
عکس مطالب بالا را هم دیده ام که ازدواجهایی که بسیار ساده شروع شده و اصلا عشقی هم توش نبوده اما سرانجام خوب داشته اند. سر انجام خوب یعنی چی؟ : یعنی داشتن آرامش در کنار همسر و خانواده ای که در پی این ازدواج به وجود می آید. مگر هدف ازدواج در قرآن هم غیر از این است که زن و مرد در کنار یکدیگر به آرامش برسند؟ از نظر بنده این آرامش اونقدر مهمه که حتی به بهانه عشق نباید ازش گذشت.
دقیقا با توجه به تناقضی که در دیدههای خودتون وجود داره، من به صورت منطقی نمیتونم به این نتیجه برسم که شما رسیدی:
بنده میگویم ازدواج عشق را از بین میبرد!
-----------------------
اتفاقا با توجه به مشاهدات خودتون به نظر میرسه که کاملا احساسی به این نتیجه رسیدین و نه بر اساس منطق...
چون مشاهدات شما با هم در تناقض هستن و نه این فرضیه را تایید میکنند و نه رد...
به نظر من، سرد شدن رابطه پس از ازدواج رو که ناشی از بی مهارتیهای خود ما در مدیریت یک رابطه هست، نباید فرافکنی بکنیم و به اصل ازدواج مربوط بدونیم...
چرا که، اگر مهارتهای لازم رو برای تعامل در یک رابطه نداشته باشیم، به هر حال دیر یا زود اون رابطه فیل میکنه و به سردی میرسه، چه ازدواج باشه چه دوستی، و این ربطی به ازدواج نداره!
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
سلام به همه دوستان تالاري
بحث خيلي خوب و جالبيه و من هم با نظرات دوستان جناب سنگ تراشان،فرشته مهربان،کامران و بالهاي صداقت موافقم ما زنها ارزشمون خيلي خيلي زياده و به واقع زن مثل يک گل ميمونه که بايد خيلي مراقب خودش باشه از اينکه اونطور که بايد و لايقشه ازش مراقبت بشه بماند چون اونقدر تو جامعه آدمهاي ناجور وجود داره که بخواد با هر عنواني به اين گل ضربه بزنه و پر پرش کنه اما يه چيزي که هست اينه که چه تو جامعه خودمون وچه بدتر از اون تو کشورهاي ديگه هر کدوم به نوعي دارن با توجيه هاي مختلف کما بيش به ما ظلم ميکنن و اونطور که بايد و شايد همه حق و حقوق ما زنها داده نميشه و هميشه چه زندگي خوب باشه و چه بد اکثر موقع ها اين زنه که حقش پايمال ميشه و مورد ظلم واقع ميشه، همسر من که کارش با اين جور چيزا مرتبطه و با اين که خودش هم خيلي موقع ها در حق من ظلم ميکنه و جالبه حق رو به خودش ميده وقتي بهش ميگم حاضر بودي خدا تورو زن ميافريد و همون کارايي که تو در حق من ميکني من انجام ميدادم يا دوست داري بچه مون دختر باشه ميگه نه چون نميتونستم اينهمه کوتاهي در حقم رو تحمل کنم و احتمالا زني ميشدم که شايد تا حالا 100 بار طلاق گرفته بودم و بعد ميگه نميتونم به عنوان يه پدر تحمل کنم که مردي که اخلاقش مثل منه با دخترم رفتار کنه،اما عزيزان يه سوالي که برام پيش اومده و ميخواستم تو جوابش کمک کنيد اينه که با همه اين تفاسير من که يک زن متاهل هستم و بسيار هم پايبند اين مسائل هستم و با کسي هم ازدواج کردم که اون هم همينطوره ولي حس ميکنم اين برام تبديل شده به يه معضل بزرگ و يه نگراني که نکنه يه روز همسرم خطا کنه و بخواد بهم خيانت بکنه چون من با همه عيبهاي که داره دوستش دارم و صادقانه دارم همه چيزم رو به پاش ميريزم البته اون آدم معتقديه ولي همش ميترسم پاش بلرزه و اشتباه کنه،خيلي خوب ميشه دوستان در اين مورد هم صحبتي بکنن، ميترسم از اين تنوع طلبي مردان که دوستان ميگن اون هم تو اين دوره و زمونه که واقعا اگه يه نفر يه کم مراقب خودش و زندگيش نباشه چه آدمهايي که نيستن تا حاضرن براي ... زندگي يه خانواده رو خراب کنن،
