RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
دختر من کی گفتم لهجه دارن؟ :) گفتم کلماتشون رو خاص می گن.
راستی بهار شاید مهر ماه بیام اصفهان. اومدم بیا با هم بریم رئیست رو له کنیم :160:
بذار نده! کارت رو بکن! بعد برو بگو بیمه ام چی میشه؟ اگر نداد ، برو شکایت کن. البته شکایتت اگر طرف شارلاتان
باشه چند سالی طول میکشه. به زحمتش نمیارزه. چون از این شارلاتانا زیاد دیدم تو کار بهت می گم.
والا ما از مشتری هامون طلب داریم اونا قورتمون میدن. دیگه وای به حال وقتی که بخوای ازشون شکایتم بکنی. دیگه
حسابی هضمت می کنن :311:
در مورد بیمه میتونی زندش کنی اما کفش آهنی میخواد.
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام به همه دوستای گلم
بهار شادی ای ول به این جمله قشنگت
نقل قول:
من زندگی رو از رو
می برم این عادتمه.
یه دونه ای به خدا
راستی بچه ها خدا رو شکر این چند روز تعطیلی آقای همسر من تعطیل نیست وگرنه باید می رفتیم کوهستان..................:163:
راستی آقا آرش اوضاع و احوالتون بهتره ؟
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
من فکر کنم خیلی دارم تو حال و احوال پست چت گونه میزارم معذرت میخوام :(
بهار کاش من بیام تو شرکت شما کار کنم نیروییی نمیخواین؟من صنایع خوندم به دردتون میخورم آیا؟
بهار زندگی آره خیلی قشنگه در راستای همونم هست من خوشم اومد قشنگتره از اونم
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام به همه دوستان
عید همگی مبارک و طاعات و عبادت هاتون هم قبول.
می بخشید دیر تبریک می گم. این مدت نبودم .
همه خوبین؟ دورادور از احوالات همه با خبرم . راستی دیدم تعطیلات فرهنگ رو نشوندین روی صندلی داغ .حیف عقب موندیم نشد بسوزونیمشون.
الان هم که پدر بزرگ واسه خودش جا باز کرده حسابی.
بهار زندگی چی شده دختر کل تالار هر جا بریم هستی این کار فرمات نفهمه می یای توی تالار حواست باشه دختر.
بهار شادی جان آخه این چه شکستنی بود که این همه باید دستت تو گچ باشه ؟ ایشالله که زودتر بازش کنی.
راستی نازنین جان پیگیر ماجرای خواستگاریت هستم ایشالله که هر چی خیره.
می بینم که omid65هم فعالانه دارند دنبال راه حل برای ازدواج می گردند. مرحبا.
چشمک جان مدتیه ازت خبر ندارم خوبی؟بهتر شدی؟
از کارشناسان هم که خبری نیست آنی ،مهاجر بینشان ، sci، baby .
البته خیلی خوشحالم که می بینم مدیر همدردی بیشتر به بچه هاش سر می زنه و ما رو از نظرات ارزنده و مختصرشون مستفیذ می کنند.
فرشته جان دلم خیلی برات تنگ شده حالت خوبه؟
آقا arash1348 پیگیر مشکل شما هم هستم و همیشه منتظر خبرهای مسرت بخشتون هستم.
از خارپشت هم که خبری نیست.
جرجیس هم همین طور.
آقای بچه مثبت در مثبت بودنتون شکی نیست وامیدوارم از اون تذکری که در آلاچیق دادم ازم دلخور نشده باشید.
ویدا@ جون گل مهربون و سرسبد تالار خیلی دوستت دارم و از پست های زیبات استفاده می کنم.عزیزم متاسفانه در تاپیک این فرد چه تاثیری در تالار داشته من شارژ نداشتم که نظر بدم اینجا بگم که دختر فوق العاده مهربونی هستی و از پست هات استفاده می کنم از رک بودنت وجدیت هم خوشم می اد.
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
خوب بهار جون لهجه دارن دیگه..لهجه داشتن بد نیست که.
نازنین مرسی.
بی نهایت خیلی دنبال اینه من تو نت چیکار میکنم اما نمیذارم بفهمه.
الان از یه بحث اساسی دارم میام..سرم داره منفجر میشه.
به من میگه لحن حرف زدنت چرا باهام اینطوریه؟؟
دیگه بحثمون بالا گرفت..گفت اینجوری رفتار نکن..من قبلا میدیدمت خوشحال میشدم الان خوشحال نمیشم و ..
حسابدار هم یه گندی زده این جریمه شده کفرش دراومده گیر داده به من.
منم گفتم هر وقت وظایفی که بهم دادین رو انجام ندادم ازم بازخواست کنید.
الان کلا دودلم..می ارزه به این همه درگیری؟؟؟
اینجا اینطور..خونه هم..
نمیدونم.
بهار اینجا به این مدل کارخونه ها سخت میگیرن..خصوصا چون از بعضی کارای خلاف قانون اداره کارشون خبر دارم.
برای ارامشم دعا کنید.
