* صندلي داغ *

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ناشناخته

سلام

سلام ؛ :72:

با اجازه من هم چند سوالی می پرسم :
چرا اینجا همه به خودشون اجازه میدن هر طور که میخوان حرف بزنن؟ آیا به این میگن آزادی بیان؟ حتی اگه برچسب گذاری و تهمت باشه؟

اتفاقا برعکس حرف شما صادقه و اینجا خیلی ها اونجوری که باید حرف نمی زنند و یکی از دلایلش هم اینه که رفتارهاشون مورد واکاوی قرار گرفتن مدیر ارشد این سایته ! به همین خاطر بیشتر اعضاء شخصیت دیگری از خودشون بروز میدن ! برای اثباتش هم همین رو بگم که من با خیلی از این دوستان خارج از سایت رفیقم ! بزرگترین برچسب گذار در این سایت مدیرشه و از بازخوردهای چند نوشته به خودش اجازه میده درباره ی اعضا و شخصیت درونیشون اظهار نظر کنه و به خیال خودش داره روانشناسی میکنه ! اعضاء رو ابزار میدونه و برای حضور هر شخصی در این سایت بهانه ای دست و پا می کنه !!! در هر حال بهتره بیشتر از این موضوع رو باز نکنم !

چرا وقتی دو نفر در تالار بحث میکنند کسی نمی یاد رفع ابهام کنه و هیچ کس واسطه نمیشه؟ نمونش بحث شما با آرزو در تایپک" به کجا چنین شتابان" هر چند که به نظر من در کل حق با شما بود از این جهت که پست شما جنبه ای دیگر جز آنچه آرزو میپنداشت ،داشت اما در جوابهایی که متقابلآ ثبت میشد و در بیشتر آنها گستاخی و بی پروایی شما در پاسخ های نه چندان خوشایند میتوان حق را به آرزو داد؟

گفتم که دلیلش همینه که برخی از اعضا اعتماد به نفسش رو ندارند چون از مورد واکاوی قرار گرفتن توسط مدیر واهمه دارن !!! چون به این یقین رسیدن که بازخوردهای ارسالهاشون توسط مدیر مورد تجزیه تحلیل قرار میگیره و اونهم اکثرا ً اشتباه !
موضوع اون تاپیک هم فقط یک هم پستی ساده بین من و آرزو بود و حق و ناحق در ارزشگذاری به اون تاپیک بی معنیه . ضمن اینکه من و آرزو دوستان بسیار صمیمی هستیم و ارتباطمون فقط به اون تاپیک محدود نمیشه ! :43:


دلیلش میتونه این باشه که دیگر دوستان نمیخوان محبوبیت خودشون در قبال اون دوست از دست بدن هر چند که داره اشتباه میکنه؟خود شما چطور در این گونه موارد آیا به دوستتون تذکر میدید؟


صد در صد . چون برای من ارزشگذاری دیگران اهمیتی نداره و این رفتار رو مغایر با روح آزادگی می دونم .

به عقیده شما عقل اکتسابی است؟
قسمتیش آره و قسمتی هم نه !

نقش مطالعه در زندگی چقدر است؟

خیلی زیاد . ولی منابع خیلی مهم هستند بخصوص در این زمانه ! ضمن اینکه به نظر من صرفا ً مطالعه کردن آدم رو احمق بار میاره و ما باید کمی هم روی پای خودمون وایستیم ولی در همه حال باید حد رو نگاه داشت یعنی نه صرفا به مطالعه و نظرات دیگران اتکا کرد ونه صرفا به داشته های خود !
البته موضوع مورد مطالعه رو مشخص نکردید وگرنه نظر کامل تری میشد داد !

---

راستش بیشتر دوست داشتم این شجاعت رو داشتید که با نام کاربری اصلیتون این سوالات رو می پرسیدید چون وقتی سوالات شما رو خوندم دیدم فقط 10 تا پست تا حالا توی همدردی زدید و تاریخ عضویتتون هم مال همین ماهه پس کنجکاو شدم و تمام 10 ارسال شما رو خوندم و دیدم اعضای تالار رو خوب می شناسید و این شناخت با این شدت و با 10 پست و این مدت کم حاصل نمی شد !! از نگارش ارسالهاتون متوجه شدم کدوم کاربر هستید ولی ترجیه دادم موقع پاسخگویی این شناخت رو مد نظر نگیرم !

