RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
والا نازنین تالار نیاز به یه عروسک داره، شما الان اون عروسک رو چیکار کردی ؟ ها ، جواب منو بده ؟!
نرو وایسا!
ماشالله دیروز که بهار همینجور تند تند داشت آواتار عوض می کرد و به فکر دل پر درد اعضا نبود ، توی یکی از آواتاراش عکس عروسک خودت بود . من باورم نمی شد که قانون نیوتن داره جلوی چشام رژه میره .
این قانون می گفت ، هیچ عروسکی از بین نمی ره بلکه از آواتاری به آواتار دیگر منتقل می شه.
این منو خوشحال کرده بود و این تغییر در راستای حفظ ارزشهای فرهنگی (!) تالار بود.
اما هنوز به کسری از ثانیه نرسیده بود که متوجه شدم بهار انتخاب خودش رو باز هم تغییر داد و نشون داد که قانون نیوتن همه جا صادق نیست .
خب چیکارش میشه کرد ؟
ما که دستمون به بهار نمی رسه ، مخصوصا که یکبار هم آواتارشو RESET کرده .
نازنین! توی یه همچین شرایطی بهتره بیش از این دل پر درد اعضاء رو به بازی نگیری و به عنوان یک "همدردی" و حفظ ارزشهای فرهنگی(!) تالار و در راستای اثبات قضیه نیوتن آواتار خودت رو به آواتار قبلی تغییر بدی .
با تشکر omid65 مبارز تغییر آواتار
وای چقدر خندیدم:311:
چه صحبت های علمیی بود :311:
وای محمدابراهیمی بیاد بهش بگیم عضو با دانش تالار هستی:)
منم از اون جایی که یک عضو همدرد هستم قانو ثبات آواتور رو زیر پا نمیزارم
واقعا روحیم عوض شد:72:
--------------------------------
راستی من امروز خیلی حالم بد هست یعنی دیشب با حالت سردرد و لرز از خواب بیدار شدم و بعدشم خوابم نبرد
بعدم اومدم سرکار ی نامه توبیخ دریافت کردم به دلیل ترددهای نامنظمم:(
در حالیکه من به ندرت تردد نامظم داشتم واین کارشون دور از انصاف بود...
سردردم بیشتر شده الان دیگه حس میکنم گردنم هم درد داره از بس سردردم زیاده
:(
تصمیم گرفتم به توبیخ اهمیتی ندم
سعی کنم از این به بعد کارمند متعهدی باشم و کاری کنم که آتو دست کسی ندم
با دو تا ازهمکارهای تو اتاقم قهرم قبلا اتاقم جدا بود خوب بود الان اونام هستن و من هرروز چشم تو چشم میشن بدون اینکه سلامی بین ما رد وبدل شه
افرادی هستند که بهتره باهاشون حرفی زده نشه ولی قهر خوب نیست
این قهرم خودم شروع کردم:(
یعنی فردای اون روز اومدم سلام نکردم.بعد از پس فرداش سلام کردم ولی اونها جواب ندادند!بعدش همون روز خداحافظی هم کردم بازهم جواب ندادن...خوب دیگه من بی خیال شدم ...و همین جور قهر موندیم ..کلا یکی شون که با همه ی دور دعوا کرده و اخلاقش شناخته شده هست.....حالا شاید اونا گفتن من تردد نامنظم دارم !نمیدونم!