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
ریحانه عزیز تا حدودی با حرفات موافقم چون به نظر من هم رابطه قبل از ازدواج به شناخت دو نفر خیلی کمک می کنه به شرطی که از همون اول هدف ازدواج باشه چوا من خیلی ها رو دیدم قبل از ازدواج کوچکترین رابطه نداشتن ولی بعد از ازدواج فهمیدن طرف مشکل جنسی حاد داره .تو همین تالار بود که یکی از دوستان از کتک خوردن توسط شوهر هنگام س ک س شکایت داشت و همش افسوس می خورد که کاش قبل از ازدواجش متوجه شده بود .نمی شه روابط قبل از ازدواج را کاملا نفی کرد .من باروابط آزاد این روزها که ماهی یکی عوض بشه مخالفم ولی یک روانشناس تو تلویزیون می گفت قبل از ازدواج هم تست کنید.
با حرف آقا کامران هم که می گن
چرا که، اگر مهارتهای لازم رو برای تعامل در یک رابطه نداشته باشیم، به هر حال دیر یا زود اون رابطه فیل میکنه و به سردی میرسه، چه ازدواج باشه چه دوستی، و این ربطی به ازدواج نداره!
کاملا موافقم و این تنها به خود ما بستگی داره که چطوری نهال زندگی رو آب بدیم. شما اگه به یک گیاه نرسید و مراقبت نکنید دیر یا زود خشک میشه ولی برعکس. پس این ربط داره به مهارتهای خودمون و اینکه همیشه محیط و جو زندگی رو تازه و شاداب و با طراوت نشون بدیم و اجازه ندیم مشکلات اون سرد کنه.و این مهارتها رو کمتر کسی داره و فکر میکنه ازدواج یعنی یک زندگی یکنواخت و زن به فکر بچه و آشپزی و خانه داری و مرد هم کسب درآمد .ولی علاوه بر اینها مهارتهایی هست که باید پیاده بشه تا تنوع و عشق رو در زندگی افزایش بده
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamran2007
-------------------------------------------[color=#DAA520]
-------------------------------------
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
مردانی وجود دارند که تا زنی از آن آنها نشده برایش له له میزنند و زمین و زمان را برای رسیدن به آن زن به هم میدوزند. گاهی حتی رابطه جنسی هم به این حس بیشتر دامن میزند اما این مردها به دلیل آنکه کودک درونشان فوق العاده فعال است همین که آن خانم را مال خود کردند مثل یک اسباب بازی که مالک شده اند دیگر برایشان جذابیتی ندارد میندازنشون یه طرفی! و میرن دنبال اسباب بازیهای جذاب تر. اینجاست که بنده میگویم ازدواج عشق را از بین میبرد! بنده هر دو موردش را هم دیده ام :
1. مردی که قبل از ازدواج به شکل کاملا سنتی و رسمی ( بدون هیچ رابطه غلطی) 3-4 سال رفت خواستگاری وچه ترانه ها که در هجر عشقش سرود و چه سینه ها چاک کرد تا دلبرش را از آن خود کرد اما یکی دو سال پس از ازدواج خانمش را تا پای طلاق برد و ...
2. مردی که با وجود رابطه قبل از ازدواج با دلبرش برای او روزی هزار بار میمرد و آوازه عشقش به آسماها رسید اما پس از ازدواج در اندک زمان دلبر را انداخت طرفی و ...
