شهامت خانوم احتمالاا کلمه عبور خودشون رو فراموش کرده بودند. به همین دلیل با یوزر دیگری وارد شدند. شهامت ----> شهامت1
نمایش نسخه قابل چاپ
شهامت خانوم احتمالاا کلمه عبور خودشون رو فراموش کرده بودند. به همین دلیل با یوزر دیگری وارد شدند. شهامت ----> شهامت1
سلام دوستان
پس چرا این صندلیه سرد شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
چرا دوستان جواب نمیدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
شهامت1 در تالار نیستند نوبت را به خانم روزن میدهم.
سوال از خانم روزن:
چه خواننده موسیقی دوست دارید؟
چه غذایی دوست دارید؟
چه رشته ورزشی دوست دارید؟
بهترین دوستتون توی تالار کیه؟
یک جمله درباره مدیر همدردی بگویید.
بهترین مدیر تالا کیست؟
اگر در ایران زندگی نکنی کدام شهر انتخاب می کردید؟
یک جمله درباره مادر و پدر بگویید.
کدام خیابان تهران دوست دارید؟
یک پیشنهاد درباره تالار بگویید.
رانندگی بلد هستی؟
اولین چیزی که در مورد کلمه های زیر به ذهنت میرسه بگو.
خدا
ایران
همدردی
رنج
الوچه
مدیر همدردی
روزن
محمد ابراهیمی
مثل من
گریه
عشق
مدرسه
کنکور
تنبیه
شغلتون چیه؟
رشته تحصیلیتون چیه؟
نشستن روی صندلی داغ را چه طور میبینی؟
مهم ترین چیزی که از همدردی یاد گرفتی؟
یک بیت شعر بگو.
یک نصیحت به خواننده های این تاپیک.
در یک جمله روزن را تعریف کن.
وقتی از یک چیزی ناراحت باشی چه طوری باهاش کنار میای؟
از یک تا بیست چه نمرهای به خودت میدهی؟
با سوسک، سیبیل و تلفن یک جمله بساز.
دوست داری از کی هدیه بگیری و اگه الان بهت یک هدیه بدهند چی میخوای؟
از خدا بگو.
بهترین ها در تالار؟؟؟
در زندگی از کی الگو میگیری چرا؟؟؟
بزرگترین هدف زندگی ات؟؟؟
چه سوالی دوست داری ازت بپرسم که نپرسیدم.
:72::72::72::72::72:
روزن خانم امروز نوبت است
سلام مثل من عزیز :43:
1- از مهدی مقدم و محسن چاوشی
2- زرشک پلو با مرغ
3- شنا
4- همه اعضا اما بیشتر از همه با شاد عزیز جور هستم
5- شخصی بسیار صبور و کاردان
6- من زیاد مدیران تالار رو نمی شناسم اما در کل همه اونها خوبن، خانم دانه، آقای لرد حامد، آقای آرمان 26، خانم ساقی، آقا یا خانم همدردی، دیگه کسی رو نمی شناسم.
7- شهر یا کشور؟ کشور ایتالیا و شهر رم رو دوست دارم خاطرات زیادی اونجا دارم.
8- پدر و مادرم قرار بود مأمن من باشند ...
9- خیابون شریعتی
10-پلاگین تشکر رو به راه بندازید
11- بله
12- خدا: مهربان
ایران: خونه من
همدردی: یک کار دوست داشتنی
رنج: امتحان
الوچه: بچگی
مدیر همدردی: انسانی صبور
روزن: جایی برای گریز
محمد ابراهیمی: ساده و صمیمی
مثل من: مهربان و متفکر
گریه: ضعف
عشق: عظمت
مدرسه: صبح زود
کنکور: شهریه دانشگاه
تنبیه: اسم منو نیار
13- سرپرستار
14- پرستاری
15- همین اولش که دارم میسوزم
16- همه توی زندگیشون مشکل دارن
17- ماهی تو که بر بام شکوه آمده است
آیینه ز دستت به ستوه آمده است
خورشید اگر محو تماشای تو نیست
دلگیر مشو ز پشت کوه آمده است.