خیلی سبک رفتار میکنند صدای خنده و شوخی های زشت و زننده شون ی لحظه قطع نمیشه من اینجا خیلی تنهام
برای خودشون هی خوراکی می خرن و ی تعارف به من نمی کنند
تمام ماه رمضون رو جلوی من روزه خوری کردن با اینکه میدونستن من روزه ام ،ی درصد مراعات نکردن و هی واسه خودشون چیزای خوشمزه می خریدن و من واقعا دلم می خواست گاهی اوقات:(
سر ی شوخی زشتی که با من کردن من باهاشون حرف نزدم
شوخی داریم تا شوخی
من بی جنبه نیستم!ولی اون حرفاشون تمسخر بود و نه شوخی و سبک بود و با اینکه ی همکار آقا یهو اومد تو اتاق شوخی شون رو قطع نکردن
:302:
ولی خداروشکر همه اینجا اینا رو می شناسن همه میدونن چه قدر سبک و جلفن
خوب حال و احوال امروزم تعریفی نداره
امیدوارم شما روز خوبی داشته باشید. :72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
آقای امید
اما من نظر دیگه ای دارم. به نظرم اینکه نازنین و بهار آواتار هاشون رو عوض کردن خوبه. وابستگی و علاقه نداشتن به
تغییرات بعدا واسه آدم دردسر ساز میشه. یعنی اینکه بعدا اگر چیزی به جبر تغییر کنه ما سخت میتونیم بپذیریمش و
کنار اومدن با اون تغییر سخته. مثلا نازنین با تعویض آواتارش قالب قبلی ذهنیش رو شکست و از منفعل بودن دراومد و
یک انقلابی رو در خودش انجام داد که این خیلی خوبه و واقعا جای تشویق داره.
بهار هم همینطور به نظرم خوبه که آواتارش رو عوض کرد چون خوبه ایجاد تغییر و شکستن قالب های ذهنی قبلی.
مثلا من عادت وحشتناکی به نوشتن داشتم و وقتی دستم شکست نتونستم بنویسم. همه زندگیم به خاطر این
عادت ریخت بهم اما دارم جدیدا تغییر رو می پذیرم و چیزهای جدید جاش میذارم...
خلاصه که با آغوش باز به استقبال تغییرات برین قبل از اینکه تغییرات به زور بپرن بغلتون :)
:72:
نازنینم غصه نخور :46:
حال و احوال آدم یک روز ابری و طوفانیه و یک روز آفتابی.
اشکالی نداره. البته با قهر موافق نیستم ولی بهتره سر سنگین برخورد می کردی که باهات دشمن نشن. خودت که
میدونی شرایط زیر آب زنی تو ادارات دولتی چطوره.
اما اشکال نداره. ناراحت نباش. اصلا واسه رفع ناراحتی تو هم مثل من فردا برو فیلم کلاه قرمزی و ببین :D
دیگه هم نا منظم نباش. اونا خدا واسشون اون دنیا کاری می کنه که جلوت بندری برن به خاطر این روزه خوری علنی و
تعمدی و عناد! اون روز تو بهشون میخندی :)
روزه نگرفتن یه چیزه ، بی احترامی به یک روزه دار یک چیز دیگه. یک وقتی کسی نمیتونه روزه بگیره یا دوست نداره
بگیره اما به بقیه احترام میذاره. اما دیدم وقتی برخی از روی تعمد میان خوراکی هایی که در تمام سال نمیخورن رو
از سر عناد تو ماه رمضون میخورن و این خیلی بده. ما که روزه خوری علنی رو توی شرکت قدغن کردیم و هر کس
مشکل داره باید بره بی سر و صدا توی آشپزخونه بخوره چیزی.
تو هم غصه نخور عوضش ما رو داری :) دوست جونای به این خوبی :43:
==========================
بچه ها دارم با دست چپ می نویسم. خیلیییییییییییییی افتضاحه خطم با دست چپ :163:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام.خوبید؟
اینجا چقد شبیه آلاچیق کل کل شده!!!!
خب چرا نمیرید اونجا؟
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام دوستان خوبم.
خواهش میکنم، خوبم، مرسی، لطف دارین... (مگه اینجا تاپیک حال و احوال نیست؟ خواستم یه چیزی گفته باشم دیگه)
خب پس چی بگم؟ آها! امان از این پسرهایی که تا یه دختر میبینن دست و پاشونو گم میکنن.
