-
RE: صیغه موقت
باسلام وتشکر ازدوستا خوبم وراهنمایی خوبتون
من ازفرشته مهربون عزیزم ممنونم که دقیقا به حرف من رسیدن مشکل من اینه که میخوام این وابستگی که دارم ازبین بره حالا ما چون کیلومترها ازهم فاصله داریم هیچوقت همدیگه رو ندیدیم به غیرازیه بارکه گفتم . ولی ازنظراحساسی خیلی بهش وابسته شدم گفتم که بعدازجدایی ازهمسرم که دروضعیت روحی بسیاربدی بودم این اقا توی زندگیم اومد وخیلی کمک کرد که بتونم ازاون حالت دربیام وخیلی خاطرات خوب باهاش دارم که یاداوری حرفاش ومهربونیاش اذیتم میکنه . من همه کارایی که دوستان گفتن رو انجام دادم تلفنم همچنان خاموشه ایدیم رو میخوام عوض کنم ولی دیگه بازش نکردم میخوام هرراهی که باعث ارتباط با این اقا میشه رو ببندم واین کارروکردم ولی با احساس خودم چه کنم ؟؟
-
RE: صیغه موقت
به این فکر کن که این احساسات چقدر برات هزینه برمیداره
به قیمت هدر رفتن بقیه عمرت؟
به قیمت محروم شدن از یه زندگی مشترک سالم و عاشقانه و دائمی
بعد یه مدت چشم باز نکنی ببینی عمرت رفته و هیچی نداری نه همسری نه فرزندی نه عشقی نه هیجگونه وابستگی
امیدوارم در اینده وقتی به یاد احساس الانت افتادی بخندی و گریه نکنی
قصد نصیحت نداشتم ولی هیچ چیز ارزشش به اندازه عمر آدم نیست
-
RE: صیغه موقت
میدونم عزیزم ، بخدا درکت میکنم ، خیلی سخته .. آدم وقتی مهر کسی به دلش میشینه دیگه نمی تونه فکر کنه که اون همسر داره یا نداره، نمی تونه درک کنه که نبـــاید با اون باشه ، مال اون هست یا نیست ، آدم فقط دلش می خواد زودتر کنارش باشه ، انگار که یه چیزی از آدم کم میشه ، گم میشه .. میدونم که چی می کشی
اما باور کن همه اینها میگذره ... همه این دلتنگیها میگذره و تموم میشه ، تمام بی قراری ها و سختی هایی که می کشی تموم میشند
نمیگم سریع فراموشش میکنی ، نه، اما خیلی آروم میشی ، خیلی بهتر میشی ، فقط به زمان اجازه بده تا بگذره و آرومت کنه.
هر ماه که میگذره از دل تنگیات کم میشه ، از احساست نسبت بهش ، از بی قراریت کم و کمتر میشه ، حالت بهتر میشه ، حتی میتونی به آدمهای جدید فکر کنی ، به کسی که دائم نگران نباشی که مال تو نیست ، نترسی که مثل یه عشق ممنوع میمونه ، میتونی بهش برسی نه اینکه چاره ای جز جدایی نداشته باشی.
مجبور نباشی یه رابطه پنهانی رو تحمل کنی و دائم با عقل و وجدان دل خودت در جنگ باشی یا نگاه های شماتت بار جامعه رو تحمل کنی ..
میتونی از تمام اینها راحت باشی فقط بذار زمان بگذره ، اونوقت که بی قراریهات التیام پیدا کرد تازه میفهمی که داشتی دستی دستی خودتو تو چاه مینداختی ، نه بخاطر همسر اون آقا ، بلکه بخاطر خودت ! تو لیاقت یه عشق سالم و بی دغدغه رو داری. لیاقت داری کسی همیشه کنارت باشه ، فقط واسه خودت باشه نه اینکه بخوای با چنگ و دندون از دست یه زن دیگه درش بیاری.
وقتی که این روزها گذشت میشی مثل آدمی که از خواب بیدار شده. بهت قول میدم یکسال که بگذره به ناراحتی های امروزت میخندی و خدا رو شکر میکنی که دستتو گرفت و نذاشت خودتو بندازی توی چاه و یه خانواده رو هم با خودت تو چاه بندازی.
باور کن این روزای سخت تموم میشه.. یکم تحمل کن عزیزم،
واسه اینکه راحت تر تحمل کنی سرتو شلوغ کن ، اگه کار نمیکنی برو سرکار ، طوری خودتو مشغول کن که وقت فکر کردن به این چیزا رو نداشته باشی
اطراف خودتو خالی نکن ، بیشتر با خانوادت و دوستات باش ، باهاشون حرف بزن و سعی کن رابطه عاطفیت رو باهاشون قوی کنی، اینطوری کمتر احساس تنهایی و نیاز میکنی.
ورزش کن ، باشگاه برو ، خیلی بهت انرژی میده ، رابطت رو با خدا خوب کن ، اونوقت دیگه کوه هم نمیتونه تکونت بده
امیدوارم خیلی زود ناراحتی هات تموم بشه
-
RE: صیغه موقت
كاملا با كبود مهربون موافقم... اگه اين كارها رو انجام بدي حتما به نتيجه ميرسي. تو لياقت يه زندگي آروم دور از استرس رو داري. پس براي بدست آوردنش كمربندهات رو محكمتر از قبل ببند...
-
RE: صیغه موقت
مرسی کبود جون از راهنمایی بسیارخوبت
همه حرفایی که زدی کاملا درسته منم دارم به صورت جدی این مساله رو تموم میکنم البته با کمک شما دوستای عزیزم . من مشغلم خیلی زیاد ازصبح تاعصرسرکارم دانشجو هم هستم وتا ساعت 8 -9 شب دانشگاهم ولی یه لحظه که بیکارمیشم فکرم پرمیشه ازیاد وخاطره اون حتی شبا که باخستگی تمام سرم رو بالش میذارم یادش باعث میشه به گریه بیفتم میخوام طوری بشه که دیگه بهش فکرنکنم