سلام
جناب ammin، شاید خوندن کتابی با عنوان «زندگی نزیسته ات را زندگی کن» که مبنی بر ادعای خود نویسنده و ناشر، برای رهایی از زندان تکرار و روزمرگی بعد از سی سالگی است، بهتون کمک کنه.
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
جناب ammin، شاید خوندن کتابی با عنوان «زندگی نزیسته ات را زندگی کن» که مبنی بر ادعای خود نویسنده و ناشر، برای رهایی از زندان تکرار و روزمرگی بعد از سی سالگی است، بهتون کمک کنه.
به مدت چندين سال همسرم به یک اردوگاه در صحرای (ماجوی) کالیفرنيا فرستاده شده بود. من برای اینکه نزدیک او باشم، به آنجا نقل مکان کردم و این درحالی بود که از آن مکان نفرت داشتم.
همسرم برای مانور اغلب در صحرا بود و من در یک کلبه کوچک تنها می ماندم. گرما طاقت فرسا بود و هیچ هم صحبتی نداشتم.
سرخ پوست ها و مکزیکی های آن منطقه هم انگلیسی نمیدانستند. غذا و هوا و آب همه جا پر از شن بود. آنقدر عذاب می کشیدم که تصمیم گرفتم به خانه برگردم و حتی قید زندگی مشترک مان را بزنم.
نامه ای به پدرم نوشتم و گفتم یک دقیقه دیگر هم نمیتوانم دوام بیاورم. میخواهم اینجا را ترک کرده و به خانه شما برگردم. پدر نامه ام را با دو سطر جواب داده بود، دو سطری که تا ابد در ذهنم باقی خواهند ماند و زندگی ام را کاملا عوض کرد.
« دو زندانی از پشت میله ها بیرون را می نگریستند...یکی گل و لای را می دید و دیگری ستارگان را!»
بارها این دو خط را خواندم واحساس شرم کردم. تصمیم گرفتم به دنبال ستارگان باشم و ببینم جنبه مثبت در وضعیت فعلی من چیست؟
با بومی ها دوست شدم و عکس العمل آنها باعث شگفتی من شد. وقتی به بافندگی و سفالگری آنها ابراز علاقه کردم، آنها اشیایی راکه به توریست نمی فروختند را به من هدیه کردند.
به اشکال جالب کاکتوس ها و یوکاها توجه می کردم. چیزهایی در مورد سگهای آن صحرا آموختم و غروب را مدام تماشا میکردم. دنبال گوش ماهیهایی می رفتم که از میلیونها سال پیش، وقتی این صحرا بستر اقیانوس بود، در آنجا باقی مانده بودند.
چه چیزی تغییر کرده بود؟ صحرا و بومی ها همان بودند... این نگرش من بود که تغییر کرده و یک تجربه رقت بار را به ماجرایی هیجان انگیز و دلربا تبدیل کرده بود.
برشی از کتاب آیین زندگی
اقایون مدیر، به مناسبت ایام میمونی که گذشت، نمیخاین تغییراتی بدین در سیستم. یه چند نفر از بزرگواران رو مشکی کنین، چند تا رو قهوه ای، چند تا صورتی (خودمونیما چرا این رنگا انتخاب شدن؟؟ :311:)
حالا نمیشد یه رنگ بهتر باشه قهوه ای:311::311::311::311:
مثلا طیف های رنگ سبز از کمرنگ به پررنگ
سلام غلام عزیز
ببخشید که دیر به جویایی احوالتون جواب میدم. زیاد حوصله نوشتن و تایپ ندارم.
این روزا کلا در حال وبگردی هستم. بیشتر به انجمن های تبادل نظر آنلاین میرم و هر از گاهی هم همدردی میام ولی حوصله نوشتن ندارم و فقط میخونم.
یه مقداری احساس تیر کشیدن زیر قفسه سینه م رو گاهی دارم که نمیدونم دلیلش چیه و برام هم مهم نیست اصلا.
مشاوری که چند روز رفتیم بهم گفت حتما برم پیش پزشک عمومی برای کم کردن فشار خون احتمالی و روانپزشک. روانپزشک بعد از پرسیدن وضعیت جسمی و روانیم، برام داروی سرترالین و یه داروی دیگه نوشت که من که تا این سن لب به همچین داروهای روانپزشکی نزدم الان هم حاضر نیستم بخورم و گذاشتمشون یه گوشه.
