RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
آره ديگه تا سوغاتيمو بهم ندن من رو همون تك درخت ميشينم . با اميد به روزي كه بي نهايت با يه سوغاتي بياد و بگه
غصه نخور یاکریم... اينم سوغاتيت .
پاييزان اين شعر بود خداييش ؟ بازم صد رحمت به شعر آقا حامد اين يكي ديگه نه وزن داره نه قافيه مخصوصا اون بيت
آخرش .اصلا معلوم نيست بيته يا درد دل پاييزان
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
عزاله کار دنیا برعکس شده به جای اینکه بچه ها بیان دفتر کارت تو را احضار می کنند برای نوشتن دادخواست !!! :311:
خواهان :سبکتکین :311:
خوانده : بی نهایت :311:
وکیل خواهان : غزاله :311:
دادخواست : استرداد سوغاتی :311:
بی نهایت کارت بیخ پیدا کرد ! می بینی که این بچه مهریه نگرفته زورت زیاد شده می خواهی سوغاتی هم نگیره :46:
بچه ها جهت یارگیری در بازی ..................حمله !!!!:311:
ترکوندیم سال 91! همه با بازی دادگاه بزنیم بریم جلو ببینیم آخر سال کی کی رو می کشه :163::311:
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
همه شاعر شدند ...
پاییزان از بارونمون برات فرستادممااااا دیدی....:311:
بابا این ایام تعطیل تموم شد و هنوز هیچ کس سوغاتیاش رو نداده خوب چرا تعارف می کنید یکی شروع کنه دیگهاااا..:311:
مگه گناه ما چی بود که عید رو هیچ جایی نرفتیم و منتظر سوغاتی های شما شدیم.....:302:
برای اینکه همه از این حالت بهاری بیان بیرون و غم بره بیرون یکی ناهار دعوتمون کنه......:311:
ولی دیگه این دفعه هفت تیر کشی نکنید و خواهشا صف رو رعایت کنید تا فرار رو بر قرار ترجیح ندهند!!!:311:
انی جونم بسم الله.....:311:
بی نهایت کجایی تو دیگه از فرار کردن حرفی نزن که باید سوغاتی رو بدی .....
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saboktakin
[color=#0000CD
پاييزان اين شعر بود خداييش ؟ بازم صد رحمت به شعر آقا حامد اين يكي ديگه نه وزن داره نه قافيه مخصوصا اون بيت
آخرش .اصلا معلوم نيست بيته يا درد دل پاييزان [/color]
وقتی داشت بارون میومد آیدا نشسته بود جلو در اینو میخوند .شعر خاله شادونه است.منم وقتی
آیدا میخوند نوشتم نمیدونم شاید اشتباه حفظ کرده:311::311:
به هرحال شاده دیگه:311::311:
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
سلام.
سوغاتي منم يادتون نره. كل عيد رو اينجا تنها بودم. منم از جمعه چهار روز تعطيلم. اينجا عيد پاكه. به سرم زده پاشم برم مسافرت شماها رو تنها بگذارم تا ببينيد چطوريه.
ميگم من اگه يه نفري برم تالار يعني سوت و كور ميشه؟ :311:
راستي يك نكته ي اخلاقي هم بگم. اگه با دوستتون قرار گذاشتيد شام برين بيرون، بعداً فهميديد دوستاي ديگه تون برنامه بهتري دارند (مثلا تماشاي فوتبال)، اين دوست بدبخت رو قال نگذاريد. اگر هم خواستيد قال بذاريد، چرا جواب موبايل رو نمي ديد؟ نمي گيد اين بدبخت تا ٨ شب كار كرده، گرسنه ست، خب زودتر خبر بدم؟!
نميگيد تنهايي بايد بره تو خيابونها، تازه خودش هم كه همينطوري دپرس و غصه نخور ياكريم هم كه هست، ديگه تنهاشم بذاريم چي ميشه :311:
خلاصه منظورم اينه كه بدقول نباشيد. بدقول هم بوديد، جرئت داشته باشيد، زنگ بزنيد بگيد من امشب باهات نميام شام، با فلاني و فلاني ميرم فوتبال.