عکس مطالب بالا را هم دیده ام که ازدواجهایی که بسیار ساده شروع شده و اصلا عشقی هم توش نبوده اما سرانجام خوب داشته اند. سر انجام خوب یعنی چی؟ : یعنی داشتن آرامش در کنار همسر و خانواده ای که در پی این ازدواج به وجود می آید. مگر هدف ازدواج در قرآن هم غیر از این است که زن و مرد در کنار یکدیگر به آرامش برسند؟ از نظر بنده این آرامش اونقدر مهمه که حتی به بهانه عشق نباید ازش گذشت.
دقیقا با توجه به تناقضی که در دیدههای خودتون وجود داره، من به صورت منطقی نمیتونم به این نتیجه برسم که شما رسیدی:
بنده میگویم ازدواج عشق را از بین میبرد!
-----------------------
اتفاقا با توجه به مشاهدات خودتون به نظر میرسه که کاملا احساسی به این نتیجه رسیدین و نه بر اساس منطق...
چون مشاهدات شما با هم در تناقض هستن و نه این فرضیه را تایید میکنند و نه رد...
به نظر من، سرد شدن رابطه پس از ازدواج رو که ناشی از بی مهارتیهای خود ما در مدیریت یک رابطه هست، نباید فرافکنی بکنیم و به اصل ازدواج مربوط بدونیم...
چرا که، اگر مهارتهای لازم رو برای تعامل در یک رابطه نداشته باشیم، به هر حال دیر یا زود اون رابطه فیل میکنه و به سردی میرسه، چه ازدواج باشه چه دوستی، و این ربطی به ازدواج نداره!
کامران خان!
شما مطلب بنده را به درستی نخواندید و به درک درستی هم از آن نرسیدید! بنده تناقضی نمیبینم. بنده به صراحت گفتم آقایونی که با سینه چاک کردن و عشق! ( که به معنایش نرسیده اند) میروند جلو، حالا چه رابطه جنسی قبل از ازدواج وجود داشته( رابطه مثلا غلط) چه نداشته ( ازدواج سنتی) ازدواجشان منتج به نتیجه خوب نشده!
بعد هم در ادامه اضافه کردم که بر عکس این موارد، ازدواجهایی که بدون عشق شروع شده پیش آمده که بسیار هم موفق تر بوده و طعم آرامش را که باید ماحصل طبیعی ازدواج باشد را آنها به خوبی چشیده اند.
نتیجه بحث: اکثر ازدواج های شروع شده با عشق، بعدا عشق در آنها از بین رفته. در حالیکه ازدواجهای بدون عشق، مودت و آرامش و رویش عشق حقیقی را موجب شده اند.
این موضوع بیش از آنکه به مهارت های بعد از ازدواج ربط پیدا کند به انتخابهای احساسی که اسمش را به غلط عشق میگذاریم مربوط میشود. و در واقع اون احساس گرسنگی که در نتیجه غلیانات نیاز جنسی یا تصورات غلط و رویایی نسبت به طرف مقابل یاوابستگی و ... به وجود میاید اسمش میشود عشق و همین عشق با ازدواج پدرش در می آید.
موضوع دیگر اینکه حضرت عالی بهتر هست بدون قضاوت در مورد اشخاص ( با توجه به اطلاعات ناقصی که از مشکلاتشان دارید ) فقط مطالب را بخوانید و در مورد مطالب اظهار نظر کنید نه در مورد شخصیت افراد و ... و مطالب نویسنده را بر اساس شخصیت یا احیانا مشکلات گریبانگر آنها ارزیابی نکنید.
هر کسی از ظن خود شد یار من!
مگر شما وقتی صحبت میکنید و پست میزنید یکسره از اروپا و ایران ( که مشاهدات شخصی بر اساس دنیای دور و بر شماست) مثال نمیزنید؟ خوب طبیعی است که ما هم از مشاهدات و اطلاعات دریافتی از دنیای دور و برمان و دیده ها و شنیده ها و خوانده هایمان و برداشتهایی که در این رابطه دیدگاه و رویکرد ما را میسازد صحبت کنیم. حالا اگر این میشود مشاهده شخصی، و در نهایت نقص!پس بدانید که شما نیز از این نقص مبرا نیستید!
