RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
اقای mahyarhx اول سعی کن خودت رو دوست داشته باشی بعد عشق و دوست داشتنت رو به دیگری هدیه بدهی
مهم ترین اصل توی زندگی دوست داشتن و شناخت از خویش هست
یادت نره
کلی مقاله توی سایت هست مبنی بر کنترل احساس و هیجان
این جور که شما شدیدا احساسی می شوی
یه روز اوج عشق می شوی و یه روز اوج تنفر نمی تونی درست تصمیم بگیری سعی کن اول خودت را خوب بشناسی و خودت رو دوست داشته باشی سپس وقتی به ثبات برسی اون موقع هست که عشق واقعی رو بدست می اوری
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
برادر گرامی من هم در ادامه صحبتهایی که دوستان مبنی بر خودشناسی و دوست داشتن خود به شما ارائه کردن عرض میکنم که انسان برای رسید به هر آنچه که طلب میکنه و آرزو داره باید با حفظ عزت نفس تلاش کنه نه اینکه برای رسیدن به مقصودش از هرچه که داراییش محسوب میشه دست بکشه فقط برای اینکه به وصال برسه!
البته استثناء هم داره ؛ انسان تنها در مقابل خالق خویش میتونه از همه هستیش ( مال ومنال ، جان ، آرزوها و ...)بگذره و خوار و ذلیل بشه و این خواری عین افتخار و عزته !
منظور من از دارایی ، مال و ثروت نیست بلکه ارزش و اعتبار و اعتقاد و عزت نفس هست که به نظر من درست نیست به خاطر یک انسان مثل خودمون به راحتی از دستش بدیم !
ببینید برادر من ، شما میگید حاضرید به خاطر اینکه شیوا خانم رو بدست بیارید از ثروتی که از پدر مرحومتون ( خداوند ایشون رو رحمت کنه) بهتون ارث رسیده بگذرید این درست چون به هر حال ارزش یک انسان بیشتر از ثروته خصوصا" انسانی که شما برای ازدواج انتخاب کردید و میخواید در کنارش زندگی کنید هر چند تو قضیه شما با پول نمیشه اینکارو کرد و منظور شما برای راه انداختن کار و منبع درآمد بود .
اما اینکه میگید حاضرید حتی تو خونه های مردم کارکنید و نوکریش رو بکنید و هر کاری دیگه ای ، به نظر من درست نیست و شما با این کار ارزش و عزت نفس خودتون رو پایین میارید ! درسته که شما میخواید با این کار عشق و علاقه تون رو به شیوا خانم ثابت کنید ، اما در کنارش یک چیز دیگه هم بهش ثابت میکنید و اون پایین بودن عزت نفس و عدم پذیرش خود شماست که مسئله مهمی هست .
شما باید در عین حال که برای به دست آوردن ایشون تلاش میکنید و در عشقتون محکم و مصمم هستید ، به فکر ارزش و شخصیت خودتون هم باشید و خودتون رو دست کم نگیرید .
اگه شیوا خانم دانشجوی یک رشته جامعه پسنده شما هم دقیقا" همینطورید و اگه شیوا خانم خواستگارهای زیادی داره شما هم حتما" همینطورید اما چون تا حالا خواستگاری نرفتید از این واقعیت بی اطلاع هستید و فکر میکنید فقط شیوا خانم هست که به شما علاقه داره ( البته میزانش رو هم گفتید که کمتر از علاقه شماست ) .
و شاید والدین شما از این مسائل آگاهی دارن برای همین با شما مخالفت میکنند !!! اما شما فقط به ارزش شیوا فکر میکنید و ارزش خودتون هیـــــــــــچ در حالیکه زندگی در کنار همسر وقتی لذت بشه که هر دو همدیگه رو همونجوری که هستند بپذیرن و حاضر به تحقیر و ذلت اون یکی نباشن اما شما با انتقال این احساسات و عولطف و اظهار ضعف خودتون رو در چشم اون کوچیک میکنید .
چرا فکر میکنید شما میتونید برای وصال اون هر کاری بکنید ؟ چرا به خودتون فکر نمیکنید ؟ پس شخصیت و اعتبار خود شما چی میشه ؟نمیگم مغرور باشید که یک صفت زشته و غرور و تکبر و خودخوهی با عزت نفس تفاوت داره .
شما یک مرد هستید و یک مرد همیشه باد در عین عاشق و مهربان بودن هم اقتدار داشته باشه و هم عزت نفس و قوت نه ضعف و ناتوانی .
موفق باشید
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
ممنون . اگر من میگم حاضرم هر کاری براش انجام بدم . تا به خواستم برسم. این نیست که برداشت کردید البته حق داریداما بدونید شیوا من رو یه پسر مغرور میدونه البته خیلی دوست داره. خودش به خواهرم گفته مهیار شخصیتش قشنکه. البته سال پیش اینارو میگفت:302::302::302::302:
غرور کاذب ندارم . اما کلا جدیم.
-----------------------------------------
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
آقای مهیار من نگفتم مغرور باشید اتفاقا" با رنگ قرمز تاپی کردم تا دقت کنید ؛ گفتم عزّت نفس یعنی اینکه برای شخصیت خودتون هم ارزش قائل بشید و چیزی هش نگید که ارزشتون رو پایین بیاره این دقیقا" بر خلافه غرور یا کم توجهی به شیوا خانمه !
