سحر خانم میشه در مورد تشخیص و تجویز دارو توضیح بدین البته از تو اینترنت سرچ کردم. ولی خوب تجربه یه چیز دیگس! اگر خانمم فقط از روی ظاهر به دکتر اومده باشه و تجویز دکتر استفاده نشه ایا دکتر متوجه این موضوع میشه یا نه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
آقا تیام قوانین سایت ها جوری هست که کاربران نمیتونن درباره ی داروها نظر بدن یا دارو تجویز کنن، این امر حضوری و مطابق نظر پزشکه. گاهی یک قرص در درمان چند بیماری کاربرد داره.(این قرص هم همینطور)
اما درباره ی همسرتون بله امکانش هست دکتر متوجه بشن . چون این مسایل فرضا بیماری گوارشی نیست من بگم شربتمو خوردم. این مستقیما با روان افراد سر و کار داره...
شما طبق معمول مراجعه کنین و نتیجه هر چه بود اطلاع بدین. فعلا نظر قطعی نمیشه داد.
از استرس خودتونم کم کنین.
سلام
اگر سرچ کنید میبنید که فرح بخش
دوست من تا موقعی که ادم خودش نخواد تغییر کنه تغییر نمیکنه این قرصا رفتار و عقیده رو که عوض نمیکنه
به نظر من شما بیشتر اصرار داشته باشید بر تمرین رفتاری که به شما و همسرتون میدن
سلام آقای تیام ،
من شخصا به دلیل نوع کارم اطلاعات وسیعی راجع به داروهای روانپزشکی دارم. سرتالین از داروهای ضد افسردگی ضد بازجذب سرتونین هست . مثل سیتالوپرام یا فلوکستین. این داروها اصولا بی ضرر هستند و برعکس داروهای ضداضطراب یا آرامش بخش وابستگی ایجاد نمی کنند و اصولا مفید هستند . خانوم تون حتما تشویق کنید که اگر دارویی براش تجویز شده حتما مصرف کنه چون در بعضی موارد کاملا ذهن آشفته فرد افسرده آنچنان دگرگون میکنه که خود فرد حیرت میکنه . چون اصولا داروهای ضد افسردگی باعث بالا رفتن خلق افراد و بهبود عملکرد مغز میشن . گاهی اصلا به افراد عادی تجویز میشه که در بحران کاری یا تحصیلی هستند برای بالا بردن عملکرد مغز. من هنوز باور دارم مشکل اصلی خانم شما بچه هست . توصیه میکنم خودتون شخصا به یک کلینیک ناباوری مراجعه کنید و یک آزمایش کامل اسپرم مجددا بدهید . نه آزمایش معمولی .همراه با sdf . و کلیه مواردی که میشه روی خودتون انجام بدید . اگر شما مشکلی نداشته باشید و خانم تون هر مشکلی داشته باشه ....تاکید میکنم هر مشکلی .... قابل برطرف شدن هست . اینو مستند به خانم تون بفهمونید . متوجه کنید که همه جوره تلاش خواهید کرد که خانواده تشکیل بدید . بهش بفهمونید که ممکنه شخص دیگه ای تو زندگیش بیاد که اول راه باشه و ساختن از اول سخته . یک عکس قشنگ از عروسی تون انتخاب کنید و چاپ کنید و همراه یک هدیه کوچک مثل دستبند یا چیزی که دوست داره با آدرس ناشناس براش پست کنید . جوری که تا باز نکنه نفهمه مال شماست . یه دست خط کوچک هم بزارید . بیشتر از این چیزی به ذهنم نمیرسه . پیشنهاد سفر خارجی هم بدید مثل گرجستان و .... و بگید بعد سفر دوباره میتونه برگرده خونه پدرش.
