RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین جان من استقامت رو از شما یاد گرفتم حالا این چیزارو وندم شوک شدم صد البته شما هم انسانی شما هم خسته میشی شما هم به خیلی چیزا احتیاج داری ولی پشت پا به هر چی ساختی دوست عزیزم نزن..چه قدر ساخته هات ارزش دارن الان 30-40 ساله هایی که قدرت های شمارو بدونه پدر ندارن...یادته گفتم وقتی به زحمت هایی که کشیدم فکر میکنم حرص میخورم؟؟؟یادته به من چی گفتی؟؟گفتی برای خودت اون زحمت هارو کشیدی چرا حرص میخوری؟؟؟شما هم به حرف همسرت گوش میدی چون به احساس خودت نسبت به اقای امین احترام و ارزش قایلی خانوادشو تحمل میکنی فشاره خانوادت رو تحمل میکنی به خاطر علاقه خودت نسبت به شوهرت پس لطفا حسه شکستگی و خستگی برای خودت احساس نکن....به نظر من حالا که این حالت فعلی اذیتت میکنه کمی حد و مرز هارو تغییر بده .....اصلا هم از شوهرت دوری نکن......بگو دلت تنگ شده و با لطافت بیاد خونتون بعد هم ارام و نرم باهاش حرف بزن و توضیح بده که اون مرده تویه و تو از این لذت میده شاید این رفتاری که بت شما کرد به خاطر اینکه میخواست قدرت مردانگی شو به شما یاد اوری کنه خوب شما از این به بعد پیش قدمی کن و بهش قدرتشو یاد اوری کن او هم به عنوان یه مرد توی فشاره که زنش این قدر توی فشاره کاریه و اون مجبوره سرباز باشه....مرحله بعدی با خانوادت صحبت خصوصی بکن و بگو میخواین این همه زحمتی که برای کار دارم میکشم خرجه اجاره خونه بدم؟؟؟بگوپشتت وایسن تا شوهرت یاد بگیره و بهت کمک کنن تا حد اقل خرجه خونت و جمع کنی بعد میری سر خونه و زندگیت ولی الان اگه بخوای بری اجاره نشینی چه پیامد هایی خواهد داشت و اینکه بگو خانواده شوهرت برات هیچ ارزشی حرفا و کاراشون نداره و اگه خانوادت مدام بهت سرزنش کنن فقط تو رو خسته تر میکنن بگو شوهر و زندگیت رو دوست داری.....البته من خیلی کوچکتر از اونم که پست به این گندگی به شما بدم من خودم اول راهه شمام و چیزی ندارم برای شما ولی برات ارزوی بهترین هارو دارم!!!
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
به راستي چاره اي براي اين معضل اجتماعي نيست . اگر كار نكنيم كه هشتمون گرو نه همونه
اگر كار كنيم بايد توي خونه خرج بشه و تازه برانامه هايي رو هم كه حتي قبول نداريم بايد روي پولمون بشه اگر توي خونه بمونيم هي سركوفت مي شنويم كه ته خونه موندي و از هيچي خبر نداري اگر بريم سركار كه پوستمون كنده ميي شه چون بعد از كار وظايف ما سرجاشه و آقا (اغلب آقايون) ر حال استراحته
اگر دير بياييم حسابمون با كرام الكاتبينه اگر به خونواده شوهر جان جواب بديم عروس بده ايم اگر نديم توسري خوريم و ازمون سواري مي گيرن اگر اگر اگر
مرد هر وقت دلش بگيره مي ره مسافرت مي ره بيرون با دوستاش قرار مي ذاره اما ما محكوميم فقط زن باشيم نه تفريحي و نه هيچي
بعد هم با افتخار بگيم شوهر من خوبه آقاست چرا چون نه اهل خيانته نه مشروب ونه سيگار و نه هرزگي
خوب من هم همين خصائص رو دارم اما اگر مثل اون رفتار كنم بيست تا مهر طلاق توي شناسنامه ام است .
تنبل و مفت خور و ... به حساب مي آيم
به خدا آرزو به دلم مونده يه جمعه فقط يه جمعه دست به كاري نزنم و مثل هر جمعه شوهرم فقط تفريح و استراحت كنم . دلم مي خواد يه روز فقط يه روز با خيال راحت مريض بشم و آخرش هم مي دونم با آرزوي اين ها سر به گور مي برم اي كاش مرگ زودتر برسه كه حماقت هاي من يكي رو در انتخاب شوهر جان مدفون كنه
آره شوهر من دوست داشتنيه و مرد مهربون اما تا وقتي خانم مهربونه و ساكته و لاله و كره و كوره و ...
نازنين ببخش توي تاپيكت زيادي حرف زدم اما دلم گرفته شد از اين همه ناتواني كه من و تو و ما زن ها اغلب داريم اي كاش لااقل يكي قدر زنش رو بدونه
باور نمي كني گاهي دلم مي خواد طلاق بگيرم و مسوليت بچه هام رو هم به عهده ام باشه نه اينكه شوهر بده نه فقط چون ظرفيتم پر شده چون دلم تنگه .باز هم ازت عذر مي خوام اما نوشتم تا بدوني كه تنها تو نيستي كه اينچنيني.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنين جان هي نگو زود عقد كردم !!! يعني چي ؟مثلا اگه نامزد بودي ديشب انگشتر رو پرت ميكردي جلوش و ميگفتي به سلامت.اگه واقعا اذيت ميشي بهتره باهاش يك بار براي هميشه حرف بزني بدون تهديد و گريه ، عزيزم بهش ياد بده كه ميتوني به تنهايي از خودت مواظبت كني شايد به خاطر نگراني بهت گير داده.ضمنا اين رو هم بگم كه بيشتر مردها در زمان عقد اينطوري هستن و بعد از عروسي حساسيت ها كمتر ميشه.بشين و خوب فكر كن از زمان اشنايي با آقا امين تا الان اونوقت تصميمي رو كه گرفتي برامون بگو.
من اصلا نميگم برو پيش مشاور چون به اين اعتقاد دارم هيچ كس به جز خودتون نميتونه شما رو به آرامش برسونه ما هم فقط نظر ميديم كه باز خودت مختاري كدوم رو انتخاب كني.
راستس اينم بگم خود من نازنين رو به عنوان يه دختر مقاوم به دوستهاي از تالار كه ارتباط تلفني داريم معرفي كردم الان هم دوست ندارم كه بنويسي كم آوردي.موفق باشي
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
می دونید دوستان خوبم. وقتی عمیق فکر می کنم می بینم حرف های دیشب امین بهانه بود. فکر می کنم دردش اینه که توی ذهنش تصر می کنه دیگه مرد نیست!!! یعنی چون الان تقریبا تمام تصمیم ها رو من می گیرم فکر می کنه اون دیگه بازی نیست. امین از این مردهایی که دوست داره امور دست اون باشه.
نمی دونم ولی من حدس می زنم پیش خودش فکر کرد دیشب من به حرفش بها ندادم چون اون الان بازی نیست و من بهش احتیاج ندارم...
ولی دوستان باور کنید من همیشه سعی کردم طوری رفتار کنم که اون این حس رو نکنه ولی انگار نمی شه...
دیشب من آرام حرف می زدم و بهش می گفتم آروم صحبت کن. دعوا که نداریم. آروم. ولی اون هی می گفت کسی نمی تون منو بازیچه کنه حتی زنم!!! می دونین حسابی زده بود تو جاده خاکی دیشب...
شاید اونم حق داره. دو تامون الان ناراحتیم. ولی جز ما کی می تونه بهمون کمک کنه؟؟؟ من همیشه باهاش حرف می زنم در این مورد. بهش روحیه می دهم. اونم می کنه این کار رو. شاید دیشب دوتامون باهم خسته شدیم.
خیلی اما و اگه و شاید تو ذهنمه...
ولی انگار الان مغزم تعطیله. فقط فکر می ره و می یاد بدون هیچ نتیجه ای...
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
سلام نازنین جان
راستش من تا حالا همش تاپیکتو دنبال میکردم اما چیزی تا حالا ننوشتم
نازنین من همیشه یک حرف تو خیلی واسم جالب و عجیب بود اینکه نوشته بودی من الان باید کار کنم و تلاش و وقت واسه تفریح و خرج کردن و... زیاد هست ایا فکر کردی که ممکنه بعد ازگذشت این زمانی که فقط کار و کار وکار است تو دیگگه حوصله ای واسه تفریح نداشته باشی؟ایا در فکر این هستی که جوانیت رو هم از دست میدی و...
به نظرم در مورد این چیزی که گفتی هر دو شما خیلی خسته هستید
تو هم حق خسته شدن و بریدن رو داری جالبه همه میگن نازنین از تو بعیده
چرا بعید باشه مگه ادما چقدر توان دارند مگه ادما حق خسته شدن ندارند ان هم با این بار عظیم مسئولیت روی دوش دختری 23 ساله
اما ناراحت نباش نازنین میدانم تو کسی نیستس که رویه ات را عوض کنی پس بهتره زمانی برای استراحت به خودت بدی
زیادی هم روی این مسئله که بهت گیر داده حساس نشو اون طفلک هم وضع خوبی نداره یه عالمه فشار روشه از طرفی میبینه همه بار زندگی رو دوش تو هست و اینکه احساس میکنه که جایگاهشو داره از دست میده (چون با پول تو داره خونه ایندتون ساخته میشه)میدونی واسه یه مرد چقدر سخته
به هر حال به نظر من شما دو تا خیلی خسته هستید
ازش دلگیر نباش او وضعیت روحی خوبی ندارد و همراهش باش
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
من همراهشم. چه کار کنم؟؟؟ کاریه که شروع کردیم. راهی ندارم جز ادامه دادنش.