در هر حال امیدوارم سربلند و سرشار زیر سایه ی مولا سرفراز باشید . :203:

سلام :
خسته نباشید
اقای 118 میشه شجاعت را برای ما تعریف کنید ؟شما اگر بخواهید این صفت را در رفتارهاتون پیاده کنید چگونه رفتار می کنید ؟
اگر باکسی که رفتار و گفتار لجوجانه ای دارد روبرو باشید در مقابل یکدنده گی ،خود بزرگ بینی و حسادت های اودر حالی که او را به عنوان یه فرد و یک انسان دوست دارید و برای او احترام قائلید ،چه می کنید ؟

سلام
شعر گويي تا چه حدي ذاتي هست و تا حدي اكستابي؟ چند تا شعراتون در وبلاگتون مطالعه كردم، شما چطور شد كه علاقمند به گفتن شعر شديد؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط setareh

سلام 118 گرامي:

سلام آبجی ستاره ؛ :43:
این سلام به معنیه آشتیه یا هنوز قهری !؟ :300:




میدانم شما هم مثل من گفتگو را دوست دارید . اینجا(صندلی داغ) با زحمتی که زیباده عزیز کشیدن این موقعیت به صورت سوال و جواب فراهم امده است .
پس سه سوال :
1- نظرتون در مورد وبلاگتون چیه؟هدفتون از ایجادش چیه؟اگر کسی از ساختار و نوشتارش ایراد بگیرد چگونه برخورد می کنید؟(1-سکوت اختیار می کنید -2 رد می کنید و انکار -3می پذیرید و در صدد رفع ان برمی ایید ـ4 یافقط توجیه می کنید؟)

باید دیگران نظر بدن ولی من ازش راضی نیستم !
هدف خاصی از ایجادش نداشتم و صرفا به توصیه ی دوستانم اینکار رو کردم !
خوب همونطور که میدونی وبلاگ شخصی با وبلاگ گروهی یا سایت های گفتگو و ... فرق داره و همونطور که از اسمش هم مشخصه شخصیه ! اما اگه کسی انتقادی داشته باشه خداوکیلی قبول می کنم و تو نمی تونی موردی رو توی وبلاگم نشون بدی که پیشنهادی شده باشه و من بی تفاوت بوده باشم ! اما بسته به نوع پیشنهاد یا می پذیرم و درصدد رفع برمیام یا رد میکنم ولی سکوت و توجیه هرگز !



2-نظرتون درمورد جهادبا نفس اماره و خواهشهای درونی چیست؟

من این کار رو به طور مطلق قبول ندارم و مدیریت استفاده از نعمت ها ( از قبیل شهوت و پول و شهرت و ... ) رو کار هنرمندان سیر و سلوک می دونم ؛بیشتر این خواهش ها ریشه در فطرت انسان داره و هیچ چیز فطری بی حکمت نیست و دلیلی نداره انسان با فطرت خودش به جهاد بپردازه ولی این فطرت ها و غرایز باید مدیریت بشه ! در واقع اون چیزی که نکوهیده است افسار گسیختگی و لجام گسیختگیست ولی با تبیین قانون الهی و پایبندی به آن نیازی به جهاد با نفس در همه ی موارد وجود نداره ! مگر مواردی که ریشه ی فطری ندارند مثل مبارزه با گناهانی از قبیل تهمت و غیبت و دروغ و تجاوز و حق الناس و ... به یکی از عرفای خیلی بزرگ گفتند ما چه کنیم تا مثل شما بشیم فرمود : خیلی خودتون رو به دردسر نندازید و صرفا ً انجام صحیح واجب و ترک محرمات برای سیر و سلوک کفایت می کنه



3-همونطورکه می دانید انسان می تواند در راه رشد و تعالی قدم بردارد .وقتی نسبت به موضوعی اگاهی و بینش پیدا می کند در ابتدای امر دشواری هایی (عمل کردن )خواهد داشت .درمقابل این دشواری ها وعملیاتی کردن اگاهی ها چگونه عمل می کنید ؟(نا امید می شوید ؟-بیشتر از قبل کمک تلاش می کنید ؟- به دنبال اگاهی بیشتر هستید؟)چه قدر به اراده ی خود اطمینان دارید ؟


به اراده ی خودم بالای 90 در صد اطمینان دارم به همین خاطر هر روز برای آگاهی بیشتر تلاش می کنم و الحمدلله از قید و بند تعصب رها هستم . کلا در قید و بند چیزی نیستم و زندگی آرام و راحتی دارم و در هر حال از نوع و نحوه ی زندگیم راضیم هر چند برای بهتر شدن از ریسک کردن واهمه ای ندارم اما تا امروز همواره ریسک ها پاسخ خوبی داده اند و خدا رو بایت همه چیز شاکرم . :203:

---

با تشکر از آبجی ستاره ی گل به خاطر سوال های قشنگش ! :228:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط iman_1362

آقا / خانم - من هستم / میخوام بشینم رو سندلی داغ و عرقم دربیاد - ازم سوال بپرس حتما راستشو میگم / خلاصه اینه من هستم / میخوام اعضای تالار بیشتر بشناسنم . فعلا با اجازه

