-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
سلام عروسک جان
کاملا وضعیت شما قابل درک است . من به شما توصیه مطالعه چند کتاب را می کنم .
پاسخ خیلی از سئوالهای شما دردرون این کتاب ها هست .
هر چه میزان آگاهی شما بیشتر باشد قطعا با کمی چاشنی مهارت و بهره مندی از توانایی زندگی فوق العاده زیبایی پیش رو خواهید داشت .
شاید دادن یک عدد ماهی به شما، برای امروز خوشحال کننده باشد اما به نظر من شما اگر ماهیگیری را یاد بگیرید برایتان راهگشا تر است . پس ابتدا ماهیگیری و سپس تور ماهگیری بافتن و ...را یاد بگیرید :72:
1- کتاب وابستگی متقابل ( در رابطه با علل و راه های درمان سرپرستی و کنترل گری )
نوشته ی ماری بیتی
2- هفت عادت مردمان موثر
نوشته ی استفان کاوی
3- وضعیت آخر
توماس هریس
4- ماندن در وضعیت آخر
توماس هریس
خواهش می کنم کتاب ها را به همین ترتیبی که نوشته ام مطالعه کنید تا نتیجه ی بهتری بگیرید.
-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
سلام وممنون از راهنمايي هاي بسيارخوبتون
من تاپيك خانم بالهاي صداقت رو خوندم بسيار ناراحت شدم به طوري كه غم وغصه خودم رو فراموش كردم وجا داره ازاين همه صبرواستقامت و ازخودگذشتگي تقدير كرد . درسته كه من مشكلاتي كه خانم بالهاي صداقت عزيز با همسرشون داشتن رو ندارم يعني شوهرم فردي به شدت خانواده دوست ، بسيارعاشق همسر وبچه وبامسئوليت هست وهمچنان به ما محبت مي كنه و عاشق زندگيش هست . ولي اينو مي دونم كه اگه دوست داشته باشم زندگيم تغيير بكنه وبتونم به همسرم كمك كنم تا ترك كنه اول بايد خودم رو اصلاح كنم . بهتون گفتم كه شوهرم شب قبل خيلي گريه كرد واين نشون مي داد كه ازاين وضعيت به شدت خسته شده . ديروز كه از سركاررفتم خونه ديدم روي تخت خوابه بعد كه بيدار شد گفت ساعت 7 مي ياي با هم بريم كلينيك ترك اعتياد مي خوام ترك كنم . ديگه خسته شدم منم گفتم باشه ميام . ورفتيم بادكتر صحبت كرديم وخيلي اميدواري داد ودرمانش رو شروع كرده حالا از ديروز داره تلاش مي كنه كه ترك كنه خيلي خوشحال شدم كه ايندفعه خودش خواست . باورتون مي شه كه ديشب اولين باري بود كه توي اين مدت با آرامش تاصبح خوابيدم . دوستاي خوبم من دارم تلاش مي كنم كه خودم را اصلاح كنم وصبرم روزياد وازهرچيزي زود ناراحت نشم شايد بتونم اينجوري زندگيم رو نجات بدم . بازم منتظرراهنمايي ودعاي خير شما دوستان گلم هستم .
-
Re: لطفاً راهنماييم كنيد
عروسک جان خوشحالم که به این نکته رسیدی
چه خوب شد که خوبی های شوهرت را دیدی
و متذکر شدی
عزیزم
در کنارش باش تا بتونی ترکش بدی
مطمئن باش به خدا توکل کن
الان همسرت توی شرایط
سختی هست
شدیدا به محبت و دلگرمی شما احتیاج داره
و بدون که یک شبه نمی تونی ترکش بدی
عزیزی به من گفت که 4 سال در کنار شوهرش بوده تا تونسته ترک کنه
هر بار که شوهرش منصرف میشده و دوباره می کشیده
همسرش بهش امید می داده که:" طبیعیه ...نگران نباش... تو می تونی...."
