RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام دوستان
امروز يه حس عجيبي دارم، با اينكه ديروز دعواي شديدي كرديم اما اصلا ناراحت نيستم.
نميدونم بايد چي بگم و چيكار كنم ،اصلا نميدونم چه مرگمه :exclamation:ديروز دوباره دعوامون شد اونم بد جور حوصله نوشتنش رو ندارم.به خدا 80% شايان مقصر بود و بحث رو خودش شروع كرد.
احساس ميكنم به مرگ نزديك شدم،چند شبه يه خواب عجيب ميبينم به خدا نميدونم سهم من از اين دنيا چيه.
فردا صبح بايد برم دادگاه خانواده ونك((گاندي)) همه چي به اين آسوني تموم شد...3 سال دوستي و5/1 نامزدي و7 ماه زندگي مشترك:303:
امروز از 5/6 صبح تا8 كه اومدم شركت پياده تو خيابونها راه رفتمو به همه چي فكر كردم،خودم،شايان،روزهاي خوشي كه با هم داشتيم و خنده هامون.
چرا شايان حلقه خودش رو از ماشين انداخت بيرون؟چرا انگشت من در رفت؟واي خدا........................ اشك امونم نميده
اما من كه نارحت نيستم پس چرا اشك؟؟؟.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
چی شده طراوت جان
شما که با هم خوب بودید؟
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان آروم باش عزیزم چی شده ؟ سعی کن بیشتر توضیح بدی حسن این کار اینه که وقتی مینویسی خودت دوباره میخونی و بهتر میتونی تصمیم بگیری ، پس بنویس واقعا دلواپست شدم . منتظرم عزیزم
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان بنويس ببينيم چي شده؟
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
الينا جان خوب بوديم اما همه چي بهم ريخت.
فاطيماي عزيز ديروز گير داد كه ميخواد به كلاس كويس(زير مجموعه گلد گويست) بهم گفتم شايان از ديروز تا الانپيش من نبودي و سر كار بودي الان كه اومدي شركت بمون همين جا پيش خودم-اينجا يه شركت خصوصيه كه مال پدر و عمومه و شايان خيلي راحت ميتونه اينجا بياد-گفت باشه بعد ميرم و يه كم فكر كرد گفت تو هم بيا، كلاس مختلطه و ميتوني بيايي.چند دقيقه بعد هم دوستش ام اس داد كه شايان بره پايين كه با هم برن شايان هم زنگ زد و گفت كه خانومم هم مياد ميدونيد اون چي گفت:گفت نميخواد بياريش خودت بيا شايان هم گفت حميد كي كلاس تموم ميشه شر اين منو نگيره!!!بعد هم شايان رفت و قول داد 2.30 اينجا باشه.ساعت يك و نيم زنگ زد و گفت تا 2مياد بعد هر چي زنگ زدم جواب نداد و بعد از كلي تماس ناموفق دوستش جواب داد و گفت پشت سيستم و نميتونه حرف بزنه /منم كه اينجا خر فرض كردن!!!
خلاصه 3 اومد و منم گفتم نميخوايي درست بشي دست از اين رفيقا برداري و اونم داد و بيداد كه تو پات رو گذاشتي رو خرخره من و داري روانيم ميكني،طلاقت ميدم و راهت ميشم و خلاصه دعوامون شد.بهش گفتم تو كه ميدوني اين كلاسها همه كلاه برداري تو اين بي پولي دو ميليون و نيم دادي كلاس گلد كويست ما 20 روز ديگه بايد اسباب كشي كنيم وهنوز خونه پيدا نكرديم خدا ميدونه از نظر مالي هم چقدر تحت فشاريم..........گفت دوستام پول دادن.
