در مورد مشکلتون میان الان توضیحات کافی رو میدن. فقط من بگم که با خودتون مهربون باشین! اینو خودم تجربه کردم ها میگم. وقتی شما با خودتون مهربون نباشین، خیلی براتون کار سخت میشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط میشل
نمایش نسخه قابل چاپ
در مورد مشکلتون میان الان توضیحات کافی رو میدن. فقط من بگم که با خودتون مهربون باشین! اینو خودم تجربه کردم ها میگم. وقتی شما با خودتون مهربون نباشین، خیلی براتون کار سخت میشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط میشل
سلام. شبتون بخیر.خیلی سالها پیش اینجا عضو بودم و کلی کلی فعالیت میکردم. الان حال روحیم خوب نیست و هنوز درگیر زندگیم هستم. بشدت نیاز به راهنمایی برای تصمیم گیری هستم. از بچه های قدیمی. فرشته مهربون عزیزم. آقا کیوان. خوده مدیر همدردی عزیز و گرامی خواهش میکنم راهنماییم کنید.
مادرم الزایمر داره،هرروز حالش بدتر میشه،ما هم داغون شدیم ...باید چکار کنم،خیلی برام قبول کردن وخیم شدن وضعیتش سخته...
مرسی آقا غلام، آره می دونم، منظورم از اینکه اعصابم از اعصاب خوردیم خورده هم همین بود :) چون می دونستم دلیلی نداره خودم رو سرزنش کنم و با سرزنش کردن کاری درست نمی شه، ولی بازم نمی تونستم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط gholam1234
البته بیشتر از نیم ساعت طول نکشید، بعدش خیلی بهتر شدم. دیشب هم دقیق تر بهش فکر کردم و اتفاقی یه فایل صوتی هم گوش دادم که موضوعش همین مشکل من بود.
امروز برنامه ریزی می کنم که روش کار کنم. آگاهی به راه حل ها کافی نیست، تا مسئله رو حل نکنم، حل نمی شه.
یکی میاد یکی میره و این قانون بقای زندگی است.
و انسان به این رفتنها عادت داره و عادت میکنه و باید عادت کنه ولی
گاهی تلخی بعضی رفتنها بیشتره.و بد جوری کام آدم و تلخ میکنه.
سلام به همگی....امیدوارم که خوب باشین.منم خوبم هرچند
خبر فوت مادر دوستم آه حسرت و اندوه و به دلم نشوند. فقط ناراحت اینم که
صد برابر بار این غم و الان دوستم داره میکشه....و الان چجوری داره تحمل میکنه....چجوری ..... و تا بیاد عادت کنه...
..یاد عمه جوونم می افتم که چطور ظرف چند ماه مثل شمع جلوی چشممون آب شد .....
مرگ عزیزان مثل قطع عضوی از بدن آدمه....تا مدتها هم فکر میکنی هنوز هست
نوبتی میرفتیم بهش سرمیزدیم ولی به خاطر حالا غفلت یا زیاده خواهی که همیشه دامن گیر ادمهاست حسرتش به دلم موند که کاش بیشتر پیشش میموندیم کاش بیشتر کمک حالش بودیم...درد جسمیش و که نه... حداقل درد تنها گذاشتن بچه هاش کم میشد...خاطرش جمع میشد که بچه هاش تنها نمیمونن...الان اون آگاه تر از ماست بهتر از ما میبینه ولی حداقل اون روزهای آخر عمرش غصه نمیخورد.
خیلی درد بدی داشت و میدونست که دیگه خوب بشو نیست فقط نگران دختر کوچیکش بود که بعد از اون چی میشه... بی مادری ...
.دلم اونجایی میسوزه که روزهای آخر عمرش انقدر که درد کشیده بود دیگه میگفت خدایی که دخترم و خلق کرده خودش مواظبش هست و
دیگه راضی به رفتن شد.
لحظه خاکسپاریش واژه ای که از عمق جونم به زبونم می اومد این بود که حیف
حیف بود همچین انسانی .... خیلی کارهای دیگه ازش برمیومد که داشت انجام میداد....حیف از همچین مادری....
از اونجاییکه ما آدمها همه یک نفریم و ادامه دهنده راه هم...الان خداروشکر بجه هاش آدم های موفقین و مثل مادرشون دارن با سربلندی زندگیشونو و میکنن.
