RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست | *** | کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی |
|
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
زندگانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم
راستی بی عشق زندان است بر من زندگانی
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
فریاد ازآن نرگس مستی که تو داری | *** | آه از دل بیگانه پرستی که تو داری |
ترسم که یک از اهل وفا زنده نماند | *** | درکشتن این طایفه دستی که تو داری |
|
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
ز لب دوختن غنچه را ز ندگی ست
چو بشکفت زان پس پر ا کندگی است
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دلبر به من رسید و ، جفا را بهانه کرد
افکند سر به زیر ، حیا را بهانه کرد
آمد به بزم و ، دید من تیره روز را،
ننشست و رفت، تنگی جا را بهانه کرد!
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
زند گانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم
راستی بی عشق زندان است بر من زندگانی
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی | *** | حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی |
زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت | *** | عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی |
پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ | *** | کاین همه نمیارزد شغل عالم فانی |
جمع کن به احسانی حافظ پریشان را | *** | ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی |
|
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
از پی رد و قبول عامه خود را خر مساز | *** | زانکه نبود کار عامی جز خری یا خرخری
|
|
گاو را باور کنند اندر خدائی عامیان | *** | نوح را باور ندارند از ره پیغمبری |
|
گاویست بر آسمان قرین پروین | *** | گاویست دگر نهفته در زیر زمین
|
|
گر بینایی چشم حقیقت بگشا | *** | زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین |
|
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
ای دل شکایت ها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمی ترسی مگر از یار بی زنهار من
ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیده ای شب تا سحر آن ناله های زار من
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
حکیمی پسران را نپد همی داد که جا نان
پدر هنر اموزید که