و با امید هایی که به شوهرش داده الان شوهرش 3 سال هست که پا ک ِ پاک هست
عروسک جان
راه سختی را در پیش داری
ولی اگر درست گام برداری و تمام سختی ها را به جون بخری
چنان پاداش شیرینی در انتظلرت هست که وقتی بهش برسی
تمام رنج هایی رو که متحمل شده ای برایت میشه لذت
ثابت قدم باش
و بدان تو الان سنگ زیرین اسیاب هستی
فشار های تو چند برابر میشه خیلی زیاد باید ارامش خودت و مهمترر خانه را حفظ کنی
که خیلی سخته اما امکان پذیر هست ... تو می تونی
راستی به کلاس های اِن اِی حتما سر بزن..."انجمن معتادین گمنام"
تا اعتیاد برایت بشه بیماری نه یه معضل لا ینحل
تلاش کن
موفق می شوی
بدان که وقتی شوهرت نجات پیدا کنه ... اونقدر به تو و بچتون می بالد ...اونقدر به تو اغتخار می کند که حد ندارد
مطمئن باش خدا پاداش این صبر و تلاشت را می دهد
موفق باشی گل خوشگلم
:72:
-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
سلام عروسک عزيزم
مشکلتو خوندم خيلي ناراحت شدم من خودمو در حد راهنمايي نميبينم آخه خودمم مشکل دارام و نمي دونم چي کار کنم .
خانم گل تو صحبتات گفنه بودي که شوهرت اويل سيگار ميکشيده و تو همش مواظبش بودي که سراغ اعتياد نره و اين يکي از مشکلات الان منه .همسره من هم جلوي من سيگار نمي کشه اما من ميفهمم. اين اواخرم که پاکت سيگاراش يا نخ هاي سيگار تکي تو خونه پيدا کردم .به نظر تو اگه بهش گير ندهم بهتره.
خوشحال ميشم که نظرتو در اين مورد بدونم .اگه تو تايپيکي زدم نظرتو بده تا مشکلم با مشکلت قاطي نشه .(اختلاف با همسر و ماندن سر دو راهي ) تا مدير سايت نارحت نشه.
:323:
:72:در آخر ميخواهم بگم از خدا ميخواهم که کمکت کنه .و به تو و به همسرت اين قدرتو بده که اين مشکل هر چه زودتر با کمک هم حل کنيد. (خدايا به بزرگيت قسم کمکشون کن)
-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
سلام دوستان گلم توي اين مدت خيلي دلم براتون تنگ شده بود ولي اصلاً حوصله نوشتن ودرد دل كردن را نداشتم ولي هرروز موضوعات سايت را مي خوندم وازتجربه هاي ديگران استفاده مي كردم . توي اين مدت اتفاقات زيادي افتاد گفته بودم كه شوهرم مي خوادبره كلينيك ترك اعتياد وترك كنه كه اين كار فقط 10 روز دوام داشت . وبعد از اون رفت خونه پدرش كه توي يه شهر ديگه هستند وتايكماه نيومد وبعدش به خاطر چك هاي برگشتي كه داشت همونجا زندانش كردند و هرروز زنگ مي زد كه يه ضامن پيدا كنم وآزادش كنم ولي من به حدي دلم شكسته بود وازدستش عصباني كه هيچ توجهي نكردم وگفتم حقت هست كه اين بلاها سرت بياد آدمي كه عرضه نداره بايد اينجوگرفتارشود والان نزديك به 25 روز است كه توي زندان وهمونجا ظاهراً دوباره ترك كرده ولي من نمي تونم ببخشمش نمي دونم چه كاركنم هردفعه مي گويم اين آخرين مهلت ولي بازكوتاه مي يام . حقيقتش توي اين مدت سعي كردم مهرش رو ازدلم بيرون كنم خيلي سخته ولي دارم سعي مي كنم كه ديگه فراموشش كنم ولي هردفعه دخترم با بهانه هاش وكارهايي كه انجام مي ده منصرفم مي كنه مثل ديروز كه لباساي باباش روبرداشته بود بو مي كرد مي گفت بوي بابام رو ميده و اونا رو تنش كرده بود به طوري كه دل سنگ هم براش آب مي شد . دخترم شديداً به پدرش وابسته است وهمينه كه منو مردد كرده كه چه تصميمي بگيرم . شوهرم همش زنگ مي زنه والتماس مي كنه كه ببخشمش وقول ميده كه ايندفعه ديگه ترك كنه ولي من ديگه بهش اعتماد ندارم . پدرش امروز دنبال كارهاش بود كه آزادش كنه ومن موندم دوباره چه تصميمي بگيرم وچه كاركنم ؟
-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
باسلام ، دوستاي گلم من با توجه به اتفاقاتي كه بعداز تايپيك قبلي برام افتاد تصميم جدي براي طلاق گرفتم و درخواست طلاق هم دادم . فقط از شما عاجزانه كمك مي خوام كه راهنماييم كنيد كه چطور بادخترم رفتاركنم كه زياد بهانه باباش رو نگيره چون توي اين چندروز كلافم كرده وبا اين كار من ضربه بسياربدي مي خوره . توروخدا راهنماييم كنيد بهم بگيد چي بهش بگم . ممنون
-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
[quote=عروسك]
باسلام به عروسک جون!
