شادیهایم هدیه به تو ، اندک بودنش را خرده مگیر ،
این تمام سهمم از روزگار است.
نمایش نسخه قابل چاپ
شادیهایم هدیه به تو ، اندک بودنش را خرده مگیر ،
این تمام سهمم از روزگار است.
در نوبتی دوباره دلت را مرور کن
از غم به هر بهانه ممکن عبور کن
گیرم تمام راه تو مسدود شد، بگرد
یک آسمان تازه و یک جاده جور کن
دلم میخواد همچین بزنمش که صداش درنیاد
امروز پر از دردم...
و در عین حال آرام...
در وجودم جدالیست بین این دو متضاد...
و من نظاره گر کشمکش آنان...
.
.
.
فکر می کنم من و زندگی باهم آشتی کردیم
هر دو از جنگیدن خسته شدیم
و بی حال هر کدام گوشه ای افتاده ایم
ناگهان احساس کردیم همدیگر را دوست داریم
هنوز هم داریم با تردید به هم نگاه می کنیم!؟!
آفرین به آدمایی که بدون چشم داشت سعی می کنن به آدم یه چیزی رو یاد بدن که خیلی ارزش داره ، ممنون آقای X
تـنهـــــــا چیزی که خرجـــــــی ندارد
[size=large]جـــــــاری شدن در ذهـــــــن دیـــــــگران است....
پس آنگونه جاری شـــــــوید که
خنـــــــده بر لبانشـــــــان نـــــــقش بـــــــبندد ...
نه نـــــــفرت در دلشـــــــان...
[/size]
اصلن رفتم برای خودم 1000 تا بستنی کاکائویی قهوه ای خریدم
الانم همشونو میخورررررررررررررررررم
نادیا ، اون چیزی رو که ما داریم می بینیم ، با هزار تا بستنی شکلاتی هم قابل قیاس نیست .
بیا حتماً ، یه ماه شارژ کن ، 10 تومن که بیشتر نیست .
(دل تنگم اینو می خواست بگه ، به خدا قصد کل کل نداشتم ! )
میدونم اونجا هیییییچ خبری نیست...همینجا خیلی بحثاش بهتره
اونجا میخواین حلوا حلوا کنین خیال میکنین دهنتون شیرین میشه؟؟ نه بابا
شوخی کردم
خوش باشید...منم خوشیای خودمو دارم و خیلی شادم خداروشکر
نادیا به زودی به انجمن وارد میشود . :311::311:
جدا حالا میبینید .
دست کم گرفتی نادیا رو .
اشک من پیرهنتو تر کرده
همه جا عطر تو پیچیده ولی
دل دیگه غربتو باور کرده:302::304:
من اونقدر شکستم حس می کنم که هیچ ارتفاعی خطرناک نیست...
خدا جونم.این موجودات دوپایی که خلق کردی پس کی میخوان آدم شن؟
ساده ترین کار جهان این است که خود باشی و دشوارترین کارجهان این است که کسی
باشی که دیگران می خواهند
دنیایی که دیدن اون / اگرچه مثل قدیما / راه درازی نداره
-
اما می دونم که دیگه ، دنیای خوب سادگی
به من نیازی نداره
سرزد به دل دوباره غم کودکانه ای
آهسته می تراود از این غم ترانه ای
باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست
دارم هوای گریه،خدایا بهانه ای......
به افتخار خداوند که انسان را آفرید و خلقتش را پسندید و به خود آفرین گفت ؛:104:
آنقدر دوستش داشت که دنیایی را برای انسان آفرید،:310:
و انسان را برای خودش ...:72:
آری ما صاحبی داریم .:82:
خدایا دیگه کم اوردم
دیگه نمیتونم درد دوری رو تحمل کنم
دیگر ناراحت نیستم ،
دلم تنگ نیست ،
تنها نیستم ...
[کسی چه میداند ]
شاید دعاهام مستجاب شده ؛
و راضی به رضای خدا شده ام ...
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط میزنم
از دل تنگ تموم آدما
از شب و روز خدا خط میزنم...
در آخرین پیامت نوشته بودی:
مردها بــــغــض میکنند
بعد لبخـــند تقلبی میزنند
و در جیبهایشان به دنبال فــنــدکــــــ میگردند …!!!
آره داش گلم
دقیق مثل حال امروز پدر وقت رفتن تو......سفرت به خیر
دلم گرفته.نمیدونم از چی،نمیدونم از کی
حوصله هیچ کس و هیچ چیزو ندارم
حالا که مشکلات زندگیمون خیلی کمتر شده و زندگیمون بهتر شده من خوب نیستم
مسخره است،ولی انگار عادت کردم به اینکه یه بدبختی ای تو زندگیم باشه،حالا که نیست انگار یه چیزی کمه،شایدم خوشی زده زیر دلم....
شایدم دوباره....خدایا نه،دیگه نه :(
مخلص رفیق بی کلکی که هر وقت بخوای کنارته و به حرفات گوش میده!
مهم نیست چقدر مغرور و خود دار باشی، اینقدر خودی هست که اصلا عارت نمیاد جلوش اشک بریزی.
تو با من باش! من تنهایی رو تاب میارم:43::46:
آهاااااااای روزگار:324:
من بیدی نیستم که با این بادا بلرزم
مثل کوه وایسادم
زیادی هم بخوای باهام کل بندازی با اره از وسط نصفت میکنم
من قوی تر از اونی هستم که فکر کردی
از این سخت تراشم گذروندم
پروردگارا!
تو تكراري ترين " حضور " روزگار مني
ومن عجيب به آغوش تو
از آن سوي فاصله ها
خو گرفته ام.........
به قول مرحوم حسین پناهی:
وقتی کسی اندازه ات نیست,دست به اندازه خودت نزن!
ترس من از درد نیست از بی دردی ست...انجا که دردی نیست زنگی برای هوشیاری نیست
ترس من از غم نیست از بی غمی ست...انجا که غم نیست شادی معنایی ندارد
می توان در دل تاریکی روشنایی را دید می توان غم را مثل شادی دوست داشت...
می توان در دل غم شادی را احساس کرد...
گل اگر خار نداشت،... دل اگر بی غم بود،.... اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،....
زندگی ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتی، هم بی معنا بود.......
خدایا عاشقان را باغم عشق اشنا کن زغم های دگر غیر از غم عشقت رها کن
توخود گفتی که در قلب شکسته خانه داری شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن
هیچ کس نزند بر درخت بی ثمر سنگ ....
خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره می باره
به کسی توجه نمیکنه،
از کسی خجالت نمیکشه،
می باره و می باره...
و اینقدر می باره تا آبی بشه... آفتابی بشه.
کاش... کاش میشد مثل آسمون بود،
کاش میشد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی بشی...
بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده.
خدایا..
خوش به حال من..
حسودی ام میشود به من که خدایی چون تو مهربان دارد...
و من قدر این نعمت را نمیداند...
کاش من ، من نبودم..
کاش منیت نداشتم..
کاش در قلبم من ها نبود..
تنها تو بودی.. تو بودی.. تو بودی..
وااااای چه قلب زیبایی میشد ...
قلبی پر از تو...
که هیچگاه تنهایم نخواهی گذاشت... حتی پس از مرگم..
قلبی پر از تو ..
که هیچگاه پشتم را خالی نخواهی کرد
قلبی پر از تو.. خالی از من..
دوست داشتن را
نه می نویسند
و
نه می گویند
بلکه
ثابت میکنند:310:
هر چه میخواهد دل تنگت بگو...
دلم تنگ نیست!!
غرورم له شده....
دلم له شده..
احساسم له شده..
حتما میگین مردی مرد که احساس نداره!! احساس هم نداشته باشم غرور که دارم.
حس میکنم هیچکی نمیخواد بهم کمک کنه... ... ... ... دعا میکنم حالتی رو که دارم هیچ کس خداینکرده بهش دست نده و اینطوری له نشه..
بخدا دارم تحمل میکنم این زندگی الانم رو فقط تحمل ....
مادرم نمیخواد ناراحت منو ببینه مجبورم جلوش خوب باشم
خدایا... کاش میشد صدای تورو بشنوم که بهم بگی بنده من غصه نخور ..