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
کامران خان!
شما مطلب بنده را به درستی نخواندید و به درک درستی هم از آن نرسیدید! بنده تناقضی نمیبینم. بنده به صراحت گفتم آقایونی که با سینه چاک کردن و عشق! ( که به معنایش نرسیده اند) میروند جلو، حالا چه رابطه جنسی قبل از ازدواج وجود داشته( رابطه مثلا غلط) چه نداشته ( ازدواج سنتی) ازدواجشان منتج به نتیجه خوب نشده!
بعد هم در ادامه اضافه کردم که بر عکس این موارد، ازدواجهایی که بدون عشق شروع شده پیش آمده که بسیار هم موفق تر بوده و طعم آرامش را که باید ماحصل طبیعی ازدواج باشد را آنها به خوبی چشیده اند.
نتیجه بحث: اکثر ازدواج های شروع شده با عشق، بعدا عشق در آنها از بین رفته. در حالیکه ازدواجهای بدون عشق، مودت و آرامش و رویش عشق حقیقی را موجب شده اند.
این موضوع بیش از آنکه به مهارت های بعد از ازدواج ربط پیدا کند به انتخابهای احساسی که اسمش را به غلط عشق میگذاریم مربوط میشود. و در واقع اون احساس گرسنگی که در نتیجه غلیانات نیاز جنسی یا تصورات غلط و رویایی نسبت به طرف مقابل یاوابستگی و ... به وجود میاید اسمش میشود عشق و همین عشق با ازدواج پدرش در می آید.
--------------------------------------------------------------------
سر کار خانوم بی دل،
سلام!
به نکته خوبی اشاره کردین،
با حرفهاتون تا حدی موافقم،
اما این موضوع ربطی به ازدواج نداره، عشقی که بدون منطق و شناخت رشد کرده باشه(البته نمیدونم اصلا میشه اسمش رو گذاشت عشق یا نه) وقتی به مرحله چالش و تعهد برسه بدون شک پدرش در میاد!
به همین دلیل، شاید یکی از مزایای ازدواجهای سنتی یا نیمه سنتی که رابطه کنترل شده و زیر نظر خانواده هاست، همین امر هست که شناخت منطقی تر و عمیق تر شکل میگیره و در نتیجه اگر نتیجه به ازدواج ختم بشه قاعدتاً پایداری بیشتری خواهد داشت...
این موضوع رو میشه به نویی در مثالهای خودتون هم مشاهده کرد...
--------------------------------------------------------------------
موضوع دیگر اینکه حضرت عالی بهتر هست بدون قضاوت در مورد اشخاص ( با توجه به اطلاعات ناقصی که از مشکلاتشان دارید ) فقط مطالب را بخوانید و در مورد مطالب اظهار نظر کنید نه در مورد شخصیت افراد و ... و مطالب نویسنده را بر اساس شخصیت یا احیانا مشکلات گریبانگر آنها ارزیابی نکنید.
-------------------------------------------------------------------------
به عنوان یک پیشنهاد به این موضوع فکر میکنم!
----------------------------------------------------------
هر کسی از ظن خود شد یار من!
مگر شما وقتی صحبت میکنید و پست میزنید یکسره از اروپا و ایران ( که مشاهدات شخصی بر اساس دنیای دور و بر شماست) مثال نمیزنید؟ خوب طبیعی است که ما هم از مشاهدات و اطلاعات دریافتی از دنیای دور و برمان و دیده ها و شنیده ها و خوانده هایمان و برداشتهایی که در این رابطه دیدگاه و رویکرد ما را میسازد صحبت کنیم. حالا اگر این میشود مشاهده شخصی، و در نهایت نقص!پس بدانید که شما نیز از این نقص مبرا نیستید!
-----------------------------------------------------------------
بله، من هم از مشاهدات و جامعه اطرافم مثال میارم، اما هیچوقت تعمیم نمیدم و ازش قانون کلی نتیجه گیری نمیکنم...
