نوشته اصلی توسط
maryam1986
سلام به همگی ,من سه سال هست با یکی از همکلاسی هام در ارتباطم ,البته رابطه برای من از خرداد امسال که دانشگاه تموم شد جدی شد ,چون اقای همکلاس از من چهار سال کوچکتر هست و من علیرغم میل باطنیم موضوع رو جدی نمیگرفتم, تا اینکه تصمیم گرفتم سخت نگیرم , و هم بخودم و هم به اون فرصت بدم , اما درست از همین تصمیم من ,رویه رابطه عوض شد و ایشون داره خودشو با کار خفه میکنه چون بقول خودش میخاد طی یه سال با من ازدواج کنه ,اما من دلم برای اون دوران که همش دوروبرم بود تنگ میشه چکار کنم ؟؟؟ میدونم بیربطه ولی نیاز به کمک دارم ,همش ناخوداگاه دارم باهاش دعوا میکنم.. بارها گفتم که تو از من کوچکتری و من نمیخامت اما حرف دلم نیست اون هم خیلی پافشاری میکنه ,.....از نظر ظاهری مشکلی نیست من کوچکتر و ایشون بزرگتر نشون میدن, اما من هرگز فکرشم نمیکردم با کوچکتر از خودم بخام ازدواج کنم,میترسم احساساتی شده باشم...گیج و منگ و مردد موندم...و حتی از رابطه فعلی هم نمیتونم لذت ببرم ...