خدایا از این ادمای سنگی خسته شدم... چرا به بعضیا دل ندادی؟؟ خدایا چرا به جای دل به بعضیا سنگ دادی ...
چرا بعضیا اینقد سنگ دلن.. اینقد راحت دل میشکنن ...
خودمم شکستم.. دل شکستم ولی نه اینطوری..خودت شاهدی که اینطوری دل کسی رو نشکستم .. اگرم شکستم دل خودمم باهاش شکسته...
به کسی قول ازدواج ندادم.... به کسی قول موندن ندادم.. خودت شاهدی خدای من...
اما اون بهم قول داد میمونه باهام و هیچکس نمیتونه مارو از هم جدا کنه ... ولی نمیدونستم همه حرفاش رو هواست و هیچ ارزشی نداره . نمیدونستم دوسم نداره.. نمیدونستم...
همه ایندم رو روش بنا کردم ولی همشو میخواد خراب کنه.. تمام زندگیم رو بر مبناش ساختم ولی همه رو بهم ریخت..
بیا تا که در این خونه برای تو کسی هست
بیا تا که دلم بدونه که فریاد رسی هست
بیا ای که به غیر از تو مرا هم نفسی نیست
بیا تا که دلی هست و در اون دل نفسی نیست
:302:
.................................................. .........................
وقتی میای صدای پات
از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور
که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا میشه
لحظه ی دیدن می رسه
هر چی که جاده س رو زمین
به سینه ی من می رسه ، آه
ای که تویی همه کسم
بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم
وقتی تو نیستی قلبمو
واسه کی تکرار بکنم
گل های خواب آلوده رو
واسه کی
بیدار بکنم
واسه کبوترای عشق
دست کی دونه بپاشیم
مگه تن من می تونه
بدون تو زنده باشه
ای که تویی همه کسم
بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم
عزیز ترین سوغاتیه
غبار
پیراهن تو
عمر دوباه ی منه
دیدن و بوییدن تو
نه من تو رو واسه خودم
نه از سر هوس می خوام
عمر دوباره ی منی
تو رو واسه نفس می خوام
ای که تویی همه کسم
بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هر چی می خوام می رسم
به هر چی
می خوام می رسم
وقتی میای صدای پات
از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور
که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا میشه
لحظه ی دیدن می رسه
هر چی که جاده س رو زمین
به سینه ی من می رسه ، آه
ای که تویی همه کسم
بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هر چی می خوام می رسم
(قول میدم اینو شب عروسی توی ماشین براش بذارم)
صبرم زیاد اما ، عمری نمونده باقی
نمی دونی که چه سخته شب رو تا سحر دویدن
به طلوع صبح یک عشق ، هرگز نرسیدن
باباجون من نمیخوام ازدواج کنم
نمیخواااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااام
به خدا که داره بهم خوش میگذره
نمیخوام دوباره گرفتار ازدواج و عواقب بعدش بشم که روزی 1000بار از خدا بخوام از زندگی متاهلی راحتم کنه
نمیخواااااااااااااااااااا ام خدااااااااااااااااااااااا ا
خدایا .. دلم اونقدر بی دلیل گرفته که نمیدونم بخندم یا گریه کنم...
خیلی حس غریبی دارم.. خیلی غریب..
نمیدونم چم شده... نمیدونم چی داره اذیتم میکنه.. نمیدونم ...
فقط میدونم الان باید همه چیز خوب باشه ولی یه چیزی توی دلم نمیذاره از زندگیم لذت کافی رو ببرم..
:302:
پسر عزیزم
دیگه طاقت دوریتو ندارم
اونکه رفته
دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت
دل من گریه میخواد
بابا دلم برات خیلی تنگ شده
به روی خودم نمیارم ولی حالم بده
امشب یاد اون دفعه افتادم که گیر داده بودی دکمه پیرهنتو بدوزم و هی میدوختم و غر میزدم و میگفتم به من چه
کاش کنارم بودی.حاضرم برات هزار تا پیراهن بدوزم و به جاش بازم کنارم باشی
عاشقتم بابایی:72:
ای کاش کسی ز عاشقی بو ببرد
دل را به شکار چشم آهو ببرد