آدم گاهی انقدر تو عمق غم و اندوه فرو میره که فکر میکنه زندگی به پایان رسیده اگر هم نرسیده دیگه الان باید برسه!!...دیگه نمیخواد خودش هم بعد از مرگ عزیزش تو این دنیا باشه..
. من تو فاصله ای که از مراسم ختم عمه ام اومدم یک آن خونمون تا دوباره برگردم ....تو خیابون آدمهارو میدیدم ی حس عجیبی بهم دست داده بود...فک کنید چشم انقدر سیاهی دیده بود ولی اومده بودم از اون مراسم ها و قبرستون و اینا بیرون بعد مردم و میدیدم خندون عادی!! ....دارن زندگیشونو میکنن !!
حسم این بود که مگه دنیا تموم نشده؟!
ولی نه نشده...که اتفاقا شاید شروع هم شده ...
لطفا برای دوستم که خیلی دوستش دارم دعا کنید تا از غم رها شه
کنار هر غم و اندوهی ی شادکامی هم قرار داده شده ..باید پیداش کنیم.
امیدوارم روح همه گذشتگان قرین رحمت حق تعالی قرار بگیره
و ماها هم که درگذشتگان آینده هستیم با سربلندی زندگی کنیم و باسربلندی بمیریم.
سلام به همه
جایی مناسبتر از اینجا برای عرض سلام و احوالپرسی پیدا نکردم.
به مدیران محترم سایت و اعضای عزیز سلام دارم. و امیدوارم حالتون خوب باشه.
به قول نامه های قدیمیا اگر از احوالات اینجانب جویا باشید، خداراشکر ملالی نیست.
هرچند این روزها، روزهای پرتنش و پراسترسی هست برای همه، ولی خب همین احوالپرسی ها و به یاد هم بودن ها قوت قلبی هست برای همه.
انشالله خدا همه مریضها رو شفا بده:323:
با احترام
فرزانه
سلام
باغبان جان برات آرزوی سلامتی و موفقیت دارم :72:
و همچنین برای همه دوستای عزیزم. ام رضا جان ، محمد رضا جان ، خانم شیدا و بقیه دوستان :72:
غلام جان ممنون از احوال پرسیت رفیق :72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرشار
سلام
سرشار عزیز ممنون که به یاد ما بود رفیق قدیمی.
خیلی خوشحال شدم از حس حضور دوبارت.
ممنون آقا غلام از شمام که یاد ما بودین.
---------
- - - Updated - - -
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرشار
سلام
سرشار عزیز ممنون که به یاد ما بود رفیق قدیمی.
خیلی خوشحال شدم از حس حضور دوبارت.
ممنون آقا غلام از شمام که یاد ما بودین.
---------
سلام به همدردیهای گلم، خیلی خوشحالم که باز میبینمتون. باغبان جان خیلی دوست داشتم باز یه متنی ازت ببینم،خیلی خوشحالم کردی باز اومدی ....
سلام دوستان. ببخشيد من غريبه هستم اينجا، جسارت کردم اومدم نمي دونستم کيا ميتونن بيان. ماشالله همه انرژي داشتن گفتم منم انرژي بگيرم
دارم براي کنکور مي خونم:303:، بي پول و اينا، راستش خيلي سخته سنت بالا باشه ولي کار و پولي دست و بالت نباشه همش مجبور باشي از بقيه خرجي بگيري. کمي هم خسته بشي از اينکه به خاطر پر خوري عصبي همش وزنت اضافه بشه و پول لباسي که اندازه ت باشه يا نو باشه نداشته باشي. لطفا برام دعا کنيد اين مسير کنکور و برم بلکه آخرش فرجي شد. دعا کنيد ذهنم منحرف نشه به حاشيه نره :203::72: (حاشيه مثلا: چن روز بود حالمو بهتر کرده بودم نمي دونم چرا امروز يه لحظه يادم افتاد که دکتر رفتني مانتوم کهنه بود باز عين بچه ها بغض کردم:315: حالا بماند که تو مطب جوري ژست گرفته بودم که انگار خودم دکترم:311:)
سلام شب یلداتون مبارک:72:.
هر چند خودم امشب بیشتر از همیشه دلم گرفته و اصلا هم یلدام مبارک نشد.