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط m.mouod
البته استثناء هم داره ؛ انسان تنها در مقابل خالق خویش میتونه از همه هستیش ( مال ومنال ، جان ، آرزوها و ...)بگذره و خوار و ذلیل بشه و این خواری عین افتخار و عزته !
خداوكيلي با اين جمله خيلي حال كردم.:43::46::72::104:
(مهيار جان شرمنده من در مورد قضيه شما مشكلي نميدم چون راستش تجربه ام خيلي كمه صلاح نيست نظري بدم)
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
یه سوال خیلی مهم. لطفا خیلی بادقت جواب بدید.
میدونید که رابطه من و شیوا مثل قبل نیست و هفته ای یه بار اونم تلفنی شده و وقتی حرف میزنه طوری با صحبت میکنه که تعادل و حد مرز میرازه (امید وارم متوجه بشید منظورم رو)
حالا به نظر شما من باید خشک حرف بزنم؟ عزیرم و . . . دیگه نگم؟ چطوری باشم؟ اون خودش که بیکاره زنگ میزنه
و وقتی خسته میشه بی مقدمه میگه کاری نداری . . .
درکل من تو این دوره از رابطمون که انقدر داغون شده نوع رفتارم چطور باشه؟ یه جوری نشون بدم که بی تفاوتم؟
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
كاملا واضحه.....اگه ميبيني داره حد و حدود رو رعايت ميكنه معنيش اينه كه نميخواد از يه حدي بيشتر صميمي بشين....پس تو هم به احترام شيوا و خواسته اش حد و حدود رو رعايت كن....همين
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahyarhx
یه سوال خیلی مهم. لطفا خیلی بادقت جواب بدید.
میدونید که رابطه من و شیوا مثل قبل نیست و هفته ای یه بار اونم تلفنی شده و وقتی حرف میزنه طوری با صحبت میکنه که تعادل و حد مرز میرازه (امید وارم متوجه بشید منظورم رو)
حالا به نظر شما من باید خشک حرف بزنم؟ عزیرم و . . . دیگه نگم؟ چطوری باشم؟ اون خودش که بیکاره زنگ میزنه
و وقتی خسته میشه بی مقدمه میگه کاری نداری . . .
درکل من تو این دوره از رابطمون که انقدر داقون شده نوع رفتارم چطور باشه؟ یه جوری نشون بدم که بی تفاوتم؟
اقای مهیار با توجه به اینکه شما و شیوا خانم هنوز هیچ نسبتی با هم ندارید و حتی خواستگاری رسمی هم انجام ندادید و ارتباطتون در همین حد دوستی بود ( البته قراره انشاء الله بعدا" نسبت پیدا کنید) باید از همون اول رابطه تون حد و مرز رو رعایت میکردید و بکار بردن الفاظ و جملاتی که معمولا" زن و شوهرها به همدیگه میگن برای دو نفر که محرم نیستند و نسبتی ندارن ، درست نیست و نتیجه اش همین وابستگی و ایجاد علاقه میشه که هنوز به نتیجه نرسیده داره کم کم کمتر میشه .
شما هم متقابلا" حدود رابطه رو مراعات کنید و زیادی بهش اصرار نکنید .اینطوری که شما میگید انگار شیوا خانم شما و هم صحبتی با شما رو فقط برای وقت گذرانی و رفع بیکاری میخواد نه به خاطر ازدواجی که شما دارید به خاطرش از همه چیزتون میگذرید :305:
هوشیار باشید و به قول و حرف واهی و بی پشتوانه دل خوش نکنید .از همین حالا از رابطه تون کم کنید و حتی آمادگی برای اتمامش رو در خودتون ایجاد کنید /نه اینکه شما قبل از اون رهاش کنید چون هنوز مطمئن نیستید که قسمت همدیگه میشید یا نه منظورم اینه که هر احتمالی رو بدید و تنها به خواسته خودتون توجه نکنید اینجوری اگه قسمتتون نشه کمتر آسیب میبینید و راحت تر با مسئله کتار میاید.
موفق باشید
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
همین الان من بتا به دلایلی خواستم گوشیم رو خاموش کنم . یه اس ام اس به همه شماره گوشیم SENDکردم که به دوستان این خطم off میشه و به فلان خط زنگ بزنید . . . . به شیوا هم رفت اس ام اسم . یهو رنگ زد بهم گفت چرا خاموش میکنی گفتم گوشیم خرابه. همین حرف شروع شد 20 دقیقه حرف زدیم و هی میگفت میخوام برم کار دارم . . . اما من هی ادامه صحبت رو می گرفتم. وقتی که خواستیم خدافظی کنیم گفتم شیوا چقدر برات ارزش دارم چقدر دوسم داری به خدا یهو گفت (به جونه مهیار نمیگم نمیدونم. اه اوه یکی . . .نمیدونم) خلاصه قط کردیم . اس ام اس دادم که شیوا تو قراره حانومم شی گقت نمیدونم!!!!!
عصبانی شدم و اس دادم پس زمانی زنگ بزن که تو قلبت فقط مهیار باشه و اونو مرد زندگیت بدونی در غیر این صورت چیزی که زیاده خواستگاره پول دار و . . . .
با این که میس انداخت اما امشب فهمیدم چقدر بدبختم. الانم گوشیم