18- همیشه بعد از سختی های بزرگ، آسایش پرشکوهی منتظر شماست.
19-کسی که مدام دنبال یک نفر می گرده تا باهاش حرف بزنه.
20- اول گریه می کنم، بعد از اون می خوابم و وقتی بیدار شدم به اون قضیه فکر می کنم.
21- 11
22- داشتم به این فکر می کردم که سبیل گربه ها چقدر شبیه شاخک سوسکه که تلفن زنگ زد.
23- از همسرم، یک سبد گل
24- ... کسی که همیشه منو شرمنده خودش کرده، کسی که دیگه خجالت می کشم ازش چیزی بخوام...
35- همه بچه ها بهترین هستن..
36- بیشتر سعی کردم از شاد عزیز الگو بگیرم، اما خیلی جاها نتونستم، برای اینکه همیشه به آرامشی که داره غبطه می خورم
37-رسیدن به آرامش
38- دوست داشتم در مورد نی نی ام بپرسی که چه حسی دارم الان که مامانش شدم.
مرسی مثل من عزیزم
:43:
سلام روزن.
روزن گرامی، دیدگاهت راجع به کاری که انجام دادی" گذشتن از خونوادت به خاطر عزیزت" چیه الان؟ راجع بهش صحبت کن. کاری که انجام دادی رو چی می بینی؟ یکی از این کلمات زیر رو انتخاب کن در توصیه کاری که در مورد گذشتن از خونوادت به خاطر عزیزت انجام دادی.
"ایثار، عشق، اشتباه، گیر افتادن در یک احساس ، وظیفه ، قدر شناسی ، درک درست از زندگی"
سلام آقای سورنا آرماننقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
شاید اون موقع که این کار رو می کردم به خاطر عشقم به همسرم بود اما الان احساس می کنم که درک درست از زندگی بوده. من نمیخوام این کار خودم رو تبلیغ کنم این قضیه توی زندگی من پیش اومد و من اصلا پشیمون نیستم، شاید سالهای زیادی محبت پدرم رو از دست دادم اما با کسی زندگی می کردم که ارزش این از دست دادن رو داشت، من از همسرم امید، واقعا امید داشتن رو یاد گرفتم، بهترین معلم من همسرم بود، بهترین دوستم همسرم بود، بهترین و عزیزترین کسم همسرم بود. الان احساس می کنم اون طور که باید توی زندگیمون گذشت نداشتم، میخوام بیشتر از قبل به همسرم نزدیک بشم، من هنوز خودخواهم و این خیلی بده.
من همسرم رو با هیچ چیز عوض نمی کنم و مرگ آورترین و دردآورترین لحظه زندگیم وقتیه که همسرم رو از دست خودم ناراحت می بینم. شاید اطرافیانم فکر می کنن که خیلی زیاده روی می کنم اما من چند برابر عشقی که به همسرم میدم از اون عشق دریافت می کنم. من مدیون اون هستم، اگه همسرم وارد زندگیم نشده بود چه زندگی داشتم؟؟؟ اصلا نمی تونم تصور کنم، شاید از لحاظ مادی خیلی در رفاه بودم، شاید مثل سابق وقتم رو به سفر به این کشور و اون کشور می گذروندم، درسته شاید خیلی چیزها داشتم اما کسی رو نداشتم که بخوام با اون تقسیمش کنم.. الان هم چیزی ندارم برای همین سعی می کنم که وجودم، احساسم و عشقم رو به همسرم ببخشم.
من اگه یک بار دیگه به دنیا می اومد باز هم همسرم رو انتخاب می کردم.
:43:
بی نظیر بود. پیغام خصوصیتون رو بخونید.