دیروز رفته بودم بیرون، در یه کوچه شلوغ و تنگ با ماشین میرفتم، آینه ی ماشین خورد به یه آقا پسری. من کمی جلو تر ایستادم، دیدم با چهره ای برافروخته، خشمگین و وحشتناک داره میاد طرفم. راه فرار هم نبود تو اون شلوغی.:311: تا رسید خواست حرف بزنه، گفتم معذرت می خوام، طوری نشد؟ از خودش وا رفت، یه مکث کرد گفت: ببخشید من معذرت میخوام، عصبانی شدم، یک ساعت از من اصرار که اشتباه از من بود، از اون انکار که نه مقصر من بودم. ملت هم تماشا میکردن. :311: آخر سر با عصبانیت گفتم خیلی خب حالا. بسه.:311:
اگه جای من داداشم بود حتم دارم حداقل دست و پاش شکسته بود.:311:
اما این اصل ماجرا نبود، رد گم کنی بود. خواستم بگم ما اومدیم تالار، فرشته مهربان رو ندیدم، سارا بانو و شایانا هم. شیدا حاتمی و ... هم. اما خب چه میشه کرد. قسمت نبود. خب خیلی مواقع خیلی چیزها قسمت نمیشه، خیلی مواقع خیلی چیزا هم قسمت میشه. مثل شادی، غم، هیجان، یا مثلا درد که وقتی قسمت شد میشه همدردی.
من میخوام برم یه سفر 20 روزه. اما ایندفعه بر خلاف همیشه میخوام بگم خداحافظ. دفعات قبل خداحافظی نمی کردم، چون مطمئن بودم برمیگردم. اینبار نه، چون نمیدونم بعد سفر به همدردی برمیگردم یا نه. فوقش اگه برگشتم میگم سلام! :311:
دلم برای همتون تنگ میشه. اگر با حرفام کسی رو رنجوندم معذرت میخوام و اگر تو تاپیکی پاسخ نادرستی دادم واقعا شرمنده ام. به بزرگواری خودتون ببخشید. اگر لیاقت اینجارو داشته باشم بر میگردم.:43::72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
راحیل عزیزم
بچه ها از احوالشون گفتن نه موارد کل کل. بقیه هم پاسخ دادن. چرا اذهان مدیران رو به سمت هدایت ما به آلاچیق
می برین؟ :311: ولی جدا حال و احوالمون کمی تعاملی بود نه کل کلی.
==========================
شب بارونی عزیزم
کجا میخوای بری؟ تازه داشتیم از پست های قشنگت استفاده می کردیم.
خوش بگذره سفر اما زود برگرد. ما شب بارونی رو دوست داریم. خداحافظی دائمی نکن. انشالا که سفرت
به خیر و خوشی و سلامتی باشه :46:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط راحیل خانوم
سلام.خوبید؟
اینجا چقد شبیه آلاچیق کل کل شده!!!!
خب چرا نمیرید اونجا؟
داشتم فکر میکردم اینجا چقدر شبیه الاچیق نخودخورون شده!
در راستای اهداف "جدید" همدردی، هر کی میاد اینجا از هر کی اون بیرون ناراضیه باهاش همدردی کنید و هر چه فحش و نفرین ناله و خشم و عصبانیت دارید بر سر اون مغضوب الیه غایب ملعون خالی کنید:311: و تا میتونید به خاطر این مهربانی و مودت و همدردی، رتبه و تشکر بگیرید:227::104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پدربزرگ
من قد بلند 183 چهارشونه . صورت بدون مو صاف صاف بدون چین چروک یه ریش بند انگشتی زیر لبمه .
موهام بلند طوری که گاهی میبندم.
دیگه بیشتر نمیگم. چون مجاز نیست .شرمنده .
دیگه چیزی از جزییات چهره ات موند که نگفته باشی پدر بزرگ؟:311:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام یادی از اعضای قدیمی چند وقتی توی تالار نیستند خانم انی خانم بلوم خانم شادی خانم رو زن گرد افرید خانم باران 68 خانم صبا 2009 خانم شیدا حاتمی اقای کامران اقای نقاب خانم داملا خانم موعود خانم سا را بانو چند وقتی توی تالار نیستند جا در تالار خیلی خا لی است خیلی دلم تنگ شده است امیدوارم زودتر به تالار برگردید براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72::72::72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
بچه ها،
من خسته شدم
:(
:302:
----------------------
توضیح اینکه از چی:
از همه چی:(
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام د ختر مهربون ..
چرا خسته شدی گلم ؟
نبینم غم و غصه هات رو ...
اگه تو بگی خسته شدم پس من باید الان بشینم گریه کنم توروخدا این حرف رو نزن وگرنه من دلم می گیره هاااا..
بیا حرف بزن بینم چی شده ؟
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
چشمک از این بستنیت یکم بده بخورم خیلی هوس کردم.