پدرم بعد از ابتلا به کرونا همچنان بیحاله و گاهی تب داره با اینکه تست مجدد کروناش منفی شده. منتظر جواب آزمایش هایی هستیم که متخصص عفونی نوشته.امشب پدر مادرم دوتایی موندن خونه.منم خونه خودم هستم.برادرام همراه خانماشون دورهمی دارن با خونواده پدر خانم هاشون.من و پدر مادرم مثلا همیشه رعایت میکردیم کرونا گرفتیم امشبم مثلا دوری و دوستی رو در پیش گرفتیم ولی انگار بقیه که دورهمی دارن هیچ وقت کرونا نمیگیرن یا شایدم تو نزدیکان ما این جوریه.البته امیدوارم هیچ کس دچار کرونا و بیماری های دیگه نشه.
امروز یه خبر ناراحت کننده هم در ارتباط با کارم شنیدم و بدتر حالم گرفته شد.
چقد دلم گرفته از خودم از اطرافیانم از همه.دلم میخواد چند هفته ای برم تو کما:54:
امروز شنیدم یکی از همکارا که خانم جوون و زیبایی هم بود خودکشی کرده چقد شوکه شدم و ناراحت.
امشب از رو بیکاری یه گشتی تو اینستاگرام زدم خود اکسپلورر اینستا عکس زن و شوهرایی رو میاره که واسه شب یلدا کلی ست کردن و لاکچری ان.اون وقت ما با مشکلات زندگی و نیازهای ابتدایی هرم مازلو درگیریم.چقد زندگی ها با هم متفاوته.
عذر میخوام حرفای بی ربط به هم و صد من یه غاز زدم.
امیدوارم برای دوستان عزیز این شب مبارک باشه و اتفاقات خوبی براشون بیفته:72:
سلام.
خانم آی تک، اگر از پدرتون اسکن ریه تا حالا نگرفتید، حتما بگیرید.
قرص جوشان acestine هم برای تقویت سیستم ایمنی مفیده. یکم مزه بدی میده. طبیعیه.
انشالله پدرتون هر چه زودتر بهبود پیدا کنند.
سلام به دوستان عزیزم.امیدوارم حال همگی خوب باشه.
پوه عزیز ممنون از راهنمایی هاتون.بله سی تی ریه گرفته بودن و 10 درصد درگیری داشتن.اتفاقا پزشک از همین قرص جوشان نوشته بود میگفتن خلط آور هستش.
فعلا تب پدرم یکم کمتر شده هر چند جواب آزمایشات هنوز نیومده.
تمام پدر مادرا در صحت و سلامت باشند همین طور پدر مادر پوه و بقیه دوستان همدردی:72:
سلام.
خیلی ممنون خانم آی تک.
پدرم رو به بهبود کامل هستن. مامانم هم... مامانم هم دیگه هیچ دردی ندارن.
امیدوارم پدر شما هم بهبودی کامل پیدا کنند و تا ۱۲۰ سال سایشون بر سرتون باشه.
بعضی وقتا که آدم دلشوره عجیبی داره، به هر دری میزنه که یه ذره آرامش بگیره. خب درسته که آدم باید بره اصولی مشکل رو حل کنه، ولی برای من نوعی ذکر گفتن عجیب تاثیر مثبت و آرامش دهنده بوده برام توی این لحظات . خب من آدمی هم نیستم که پایه های مذهبی قوی داشته باشم، ولی خب ذکرها خیلی واسم ارامش دهنده است....
یه تعدادیش رو میگم، شاید واسه شمام تاثیرگذار باشه:
حسبنالله و نعم الوکیل .... عجییه واقعا!
الا بذکر الله تطمئن القلوب ..... اینم خیلی عجیبه!
سلام دوستان روزتون بخیر
آقا غلام چقدر پستتون برام موثر بود. شاید ادم یک جمله رو بارها شنیده باشه اما وقتی حرفی از دل برمیاد عمیقا به دل میشینه...
ان شاالله که به برکت همون ذکر و خالق اون اذکار دلتون آروم و زندگیتون پر سعادت باشه
پست سحر بهاری عزیز و آقا باغبان در تاپیک خادم رضا خیلی منو به فکر فرو برد. چقدر من عقبم چقدر جای کار دارم تا این حداقل قدم که اونچه میدونم رو بتونم به کسی بگم بگم!!! اینکه در شرایطی که میخوایم حرفی به کسی بزنیم اما قلیان احساس نمیذاره به زیبایی و به درستی و فصاحت صحبت کنیم خیلی اتفاق دردناکیه...