پزشک عمومی هم نرفتم هنوز.
تنها چیزی که حالم رو گاهی که خیلی احساس افزایش فشار خون دارم، خوب میکنه متاسفانه توهین شدید و به رو آوردن کارهای این خانم هست که وقتی له شدنش رو میبینم آروم میشم تا چند ساعت و بعدش دوباره قهر میشیم. البته اینستا و پیجهای خنده دارش هم خیلی از اوقاتم رو پر میکنه و بلند بلند میخندم به کلیپهای این پیجها. تقریبا روزی دو گیگ نت مصرف میکنم ولی تا میام بیرون دوباره بیحوصله هستم.
وقت شما بخیر
چندی قبل که در تالار بودم یک روز به پست مهمی از شما بر خوردم که اون پست حذف شد و واکنشتون رو هم در پی داشت. الان که مجددا نوشته های شما رو میخوانم در ذهنم جملات پایین اومد که به بخشی از اون مطالبی که قبل ها در موردشون در پست های مختلف میگفتین مربوط هست؛
« کیف چرمی خریده بودم. بسیار زیبا بود و همه انتخاب مرا تحسین می کردند، وقتی کیفم را در خیابان دست می گرفتم به من تشخص خوبی می داد.
اما کارایی اش اصلا خوب نبود! هم باز و بسته کردنش سخت بود و هم اینکه ظرفیت بسیار محدودی داشت.
بعضی انتخاب ها در روابط نیز همینطور زیبایی ظاهری برخوردارند و همراه مناسبی نیستند.
نه اینکه زیبایی اهمیت ندارد اما تنها معیار نیست.
حتی ممکن است مانند آن کیف، دیگران انتخاب شما را تحسین کنند اما شمایی که با آن فرد در ارتباط هستی بهتر از هر کسی خواهی دانست که معیار انتخاب اشتباه بود و قضاوت دیگران چندان اهمیتی ندارد.
کیفی که از بیرون بسیار زیبا به نظر می آید می تواند مایه رنج و عذاب صاحبش باشد.»
این زیباییه حالا میتونه چیزای دیگه ای هم باشه، مثال هست. این کوله پشتیه نماد اون آدمیه که روش سرمایه گذاری عاطفی و ... کردیم... حالا نه اینکه شما بدنبال صرفا دنبال تحسین بوده باشین اما بدتون نمیومد که گاهی نمادی از زندگی موفق و خوشبختی بحساب بیاین، همانطور که در گذشته اشاره کردین.
معیارهای غلط ، تفکرات ناقص و اصرار بر اشتباهات، تحقیق ناکافی و کم آگاهی در باب موضوعات مختلف و... وارد این مسیرتون کرد.
امروز بنظرم شما نیاز به دگرگونی دارین، که قدم اولش با پذیرش شکل میگیره ( این مبحث پذیرش رو بخونین، چیزی نیست که فقط به زبون بیاریم بگیم اره من فلان چیزها رو درباره خوردم پذیرفتم) و شما وارد مراحل دیگر میشین. به متخصصی که مراجعه میکنین اعتماد داشته باشین و اجازه بدین در این مسیر دست شما رو بگیره.
الان سؤال مهمی که برای شما مطرحه این هست که آیا من واقعا آماده اینم که فرصتی برای رویایی با خودم داشته باشم، تا بدانم با جهان بیرون تکلیفم چه هست؟
:72:امید دارم با تصمیمات درست به آرامش و حال خوش نزدیک و نزدیک تر بشین.
سلام
به نظر من شما خیلی خیلی به گذشت زمان نیاز دارید.
حالا برای قابل تحمل شدن گذر زمان اگر گاهی اینستاگردی و ... هم انجام بشه مشکلی نداره
و ای کاش می تونستید یه مدت از اون خانم دور باشید
بودن تو اون فضا مواجه شدن شما با ایشون، به نظرم برای روحیه الان شما مناسب نباشه
سلام سلام:43::43:
حال و احوال یاران همدردی چطور مطوره؟:328:
میبینم که همچنان گردو غبار های تالار و سیو کردین !!
بابا یه تالار تکونی تغییری تنوعی حال و هوای عیدی.
آماده شیم برای روز نو و سال نو :43:
اقای راشومون :72:
احوالتون قابل درکه منم امیدوارم زودتر و به سلامت از این مراحل زندگی تون عبور کنید...فقط جسارتا توصیه ای که دارم اینکه
برگشتن و پناه بردن به خواستگاه اصلیمون میتونه خیلی خیلی کمک کننده باشه.