---

سلام بزرگوار ؛ :72:
اولا چرا اینقدر با عجله ! بابا نوبتیه هااا :D
دوما ً خداوکیلی صندلی رو با "ص" مینویسن نه با "س" ! :D

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آرزو

سلام آقای 118

1.بنظر شما خدا با بندهاش قهر هم میکنه ؟ اگر قهر بکنه چطور میشه فهمید برای چی قهر کرده تا بتونیم باهاش آشتی کنیم آخه میدونید که خدا خیلی دوست داره ما با عقلمون اینو درک کنیم ..ولی اگر عقلمون به جایی نرسه چی :47:

2.بنظرت سخترین کار دنیا چه کاری میتونه باشه ؟
3.اگر بری مکه اولین دعایی که میکنی چیه؟
4.آیا میشه برای خوشبخت شدن درس یکسان بهمه آدمها داد؟
5.تعریفت از سرنوشت چیه یا اصلا قبولش داری؟ اگر داری نقش اختیار در سرنوشت چیه ؟


با تشکر :72:

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آرزو

سلام آقای 118

سلام آرزو ؛ :72:

1.بنظر شما خدا با بندهاش قهر هم میکنه ؟ اگر قهر بکنه چطور میشه فهمید برای چی قهر کرده تا بتونیم باهاش آشتی کنیم آخه میدونید که خدا خیلی دوست داره ما با عقلمون اینو درک کنیم ..ولی اگر عقلمون به جایی نرسه چی :47:

ارتباط خدا با بندگانش یک ارتباط ملکوتی و عاشقانست و قهر و آشتی مال خاکی هاست نه برای افلاکی ها ، با بدست آوردن مختصات صحیحی از واژه یا مفهوم "عشق " میشه به نتیجه گیری بهتری از رفتار خدا با بندگانش رسید . عقل هرگز نمی تونه به تمام ذات و صفات خدا راه پیدا کنه و این از دایره ی فهمش خارجه ولی به کمک عرفان میشه با آمیزه ای از عقل و قلب و وحی به مراتب بیشتر از عقلیون جلو رفت . بعضی ها رابطه ی انسان با خدا رو خیلی پیچیده می کنند و بعضی ها هم خیلی این ارتباط رو خاکی و سطحی می کنند من فکر می کنم پیدا کردن مفهوم کامل و جامعی از این ارتباط داروی دردهای این زمانه است یعنی همان "عرفان" .

2.بنظرت سخترین کار دنیا چه کاری میتونه باشه ؟

همه ی شغل ها ( چون گفتی منظورت شغل ها هستند ) اگه با نیت قربت به خدا و کسب روزی حلال و خدمت رسانی برتر به مردم انجام بگیرن سخت هستند به خصوص معلمی !



3.اگر بری مکه اولین دعایی که میکنی چیه؟

اینکه خداوند هر چه زودتر جهان و جهانیان را با هدف از آفرینش آشنا کند و تمام مردم دنیا به مفهوم انسان بودن برسند و عدل و برابری و عشق ورزی اولویت اول ارتباط بین مردم با هم باشد و چشمان فقیر ما جمال ملکوتی و الهی حضرت بقیه الله الاعظم امام محمد بن حسن عسگری ( روحی فداه ) رو مشاهده کرده و انشاالله زیر پرچم ایشان باشیم .
و همین طور آرزو دارم در طول حیاتم روزی رو ببینم که شیعیان بارگاه با عظمتی در شان ائمه ی بقیع ایجاد کرده باشند .
و همین طور سلامتی و عزت و شرف خانوادم و حفظ ناموس و حجاب نوامیسم رو از پروردگار آرزو خواهم کرد .



4.آیا میشه برای خوشبخت شدن درس یکسان بهمه آدمها داد؟

بستگی داره . ولی فکر میکنم پیدا کردن اولویت ها در زندگی ، همچنین جهانبینی و ایدئولوژی مناسب درس یکسانی برای همه ی انسان ها باشه برای رسیدن به آرامش و خوشبختی ولی دروس منحصر به فردی هم قطعا ً وجود دارند .

5.تعریفت از سرنوشت چیه یا اصلا قبولش داری؟ اگر داری نقش اختیار در سرنوشت چیه ؟

به نظر من سرنوشت همون چیزیه که ما روی سرمون می نویسیم و در واقع قلمش در دست خودمونه !
جبریون و اختیاریون از اول تاریخ بر سر حق بودنشون نزاع داشتند ولی من هر دو رو قبول ندارم چون فکر می کنم نیم جیر و نیم اختیار عاقلانه تر باشه ضمن اینکه در برخی موارد درصد جبر و در برخی موارد درصد اختیار متفاوته !