کاش غیر تشکر گزینه دیگه ای هم وجود داشت. درینجا ازین دو بزرگوار بابت درس قشنگی که بهم دادن سپاسگزارم و براشون بهترینهارو میخوام:72:
سلام دوستان :72:
ان شاءالله حال دل و جسم تون خوب و سلامت باشه :16:
عزیزان با شماره 1640 تماس بگیرید وصل می شید به حرم امام حسین (ع) . سلام بدید و درد و دل کنید حس خوبی داره:72:
ان شاءالله که همگی شما و عزیزان تون از شر این ویروس هوشمند در امان باشید.:203:
پیشنهاد می کنم چله ی دعای هفتم صحیفه سجادیه رو بردارید متنش به همراه ترجمه رو براتون میذارم
وقتی چله تون تموم شد دوباره شروع کنید چله بعدی همین دعا...
روز اول چله صدقه برای سلامتی صاحب الزمان (عج) بذارید و ۳۱۳ صلوات هدیه به صاحب الزمان (عج) کنید
روز پایان چله هم همینطور...
*البته نکات بهداشتی و غذایی و ویتامینی رو هم حتما رعایت بفرمایید* داروی امام کاظم (ع) هم شنیدم بدن رو ایمن میکنه البته باز هم باید بهش اعتقاد داشت.
متن دعای هفتم صحیفه سجادیه
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ
ای آنکه لایق نام خدایی/ گره‌های گرفتاری گشایی
وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ
ای آنکه هر بلای سخت و دشوار/ شود با قدرت تو حل و هموار
وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ
ای آنکه دست‌ها سویت براهند/ گشایش، راحتی زین راه خواهند
ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ
به دستت هر کلاف مشکلی باز/ هر آنچه لازم، آن لطفت سبب‌ساز
وَ جَرَى بِقُدْرَتِکَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ
امور هستی از نیروت جاری/ همه چیز از اراده توست ساری
فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ
بخواه، آن چیز فرمان برده بی‌وحی/ نخواهی، باز می‌داریش بی‌نهی
أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ
به هر امر مهم سویت دعامان/ پناهی تو، به بدبختی برامان
لا یَنْدَفِعُ مِنْهَا اِلّا مَا دَفَعْتَ وَ لا یَنْکَشِفُ مِنْهَا اِلّا مَا کَشَفْتَ
نگردانی بلا از ما، نگردد/ نسازی برطرف، کی دفع گردد
وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَاَّدَنِی ثِقْلُهُ
به دوش افتاده یا رب باری آن دم/ ز سنگینی آن گشته کمر خم
وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ
ندارم من تحمل زیر این بار/ شدم درمانده و بیچاره، این بار
وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ
ز نیروی تو بر من وارد آمد/ تویی چیره بر آنچه بر من آمد
فَلا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ
چو وارد شد ز تو بیرون نگردد/، چون از سوی تو آمد برنگردد
وَ لا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ
گشایش نیست در آنچه تو بستی/ نه بسته است ار گشاینده تو هستی
وَ لا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ
نه آسان گردد آنچه سخت سازی/ ندارد یاور آن که پست سازی
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
درودت یا رب اینک بر محمد/ درودت باد بر آل محمد
وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ
گشا یا رب در مشکل‌گشا را/ برایم، ای توانگر، ماندگارا
وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ
به نیروی دگرگون‌سازت، از من/ تو بدحالیِّ چیره گشته، برکَن
وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ
و در آنچه شکایت دارم از آن/ مرا بر آنچه خوش بینم، تو برسان
وَ أَذِقْنِی حَلاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ
خبر از کار شیرین تو، دارم/ چشان بر من از آنچه خواستارم
وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجا هَنِیئا
ببخش از رحمتت بر من که دل خواست/ گشایش ده مرا زآنچه گواراست
وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجا وَحِیّا
گرفتارم تو دانی، با دعایی/ به زودی ده مرا راه رهایی
وَ لا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ
ز پر کاری نداده باشم از دست/ از آنچه واجبات و مستحب است
فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعا
توانم کم شد ای پروردگارم/ ز آنچه آمده بر روزگارم
وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّا
تحمل کرده‌ام آنچه شکنجه است/ وجودم اینک آکنده ز رنج است
وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ
تو هستی آن توانا بر زدودن/ هر آنچه بود و من خواهم نبودن
وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ
تو هستی آن توانایی که، از من/ بسازی برطرف بدحالیِ من
فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ
پس اینک خواهشم را خود ده انجام/ اگر هم نیست حقم خوب فرجام
یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
تویی فرمانروایی که عظیمی/ ای آنکه صاحب عرش عظیمی
سلام به همه دوستان
چقدر دلم واسه اینجا تنگ شده بود.
