سلام بال های صداقت عزیز
اگه بگی و حرف بزنی راحت می شی عزیزم
حرف دلت و بزن بزار بدونیم چرا بازم بهم ریختی
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام بال های صداقت عزیز
اگه بگی و حرف بزنی راحت می شی عزیزم
حرف دلت و بزن بزار بدونیم چرا بازم بهم ریختی
عاشق عاشق تر
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق
@@@@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@@
امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه
فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و گنجشک کلاغای
سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو
طاقچه شده کارش فراموشی ، شده کارش فراموشی ، دیگه بارون نمی
باره اگر چه ابر سیاه ، تو که نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته
بازاریست ، تموم گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از
رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم که تو می دونی،سرخاک
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
دل از
تو
سلامی دوباره به همه دوستان
این چند روز که نبودم همچین یه خرده توی بیمارستان در آغوش سرم و آمپول و قرص و دارو بودم(واسه خاطر شوک های عصبی زیادی که ای دو سه روزه از طرف عاشق سینه چاکم به من ابراز می شد )
الان حالم به لطف خدا و دعای شما دوستان خوب هست
وقتی وارد تالار میشم و یاد شما عزیزان میفتم خیلی آرامش بهم دست میده
چقدر این چند روز برای همتون دعا کردم خودم گریه می کردم ولی بعدش حاجت های شما جلوی چشمام میومد برای تک تکتون دعا کردم سارا خانم که دیدم رفته برای اینکه اون هم خواب پریشون نبینه کلی گریه کردم
برای برادرزده خانم موعود و اون سفارشی که کرده بود برای گفتار نیک برای اریو برای همتون توی اون حال و هوا دعا می کردم
انگار مشکل خودم ازیادم رفته بود تازه درک کردم چه لذتی داره برای دیگران دعا کردن برای همنوع حاجتی را خواستن جوری که یادم رفت برای خودم دعا کنم
قصه زندگی عشق من هم کم کم داره به صفحه های آخر میرسه یه تراژدی قشنگ از اون عشق های بیاد ماندنی
مثل قصه عشق آدل هه دختر ویکتورهوگو
سلام:72:
بالهای صداقت عزیز واقعا ناراحت شدم که بیمار شده بودی ، خوشحالم که الان بهتری ، امیدوارم همیشه سلامت ، سرزنده و شاد باشی .:203:
بالهای صداقت عزیز هر اتفاقی افتاده مبادا باعث بشه که احساس شکست و یأس و ناامیدی کنی .
تو تواناتر از اون هستی که چیزهای کوچک از پا درت بیارن و حرف از صفحه های آخر زندگی بزنی .
صبر تو رو بارها دیدم و به اون ایمان دارم . مثل همیشه محکم و قوی باش و به فکر شروع دوباره .
افکارت رو متمرکز چیزهایی که گذشته نکن . سعی کن به زندگیت ، دخترت و آرامش و شادیت فکر کنی روی اینها متمرکز شو و برای به دست آوردنش هر هزینه ای که لازمه بپرداز هر تلاشی که لازمه انجام بده .
تو چیزهای با ارزشی داری که باید به اونها فکر کنی . عشق ، قلب پاک ، زندگی سالم ، دختری سالم و با هوش ، صبر . به خودت افتخار کن و هیچگاه از خودت غافل نشو و تسلیم نشو .
مهم تر از همه خدایی داری که همیشه در کنارت بوده و هست حتی در سخت ترین شرایط . امروز هم با خواست خودت و کمک خدا به شرایط مسلط شو و اون رو مدیریت کن. فقط باید به آرامشت فکر کنی .
:72::72:
هيچوقت فکر کردي که چرا ...
وقتي ميخواي بري تو رويا چشماتو ميبندي ؟
وقتي ميخواي گريه کني چشماتو ميبندي ؟
وقتي که ميخواي ببوسيش چشماتو ميبندي؟
آخه قشنگترين لحظات زندگي قابل ديدن نيستن...!