به هر حال فقط خداوند، از هرگونه نقصی مبراست،
براتون آرزوی شادی و خوشبختی دارم،:72:
کامران
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
کامران عزیز سلام
در مورد رابطه خودم باید بگم:
دوست من، فوق العاده منطقی تر از من توی رابطه، و بعد از اون رفتار کرد (با این که من هم تمام سعیم رو کردم) و الان می فهمم چقدر فوق العاده منطقی بود و شرایط رو درست نگه داشت.
اوایلش که منطقم رو از دست دادم واقعا سخت بود. اما از وقتی تصمیم گرفتم منطقی باشم، همه چیز عالیه. این به این معنا نیست که جای خالیش رو حس نمی کنم. به این معنا نیست که هنوز دوستش ندارم.
نه، من هم چنان اون رو به عنوان یکی از دوست های خوبم می دونم، اما دیگهههه به اون قضیه فکر نمی کنم. شرایط موجود رو پذیرفتم و دارم از راهی که باید برم لذت می برم.
اون هم همین طور.
می دونم مسافرت هاش رو می ره، کارهاش رو خوب انجام میده و ....
برای همینه که می گم دو آدم اگر با هم قرار بگذارن "فقط" دوست باشند و نه چیز بیشتر، می تونند و آه و ناله و اشک و نفرین همراه نخواهد داشت (اگر هر دو منطقی برن جلو)
بقیش رو هم بعدا سر فرصت؛ می خونم فکر می کنم و جواب می دم
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
ریحانه عزیز
من هم با تو کاملا موافقم
ولی مشکل اینجاست که همه دختر خانمها مثل شما منطقی فکر نمی کنند و فوق العاده احساساتی هستند.واصلا تو کلشون نمیره که فقط دوست بمونن .
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
......
می گم دو آدم اگر با هم قرار بگذارن "فقط" دوست باشند و نه چیز بیشتر، می تونند و آه و ناله و اشک و نفرین همراه نخواهد داشت (اگر هر دو منطقی برن جلو)
عجب!!!!
فقط دوست باشند و نه چیز بیشتر!!!!
منطقی برن جلو!!!
ببینید ما روی استثناء ها و خود ساخته ها یا ذهنیاتمان اینجا بحث نمی کنیم.:303:
نیازهای جنسی و عاطفی و هدف گذاری های فردی در روابط دختر و پسر خیلی پیچیده تر از آنست که بگوییم :«فقط دوست باشند و برن جلو!!!»
البته اگر برن جلو هم آخرش حداقل در جامعه ما اکثرا بازنده اصلی خانمها هستند.
منطقی یعنی چه؟
منطقی یعنی کشش های جنسی، نیاز های احساسی به جنس مخالف را ندید گرفتن و رابطه دختر و پسر را صرفا روی یک سری عقلانیت ببینیم.
اینها برای متنها و نوشته های دلنواز و ذهنی مناسب هست. واقعیات زندگی، فیزیولوژی دختر و پسر و نیازهای روانی آنها فراتر از آنها هستند که کاملا منطقی بروند جلو!!!
RE: با ازدواج عشق از بین میره؟؟؟؟؟؟
خانومای محترم چرا خودتونو گول می زنید
منم از جنس شما هستم و خودتونم میدونید که در این مورد منطقی فکر کردن فقط شعاره و خیلی زودتر از اون چیزی که خودتون فکر کنید احساس عاطفی با طرف مقابلتون برقرار میکنید حتی اگه در ظاهر بگید اینطور نیست ولی حستون چیزه دیگه ای میگه ما خانوما خیلی زود وابستگی عاطفی پیدا میکنیم لطفا با واقعیت نجنگید چون حس درونیه ما خلاف اون چیزیست که شما دارید میگید
وقتی یه دختری به صدای جنس مخالف پشت تلفن و یا یه ارتباط مجازی دل میبنده چطور میتونه تو برخورد حضوری دل نبنده