با تشکر :72:
همچنین :72:

---

:72::72::72:

با سلام و تشکر ولی بنظر من خدا قهر میکنه وقتی که مهر به قلب و گوش وچشم کسی میزنه دیگه روی از اون شخص برگردانده .
البته خدارو شکر من با خدای خودم کاملا آشتی هستم چون میبینم زمانی که من غافل از وجودش هستم اون به حرفهای من گوش داده و منو به هر چه خواستم رسونده میفهمم که با من بوده و این من بودم که با او نبودم ولی درکل میخواستم بدونم اگر خدای نکرده یک روز از من روی برگردوند من چیکار کنم تا از من راضی بشه .....و الان به این نتیجه رسیدم که با هر نوع تلاشی که بتونم بهش نزدیک بشم میتونم دلش رو بدست بیارم از پاسخ شما هم بسیار ممنونم آموزنده بود.

سلام :72:
درست حدس زدید، من کم و بیش با اعضای اینجا آشنا هستم اما نه اونطور که شما فکر میکنیدو سعی کردم این ذهنیات خودمو در پستام دخالت ندم .
از شما هم تعریف زیاد شنیده بودم البته همراه انتقاداتی اما اونا را هم زیاد جدی نمیگیرم چون توی این چند روز که بودم چیز دیگه دیدم و چیزهایی که از ...شنیدم ناشی از تفکرات خودشه هرچند که خیلی دوسش دارم و احترام زیادی براش قائلم .
در ضمن من برخلاف اونچه شما فکر میکنید شخص شجاعی هستم و از واکاوی شدن هم واهمه ای ندارم و با نام کاربری خودم مینویسم .

شاید تا حدودی حق با شما باشه خیلی ها صادقانه حرفشونو نزنن اما اونایی هم که میزنن بیشتر برچسب میزنن و توهین میکنن که من شما را هم جزء این دسته میدونم(البته امیدوارم قضاوتم دراین باره غلط باشه و حرفهای دوستم درست باشه) مثل اینکه هنوز جا نیفتاده بدون تحقیر بتونیم حرف دلمونو بزنیم .
در ضمن
مجیدجان دلبندم ، ترجیح نه ترجیه!:D

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آرزو

با سلام مجدد

سلام ؛ :72:


آقای 118 به چه شکل و طریقی وبه چه راه و روشی به موارد زیر احترام میگذاری؟

1. خدا

با داشتن زندگی سالم و آرام و استفاده مفید از نعمت هایی که داده و ترک محرماتش !

2. انسان

همونجوری که هست می پذیرمش ؛ هرگز براش چاپلوسی یا تملق نمی کنم ؛ بهش قول میدم چیزی توی دلم نباشه که توی زبونم نیاد و ساده و صمیمی و صادق باشم و هرگز به شعور و آزادگیش توهین و استهزاء نکنم .

3. زن

اگه منظورت همسرمه با عشق و صداقت
صداقت رو خدا توی ذاتم قرار داده ولی برای عشق ازش کمک می گیرم و با تمرین ، یک عاشق تمام عیار می شم !
مطمئنم بهترین همسر براش خواهم شد !
ولی اگه منظورت زن های دیگست برنامه ی ویژه ای ندارم و مثل بقیه ی انسان ها ( چه مرد و چه زن ) مثل عرف جامعه احترام می ذارم .



4. بچه ها

به صورت کاملا ً ویژه دوستشون دارم ! و کلا توی فامیل در این مورد زبانزد هستم و با نوجوونها و بچه ها ارتباط فوق الهاده ای دارم !


5. فرزند

بهش آزادی می دم و سعی می کنم اونو فرد آزاده ای بار بیارم !


6. بزرگتر

تاج سرن و اطاعت ازشون اگر خلاف مصالح خدا و خلق نباشه واجبه !


7. فقیر

بهش ترحم نمی کنم و به انسانیت و شعورش احترام میذارم !

8. دوست

عاشقش می شم . خدا در طول زندگیم دوستان فوق العاده با ارزشی به من عطا کرده که اگه هیچ چیز دیگه ای هم به جز این نمی داد باز هم من مدیونش می شدم و از عهده ی شکر این نعمتش برنمی اومدم . کلا من آدمی هستم که دیر میشه کسی بهم نفوذ کنه ولی اگه هم نفوذ کنه در نمی تونه بیاد .

با تشکر:72:

همچنین :72:

"در مورد سوال دوم قبلی هم منظورم از کار شغل بود یعنی سخترین شغل دنیا"

ممنون از راهنماییت :104:

---

با تشکر از آرزوی عزیز بابت سوال های متفاوت و قشنگی که پرسید و تنوع خوبی به صندلی داغ داد . :228: