RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
از باغ میبرند چراغانیات کنند ........................ تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند "صبح" تو را "ابرهای تار" ........................ تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند ........................ این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی ........................ شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست ........................ از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست ........................ گاهی بهانه است که قربانیات کنند
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
بی سایه تر ز خویش حضوری ندیده ام |
حق دارد آفتاب قبولم نمیکند... |
|
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
یک عمر بدی کردی و دیدی ثمرش را |
خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی |
|
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
ببخشید باید تصحیح کنم:
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را |
خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی |
|
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
راه مردان به خود فروشی نیست
در جهان بهتر از خموشی نیست
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
عـقـل کجـا پی برد شـیـوه ســودای عشق | *** | بازنیـــابی بـه عــقــل سِر مـعـمـای عشق
|
عقل تو چون قطره ایست، مانده ز دریا جدا | *** | چـنـد کند قـطـره ای فهم ز دریـــای عشق |
|
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
درباغ نگاه یأس،امیدتویی | *** | درمشرق عشق،دشت خورشیدتویی |
|
[/align]
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد | *** | بیتو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
|
|
بیتو میگویند تعطیل است کار عشقبازی | *** | عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد |
|
تعجیل در فرجش صلوات
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
تو چه کرده ای که با تو، شــده عشق تار و پودم
تو چه کرده ای که عمریسـت، پی تو در سجودم
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
در دل هوسی هست دریغا نفسی نیست
ما را نفسی نیست که در دل هوسی نیست