سلام خیلی تست جالبی بود.
جدیدا این جوری شدم. درست درست بود. یه چرت بعد از ظهر و شروع دوباره زندگی. بی خیال غم و غصه:43:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام خیلی تست جالبی بود.
جدیدا این جوری شدم. درست درست بود. یه چرت بعد از ظهر و شروع دوباره زندگی. بی خیال غم و غصه:43:
من که خیانت نمی کنم، یکی یکی...
اون اسب هم اسب سرکش نیست. اسب شاهزاده ی رویاهامه. اذیتش نکنید.
بی گمان روزی ز راهی دور،
میرسد شهزاده ی مغرور
میخورد بر سنگ فرش کوچه های شهر
ضربه سم ستور باد پیمایش
مقصد او خانه ی دلدار زیبایش...
آرزو بر جوانان عیب نیست. شما که وضعت خوبه، من یه دفتر دارم، توش با همسر آینده ام صحبت میکنم. :311:
مینوش شک نکن ما هم سهمی از عشق خواهیم داشت. من نمیدونم شوهر به همه میرسه یا نه :311: ولی مطمئنم خدا محبت و عشق رو مساوی تقسیم کرده. یهو دیدی بعد ها مثل سیمرغ میبینی عشق خودت هستی.
والا با شکلات بلد نیستم، میخوای یه انجمن ایجاد کنیم من فال قهوه میگیرم، شما شکلات. تاپیک فالولوژی. باور کن کارمون میگیره. :311:
وای شیدا جون مرسی .. خیلی راس بود ...
اصولا من در عین احساسی بودن گاهی اوقات تبدیل به یه ادم بی روح و سرد میشم ..
وقتی تو غم و غصه غرقم اصلا به روی خودم نمیارم و سعی میکنم جایی برم که بهم ارامش بده
اگه گارسون و دیدم صداش میکنم.نقل قول:
بازی شماره 15 کوکولوژی
پشت میز نشستین و دارین منو را نگاه می کنید. گارسون می آد که از شما سفارش بگیره.
هنوز آماده نیستید اما بدون فکر یه ساندویچ و قهوه سفارش می دین.
وقتی گارسون می ره با خودتون فکر می کنید که دلتون هات چاکلت می خواد و قهوه میل ندارید.
چکار می کنید؟
1- همچنان منو را بالا و پایین می کنید و با خودتون فکر می کنید که یک شکلات گرم چقدر خوشمزه می تونه باشه
2- به اطراف نگاه می کنید شاید گارسون را ببینید.
3- بلند می شید و دنبال گارسون می گردید تا سفارشتون را عوض کنید.
4- بی خیال می شید و منتظر رسیدن سفارشتون می نشینید.
اگه ندیدم میرم یکیشون و پیدا میکنم
اگه گفتن هات چاکلت ندارن.
میگم بیخیال پس! قهوه هم نیار!! :) ( درصورتی که اصلا قهوه میل نداشته باشم )
اگه قهوه میل داشته باشم میگم باشه قهوه بیارین پس! :)
الان هات چاکلت هوس کردم، جواب دل منو کی قراره بده! ؟؟؟؟؟؟
بازی شماره 16 کوکولوژی
فرض کنید که در یک لابیرنت مسیر خود را پیدا کردید و در قسمت خروجی ایستاده اید. کدام یک از جمله های زیر یبانگر حس و شرایط شماست؟
1- خیلی آسون بود و در مدت کوتاهی انجامش دادم. مثل آب خوردن بود.
2- یک کمی زمان برد تا مسیر را پیدا کنم، ولی فکرش را که می کنم می بینم خیلی هم سخت نبود.
3- وای من گم شده بودم. یه مدت فکر می کردم هیچوقت نمی تونم راه خروج را پیدا کنم.
4- من یه چند تایی دوست پیدا کردم و اونها راه خروج را نشونم دادند وگرنه هنوزم همون تو بودم.
سلام شیداجون ودوستان عزیز
من گزینه 3روانتخاب میکنم
مثه اینکه ازبازی قبلی جاموندم!!!!امااون هم میگم!!گزینه 4بود
سلام
فکر کنم گزینه ها بیشتر از اینکه حس رو بگه اتفاقات عبور از مسیر رو توضیح داده.
با این حال به جهت وجود اعتماد به نفس بالا گزینه اول رو انتخاب میکنم.
بین این گزینه ها 3 رو انتخاب می کنم
ولی در واقعیت اگه تو چیزی گیر کنم وقتی بیام بیرون می گم آخیش! خلاص شدم! دیگه هم همچین غلطی نمی کنم!
این نوشته ی امروز بالای اواتار منو گشته!! اگه برش ندارن دیگه اواتار نمی خواد داشته باشم انقدر بزرگ و نافرمه نوشته هه که اواتارمو پوشونده خودشو تحمیل کرده!
2- یک کمی زمان برد تا مسیر را پیدا کنم، ولی فکرش را که می کنم می بینم خیلی هم سخت نبود.