نيم ز کار تو فارغ هميشه در کارم
که لحظه لحظه تو را من عزيزتر دارم
به ذات پاک من و آفتاب سلطنتم
که من تو را نگذارم به لطف بردارم
رخ تو را ز شعاعات خويش نور دهم
سر تو را به ده انگشت مغفرت خارم
هزار ابر عنايت بر آسمان رضاست
اگر ببارم از آن ابر بر سرت بارم
ببسته ست ميان لطف من به تيمارت
که ديده برکات وصال و تيمارم
هزار شربت شافي به مهر مي جوشد
از آن شبي که بگفتي به من که بيمارم
بيا به پيش که تا سرمه نوت بکشم
که چشم روشن باشي به فهم اسرارم
ز خاص خاص خودم لطف کي دريغ آيد
که از کمال کرم دستگير اغيارم
تو را که دزد گرفتم سپردمت به عوان
که يافت شد به جوال تو صاع انبارم
تو خيره در سبب قهر و گفت ممکن ني
هزار لطف در آن بود اگر چه قهارم
نه ابن يامين زان زخم يافت يوسف خويش
به چشم لطف نظر کن به جمله آثارم
به خلوتش همه تأويل آن بيان فرمود
که من گزاف کسي را به غم نيازارم
خموش کردم تا وقت خلوت تو رسد
ولي مبر تو گمان بد اي گرفتارم
فکر بلبل همه آن هست که گل شد یارش / گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش،
بلبل از فیض گل آموخت سخن ، ورنه نبود / این همه قول و غزل تعبیعه در منقارش ،
سلام ،،،، و نور مهربانی خداوند بر شما تابنده تر از همیشه .
ان شالله احوال همه بچه ها ی همدردی خوب باشه
راستی حال و احوال من شبیه اینه :)
http://www.hamdardi.net/imgup/659065ec6cc4f9df44.jpg
Mvaz حال و احوال تو شبیه چیه ؟
غلام ، زونیام - استاد اسکارفیس و سرشار هم بگن خوبه :)
مراقب باشید
در پناه خدا:72:
سلام باغبان عزیز، من رو به بهبودم
سلام احوال من :friendly_wink:
http://www.hamdardi.net/imgup/thum_6...26961081f5.jpg
ببین چیکار کردی باغبان، همه انلاین شدن ، مهره مادر داری ها
سلام آقای راشومون
عمیقا متاسفم از اتفاقاتی که افتاده.
یه سوال میتونم بپرسم؟ اگر دوست نداشتید جواب ندید
شما تا به حال به خیانت به همسرتون فکر کردید؟ تا به حال جذب خانم دیگه ای شدید؟
لطفا جوری جواب بدید که به قوانین تالار بر نخوره و نیان سوال من رو حذف کنند.ممنونم
سلام
Mvaz عزیز پس که این طور
احوال با صفایی داری
برای مادر تا جایی که می تونی از این کارا بکن
ولی برای همسرت زیاد انجام بدی و از این عکسا بذاری اینجا ، اینجا بد آموزی داره :)
شوخی می کنم - سلامت باشی .
از سرشار خبری نیست امیداورم خوب باشی سرشار ، رفیق بی ریا و بی کلک :)
................................
سلام از ماست کاکا
اخوی حال و احوالت را به تصویر گفتیم نشون بده
در کل خوشحالم روبه بهبودی و همیشه پر انرژی ای :)
همین متن هم قبوله که گذاشتی .
اسکارفیس خبری ازش نیست ..شاید با اون سفینه ای که تو کارگاه داره می سازه داره میره مریخ :)
هواشو داشته باش غلام یه پَر ازش کم نشه
:)
.....................
زونیام عزیز امیدوارم شما هم خوب باشی رفیق
من داخل کرای نیستم ،، خود کرای هستم :)
آره خوب همونه - از اول اون باغبان بود با هماهنگی بالایی ها :)
احوالت را با تصویر نشون ندادی زونیام ؟
چون اهل نقاشی و هنر هستی این نقاشی استاد فرشچیان برای شما .