دقت کردید هممون همین رو میگیم اما بازهم کم سر میزنیم!؟؟انگار یکی جلومونو گرفته!
خیلی از دوستان احوالمو پرسیدن.بی نهایت ازشون سپاسگذارم.
الهه زیبایی های عزیز،ممنونم از تبریک تولدت.خیلی خیلی لطف کردی.
ببینم؟اصلا امسال پاییز من توی تالار پست داشتم؟؟؟اگه نزاشتم چه بد!امسال تولدم هم که فوق العاده خاص بود .ودیگه تا آخر عمرم هست!!!چون روز تولد خودم ودخترم یکیه. واین خیلی هیجان انگیزه.ودقیقا ۳۰ سال اختلاف سن!
حال درونیم خداروشر بهتره.اصلا مگه میشه پاییز بشه ومن حالم خوب نشه!!همیشه بهترین تصمیم هام رو توی همین فصل میگیرم وخیلی خوشحالم.امسال هم همینطور بود واسم.وتا زمانی که هوا خوب باشه حال منم خوبه!!عجیبه یانه!؟اصلا کسی اینجا اینجوری هست؟؟
خیلی از دوستان قدیمی رو دیدم پست گذاشتن،بسیار خوشحال شدم ازاینکه حالشون خوبه،وهمینطور بیماران کرونایی تالار وخانواده هاشون که خوب شدن.خداروشکر
کیااجازه ندادن زندگیشون زیرسایه کرونا بره وتلخ بشه!من که اجازه ندادم.کروناهم گرفتم پنج شش ماه پیش اما خیلی خفیف!
امیدوارم همگی حالشون خوب باشه.
سپاسگزارم از مهربانی هاتون.
راستی چقدر کمرنگ شدن بده!!!
شمیم جان دوست داشتم پستی که ازبچه ها نوشتی رو بخونم اما نتوتستم پیدا کنم کاش لینکش رو هم میزاشتی،کنجکاو شدم ببینم چی بود؟؟!!!
حیف که نمیشه ا شکلکها استفاده کنم.خودتون تصور کنید دیگه...
خدانگهدار
بله همینجوری هست خانم paiize.دیگه خیلی سر نمیزنن. ولی من استثنام. زیاد سر میزنم. امروزم رفتیم واسه خودمون یادی کردیم از دوران دانشگاه و یه ارتباطی هم با تعدادی از همکلاسی ها گرفتیم. چقدر سنمون الکی الگی رفت بالا. چقدر شیرین بود اون دوران.
از خانم سون هم خبری نیست کلا!!! عجیبه. آقایون داداشام همتون بیاین یه اعلام وجودی بکنین. آدم دلش میگیره وقتی میبینه دیگه کسی سر نمیزنه. اصلا فک کنم باید یه تاپیک جداگانه بزنم برای اعلام وجود نفرات. هر کی بیاد حضور بزنه و بره.
اسکارفیس نیستی!! سون!!! پووه!!!
باز هم اومدم به رسم همیشگی یه سلامی عرض کنم به دوستان. قدر اعضای خانواده تون و بودن کنارشون رو بدونین به خدا. آدم وقتی دور میشه از اعضای خانوادش، یه جوری میشه!!! برای من که الان تقریبا میشه گفت پانزده سال هست که مدام در رفت و امد بودم و هی مجبور بودم با اعضای خانوادم خداحافظی کنم، هنوز که هنوزه نتونستم دوریشون رو برای خودم یه چیز عادی فرض کنم. فک کنم ذات ادمیه که هر چیزی رو ازش بگیرن، تازه قدرش رو میدونه...
واسه همه و البته خودم، یه دل و ذهن آروم میخام... یه حالتی باشه که دلت با یاد خدا پر شده باشه و به قول معروف دلت خوش باشه به همین ...
سلام دوستان
امیدوارم که همگی سلامت و شاد باشید
خیلی وقت بود که اینجا نیامده بودم. گفتم بیام سلامی عرض کنم و حال و احوالی بپرسم. امیدوارم که حالتون خوب باشه و در مسیر رسیدن به اهداف تون با قدرت پیش بروید.