به نظر من اگه یه مهلتی به همسرت بدی که دوباره برگرده خیلی بهتره البته حالا که درخواست طلاق دادی بهتره یه مدت نه چندان طولانی(چند ماه)جدا زندگی کنی و دورا دور مراقب باشی که آیا اون دوباره به طرف اعتیاد میره یا نه؟ اگه این چند ماه واقعا دور خلاف نرفت مجددا به خاطر دخترت و اینکه در آینده تو رو مقصر این جدایی ندونه قدم به زندگی مشترکت بذار.حتما حتما دعا کن و از خدا کمک بخواه.
-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
باسلام ،
من از شما كمك وراهنمايي خواستم ولي كسي جوابي نداد و راهنمايي نكرد منم ديگه اصرارنكردم وضعيتم به همان روال قبلي ادامه دارد شوهرم درزندان است واون طوري كه ازظاهرش پيداست ترك كرده منم منتظرم تا بعداز آزادي تكليفم رو مشخص كنه . ولي مشكلي كه الان دارم اينه كه مدتي است افكار منفي زيادي ذهنم رو مشغول كرده . همش به مرگ فكر مي كنم به اينكه يكي از عزيزانم مي ميره ، همش توي ذهنم فكر مي كنم دخترم داره مي ميره ، توي ماشين مي شينم فكر مي كنم الان تصادف مي كنيم و مي ميرم خلاصه همش افكار منفي ومرگ خواهشمندم كمكم كنيد كه بتونم اين افكاررو از خودم دوركنم چون فكرم مرتب مشغول اين موضوع شده .
-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
سلام عروسک جان
شرایط سخت تو را کاملا درک می کنم و می فهمم که به دنبال راه حل هستی .
در شرایط فعلی به طلاق فکر نکن و ذهن خودت را از موضوع طلاق فاصله بده چرا که در فشار هستی و روزهای سختی را پشت سر می گذرانی .
کاملا مشخص است از فشاری که روی خودت تحمل می کنی افکار منفی دیگری که منشا ترس دارد هم به سراغت امده .
خودت را رها کن از هر چه ترس است و در این لحظه زندگی کن و فکرت متمرکز مسائل لحظه باشد .
به نظرم در این شرایط کمک گرفتن از یک مشاور می تواند به تو خیلی کمک کند پس خواهش می کنم یک مشاور خوب پیدا کن تا به تو کمک کند و تو را با ترس های زندگی ات رو به رو کند وراه مقابله با ترسهایت را به تو یاد بدهد .
-
RE: لطفاً راهنماييم كنيد
باسلام نماز وروزه هاتون قبول باشه ،
شوهرم پنج شنبه از زندان آزاد مي شه ومن تصميم گرفتم كه اين دفعه هم يه فرصتي بهش بدم تا بتونه خودش را اثبات كنه و من هم خودم و تغيير بدم ورفتارهاي گذشته را كناربذارم . ازشما مي خوام كمكم كنيد كه چه رفتاري بايد داشته باشم باتوجه به اخلاقياتم كه توي تايپيكهاي قبلي گفتم . اين روزها خيلي استرس دارم . ازنظرروحي داغون شدم هرچه به تاريخ آزادشدنش نزديكترمي شم استرس وفكرم هم زيادترمي شه . نمي دونم چه رفتاري بايد داشته باشم .