مهارت طراحی کاراکتر خوبی داری زونیام ( در حالی که برنامه نویسی - غلام یادم باشه شیمی خونده فکر کنم ، ولی هنر هم داره تو خطاطی فکر کنم)
http://www.hamdardi.net/imgup/5978360436b85e3d93.png
.....................
راشومون عزیز ان شا الله شما هم خوب باشی و مسئله ات حل بشه
دوست داشتی یه تصویری از حال و احوالت بذار .
این حرفی که میگم حرف کتابی نیست ،،از جنس زندگیه .
سختی ها میره و خوشی ها میاد ...مثل حکایت زمستان و بهار
هممون تو دوران زندگیمون یه مسائلی داریم ،،هر کی یه جور .
این هم بگذرد .
بچه ها امیدوارم روزها و هفته های آخر سالی خوبی باشه برای همممون
مراقب باشید
در پناه خدا .:72:
برای مادر تا جایی که می تونی از این کارا بکن
ولی برای همسرت زیاد انجام بدی و از این عکسا بذاری اینجا ، اینجا بد آموزی داره :)
شوخی می کنم - سلامت باشی .
با احترام:43::43:
جسارتا خیلی هم خوب آموزی داره:)))
چی از این قشنگتر که زن و مرد با هم خونه مشترک رو برای سال نو تمیز و آماده کنن
با سلام
اومده بودم اشتباهات تایپی مو اصلاح کنم .
ناآرامی ها....( توتاپیک لحظات ناب زندگی )نقل قول:
نارامی های
خاستگاه...پست صفحه قبلم تو این تاپیکنقل قول:
خواستگاه
اقای mvazهمین که شما دیدین کافیه
برای دوستتون تعریف کنین
در این رهرو پر راز دیدم که دمی می کنی پرواز
دل ما رفت بر این حسرت پرواز
که تو ای طیر فروزوان، ای رهزن دلها، ای یار شب هجران
آن چیست که کاشتی در ذیل متن ها
گل+۱+۲+۲+۰
:semi-twins:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ;462807
چی دیدی و شنیدی Mvaz
بیا این شکلات را بگیر ، تو گوشم بگو :)
http://www.hamdardi.net/imgup/597836043e231322f3.jpg
........................................
خیلی معنی داره :
یکییش یعنی 122تا ماها .......صفر تا اونا :)))
رنگ صورتی عجب رنگیه ، دست و بال آدم را می بنده :)
یاد اون جمله معروف افتادم : به تعداد عدد آدم ها دنیا راه وجود داره :)
..........................
به قول اسکارفیس ،، مخلصیم آقا غلام
شما از همون اول هم برادر ما بودی و هستی کاکا
دعوا که نه ،بیشتر برای هم شعر رد و بدل می کردیم در صلح کامل :)
یادش بخیر :)
چقدر شعر می سرودیدیم :)
آقا غلام ،،،
من کناااار ِ تاپیکاتم ،، تا ته راهو باهاتم:72:
سلامت باشید .
.
این نقطه ها توش خیلی حرفه :)
خانم الهه زیبایی ها ، البته من خوندم - همان لحظه که نوشتین :) .....مطلب خوبی بود ، یه جورایی مثل فرمایشات خانم فرزانه بود :)
صبح می خواستم یه شعر در پست قبلیم اضافه کنم دیدم نقطه شده :)
بذارید باشه مطالب آموزنده را :)
ان شالله همت و همبستگی و همدلی در تمام خانواده ها باشه همیشه ،،بخصوص در ایام پایانی سال .
موفق باشین .:72:
http://www.hamdardi.net/imgup/597835f156ebee6f6c.jpg
سرکار خانم فرزین فریدونی پور _به مناسبت روز جهانی زنان
از سال ۱۳۸۹ متوجه شدم سرطان دارم. مراحل درمانی را شروع کردم. اوضاع کمی بهتر شده بود تا اینکه دوباره در سال ۹۲ غده لنف ام هم درگیر شد و همه آن مراحل درمانی را دوباره به اجبار پشت سر گذاشتم. راستش اوایل خیلی دردناک بود . به همین دلیل از همان روز اولی که درگیر بیماری شدم، تصمیم گرفتم کارشناسی ارشد بخوانم. شروع کردم به درس خواندن. در حالی که از شیمی درمانی می آمدم و سرم به دستم وصل بود، در کنکور ارشد شرکت کردم و قبول هم شدم. سال ۹۲ که دوباره درگیر شدم ، زمان امتحانات و تحویل پایان نامه ام بود. درد داشتم اما از نظر فکری و روحی این دوران را به راحتی سپری کردم. تصمیم گرفتم غمم را به نیرو تبدیل کنم.
سعی کرده ام بخشی از زندگی ام را وقف آدم های دیگر کنم . چهار کودک را به سرپرستی گرفتم . برای ۱۰ سال دیگر زندگی ام هم برنامه ریزی کرده ام که چه کارهایی بایدانجام بدهم. فعالیت های اجتماعی باعث می شود اصلا وقت نکنید به این چیزها حتی فکر کنید .
ممکن است کسانی که می شنوند ، فکر کنند شعار می دهم. اینها شعار نیست. مریضی من از نوع بدخیمش بود.دکتر گفت درمان سختی در پیش داری. جالب است بدانید هنوزدارم درمان را ادامه می دهم و هر شش ماه یک بارشیمی درمانی می کنم.
برخی روزها واقعا نمی توانستم کاری کنم. اما در همان روزها هم مدام خودم را تصور می کردم که دارم در دانشگاه قدم می زنم یا سرکارهستم. وقتی اثر داروهای شیمی درمانی از بدنم خارج می شد، همان کارها را می رفتم انجام می دادم
من نمی گویم که درد نیست یا غم وجود ندارد؛ اما اگر بخواهیم این درد و غم را مدام با خودمان بکشیم وراجع به آن فکر کنیم ، بد تر میشود . من بار ها امتحان کردم .
ما هم به روزگار جوانی زشور عشق
روزی ندیم بلبل و پروانه بوده ایم
سلام
اینجا تهرون هست باد خیلی خوبی می یاد :)
یه کوچه تاریک بود داشتم رد میشدم - دیدم دو تا جَوون 15 - 16 ساله دارن نیش خنده می زنن و به خودشو میگن این بنده خدا کی اومد :) الان کشته میشه :)))
چند ثانیه که از کنارشون رد شدم گفتم اینو برا چی همچین حرفی زدن - سریع رفتم گوشه کوچه - دیدم یه انفجار وحشتناکی با ترکش هایی که تیکه هایی از جنس شیشه داشت ،،همه جا را گرفته بود .
نمی دونستن من خودم اینکاره ام :))
لطف خدا بود .
خلاصه بچه ها این روزها و این شب ها مراقب باشید هوا نرید - هستن از این جَوون ها :)
https://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu4536.jpg
من راستی از آقای الگو هم تشکر می کنم ،،( همین MVaz را میگم )
اون حرف و عکسی که در صفحه قبل گذاشتی و حال و احوالت را گفتی ،، تو کائنات چرخید و الان حال و احوال من شبیه همون عکسه :)
عجب حال و احوالی خوبی :)
در پناه خدا :72:
هاهاها هانقل قول:
اون حرف و عکسی که در صفحه قبل گذاشتی و حال و احوالت را گفتی ،، تو کائنات چرخید و الان حال و احوال من شبیه همون عکسه :)
برسه روزی که این کائنات بچرخه و دچار حال و احوالی بشین که
به تمسخر گرفتینش .
(از سری دعاهای خواهری برای برادری که هنوز کله اش بوی قرمه سبزی میده).
سلام
از اساس من تو اینترنت در مورد حال و هوای مشترک بین این عکس و اون عکس حاشیه ساز جستجو کردم، دیدم اون کمی جذاب تره، اون گذاشتم.
در کل منظورم این مفهومه این عکسه.
http://www.hamdardi.net/imgup/669296047d336c241a.jpg
ولی شخصی هنوز حال و هوایش رو کشف نکرده
سلام اخوی :)
منم قدیم قدیما یه زمانی بود این حس حال را داشتم که واقعا احوال من کجاست :)
زمین - دریا - هوا هم گشتیم نبود ( پیدا نمیشه که ) :)
یه بنده خدایی گفت نباید تو بیرون دنبالش بگردی ،،،
باید دنبال یه حال و احوالی باشی که همیشه پایدار باشه ،،،
منم همیشه برام اون موقع سئوال بود چه حال و احوالی هست که آدم وقتی به اون برسه همیشه یه شادی معنوی در وجودش هست ،،
این چه معنایی هست که سختی ها و مشکلات و خوشی های زود گذر در برابر اون رنگی نداره ،،،
منم که کله ام بوی قرمه سبزی میده رفتیم دنبال خطر - یعنی به خود گفتم برم ببینم ابن چه مفهومی هست :)
به نظرم یه چیزی هست که آدم همیشه باید بره دنبالش ،،،
یه سیستم پیشرفته فعالی هم داره ،،،
نتیجه اینکه به نظرم ، اون حس و حال ملکوتی گم و پنهان نیست، و این ما هستیم که باید دنبالش باشیم .