اما یکم هم از خودم بگم. خودم هم خوبم و هم نه. هم خوشحالم و هم نیستم. به هر حال زندگی مثل یک جاده است که دست انداز و فراز و نشیب دارد و البته یک راننده ماهر می خواد که این دست اندازها را به راحتی و با خسارت هر چه کمتر رد کند.
خلاصه الان هم از بابت موضوعاتی خوشحالم و از هم بابت موضوعاتی دیگر بسیار ناراحت. ولی خب زندگی را باید زندگی کرد و باید سعی کرد برای انها راه حلی پیدا کرد و فعلا در حال تحقیق و گفت و گو و تفکر هستم تا برای مشکلات موجود یک راه حل مناسب پیدا کنم و در حال حاضر شاغل هستم و دانشجو و سرم با کار و درس گرم کردم.
داشتم امضایی که سالها پیش برای خودم در اینجا انتخاب کرده بودم را نگاه می کردم و فکر می کردم چه قدر بهش عمل کردم. گفتم به شما هم بگم و ببینید چه قدر توانستم افکارم را عملی کنم.
آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی
به این جمله واقعا عمل کردم. در شش سال گذشته واقعا بی وقفه تلاش و کوشش کردم. و تا حدی به ارامشی که می خواستم, رسیدم ولی انچه که ناراحتم می کند این هست که به میزانی که تلاش کردم, برداشت نکردم. برای همینه که جایگاه فعلی ام را دوست ندارم. و دارم فکر می کنم که واقعا گاهی اوقات ثبات و استمرار در انجام یک کار واقعا شاید درست نباشد.
من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام
به این جمله کم و بیش عمل کردم. در اصل سعی کردم خودم را با دیگران مقایسه نکنم. و اگر چیزی را دوست دارم و ندارم سعی کنم خودم تلاش کنم و بدستش بیارم و به کسی کاری نداشته باشم. اما راستش را بگم خودم را هر روز با خودم مقایسه نکردم و هر روز اخرین عملکرد دیروزم را مغلوب نکردم! اگر اینکار را می کردم بیشتر پیشرفت می کردم. بعضی وقتها به خودم میگم زندگی که جنگ نیست که می خوای هر روز رکورد قبلی را بزنی! گاهی وقتها هم باید استراحت کنی و تجدید قوا کنی تا برای زدن رکوردهای قبلی اماده بشی! خلاصه اینجوری خودم را راضی نگه میدارم!!!
مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه
به این فکر کنم عمل نکردم!
در اصل باید اینجوری توضیح بدهم. وظایفم را به نحو احسن انجام دادم ولی تا به نتیجه نرسیدم دست برنداشتم! واقعا من تا به هدف نرسم امکان ندارد ان کار را رها کنم.
این جمله را برای ان نوشته بودم که به خودم بگم انقدر سخت نگیر. و همین که ان وظیفه ای که بر عهده ات هست را انجام بدی کافیه. حالا الزاما شاید به نتیجه مطلوبی که در نظر گرفته بودی نرسی. به هر حال عوامل بیرونی هم برای رسیدن به یک هدف تا حدی تاثیر دارند. ولی خب در این یکی شکست خوردم. و من تا جایی که خودم شناختم اگر هدفی را انتخاب کنم حتما باید ان را به سرانجام برسونم،حتی اگر مجبور بشم زحمت و فشار زیادی را تحمل کنم. که این واقعا گاهی اوقات باعث فرسودگی و خستگیم میشود.
جمله بعدی را در یک لینک گذاشته بودم.
اغلب در دنیای واقعی هوش و درایت نیست که انسان را پیش می برد، بلکه شجاعت است که او را به جلو می راند
در انجام این یکی متاسفانه باید بگم که شکست خوردم. متاسفانه باید اعتراف کنم دختر ترسویی هستم. تا از انجام کار و به نتیجه رسیدن ان مطمئن نباشم، اصلا قدم بر نمیدارم. اول باید همه جوانب را بررسی کنم و مشورت کنم و مطمئن بشم که به هدف میرسم تا قدم بردارم. و این موضوع باعث میشه سرعت پیشرفتم خیلی کند و اهسته باشد. مثلا به خاطر ترسو بودنم، پیشنهادهای کاری بسیاری را رد کردم. خلاصه این یکی را باید سعی کنم برطرف کنم.
خلاصه باید بگم ارزیابی ام از عملکردم در چند سال گذشته(به قول خارجی ها): so so
امیدوارم دفعه بعدی که عملکردم را ارزیابی کردم، توانسته باشم مواردی که در ان ضعف دارم را بیشتر تقویت کرده باشم.
