دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین
نمایش نسخه قابل چاپ
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین
نالهاي دردناك و روح گداز
بر سر گور آرزو ، دارم
مزرعه سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
و من چه قدر ساده ام ...که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!
شادروان قیصر امین پور
من به پاي خود به دامت آمدم
من مگر ز دست خود كنم فرار !
راستی ایا
کودکان کربلا ....تکلیفشان تنها
دایما تکرار مشق آب!آب!
مشق بابا آب بود؟
شادروان قیصر امین پور
دلا شب ها نمينالي به زاري
سر راحت به بالين ميگذاريhttp://i30.tinypic.com/121valv.gif
يكي درد ويكي درمان پسندد
يكي وصل و يكي هجران پسندد
من از درد و درمان و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
:72:دلا ای حاصل تنهایی من
بیابانگرد من صحرایی من
من اینجا طاقت ماندن ندارم
کجایی ای دل دریایی من؟:72:
:305:[b]نه هرکه چهره برافروخت دلبر ی داند
نه هرکه ایینه سازد سکندری داند::47: