نوشته اصلی توسط
فرشته اردیبهشت
سلام
یه سوالی برام مطرح شده
چرا اکثر مردم به حال خوب واکنش میدن من یه دوست دارم خیلی فعاله کوه نورده و فول انرژی هست اون هم میگه وقتی سطح انرژیت بالاتر از حد معمول و کسل کننده عموم باشه سعی بر سرکوب میکنند.
مثلا این تالار هم تقریبا اینطوره صدها تاپیک مشکل و دردسر و جدایی و مصیبت هست و هیچ مشکلی نداره مطرح کردنش برای حل مشکل.
ولی تاپیکی که مردم بیان خوشبختیشون رو بگن و هم برای خودشون یاداوری بشه و هم شاید تاثیری رو سطح عشق دیگران بذاره متناوب با اعتراض و سرکوب مواجه میشه منظورم پست مریم نیست از خیلی قبل برام سوال بود
اخه مگه همه مطلقا خوشبخت یا بدبخت هستن؟ که بگیم مشکل دارا حسرت میخورن؟ مجردا حسرت میخورن... همه متاهلا که متاهل به دنیا نیومدن
مثلا وقتی پاییزه شروع کرد به گفتن لحظات خوش زندگیش به وجد اومدم و از اقای به سوی خوشبختی ایده گرفتم از بی نهایت تدبیر رو یاد گرفتم
فکر میکنم خوندن تاپیک ها باید با اختیار خود شخص باشه .مثلا من الان ابدا وارد تاپیک های مشکل دار نمیشم یا تو محیط اطرافم وقتی کسی از مشکلاتش میگه سعی میکنم ادامه ندم چون ظرفیت شنیدن حال بد رو فعلا ندارم و دارم خستگی سال ها قبل رو از تن و روحم بیرون میکنم شاید خستگی 3 سالگی ام یا 14 یا 20 یا... گاهی برعکس این حال رو دارم دوست دارم به کسی کمک کنم و به حرفاش گوش کنم .
فکر میکنم ما ها تمایل به غم داریم و شاید ریشه ای شده و با شادی برخورد میکینم .
شاید موقع شاد شدن احساس گناه میکنیم .
گاهی دوست دارم تو شهرها و کشورهای دیگر هم موقتا زندگی کنم و تجربه کنم ...
ما نباید محدود به شرایط موجود باشیم باید تغییر بدیم تا به نتیجه متفاوت از قبل برسیم .
قبل ها این تالار خیلی شاد بود
من عرق خاصی به این تالار دارم و همیشه تو جاهای حساس به دادم رسیده و برام مهمه .