از قصد داره اذيت ميكنه

فاطيما جان ديروز يه دفعه اومد شركت منم داشتم با يكي ار اين كارگرهاي معذرت ميخوام زبون نفهم حساب كتاب ميكردم اومد و همكارم در رو باز كرد و مثل هميشه با همكارم خانم غفاري احوالپرسي كرد و منم فقط سلام كردم وقتي ديد اون كارگره با من بد حرف ميزنه و مدير عاملمون بد جور بهم زل زده قاطي كرد و به من گفت توبرو بيرون خانم غفاري كارت رو انجام ميده.:227: آخيش بالاخره لجش در اومد:73:
بعد از 10 دقيقه گفت من ميرم پايين تو ماشين زود بيا و به خان غفاري هم گفت كه پايين منتظرشه.
توضيح:خانم غفاري دوست صميمي منه كه اينجا با هم همكاريم و برام از خواهرم عزيزتره و رفت و آمد خانوادگي داريم و با شايان خيلي راحته.
بعد هم كه كارمون تموم رفتيم تو ماشين و به خانم غفاري گفت به اين بگو وقتي با مرد حرف ميزنه قر و قميش نياد:227:
داشت ميتركيد و منم خونسرد داشتم گوش ميدادم و اصلا حرف نزدم.خانم غفاري رو تا مترو رسونيدم و توي راه داشت منو شايان رو نصيحت ميكرد و منم گفتم فقط طلاق ميخوام و تموم حرفاهم رو تو دادگاه ميزنم.شايان هيچي نميگفت اما رنگش شده بود مثل گچ ديوار!!! خلاصه رفتيم خونه و بدون كوچكترين حرفي تا امروز صبح...صبح منو آرياشهر پياده كرد و رفت سر كارش.
فقط امروز ام اس داد فكر نكني رسوندمت خبريه من تصميمم جدايه.
سعي ميكنم خودم رو با اينترنت و دوستهام و كار مشغول كنم كه بهش زنگ نزنم چون ميدونم جواب نميده و جريح تر ميشه.

طراوت جان
دیگه فعلا" اسم طلاق رو نیار
کمتر باهاش صحبت کن ولی جدی. بذار بفهمه که تو همون طراوی نیستی که بدون شایان نمیتونستی باشی
اسم طلاق رو دیگه نیار و اجازه نده که دیگرون تو رابطتون نظر بدن. فقط خوتون دو تا

سلام طروات جان
کاملا مشخصه که شایان لج کرده و می خواد تورو بترسونه و مثلا تنبیهت کنه وگرنه این حرکات رو از خودش در نمی آورد
اصلا نگران نباش خودش خسته میشه از این بازیی که شروع کرده تو فقط سعی کن عادی باشی و هی نگو منم طلاق می خوام باید یه طوری برخورد کنی
که انگار حرفش رو اصلا جدی نگرفتی و زندگیتو دوست داری البته جوری که حالت منت کشی پیدا نکنه اگه به کاراش دامن نزنی خودش کوتاه می آد

بلوم جان و اليناي عزيز ازتون ممنونم.
چشم به حرفتون گوش ميدم.راستي بلوم جان شما چيكار كرديد؟
ضمنا الينا جان هر زوز كه به عيد نزديكتر ميشيم من به جاي شوهر شما دلشوره پيدا ميكنم!خونه پيدا كرديد؟

فعلا" که نیومده و به خاطر کارش خیلی این روزها استرس داره و من هم نمیخام ناراحتش کنم
میذارم وقتی اومد باهاش حرف میزنم
ممنون

طراوت سلام.
براي مشكلي كه براتون پيش اومده واقعا متاسفم.اما دوست خوبم بايد بگم شما 100% مقصريد بيشتر از ظرفيت همسرتون بهش بهاء داديد،زماني كه دوست ايشون آقا رحيم اون مشكل رو به وجود آورد شما بايد براي طلاق اقدام ميكرديد اما سوري.اون موقع بايد جوري رفتار ميكرديد كه همسرتون براي هميشه تنبيه بشه و بار ديگه دچار خطا نشه.طراوت جان من كه ميدونم همسرت آدم بدي نيست تنها مشكلي كه داره اينه كه به همه زود اعتماد ميكنه خيلي زود!!!شما كه در جريان زندگي من هستي پس نذار كار به اونجاها برسه.
طراوت عزيز من يك سال كه شما رو ميشناسم و به جرات ميتونم قسم بخورم دختر به دلسوزي و با محبتي شما نديدم اما دليل اين رو كه نميدونم چرا يه دفعه اينقدر عصبي و پرخاشگر شدي.ضمنا اين رو بدون همسرت اونقدر عاشقت هست كه وقتي موضوع آرميتا پيش اومد گريه كنان اومد سراغ من و بقيه روخودت بهتر ميدوني. پس طلاقي وجود نداره.
برات دعا ميكنم.

طراوت جان ممنون از پیگیریت خانومی
منم هنوز مثه سابقم هیچ اتفاق جدیدی نیافتاده هرچی بود تو تاپیکم توضیح دادم خانومی
اگه خبر جدیدی بشه حتما می گم

سلام دوستان
ديشب ديرتر از هميشه اومد و رفتارش از هميشه بدتر شده،واقعا تحملش سخته،شده مثل روزايي كه با رحمان و ....
ديگه دوست ندارم بهم زنگ بزنه يا باهاش تماسي داشته باشم الان كه من حوصله ندارم اون بحث ها رو ادامه ميده.چه اشتباهي كردم كه شايان رو انتخاب كردم ميتونست برام يه دوست خوب باشه تا يه شوهر.براي خودم متاسفم كه با گذشت دو سال دوستي نتونستم بشناسمش.اي كاش ميذاشتم خانوادم برام تصميم بگيرن،اي كاش به خاطر يه موجود پست تو روي پدر و مادرم نميموندم.اگه الان هم بخوام حرفي بزنم همه ميگن ما كه گفتيم نه پس الان بايد زندگي كنم.
خودم كردم كه لعنت برخودم باد.

طراوت جان<a href="http://www.sweetim.com/s.asp?im=gen&lpver=3&ref=11" target="_blank"><img src="http://content.sweetim.com/sim/cpie/emoticons/0002031E.gif" border=0 ></a>
من هیچی نمیتونم بگم جز اینکه آروم باش و یه کم صبر داشته باش . امیدوارم شایان هم یه کم آروم بشه و به خودش بیاد موفق باشی

سلام خانومی باز که زدی تو جاده خاکی عزیزم
بابا چرا انقدر زود از پا می افتی خانوم خانوما 2 روز نمی تونی رفتاره بده شایان و تحمل کنی هی به فکر طلاق و پایان زندگیو ... فکر می کنی
طروات جان عزیزم بابا یکم صبور باش خودش خوب می شه الان قاطیه بزار آتیشش بخوابه هی فکر نکن آخره راهی زندگیتم باختی و شایانم بدترین مرد روی زمینه این فکرای منفی رو از ذهنت بیرون کن
بهش فرصت بده خودشو پیدا کنه