کاوه عزیز درس های بزرگ هزینه های بزرگ هم دارند.
برو بدن سازی و اوقات فراقتت را بیشتر با پسرهای همسن و سال فامیل سپری کن. اگر از این نیروی که در درون خودت انباشته شده در جهت ساختن زندگی استفاده کنی در نهایت پیروز تو خواهی بود.
نمایش نسخه قابل چاپ
کاوه عزیز درس های بزرگ هزینه های بزرگ هم دارند.
برو بدن سازی و اوقات فراقتت را بیشتر با پسرهای همسن و سال فامیل سپری کن. اگر از این نیروی که در درون خودت انباشته شده در جهت ساختن زندگی استفاده کنی در نهایت پیروز تو خواهی بود.
من باورم میشه ، چون میدونم خیلی راحت میشه آدمها رو فریب داد و من خیلی راحت فریب خوردم ، تمام این حرفهای شما همش درسته اما بزرگترین مشکل من اینه ( من به هیچ وجه آدم کینه ای نیستم ) اما تو این مورد واقعا می خوام نابود شدن این آدم زجه زدنش رو ببینم به اینکه فکر کنم که بیچارم کرد حالا با یکی دیگه خوشه و حال می کنه و با لحن خودش میگه دارم از زندگیییییییییییمممممممممم ممم لذذذذذذذذذذذذت میبرممممممممممممم .
کاوه
خیلی از آدمهایی که از هم جدا می شوند احساساتشان مثل توست به این علت که رابطه برای آنها تمام شده نبوده است و کسانی که رابطه را تمام شده می دانند از این احساسات در آنها خبری نیست .
باید به خودت فرصت بدهی . این حس کینه و نفرت نیمه ی تاریک آن احساسی است که تا دیروز نسبت به این خانم داشته ای .
اما زندگی کن از زندگی ات لذت ببر . و باور داشته باش که او هم با شاد نشان دادن خودش می خواهد لج تو را در آورد و تو هم چه خوب به این نیاز پاسخ می دهی .
سرت را گرم کن و اجازه نده این جدایی ترا از پا در بیاورد . مطمئن باش سیستم آفرینش به نوعی مدیریت می شود که اگر کسی به کسی ظلم به معنای واقعی کرد نتیجه ی ظلم خودش را در همین دنیا می بیند و اگر تو هم خیری به کسی کردی فکر کن این گذشتن و بخشش در راه خدا بوده و خدا هم به تو بیشتر و بهترش را دوباره می دهد .
اینکه این خانم این مال را گرفته مهم نیست ،مهم این است که لیاقت حفظ آن را داشته باشد !
من مطمئن هستم که بهترین های عالم هستی مال تو خواهد شد . چون تو آدم خوبی هستی . بزرگواری . محترمی . دل رحم هستی و ....
اینها نعمت های کمی برای تو نیست .
و یک چیز دیگر را هم بدان که خدواند بنده هایی را که خیلی دوست دارد و برایشان امتحانات سختی در نظر می گیرد چرا که رشد و بالندگی آنها برایش مهم است و تو مطمئن باش بنده ی خوب خدا هستی . یک کم توکل به خدا را به رگهایت تزریق کن . احساس بهتری پیدا می کنی .
سلام کاوه
صبوری کن, صبوری !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
چاره ي غم ها http://www.hamdardi.net/thread-7820-....html#pid93376
با غمها و غصه ها و ترسهایت چه می کنی ؟
من قبل از اینکه دوباره توی این تایپیک درد و دل کنم مشکلمو قبل از جدایی مطرح کردم و الان که دوباره مرور می کنم می بینم همه درست می گفتن و من دقیقا راه برعکس انتخاب کردم ولی الان بزرگترین مشکل من بی اشتهایی و کابوسهای شبانه هست .
کاوه گرامی واقعا چرا قصد آزار روح و روان خودتون رو دارید
من از اتفاقی که برای شما افتاده متاسفم و میدونم که براتون سخته و حق هم دارید شما با امید و آرزو زندگی رو شروع کردید اما در مدت زندگی بی مهری دیدید و بسیار رنج کشیدید و تلاش کردید ولی نتیجه ای نگرفتید و حتی الان خود رو یک فریب خورده میدونید . شما سعی کردید که راه درست رو در پیش بگیرید و مدارا کنید بدون اینکه ظرفیت های طرف مقابل رو بشناسید و اینکه در نظر بگیرید که آیا ارزش داشته یا خیر ؟؟
شما از دو فرهنگ کاملا متفاوت بودید ، ادامه زندگی با چنین وضعی واقعا ممکن نبوده و شما تصمیم درستی گرفتید . الان شما ناراحت هستید و کاملا طبیعی هست اما اگر این زندگی ادامه پیدا می کرد هم نتیجش همین بود یعنی ناراحتی های بیشتر و رنجش و خستگی روحی .