به امید سلامتی و شادی برای تمامی شما دوستان خوبم.
:72::72::72:
تالار یخ زده
سرد و ساکت
بی حس و بی رمق
یعنی دیگه چیزی برای آموزش نداره یا
ما دیگه رمق یادگیری نداریم؟!؟!
این تالار ظرفیت های خوبی داشت ولی حیف ...
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط Pooh
پوی عزیزم وقتی این خط از نوشته ت رو دیدم چند دور خوندم که نکنه اشتباه خونده باشم ! از صمیم قلبم ناراحت شدم بهت تسلیت می گم دوست خوبم خداوند به شما و خانواده صبر و سلامتی بده
برای مادرتون سوره یس می خونم و برای آرامش شما دعا می کنم . من رو هم در غم خودت شریک بدون. الهی که دلت آروم بشه
پوی عزیزم...
سلام
نه تبسم جان اشتباه ندیدی....مادر پوه به رحمت خدا رفتن..روحشون شاد.
پوی عزیزم هر غمی شادکامی به دنبال داره....من امید دارم که
به زودی زود بهش میرسی.
سلام پوه نازنین الان اینجارو دیدم و هنوز باور نمیکنم به این سرعت... تازه میخواستم بیام حال خانواده شما و آقای باغبان آیتک بینهایت و... بپرسم
واقعا غم بزرگی داری که هیچ حرفی نمیتونه التیامش بده.. فقط عمیقا از ته دلم برات دعا میکنم خدا به شما و خانوادتون آرامش و صبر عنایت کنند...
مارو در غم خودت شریک بدون:72:
سلام دوستان.پوه عزیزم من امروز متوجه شدم مادر عزیزت رو از دست دادی.
ای خدااا.چی بگم تا ذره ای از غصه هات رو کم کنه.
من انقد حال روحیم داغونه هر کیو میشنوم فوت کرده میگم کاش به جاش من میمردم.پوه دوست خوبم میدونم هیچ کدوم از ما شرایطت رو نمیتونیم درک کنیم.برات صبر و آرامش برای این غم بزرگ از خدا میخوام.
ای خدااااا:302:
سلام به همه اعضای همدری
پوه عزیز تسلیت میگم خدا بهت صبر زیاد بده
عجب ویروس زبون نفهمیه
هر گروه تلگرامی رو که باز می کنی می بینی افراد دارن به هم تسلیت میگن
خدا به بازمانده ها صبر بده
ان شاالله سایه نحسش هر چه زودتر از سر مردم ما کوتاه بشه
سلام پوه عزیز خیلی ناراحت شدم و تسلیت میگم. مارو توی غم خودت شریک بدون. مراقب خودت باش
پوه عزیز
ما رو در غم خودت شریک بدون. خدا به دل مهربون تو و خانوادت صبر بده.
منم تسلیت بهت میگم پو
مواظب خودت باش
سلام
خانم پوه تسلیت مرا هم پذیرا باشید
روحشان شاد
- - - Updated - - -
شنیدم خواندن عمیق آیه 156 سوره بقره خیلی تو این زمان ها به ما کمک میکنه خانم پوه
تفسیر المیزان این ایه
نقل قول:
(الذین اذا اصابتهم مصیبه ):(کسانی که زمانی که مصیبتی به آنان می رسد...)یعنی واقعه مکروه ویا اتفاق بدی بر ایشان می افتد،آن را ازجانب خدامی دانند وناراحت نمی شوند ،چون هرموجودی قائم بخدا و محتاج به اوست ،پس خداوند حق هر گونه تصرف در آن موجود را دارد و انسان در هیچ امری استقلال ندارد،چه در وجودش و چه در قوایش ،پس کیست که از یاری ورحمت خدا بی نیاز باشد و کیست که بر او جرأت نماید تا از قدرت او خارج شود،(قالوا انالله و انا الیه راجعون ):(می گویند ما از خدائیم و همانا بسوی خداباز می گردیم )پس زمانی که انسان متذکر به حقیقت مالکیت پروردگار باشدهرگز از مصائب متأثر نمی شود ،چون مالکیتی ندارد که بواسطه حصول یا فقدان امری خوشحال یا ناراحت شود و بنا براین امور را به مالکش ارجاع می دهد(لمن الملک الیوم لله الواحد القهار)(67)،(ملک امروز از آن کیست ؟از آن خداوند یگانه وچیره است ).