موفق باشید
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
اقلیما جان
ما مخلصیم بابا. دیگه چکار کنیم بذاریم زندگی شکستمون بده؟ نه اصلا!
باز گیر دادی به این همسر؟ :) من نمیدونم چیه کوهستان بده؟ اصلا بیا با هم بریم. ما اصلا جایی جز تهران نداریم.
زمینای دماوند مامانم هم همشون خشکن و رسیدگی میخوان که کسی حالش رو نداره.
گلم تمرکزت رو از این کوهستان و مقایسه بردار :46: راستی میدونی من عاشق کوه و کوهستانم؟
نازگلم
تو دعا کن کارمون سامان بگیره چشم. اتفاقا بد نیست بیای پیشم :46: راستی گرایشت چیه؟ تحلیل سیستمها؟
بهار جان
پس معلومه حسابی زدی تو برجکش که شده مثل س.. محترم :) دمت گرم! به این میگن ناز شست :D من عاشق این
ناز شست نشون دادنا هستم :)
پس بهگذار یک مدت بگذره که سابقه کار جمع کنی ، بعد همزمان دنبال کار خوب هم بگرد. بعد که کار پیدا کردی ، 1دفعه
بزن بیرون و ناز شستی اساسی با شکایت نشونش بده :227:
چه خبیث شدم من :163:
بی نهایت جون خوش اومدی مامان خانوم :46: عید شما هم مبارک. بازش کردم. فقط کار داره تا راه بیافته دستم. امان
از این شیطنت کودک درون :D انقدر ورجه وورجه کردم افتادم شکست. به قول مامانم 1 جا آروم نمیگیرم که :163:
من نمیفهمم چرا مامانم به من میگه آروم نمیگیری و سر و صدات زیاده؟ خوب ساکت بشینم بغض کنم خوبه؟
یک گاهی هم میخوام مثلا ادای دپرس ها رو در بیارم خسته میشم میگم دق نمی کنن یه جا می شینن؟ بعد بلند
میشم شروع می کنم به خانواده آزاری و سر به سرگذاری :D واسه همین علاقه به خانوادس که شبها نمیام همدردی
چون خانواده آزاری بهتره :D
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
ما بیشتر.............
بهار شادی جونم من این کوهستان و با تمام خوبیهاش و با تمام وجود به تو می بخشم:72::72::72:
و خوشحال میشم در خدمتتون اونجا باشم و حتما از اونجا خوشت می اد
چون هم پارک تفریحیه و هم خوش آب و هوا ............. چون مهمون ها از اونجا خوششون می اد ولی اگه بخوای هر هفته بری سخت هاش بیشتر به چشمت می اد
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
بهارشادی میبینی که دستم به
دستت حسودی کرده..البته من خودم حسود نیستماا اما نمیدونم چی شد یهویی!
نگو که حالا حالاها درست بشو نیست چون راست گفتی خیلی کلافه شدم ولی:302: منم سعی ام رو کردم که کم نیارم اما بعضی موقع ها نمیشه:302::302:
توی این شرایط اسباب کشی هم داریم چون باید تا آخر شهریور از اینجا بریم خونه جدیدمون..
البته برای خونمون خیلی ذوق دارم ولی با این دست. پای داغون باید برم دست به دامن بنقیه البته همچنان امیدوارم تا اون موقع بتونم کارهام رو خودم انجام بدم...
بهار زندگی ناراحت نباش عزیزم خدا بزرگه اگه خواستی منم با بهار شادی میام باهم مدیرت روله کنیم !!!!
نگاه به دستامون و پام نکن هااا تازه عصام رو هم میارم!!!!
بی نهایت جان مرسی که یادم بودی گلم .. شکر خدا بهترم .. مامان بی نهایت تو چطوری خوبی عزیزم ؟ سفر خوش گذشت؟
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
آخ آخ چشمک جون دلمو کباب نکن.
وقتی لباسات رو میشورن یا کارهات رو می کنن اون منته از 100 تا حرف بدتره.
البته خدا رو شکر مامان گلم هیچی نمی گه :43: الهی دورش بگردم :46::46:
اما خدا آدم رو محتاج هیـــــــــــــــــــــــ چ کس نکنه ... بگو الهییییییی آمیییییین :72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
اینقدر به بهار تبریک نگین واسه آواتارش ، آمارشو دارم از صب تا الان ، این سومین آوتارشه که عوض کرده . معلوم نیست تا شب چند تا بشه !! :311:
ولی مبارکه.
اون یکی که عروسک هم داشت ، یه لحظه فکر کردم عروسک نازنینه که سر از آواتار تو در آوورده.
.
.
بهار به نظرم می تونی شکایت کنی ، هم اون می فهمه تو شوخی نداری توی کار و هم به حق ات می رسی .
راستی همش می بینم که از سر کار می یای ، آخه اومدن هات زمان خاصی نداره ، اینا رو دست گم نگیر توی سیستم ات نرم افزار جاسوسی نصب می کنن ، لو می ری که بهار.زندگی ای هستی ها!!