شما الان بهترین کمکی که می تونید به خودتون بکنید اینه که از یادآوری خاطرات بد خودتون خودداری کنید . اینکه شما برمی گردید و پست های گذشتتون رو مرور و راهنمایی ها رو نگاه کنید و افسوس بخورید که ضیف عمل کردید هیچ چیز رو تغییر نمیده جز اینکه روح و روان خودتون رو شکنجه میدید .
به نظر من شما کاملا تصمیم درستی گرفتید و تلاش خودتون رو کردید و ادامه زندگی امکان نداشته چون شما دو فرد از دو فرهنگ کاملا متفاوت بودید و خیلی از هم دور بودید .
با فکرهای آزار دهنده مبارزه کنید و بهشون اجازه ندید که ذهنتون رو اشغال کنند . خودتون رو مشغول کنید طوری که وقتی برای فکر کردن به این مسائل نداشته باشید . اما این رو هم بدونید که تازه جدا شدید و این ناراحتی ها بعد از اتمام یک رابطه طبیعی است اما آزار دادن خود نه پس با اون مبارزه کنید .
یه سر به تاپیک ترافیک فکری بزنید بد نیست. برای این افکار یک تابلوی ورود ممنوع بزرگ بگذارید .
http://www.hamdardi.net/thread-10908.html
كاوه جان حتما برين دنبال تقويت مهارت هاي فردي شما با يه ذره تلاش حتما حتمافرد موفق تري خواهيد شد
به هر حال خوشحالم كه از اون خانم جدا شدين و شانس چشيدن يه زندگي آرومودوباره دارين
حتما اين روزها كه هنوز يكم ناراحتين(كما اينكه فكر ميكنم بايد فقط سجده ي شكر به جا بيارين) بيشتر برامون بنويسين تا زودتر به تعادل برسين
موفق باشين:72:
سلام برادر عزیزم
برید خدا رو شکر کنید که مجبور نیستید بقیه عمرتون رو با اون زن بگذرونید من تمام تاپیکهای شما رو دنبال کردم و خوشحالم که از دست اون زن راحت شدی. برای ارامش من بهتون نماز شب توصیه میکنم.با یاد خدا قلبتون قوی کنید و بدونید حتی میمونها هم زمین میخورن. هر آدمی زمین میخوره ولی مهم اینه که هنگام بلند شدن چیزی برداره که همون تجربه هست. تو جوانی و به خودت برس و ورزش کن و شاکر باش که سلامتی رو داری .یا علی
كاوه جان بهترين؟
من مدتیه که اومدم ویلا یکی از دوستان ، بهتر هستم ولی هنوز گاهی وقتها که از خواب بلند می شم هنوز احساس می کنم توی خونه ام هستم ، قصد دارم مدت زیادی اینجا بمونم . چون از آب و هوای اینجا لذت می برم و اینکه از محل کارم هم زیاد فاصله ندارم .
کاوه محترم
سلام . کار بسیار خوبی کردید .
به خودتان بپردازید و از زیبایی های طبیعت لذت ببرید .
این مسافرت و تغییر مکان به جای خوش آب و هوا برای روحیه شما خیلی خوب است و انسان در دل طبیعت زنده می شود و جان می گیرد .
نفس های عمیق بکشید و ریه های خود را از هوای پاک پر و خالی کنید . به گذشته فکر نکنید . نه به قسمتهای خوب آن و نه به قسمتهای بد آن . خودتان باشید و خودتان را تحویل بگیرید .
من مطمئن هستم زندگی با تمام زیبایی هایش به شما لبخند خواهد زد .
خوب خدا روشكر كه بهترين و انشاالله بهتر از اين هم خواهيد شد
آفرین فکر خوبی کردی :104:
بچه ها من 2 تا مشکل نسباتا بزرگ دارم اول اینکه حس می کنم حتما باید با یکی باشم که همون چیزیه که انتظار دارم و اینکه کابوس های شبانه که وقتی از خواب بلند می شم پشت موهام کامل خیسه خیسه . به طور مثال دیشب خواب دیدم همسر سابقم را 7 8 مرد ناجور دزدیدن و . . . . اینها واقعا دیوانه کننده هست .