تو را دوست دارم
کمتر از خودم
بیشتر از خدا
چون به خدا ایمان دارم به تو احتیاج
ای که دور از من و در قلب منی
با خبر باش که دنیای منی
شادیت شادی من
غصه ات غصه من
قلب تو خانه من
خانه تو قبله
من
برای رسیدن به تو برای تو خود بالها ساختم
زندگی را در قمار عشق تو من بارها باختم
بالهایم در آسمان سرد دلت شکست
بار غم بر روی شانه هایم نشست
به تو گفتم یاورم باش میان اینهمه دیوار
روی قلب من نوشتی یار من خدا نگهدار
کنون بی بال و پرم در درون این قفس
همچنان سرمست دیدارم دیدار یک هم نفس
گریه کنم یا نکنم
حرف بزنم یا نزنم
من از هوای عشق تو ، دل بکنم یا نکنم
:16::16::16:
می خواستم دکلمه شعر زیر رو بذارم نشد متنش رو نوشتم
کلی گویی آفت شعر است
حرف مفت آفت ذهن
ذهن الکن ستاره بشمارد
ذهن یاغی ستاره می چیند
آفت جنگ نو گلنگدن است
آفت مزرعه سه تن ملخ است
آفت عشق وصل یا بوس است
ذهن شاگرد خنگ فاجعه است
خنگ شاگرد در مراجعه است
عشق همیشه در مراجعه است
عشق همیشه در مراجعه است
بعد از هزار سال از خاک
چه مهم است پاک یا ناپاک
چه مهم است سبک اسپیس راک
آفت ذهن هم نشین بد است
خواه بنشسته روی مبل سیاه
خواه در قاب تلویزیون پیدا
خواه ایستاده به آسمون چو ماه
حرف صدتا یه غاز تا ابد است
عشق اول فقط یه خاطره است
عشق بعدی همانا فاجعه است
عشق همیشه در مراجعه است
عشق همیشه در مراجعه است
آفت حافظه باکتری دقیق
مثل آب دهان مرده رقیق
خاطره خود کلانتر جان است
بر سرت بشکند هوار شود
بعد از این صد کتاب شعرم روش
حرف اسکندر و تزار هم توش
همه آیند و باز باز روند
زنده بودن که خود منازعه است
عشق همیشه در مراجعه است
عشق همیشه در مراجعه است
سلام به همه به موعود به فرشته مهربان به مامفرد به باران به انی به غزاله به اریو به ارمان به کیوان به نقاب به مدیر همدردی و تمام دوستانی که الان اسمشون یادم نیست
دوستان من به زندگی بازگشته ام به همین زندگی عادی شاید یکی دوبار هفته پیش باز هم فشار عصبی داشتم ولی الان خوبم
خیلی دلم می خواد درد و دلهایم را دوباره بنویسم و راهنمایی بگیرم
ولی نمی دونم چرا نمی تونم شاید یه مسئله را به 5 نفر خصوصی پیام زدم همین دوستانی که نام بردم راستی خانم دکتر رو یادم رفت سارا جونم رو میگم که نگران حالم بود اخه من افت ضربان قلب پیدا کردم ا فت فشار زیاد و بستری بودم اون هم به خاطر شوهرم
نمی دونم چرا گذشت زمان این همه تغییر در ما به وجود میاورد چرا
احساس یاس
احساس بدبختی
احساس خشم
احساس کینه
به احساس صبر و علاقه و امید به تغییر و بازگشت تبدیل می شود
یادم هست اون اوایل که اومده بودم تالار یکی از بچه تاپیکی نوشته بود چرا اعضای قدیمی از مشکلاتشون نمی گویند
دقیقا من الان به اون نقطه رسیده ام که مشکل دارم ولی نمی توانم بگویم تا همفکری بگیرم
بیشتر میام تالار مشکلات تازه واردها را ببینم و اگر کمکی از دستم بر میاد برایشان پست بزنم
دوستان همه شما مشکل دارید مثل خود من
من از مشکل هیچ کدامتان با خبر نیستم ولی صبر چکامه برایم بسیار قشنگ بود
سلام:72:
بالهای صداقت عزیز تغییر کار هر شخصی نیست و واقعا شجاعت می خواد واقعا خوشحالم که تو این قدرت رو داری.
آره گاهی حرف زدن سخت می شه حق داری . اینجا کسانی هستند که آماده همدلی هستند و کمترین حسن حرف زدن سبک شدن است . مطمئن باش که این حرف زدن ها هم شجاعت می خواد . مطمئن باش کسانی که در این تالار هستند به یکدیگر عشق می ورزند و گوش شنوای درد و دل های یکدیگرند . اگر حس می کنی که نیاز به حرف زدن و سبک شدن داری اینجا جای خوبی است اما قبول دارم که گاهی حرف زدن سخت می شود . به هر حال همه اینجا تو را دوست دارند و کمترین کاری که از دستشان بر می آید شنیدن حرف های دوست خوبشان است . تصمیم با خود توست .
اما باز هم می گم که بهت افتخار می کنم چون صبور هستی و دلی پاک داری و دارای قدرت تغییر .:104::104:
خدایا گر تو درد عاشقی رو می کشیدی
تو هم زهر جدایی رو به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی
پشیمون می شدی از اینکه عشق آفریدی
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم
نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم
دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی
بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم
خدایا گر تو درد عاشقی رو می کشیدی
تو هم زهر جدایی رو به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی
پشیمون می شدی از اینکه عشق آفریدی
بگو هرگز سفر کردی سفر با چشم تر کردی
کسی را بدرقه با اشک تو با خون جگر کردی
ز شهر آرزوهایت به ناکامی گذر کردی
گل امید تو پرپر به خاک رهگذر کردی
خدایا گر تو درد عاشقی رو می کشیدی
تو هم زهر جدایی رو به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها می رسیدی
پشیمون می شدی از اینکه عشق آفریدی...