سلام به دوستان محترم تالار همدردی و خانم پوه عزیز
پوه جان از نوشته های دوستان متوجه شدم اتفاقی افتاده، برای تو و مادر گرامیت و برای همه ی ما از خدای مهربان طلب خیر و رحمت دارم.
هر وقت تونستی بیا این تاپیک، تا کنار هم باشیم و کمی حرف بزنیم.:72:
با سلام مجددنقل قول:
نوشته اصلی توسط Pooh
پوه عزیز یعنی خانواده شما بدون اینکه با هیچکس مواجه بشن و با رعایت تمام موارد بهداشتی و اصول قرنطینه، به این بیماری مبتلا شدن؟
من از اطرافیانم زیاد مبتلا شدن
فکر کنم نصف فامیلمون تا الان مبتلا شدن
ولی تقریبا همشون یه سری اصول لازم رو رعایت نمی کردن
یا مثلا زیاد رفت و آمد می کردن
یا ماسک نمی زدن و اعتقاد نداشتن
یا مثلا زیاد سوار اتوبوس یا مترو می شدن
متاسفانه در اقوام همسرم یک نفر فوتی هم داشتیم بدون هیچ بیماری زمینه ای، یک جوان سالم
ولی سخته که این همه رعایت کنی و آخرم مبتلا بشی
سرکارخانم پوه، واقعا تسلیت میگم،ایشالا خدا رحمتشون کنه
سلام.دوستان تشریف بیارید این تاپیک خدا خیرتون بده
کلیک کنید
سلام پوه عزیز بهتون تسلیت میگم از درگاه خداوند برای شما صبر و برای روح مادر عزیزتون آرامش آرزو میکنم با توجه به اینکه حدود یک ساله خواهر مهربان خودمو از دست دادم تقریبا میفهمم چه حالی دارید اما به جز صبر و تسلیم در برابر اراده الهی در این مواقع کاری نمیشه کرد :47::47:
pooh گرامی
با سلام و عرض احترام
به شما و خانواده گرامیتان این مصیبت را از طرف همه اعضاء همدردی تسلیت عرض می کنم و برای مادر بزرگوارتان از خداوند مغفرت و رحمت طلب می کنم.
خداوند به شما صبر عنایت فرماید.
غم فراق عزیزان بسیار سخت و جانکاه هست و انشاء الله خداوند در این مراحل سخت کمک کند.:72:
سلام به همگی. خوبین؟ خوشین؟ غلام چطوری اخوی؟ حاج کرای باغبان کجاس؟ 2jz؟ mvaz؟ محمد 29؟ زونیام؟ همه خوبین؟ رد میشدم گفتم یه سری بزنم. چه خبرا؟ همگی همچنان یالقوز به سر میبریم؟ :)
__________________________________
پوه عزیز تسلیت عرض میکنم. غم از دست دادن والدین به شدت سنگینه. میدونم تحملش خیلی سخته ولی صبور باش :72:
__________________________________
ایشالا که هیچ وقت نشینقل قول:
نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها
این چند ساله به خاطر مریضی پدرم بیمارستان زیاد میرفتم. کم نمیدیدم پدرایی که تو مکالمه های یواشکیشون با تلفن دنبال پول بودن برای خرج دوا درمون بچه هاشون. خدا رو شکر که پدرت شرمنده ت نیست ولی دیدم پدرایی که شرمنده شدن. تا آخر عمرشون شرمنده شدن....
قبلا هم گفته بودم، پول لزوما خوشبختی نمیاره ولی فقر عین بدبختیه. نکبت و سیاهی از سر و روش میباره. بی پول باشی عزیزترین کست هم کمتر قبولت داره. تلخه ولی حقیقته متاسفانه.
قبولش سخته ولی تو زندگی یه قسمتایی هست و یه مسائلی پیش میاد که ما کنترلی روشون نداریم. به خاطر همین باید بدونی چه موقعی از اون مرحله کنار بکشی و بگذری. اصرار و تلاش تو کار نشدنی احمقانه س. حالا منو قبول نداری ولی به حافظ اعتماد کن :)نقل قول:
نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها
به نظر من سعی کن تو زندگی زیاد با انشالا ماشالا جلو نری. حضرات با همین سیستم دارن مملکتو اداره میکنن که وضعمون اینه :)
سلام، بیشتر سر بزن اسکارفیس داداش ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط scarface