نیازهایتان کاملا طبیعی است
اما به هیچ عنوان نباید اینکار را در این زمان و شرایط انجام بدهید . خودتان را کنترل کنید .
تنها راه همین است . شما بسیار در این شرایط آسیب پذیر هستید و هنوز آسیبهایی که از رابطه ی قبلی خورده اید ترمیم نشده . یک ارتباط جدید مسائل و مشکلات خودش را دارد و شما در این شرایط نباید وارد هیچ رابطه ای بشوید . که هم آسیب خواهید دید و هم آسیب خواهید زد .
خودتان را کنترل کنید . همین راه دیگری ندارد .
برای شروع رابطه دیگر حداقل به یکسال بازپروری دارید . یکسال و نه حتی کمتر آن هم در صورتی که برای رفع این آسیب و ترمیم کارهای اصولی انجام دهید .
برای مشکل دوم هم از فکر کردن در طی روز به همسرتان خودداری کنید .
کلا : کنترل ذهن و فکر و احساس و اعمالتان در این شرایط باید کاملا تحت کنترل خودتان باشد .
تنها کسی که در این شرایط می تواند به شما کمک کند خود شما هستید .
هر زمان به این دو مورد فکر کردید سریعا بپرید و بروید زیر دوش آب سرد بایستید .
جناب کاوه
در مورد کابوس ها و همچنین مهارت آموزی بخصوص در زمینه های قاطعیت و جرأت و اعتماد به نفس نیازه که مشاوره حضوری داشته باشید . غفلت نکنید و از این فرصت استفاده کنید تا در تشکیل زندگی مجدد کاملاً سرحال ، با روحیه و مجهز به مهارتهای لازم وارد شوید .
برایتان موفقیت و آرامش هر چه بیشتر را آرزو می کنم
من بخوبی میدونم که دوستی با جنس مخالف هم برای من و هم برای همسر سابقم به لحاظ ظاهری کار دشواری نخواهد بود ، اما من حالا به ایما و اشاره ها حساس شدم و گاهی فکر می کنم روی پیشونیم نوشته شده این پسر مجرد است در زمان تاهل اصلا این واکنشهارو نمیدیدم یا بوده من حس نمی کردم ، خب مزاحم تلفنی داشتم اما زیاد حسش نکرده بودم و مهم هم نبوده اما نمی دونم یهو چی شده در حالیکه رفتار من اصلا تغییری نکرده در این شک ندارم گو اینکه روحیه ام هم داغونه و طبیعتا اخمو تر هم ظاهر می شم .
( از لحاظ ظاهری = زیبایی ظاهری منظورم بود )
سلام
هر کسی نیاز به یک همدم و همزبون داره بهتون پیشنهاد می کنم اول خودتون پیدا کنید ببینید چه معیارهایی رو میخواید کمی که روحیتون بهتر شد فرد مورد نظرتون هم پیدا میشه. فقط عجله نکنید.در ضمن کابوس از نشانه های نا آرام بودن روح شماست.سعی کنید با ورزشهایی چون شنا ،یوگا و دوچرخه سواری در محیطهای خلوت و خوش آب و هوا روحتون آروم کنید.گر چه فقط با یاد خدا دلها آرام میشه. ولی من احساس میکنم شما زیاد به این چیزها اعتقاد محکم ندارید به خاطر همین ورزش پیشنهاد دادم
چرا این فکر رو کردین ؟ میخوام فقط بدونم نگین حدس زدم !نقل قول:
نوشته اصلی توسط همون شادزی
دوست من خدا توی زندگی من حداقل برای من نیست اینو روش خیلی فکر کردم ، پدر من سی و چند سال زحمت بکشه و به قول معروف گچ تخت سیاه بخوره توی کرج و پیر و شکسته بشه بعدش تمام دارایشو و هر آنچه براش زحمت کشیده بده به دختر یه عملی معتاد در کجا ؟ اصفهان ! که طرف تو عمرش هیچ زحمتی جز دروغ و اعتیاد نکشیده . آخه اینها چه ربطی بهم داره ؟یعنی خدا برای اونهاست و امثال پدر من و من واسطه هستیم که آدمهایی که مفت خوردن و دروغ گفتن و تنها خیانت کردن را به یه نون و نوایی برسونیم که شاید اینجوری تعادل برقرار شه در هستی !! نمی گم خودم خوبم نمی گم خودم گلم ولی شک ندارم پدر و مادرم ماه ترین پدر و مادرهای روی زمین و گل ترین معلم هایی که تا به حال دیدم نمیدونم چند ساله مادرم برای خودش مانتو نخریده یا پدر پیراهن ولی همیشه بوی گل میدن و همه چیز برای بچه هاشون تهیه کردن تا اونا به همه چیز برسن . کی فکرشو می کردم مادر زنم کسی باشه که با دوست پسر زنم دست به یکی کنه !!!! کی فکرشو می کردم مادرزنم کسی باشه که بگه هنوزم پسرهای مجرد زیادی منو می خوان !!! کی فکر می کردم پدر زنم یه معتاد عملی کثیف باشه که بهم بگه این مهریه بدرد نمی خوره کمتر بده ولی نقد بده !!! اگه همه آدمهای دنیا نخوان زرنگ باشن و فقط بگن خدا پشت و پناهمونه باید به این روز بیفتن ؟؟؟!!! خدا منو و خانوادمو وسیله کرد و صادقانه بگم هیچوقت از خدا نمیگذرم چون من آدم زرنگی نبودم و فکر می کردم خدا راه درستو بهم نشون میده .
كاوه گرامي...
اروم باش...من درك ميكنم چي ميگي...من هم گاهي با خدا قهر ميكنم...اما زودتر از اونچه فكرشو كني دوباره اشتي ميشم...
يادت باشه كه لطف خدا بوده كه الان بلاخره بعد از مدتها كشمكش اين ماجرا تموم بشه...باز هم ميگم يه پايان تلخ بهتر از تلخي بي پايانه...پس برو خدارو شكر كن كه قضيه پيچيده تر از اين نشده بود...فرض كن يه بچه هم داشتين!!
اتفاقات خيلي بدتري ميتونست بيفته كه نيفتاد...پس خدا فراموشت نكرده بوده...هواتو داشته...
سعي من ارامش ات رو حفظ كني...ميدونم كار سختيه و براي ما در حد شعار دادن هست اما هر ادمي خودش ميدونه چه كاري ارامش روحيشو بيشتر ميكنه...تو هم بيشتر به اين كارها كه اعصابتو راحت ميكنه بپرداز...بهتره با اين تاپيك هم خداحافظي كني تا ديگه از جو اين روزها بياي بيرون يه تاپيك بزن كه راهكارهاي كسب ارامش رو مرور كني...نتيجه تمرينات روحيت رو به دوستان بگي و ....
کاوه عزیز الان طبیعیه که شما ناراحت و رنجور باشید ،حتی از دست خدا
ولی برادر من اگر قرار بود همه عدالت تو این دنیا برقرار بشه که عدالت معنایی نداشت ،داشت؟
مگر کم هستند کسایی که بدترین ظلم ها رو به همه میکنن ولی خوشبخت و ارومن؟ بخدا کم نیستن
ولی دو دلیل وجود داره ،اولا باید تا اونجایی که بشه مقابل ظلم ایستاد و بعد اگر همه تلاشت رو کردی و باز ظالم به مقصودش رسیده ،واگذار کنی به خدا ، مطمئنن اخرتی هم هست
این از بحث خدا
بحث بعد هم اینکه ، الان دیگه یه کاوه هست و به یه عمر اینده ،فرض بگیریم که به قول خودت گذشته ات رو تباه کرده ای،با اینده ات میخوای چیکار کنی؟ تا کی میخوای به گذشته فکر کنی؟ همین لحظه هایی که داری تباهشون میکنی ،جزیی از اینده دیروزت بودن ، با اینده فرداها می خوای چیکار کنی؟
اگر دیروزتو اون خانم خراب کرده ،الانتو خودت داری خراب می کنی ،نکن این کارو با خودت ،دستتو بده به خدا و بلند شو برادرم
:72:
ما آدمها خودمون رو دو دستی میندازیم تو چاله در حالی که اصلا حواسمون نیست خدایی وجود داره همین که افتادیم تو چاله تازه یادمون میاد که راستی خدایی هم وجود داره اگر صداش بزنیم و جواب نده باهاش قهر میکنیم و ازش نمیگزیم.