رفيقم رفيقهاي قديم :)
جاي آن دارد كه چندي هم ره صحرا بگيرم
سنگ خارا را گواه اين دل شيدا بگيرم
...
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
اره خیلی جالب بود پاییزی
اتفاقا منم فکر کردم این کنجکاو همون کنجکاوه بعد دقت کردم دیدم نه ایشون دقیق هستن :):311:
نازنین جان دیشب که این پست رو زدم بعدش آقای مدیر اومدند و فکر کنم از اینجا متوجه قضیه
شدند زودی اسم آقای کنجکاو دومی رو تغییر دادند شد دقیق.
آقای کنجکاو کجاید؟ بیاید که اسمتونو پس گرفتم::D:cool:
راستی نازنین جان اینقده خوشگل میگید پاییزی که وسوسه شدم برم تقاضا بدم اسممو عوض کنند::P :311::311:
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
اقا حامد از اینها سوغاتی بده در نمیاد :302: ولی شما اگه رفتید سوغاتی زیاد بیارید مخصوصا برای ماهایی که عید هیج جایی نرفتیم:311:
راستی از در بیایید نه از نردبون !
نردبون رو برداشتیم داریم راه پله درست می کنیم !!!!!!
تا کسایی که از نردبون میان و نمی تونند سوغاتی هاشون رو بیارن پایین کمک کرده باشیم...
راستی کی بدقولی کرده یعنی قالتون گذاشتند:163:
یعنی به خاطر این همش تو حس و حال غمید؟:163:
این روزا همه از شام دادن و ناهار دادن در می رن یکیش بی دل و محمد ابراهیمی :311:
بی دل که غیب شد این آقا محمد هم که به قول خارپشت سالن زیبایی زده سرش شلوغه:311:
به آنی جونم که پناه بردیم خبری نیست :163:
حالا شما می گی دوستت قالت گذاشته یا اینا:163:
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
هی وای من چشمک ؟!
من تو ترک تالار بودم . روحم شماها را دنبال می کرد که در ایام مبارک عید از سفر نرفتن حس تنهایی و ترس نداشته باشید :311: و الااااااااااااااااااااااا اااااااا:324:
بچه جون تو چرخ می زنی می بینی از این جماعت همدردی سوغات در نمیاد فوری گیر می دی به دامن من !!:311:
من بچه بغل کنم یا غذا کنم ؟ کدوم یکی ؟
یکی این وسط قهر کرده / یکی بغل می خواد / اون یکی بوس می خواد / اون یکی مچ خودش رو گرفته نمی تونه مچش را باز کنه / یکی داره همچین بازی می کنه که هم خودش رو به آتیش بکشه هم بقیه رو / یکی عاشق همکلاسی خودش شده /یکی از شوهر ش بدش میاد /................محشر کبری است مادر این تالار و این خونه
عیب نداره گل بانو چشمک بدو بیا بغل خودم .:227: اگر سوغاتی ندارم اما یه بغل و آغوش گرم دارم با صدهزار بوس برای تو و کل بچه های خوب تالار همدردی .:43: هر کدومتون یه دونه باشید .:46:
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
:46:وای آنی جون اولین بار بودم پریدم تو بغلت مرسی :46:
ولی بازم گیر می دم بهت تا بیایی بگی بپر بغلم:D :311:
دامن چیه انی جون من که به دامن شما گیر ندادم که می خواستم زرنگی کنم بپرم بغلت:311: :46:
:46::46::46::46:
RE: <<< باغ همدردی 2 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
واقعا که مردم چه کارا که نمی کنن !به زور خودشون رو می پرونن تو بغل انی جون:81:
مدیونین اگه یک درصد فکر کنید من حسادت دارم می کنم !:311::311::311:
مثل اینکه تو تالار دارم خودم رو به عنوان یک فرد حسود تابلو می کنم اول به سوغاتی سبکتکین حسودی کردم حالا هم به چشمک که پریده بغل انی جون:311:
بین خودمون بمونه یکمی هم به حامد 65 حسودیم شده که رو تک درخت خونشون یا کریم دارن:311: