بد جوری نا امیدم هیچ هم صحبتی ندارم
نمایش نسخه قابل چاپ
بد جوری نا امیدم هیچ هم صحبتی ندارم
جواب ندادین
هركسي هر جوابي ميده شما كاره خودتو ميكني...شما دوست داري يه جواب بشنوي: برو باهش دوست شو.همه چيزو فراموش كن كه چه كارهايي ميكنه.شخصيت خودتو زير پا بذار و در آخر با كسي ازدواج كن كه اصلا بهش اعتماد نداري.خوب حالا خيالت راحت شد؟؟؟
سلام daisy
لطفا مهربونتر
roz-Zard نمی خواهی از خودت به غیر از این موضوع بیشتر برامون بگی...
تا ما تو را بیشتر درک کنیم...
از علاقمندیهات
نقاط ضعفت
نقاط قوتت
از دوستانت
از تفریحاتت
از تحصیلاتت...
و از آرزوهات
از اهدافت
از تصمیمات...
شاید اینجوری بهتر بتوانیم مسائل را با هم مرتبط کنیم....
باید یه کمی از آن سلول انفرادی که خودت را در آن حبس کردی، بیرون بیایی... تا آسمونو ببینی....
دوستان به خدا دست من نیست هر کار میکنم بازم فکرش از سرم بیرون نمیره لعنت به این عشق سگی
اين عشق سگي نيست اين هوس شيطانيه
اگه هوسه چرا به صحبت کردن با اونم راضیم چرا از ذهنم نمیره چرا به کس دیگه این علاقه رو ندارم اخه من دلم واسه اونم میسوزه نمیخوام به خاطر در اوردن خرج زندگیش و پول خودشو جلوی اون نامردا که میدونم یه روز بهش خیانت میکنن کوچیک کنه خودشم میگه که دوست پسرش با چند نفر دیگه هم رفیقه که به این نمیگه ولی من میدونم اون پسره فقط اینو واسه سکس میخواد واسه همینم واسش پول خرج میکنه اینم میدونه یا نمیدونه مجبوره اخه من حیفم میاد اون به این زیبائی مهربونی این مشکلات رو داشته باشه هر چندم که ادم بدی باشه بازم گناهه بخدا من دنبال هوس خودم نیستم فقط میخوام به اون کمک کنم میخوام براش یک همدرد و کمک حال باشم ولی نمیدونم چه جوری بخدا دلم براش میسوزه ن که نمیتونم این حرفا رو بهش بزنم دلش ازم میشکنه بخدا من هوس باز نیستم من میخوام اونو از گمراهی در بیارم بابا من هر چی میگذره بیشتر میفهمم که من باید بهش کمک کنم اون توی گمراهیاش غرق شده شما بگید من چه گناهی کردم این قدر دل رحم شدم من برای دختر بچه ی اونم نگرانم چون اگه اینجوری باشه با این زمونه بد اونم گیر این نامردای پست فطرت میوفته و خراب میشه حد اقل یه کاری واسه دخترش کنم مگه اون چه گناهی کرده
سلام roz_zard
نمی دونی چقدر جات در انجمن ها و موضوعهای دیگه خالیه...
نمی خوایی از این اتاقت یه سری بیایی بیرون...
بیا با غمهای ما هم آشنا شو
بیا دردهای ما رو هم ببین.
شاد چند قطره اشکی هم برای ما ریختی
شاید برای لحظاتی دلت با ما شد
ما اصلا از شما خسته نیستیم...
می بینی پستهای این موضوع از 78 هم گذشته....
اما کسانی تنها در موضوعات خود منتظر اندیشه های شما برای کمک هستند...
منتظرت می مونیم...
دوستان من میخوام دیگه اصلا بهش فکرم نکنم ولی وقتی تصمیم میگیرم تا یه هفته نمیتونم طاقت بیارم شما نمیدونید چه حال بدی دارم با این همه کارو درس و ایدچیزا باز همش تو فکر اینم شما از خدا بخواین یه کاری واسم کنه اخه میگن با صبر درست میشه چقدر صبر کنم شما بگید
چرا به خودت فكر نميكني؟!نقل قول:
نوشته اصلی توسط roz_zard