مشکلی که الان داری خودت باعث بانیش هستی خودت این فرد رو انتخاب کردی ایا خدا مجبورت کرد؟پس این عقل و اختیار کجاست؟ روزی که داشتن مهریه معین میکردن خدا امضا کرد؟ پس نقل عقل تو زندگی ما چیست؟حالا که با مشکل روبرو شدی و اون چیزی رو که متعهد بودی و امضا کردی باید انجامش بدی تقصیر خداست؟ اینکه شما بدون شناخت ازدواج کردین تقصیر خداست؟
و در آخر میگم: زندگی زیباست ، زشتیهای آن تقصیر ماست در مسیرش هر چه نازیباست آن تدبیر ماست.
لطفا اشتباهات خودتون رو گردن خدا نندازید
سعی کنید راه درست زندگی کردن رو پیدا کنید با نشستن و غصه خوردن و از خدا نگذشتن به جایی نمیرسید. راه درست پیدا کنید تا بتونید با آرامش زندگی کنید. بدونید همین خدا اگه اراده کنه همه دنیا با خاک یکی میشه همین خدا شما رو از شر این زن رهایی داد .سرگشت حضرت عیوب ، حضرت ابراهیم ببینید خدا بهترین بنده اش رو چطوری امتحان میکرده و چطوری از این امتحان بیرون آمدند.ما که روسیاه و سرتا پا گناهیم امتحان نمیشیم؟ 100% امتحان میشیم.یکبار خالصانه با خدا حرف بزنید اگر جواب نداد اونوقت ازش نگذرید. خالصانه با تمام وجودت. اون پیدا کن که بهترین دوست .به خدایی خودش قسم که جز خودش هیچ کس دلسوز بنده هاش نیست.
سلام برادر عزیز. من دلیل این همه ترس شما رو نمی دونم مگه شما مرتکب اشتاهی شدید که این همه می ترسید؟ الان اتفاقا برگ برنده دست شماس. اگه قرار به شکایت باشه این شما هستید که می تونید شکایت کنید اون خانم الان همسر قانونی شماس و شما رو ترک کرده پس این شما هستید که باید اونا رو تهدید کنید نه اونا شما رو. در ضمن به قول دوستمون اگه همسرتون ارزش بخشیدن و داره اونو ببخشید و به هر طریقی شده حتی برید اصفهان و اونقدر بمونید تا اونو ببینید اونو به خونه بر گردونید خانوادش و تهدید کنید که دخترشون الان همسر شماس و اختیارش دست شماس نه اونا. به پدرش بگید این مشکل شماس که موقع خواستگاری نبودید می تونستید بگید من صبر کنم تا شما هم برگردید. اما حالا شما ازدواج کردید و دیگران نمی تونن برای زندگی شما تصمیم بگیرن و اگر نهایاتا همسر شما هم با اونا هم مسیر شده باشه و مهرش و بخواد چاره ای نیست جز این که قسط بندی کنید و بهش بدید فقط می تونید با بیان یه سری مسایل از جمله سفر ایشون با اون اقا و ترک شما و عدم تمکین در این مدت از مقدار مهریه یه کم بکاهید. ببخشید چیزی بود که به ذهنم رسید امیدوارم مفید باشه.
دوست گلم ، شما مثل اینکه بقیه این تاپیک رو نخوندین ، این تاپیک شاید یه سیر نزدیک به یکسال داشته باشه و من الان جدا شدم .نقل قول:
نوشته اصلی توسط yas bano
متاسفم هم بابت بی توجهی خودم و هم بایت جداییتون. مهر و هم پرداخت کردید؟
کاوه عزیز
یه خواهش دارم ازت ،یه تاپیک باز کن با عنوان نگاهی به اینده ، و در اون در مورد برنامه هایی که برای اینده ات در نظر داری بحث کن و به آقای مدیر هم بگو این تاپیک رو قفل کنه:72::72::72:
ممنون . من از مدیریت میخوام این تاپیک رو قفل کنن . هورا آزادی هورا .
:104:
سلام کاوه
از این که به خودت مسلط شدی خرسندم .
اکنون دوره ی باز سازی ست .
http://www.hamdardi.net/forum-20.htmlانجمن آرامش
http://www.hamdardi.net/thread-53-post-410.html#pid410
موفق و موید باشی