وقتی لایه درونی بهتر کشف بشه از ما آدم ها ،، لایه بیرونی سخت نیست . :72:
سلام اهالی همدردی
ان شاالله همه خوب باشید
منم خوبم ،
2ماهه خدارو شکر اومدیم خونه ی خودمون . (الان میگید چه به سرعت)
آره دیگه نامزدی برامون معنی نداشت بعد از عقد تدارک خونه رو دیدیم که خودش یه ماهی طول کشید،
مشکلات زیاده، یکیش معضل بزرگ "حالا شام چی بپزم"
تا کشف کنیم چی بپزیم به تنهایی از 10 تا پرونده ی باز بیشتر انرژی میگیره
بعضی شبا انقد فکر میکنم به اینکه چی بپزم آخرش دیر میشه
میریم نون سنگک میگیریم با پنیر و خیار و گوجه
شامو اینطوری میگذرونیم. بعد از نماز صبح یادم میاد چی بپزم :325: بلند میشم نهار درست میکنم
اینهممه علم پیشرفت کرده ولی هنوز قرص نهار و شام کشف نشده
ولی من هزار بار دعا می کنم به جان اونی که سنگکو کشف کرد
و هزار بار خدارو شکر می کنم که همسرمم مثل من نون پنیر سنگکو دوس
با این وضعیت تورم و گرونی و ایضا کمبود وقت
به نظرم هفته ای 2 بار قرمه سبزی و بقیه اش نون پنیر خیلی گزینه خوبیه
تعادل ایجاد میشه بین زهد شکم و کیف شکم
به جاش برای اینکه تنوعی هم باشه سالاد و نوشیدنی و ازین چیز میزا میذاریم توی برنامه میان وعده خیلی ام باکلاس میشه :very_drunk:
دو تا برگ ریحون رو با خیار گوجه و پنیرفتا و روغن زیتون و سرکه و زیتون و اینا بذاریم توی یخچال هر وقت دیدیم تنوع غذایی اومده پایین میریم سراغشون
هر دفعه به طرق مختلف قاطی کنیم میشه سالاد یونانی، مصری، لبنانی ، جیبوتی و...
قرمه سبزی هم خوشمزه است هم بهشت آقایونه
هم برای آماده شدنش زحمتی لازم نیست بکشیم (خیر کثیره)
همه چیزو میریزیم توی قابلمه درشو میذاریم خودشون باهم انقد اون تو میجوشن تا خوشمزه میشه
این بود زندگی.
ولی جدا چه عمرایی چه ایامی چه دنیایی
خواهرزاده هام که تا دیروز باهاشون خاله بازی میکردم دارن ازدواج میکنن...
توی فیلم عروسی خواهرم نصف مردم توی فیلم خدابیامرز شدن
چقد بیخود و بی جهت میمیریم
کاش کارای خوب کنیم بعدش بمیریم.
کاش فرصتو از دست ندیم
هر چند فرصت خیلی از دست رفتنیه.
لعنتی هر چی میدوی نمیرسی
لازمه وایسی بشینی نگاه کنی بعد تصمیم بگیری دیگه ندویی
وایسی سر جات هر چی لازمه همون جا انجام بدی
چون حتی فرصت دویدن توی خیلی مسیرا هم وجود نداره
چقد دلم میخواد تموم بشه
اللهم واظهر کلمه الحق وجعلها العلیا
و ادحض کلمه الباطل واجعلها اسفلی
خدایا زودتر حقیقت هستی رو، رو کن و حق رو استوار کن
بذار همه باهم حقیقتو بفهمیم
دیگه بسه.
- - - Updated - - -
راستی خانمای مجرد
علاقۀ آقا به نون پنیر و به تخم مرغ خیلی معیار مهمیه ، یعنی به اندازۀ خسیس نبودن و چشم پاک بودن مرد اهمیت داره خداشاهده
آقایون مجرد
اینکه خانم به جای طرح معمای هزار مجهولی، در یک جمله بتواند بگوید چمه، خیلی در عمیق شدن روابط، رفع کدورتها، آرامش زندگی، جلوگیری از رفع خستگی روحی-روانی-جسمی مهمه
اینارو ما بعد ازدواج فهمیدیم :311:
سلام ، خانم گیسوکمند بهتون تبریک میگیم ، مبارک ایشالله :)
ان شاالله همیشه خوش خبر باشید :)
تو این روزها و این دقایق خبر خیلی خوبی بود :)
براتون بهترین ها را از خداوند مهربان ، خواستارم .
ان شاالله .
.............................
m.reza91 خدمت شما هم سلام می گیم :)
خیلی وقته نبودی اخوی
از سیستم ها و کیت های سخت افزاری میکرو کنترلر و آرمت چه خبر ؟ :)
ان شالله شما هم سلامت و خوش خبر باشی ام رضا 91 ،،، و حال و احوالت آسمانی .
http://www.hamdardi.net/imgup/59783602a847eeb0fa.jpg
خانم گیسوکمند، اتفاقا میخاستم بپرسم چکار کردین.... که خودتون گفتین. تبریک میگم واقعا .... ایشالا که دلتون خوش باشه همیشه و هر روز یه گام حتی اگه کوچیک، به سوی جلو باشین
جالبه که من خبر خانم گیسوکمند رو شنیدم، یه حس خوشحالی الان بهم دست داده! چرا اینجوریه؟ واقعا خوشحال شدم این خبرو شنیدم
سلام ممنون باغبان عزیز بابت مطلبی که گفتی :72:
مثل همیشه پر از راز، پر از معنا و عمیق.
به قول بعضی ها،. حاجی دمت گرم. :203:
------
سرکار خانم گیسو کمند مبارک باشه، ان شاالله در مسیر زندگی تون همیشه در جاده سرسبز خداوند گام بردارین، به قول دکتر فرهنگ کوهنوردی دونفری خوبه، یه جاهایی باید از صخره ای رد بشین که یه نفر باید با دستانش قلاب بگیره تو اون یکی بره بالا، وقتی هم اون یکی رفت بالا، کمک کنه شخصه پایینه بیاد بالا.
تو این جور جاها نمیشه مجردی رفت.
به قول باغبان، قله زندگی تون ( کلبه زندگی تون) رو بگذارید خدا.
سلام به به گیسوی عزیزم:43:
من که میدونستمنقل قول:
منم خوبم ،
2ماهه خدارو شکر اومدیم خونه ی خودمون . (الان میگید چه به سرعت
اول از همه هم من تبریک گفتم :)
گاشا گاریاسوز کرپه تلی داریاسوز
اله اُدا سنین جانوا دعا الی :)نقل قول:
ولی من هزار بار دعا می کنم به جان اونی که سنگکو کشف کرد
عه خب باشه پس.............اولی که دیدمش ی قالب پنیر میذارم جلوشنقل قول:
راستی خانمای مجرد
علاقۀ آقا به نون پنیر و به تخم مرغ خیلی معیار مهمیه ، یعنی به اندازۀ خسیس نبودن و چشم پاک بودن مرد اهمیت داره خداشاهده
اگه خوب خورد پس مرد زندگیه:biggrin:
هر وقت خانومها خودشون فهمیدن چشونه به اقایون هم میگن:311:نقل قول:
آقایون مجرد
اینکه خانم به جای طرح معمای هزار مجهولی، در یک جمله بتواند بگوید چمه، خیلی در عمیق شدن روابط، رفع کدورتها، آرامش زندگی، جلوگیری از رفع خستگی روحی-روانی-جسمی مهمه
راستش و بگو گیسو هنوزم داری تست میگیری از اقا داماد؟::58:
دور از شوخی گیسوی عزیزم خیلی تجاربت الان ارزشیه.
آمیننقل قول:
چقد دلم میخواد تموم بشه
اللهم واظهر کلمه الحق وجعلها العلیا
و ادحض کلمه الباطل واجعلها اسفلی
خدایا زودتر حقیقت هستی رو، رو کن و حق رو استوار کن
بذار همه باهم حقیقتو بفهمیم
منم همینو میخوام گیسو.
ممنونم به اندازه دل بزرگت:72:
سلام گیسوکمند عزیز ازدواجت رو تبریک میگم خوشبخت بمونی ❤️ تا باشه ازین مشکلات😇
نشسته ام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانیم در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد......................