ما خیلی وقته دوتایی حتی تنها یک ساندویچ نخوردیم چون من پول پس انداز می کنم.
حق با شماهاستو ولی چاره ای ندارم. دوستان الان که هیچ خرجی ندارم بازم برای اقساطمون کم می یارم.
واقعا چه کار کنم؟؟؟ تمام تلاشمو می کنم تفریح کنیم تو خونه. ولی الان کدام خونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
دوست خوبم هم تو حق داری و هم امین . به نظر من جفتتون یه کم خسته هستین . دوتایی باید یه کم باطریاتون رو شارژکنید تا بتونید تا آخرش با هم برید و موفقیت کسب کنید . به نظر من هر چند وقت یه بار با هم بیرون برید خوبه میتونه تو روحیتون اثر بگذاره . من فکر نمی کنم امین آدم بی منطقی باشه . اگر هم اون حرفهارو زده نگرانت بوده عزیزم . مطمئن باش اون هم از این وضع خسته شده همینطور که تو خسته شدی . اون داره میبینه که تو چه تلاشی میکنی و چه زحمتی میکشی و اون الان یه سربازه و کار دائم و مستقلی نداره تا بتونه اونهم کمکی بکنه و مقداری از بار مشکلات رو از روی دوش تو برداره . یه مرد براش خیلی سخته و گرون که ببینه همسرش انقدر زحمت میکشه و اون الان کاری از دستش بر نمیاد. همسرت میخواد مردونگی داشته باشه ولی وقتی میبینه که دستش خالیه یجور دیگه مردونگی شو نشون میده . تو هم زیاد حرفاشو بدل نگیر . با زهم میگم هردوتا تون حق دارین .
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
سلام نازنين جان من فكر مي كردم تايپيكت براي هميشه بسته شده به خاطر همين سر نمي زدم. هميشه دوران عقد مي گند سختي داره، تو دوران عقد سخت گيري مرد خيلي بيشتره تا بعد از ازدواج. من هم مثل مشكل تو رو داشتم وقتي دير مي اومدم مؤاخذه مي شدم چه قبل از ازدواج كردنم (منظورم خونه پدرمه)، چه بعد از عقد كردنم. ولي الان بهتر شده. چون مرد مي دونه كه ديگه مال خودشي. بقيه حرفهاي تند امين هم به خاطر فشار و مشكلاتي هست كه روشه. به دل نگير. درست مي شه. مشكل پدر و مادرت هم مشكل خيلي از ماها بود من جمله خود من. منم نمي خواستم به اين زودي ها عروسي كنم اما به خاطر فشار خانواده خودم مجبور شدم زود اقدام كنم. تازه اونها مي گفتند 6 ماه ولي من با سعي و تلاش كردم 2 سال. منم به خاطر فرار از خونه زود عقد كردم. اميدوارم با صبر و درايت خودت بتوني با مشكلاتت كنار بياي. اگرم مجبور شدي ازدواج كني ناراحت نباش. خدا خودش براتون همچين جفت و جور مي كنه كه نمي فهمي از كجا پول مي ياد. توكلت به خدا باشه عزيزم.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنين عزيز
گيرم كه عقد نمي كردي يا اصلا زن امين نمي شدي خوب يكي ديگه
عزيز دلم مردها همشون بلا استثنا به ساعت بيرون موندن زن حساس هستن
حالا بعضي ها يكم بيشتر و يكي هم كمتر
بايد در اين جور مواقع باهاش بحث نكني كه برگرده يك چيزي بهت بگه كه بيشتر ناراحتت كنه
ازش بخواه بيشتر دركت كنه و اينكه تو به جز كار كردن حق چيزهاي ديگه هم توي زندگي مثه مهموني رفتن و ديدن دوستهات داري. قرار نيست كه ماشين باشي
اشتباه بزرگي كه داري توي زندگيت مي كني اينه كه زيادي داري مسئوليت زندگي رو به دوش مي كشي همين باعث شده كه احساس كني زيادي داري توي زندگي دست و پا مي زني و امين كاري نمي كنه. طبيعيه كه نبايد فراتر از اون چيزي كه بايد باشي عمل كني.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین جان واسه تفریح کردن حتما که نباید پول انچنانی داشت
خدا رو شکر که شوهرت قدر تو رو میدونه
یه پیاده روی توی هوای خوب/یه بستنی ارزون خوردن/و... که نیاز به خرج نداره
فقط به نظر من روی این مسئله پیش اومده اصلا بهش گیر نده
فک کنم به طور ناخوداگاه حرفای مامانت روت تاثیر گذاشته