بعد هم زد شيشه ماشين رو شكوند و داد و بيداد من رو رسوند درمانگاه چون حالم بد بود و خوش رفت.من احمق هم با خودم گفتم ناراحته كار دست خودش نده به دوستش زدم وگفتم بره پيش شايان گفت الان خودش زنگ زده گفته شما خونه نيستيد ما همه داريم ميريم اونجا...خلاصه اينها ميرن خونه ما بعد هم ميرن بيرون آقا ساعت 11 اومد منم يه كم باهاش حرف زدم و بهش شام دادم اما اون بي محل ميكرد دستش رو گرفتم كه پس زد براي خواب هم گفت جدا بخوابيم تا زماني كه طلاق گرفتيم .صبح كه داشت ميرفت گفت كه برم دادگاه خانواده و مراحل قانوني رو شروع كنيم.
به خدا اين دفعه اون مقصر بود
شرمنده خودم هم نميدونم دارم چي مينويسم به بزرگي خودتون ببخشيد.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان آرامشت رو حفظ کن . هیچ اتفاقی نمی افته نگران نباش . اون خواسته تو رو یه کم بترسونه . شاید دست از سرش برداری و یه کم آزادش بذاری .
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام. نمی خواستم بیام تو تالار ولی دلم نیومد چیزی رو برات نگم تراوت جان.
عزیزم شوهرت دیروز پرزنت بوده. یعنی معرفی کار گلد کوءست.
توی معرفی این کار هم فردی که می خواد بره اونجا حتما باید تنها باشه و جلسه اش حدود 3 ساعت طول می کشه.
یک جور مخ زنیه دیگه. بعدشم به طرف سفارش می کنن در مورد امروز به هیچ کس هیچی نگو حتی خانمت!!! انقدر مغزشو شستشو دادن که اون هم قبول می کنه.
این ماجرای دیروز بوده که برای شوهرت اتفاق افتاده. کلی الان مغزش شستشو شده که پولدار می شه!!!!!!!! و کلی کاخ طلایی رو حباب براش ساختن.
طبیعیه. پدر سوخته ترین و زرنگ ترین آدم ها هم توی این جلسه اول کلی می رن تو رویا.
در مورد طلاق گرفتن یا نگرفتنتم من نمی دونم.
ولی بهت می گم اگه می خوای اینکا رو بکنی اصلا تو نرو دادگاه. فردین بازی هم در نیار که مهریمو و حق و حقوق نمی خوام.
اگه اون طلاق می خواد اون بره دادگاه.
عاقل باش. مثل من احمق انقدر از رو احساسات تصمیم نگیر.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت عزیزم
خانومی اولا که آروم باش بعدشم مگه نگفته دادگاه خانواده بزار خودش بره اون می خواد طلاق بده پس خودشم باید اقدام کنه تو هیچ کاری نکن بهش بگو تصمیم خودته خودتم عملیش کن اونم تو عصبانیت یه چیزی گفته مطمئن باش لحظه ای بوده
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
نازنين و بلوم جان اون ميگه من بايد دادخواست بدم چون ميگه مهريه رو هم نميده منم نميخوام.بهش ام اس دادم كه نبايد به خانوادت ميگفتي با اين كارها فقط داري پلهاي پشت سرت رو خراب ميكني نوشت كه من نگفتم((پس پدر مادرش علم غيب دارن)) ضمنا اگه بدونم با اين كار پلي نميمونه حتما اين كار رو ميكنم.
ام اس بعديش هم اين بود: ديگه نه ترونه هيچ چيز و هيچ كس رو نميخوام اگه طلاق نگيري يه كار ميكنم موهاتم مثل دندونات بشه.
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
اخه عزیزه دلم به زور که نمی شه تورو مجبور به طلاق کنه بعدشم اگرم مجبور کرد تو نباید این کارو بکنی اصلا می خوای بری دادگاه بگی دلیلت برای طلاق چیه اونم چون دلیلی برای این کار نداره و فقط خسته شده داره اینجوری رفتار می کنه طروات جان این به این رفتارهای بچگانه همسرت اصلا دامن نزن