یکی از اون سوی بینهایت صدایم میزند
یکی که هرگز پیدا نبود و درمن گم شدست
یکی که مرزی برای بودن نمیشناسد
سخنش اینست " من منه توام و تو جز غریبه ای با من نیستی "
نمایش نسخه قابل چاپ
یکی از اون سوی بینهایت صدایم میزند
یکی که هرگز پیدا نبود و درمن گم شدست
یکی که مرزی برای بودن نمیشناسد
سخنش اینست " من منه توام و تو جز غریبه ای با من نیستی "
یه روز اومد تو چشمام به جاده خاکی زد و رفت
نمی دونم واسه چی با عجله اومد و رفت
تا آیینه رفتم که بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آیینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر میخورم اما
در تو شده ام گم ، به من دسترسی نیست
تماشایی ترین تصویر دنیا می شوی گاهی
دلم می پاشد از هم بس که زیبا می شوی گاهی
( کشتین منو شما از بس " ی " نصیبم شده ) ( شوخی کردم )
---------
یه لحظه چشمات و ببند
ببین هنوز دوستت دارم
شبا که خوابت نمیاد
منم بیادت تا صبح بیدارم
---------
مرا به بال سخن می بری به وادی نور
یقین کنم ملک بی نقاب را مانی
مرا به بال سخن می بری به وادی نور
یقین کنم ملک بی نقاب را مانی
یک دریچه برای آواز
یک بهانه برای آغاز
یک غزل از تو بر لب من
من همه زخمه بر تن ساز
زاغکی قالب پنیری دید
به دهان برگرفت و زود پرید:D
دریدم جگرگاه دیو سپید
ندارد بدو شاه از این پس امید
دل من خیلی روزا با کسی نیست
تو دلم فریاد و فریاد رسی نیست
تو جاده ي فنا شدن اون كه هرگز نمي شه خسته منم
اوني كه با صد اميد و ارزو دلشو بسته به عشق تو منم
تا نداي عشق رسيد برمن شوق زندگي دميد برمن
مي خوام تو درياي چشمات تا جون دارم شنا كنم
من همونم که یه روز میخواستم دریا بشم
میخواستم بزرگترین ماهی دنیا بشم
آرزو داشتم برم تا به دریا برسم
شب و اتیش بزنم تا به فردا برسم
من از هوسها رسته ام، از آرزوها جسته ام
مرغ قفس بشکسته ام، شادم زبی پرواییم
مينويسم از غريبانه هاي سلامت
مينويسم از تلخي كلامت
از نقابه محبتت مينويسم
مينويسم و مينويسم
...
اين التماس است يا گلايه
..نميدوانم ..فقط مينويسم
می بخشید عضو همراه این الآن شعر بود
مجروح ز رنج زندگی رست
از قلب بریده گشت شریان
Pone20 جان اگر تو شعر نو را قبول نداري....آره شعر نبود !! ( اما اگر قبول داري اين شعر مال يادداشت هاي پاورقي فروغ فرخزاد بود )
به هر حال ببخشيد ..هرچي باشه خانم فرخ زاد به پاي شما نميرسه
نه دل دارم كه بشكني
نه جون دارم فدات كنم
نه پاي موندن مني
نه مي تونم رهات كنم
من ماندم و سکوت که بی تو جوانه زد
بر شاخه های مبهم تنهایی ام کنون
ناله سر كن اي قناري ، گريه كن ابر بهاري
كه شكسته بغضم امروز ، تو ولي فردا رو داري
یه زندونی به زندونش بدجوری عادت می کنه
فکر نکنی یه لحظه هم بهت حسادت می کنه
anigma عضو همراه محترم خیلی ببخشید اشکال از سواد کم بنده است شعر نو را قبول دارم.
ای وای ه
همیشه حس یک شعر نو، تازه می گردد
ومن زنده ام با این شکفتنهای رویایی
یارم چو قدح بدست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای اوشدو جان نیز هم
من اگر خوبم ار .بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
pone20..من قصد بی احترامی نداشتم ..فقط جواب سوالتون رو دادم.
-----------------------------------------------
تو که روز و روزگار رو میشناسی
تب تند انتظار و میشناسی
غم جاده های پر غبار و خالی
جاده های بی سوار و میشناسی....
یکی بود یکی نبود اول حرفای منه
منم اون آدمک کاغذی که حرف می زنه
هزار و يك شب من ، پر از صداي تو بود
گريه ي هر شب من ، فقط براي تو بود
دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه
دوباره اين دل ديوونه واست دلتنگه
وقت از تو خوندن ستاره ي ترانه هام
اسم تو براي من ، قشنگترين آهنگه
همين قدر كه خواستمت ، از سرتم زياديه
فكر نكني تو قلب من ، يه لحظه از تو ياديه
خيال نكن بيادتم ، بدون كه مردي تو دلم
خودت ميدوني جاي عشق ، نفرت و كاشتي تو دلم
مثل يخ بستن يك موج ، مثل طوفان شدن باد
لحظه ي پريدن از خواب ، در سكوتي مثل فرياد
در دلم چيزي فرو ريخت ، مثل يك شهاب ترديد
آذرخشي شد و باريد ، پاره پاره تن خورشيد
در گريز ناگزيرم ، گريه شد معناي لبخند
ما گذشتيم و شكستيم ، پشت سر پل هاي پيوند
در عبور از مسلخ تن ، عشق ما از ما فنا بود
بايد از هم مي گذشتيم ، برتر از ما عشق ما بود
دوستم دارد، اگر چه با خودش من را نبرد
او قسم های دروغش را به جان من نخورد
در این دنیای ناهموار ، که میبارد به سر آوار
به حال خود مرا نگذار ، رهایم کن از این تکرار
راستی وقتی که رفتی پشت خود در را ببند
بعد، هر قدری که می خواهی به احساسم بخند
در جان عاشق من ، شوق جدا شدن نیست
خو کرده ی قفس را میل رها شدن نیست
من با تمام جانم ، پربسته و اسیرم
باید که با تو باشم ، در پای تو بمیرم..
من از تبار تکبرفروش ها بودم
بزرگ بودن تو این چنین حقیرم کرد
دچار پرپر زدنم ، میون طوفان نگات
غروبمو حس میکنم ، تو حرم شعله ی چشات
جدایی از تو ساده نیست ، تو بخشی از روح منی
دنیام و ویروون میکنی ، وقتی تو فکر رفتنی