سلام آقای تیام ،
نخیر کمال گرایی و ایده آل گرایی اگر به حد وسواس فکری اجباری نرسیده باشه بیماری نیست . همه آدم های نرمال باید تا حدودی کمال گرا باشند تا میل به پیشرفت داشته باشند . من خودم حدودی اینجور بودم ولی روش کار کردم . مثلا پروژه ها رو نمی تونستم سر موعد تحویل بدم چون میخواستم ایده آل باشه . ولی به مرور حلش کردم .مثلا به خودم میگفتم هر کاری رو تلاش میکنم بهترین باشه ولی سر موعد تحویل میدم .بعدا وقت دارم تکمیل تر کنم .یا قبول میکردم ایده آل واقعی وجود نداره و مهم سعی و تلاش در جهت کمال هست . ضمنا ، برای کمال گرایی که سرتالین ضد افسردگی نمیدن . و اینکه اتفاقا چون مشکل یکسانی دارید میتونید با هم روش کار کنید و طلاق گرفتن یعنی پرونده یک شکست رو برای همیشه یدک کشیدن و آدم بهتری اون بیرون منتظر هیچ کدامتان نیست .اینو شما خوب فهمیدید ولی خانم تون نفهمیده . منکه پیشنهاد یه سفر میدم به جایی متفاوت و باصفا مثل تور روستا ها که میرن داخل زندگی روستایی ها . دیدن زندکی ساده و بی آلایش روستایی ها شاید ذهن آشفته هر دوتون رو خیلی آروم کنه . زندگی ارزش آنهمه دوری و خوددرگیری و آتش به خاطره زدن ها نداره.
میدونید رها خانم کاملا حرفاتونو قبول دارم و پیشنهادتونم میپذیرم منتهی متاسفانه همچنان ارتباطی به هیچ صورتی وجود نداره، منتظرم تو جلسه بعدی از دکتر بپرسم پلن و برنامشون برای متدهای رفتاری و بررسی مشکل پیش امده و دعوت به برقراری ارتباط چیه؟ دکتری که ماجعه کردییم هم متخصص روانپزشکی هستش و هم دکتری روانشناسی داره. فکرمیکنم ابتدا با تجویز دارو سعی تو اروم کردن جفتمون داشته و بعد تو ادامه بهمجزییات میپردازه!
خداکنه زودتر زمان بررسی جزییات و مشکلات زندگیمون برسه، چون تو جلسه اول دکتر به این موضوعات و مثلا شرح اختلاف نپرداخت.
دوستان یه سوال، بنظر شما الان که وارد فاز رفتن به دکتر شدیم با توجه به وقفه دو ماهه و بیشتر عدم ارتباط آیا صحیح و یا مناسب است که از طرف خونواده مثلا پدر من با خونه خانمم تماسی گرفته بشه؟البته با شناختی که خودم از اون خونواده دارم میدونم جوابشون چیه. به طور معمول و بدون در نظر گرفتن مدت طولانی ترک منزل و قهر خانمم میگن حالا صبر کنین تازه حال دخترمون داره خوب میشه و یا اینکه میگن عجله نکنین و بزارین ببینیم دکتر چی میگه؟ انگار اصلا در ظاهر براشون مهم نیست چقدر زمان برده و یا چقدر میبره! این نکات را خودم میدونم اما خواستم نظر شما را بدونم؟ به نظرتون تماس گرفته بشه و یا با دکتر در این خصوص مشورت کنیم؟ باتشکر
سلام مجدد آقای تیام ،
واقعا پذیرفتن واقعی بودن شرایط شما کمی سخته . شما خودتون میگید با هم رفتید دکتر . بعد میگید هیچ راه ارتباطی نیست .یعنی چی ؟ پس چطور هماهنگ میکنید برای دکتر .
مگه شما آدرس خونه پدر خانم تون رو ندارید .؟!!!!!
الان هر کی دیگه بود ..... برچسب بیماری و .... میزد طلاق میداد زن شو .
بگذریم ولی داستان این راه ارتباطی بسته هست چیه ؟ به پدر شما چه ربطی داره زنگ بزنه .مگه شما ها بچه هستید .
چرا وقتی پیش دکتر هستید حرف نمی زنید با هم . زمان اونقدر مهم نیست آقای تیام . فرصت بدید به خانم تون خودش رو بازسازی کنه .
سلام شما حق دارین من شاید کامل توضیح نداده باشم. ارتباط زیر صفر است. رفتن به دکتر و هماهنگی بواسطه یه فامیل مشترک انجام شده است و هر کدام جداگانه ولی در یک روز رفتیم و تداخل و انتظار نوبت باعثشد که همدیگرو ببینیم و متوجه حضور همدیگه بشیم . در دکتر هم خانم کاملا به من بی محلی میکرد.نمیدونم شایدم ناز میکرد از نوع زنانش! البته خواهرش همراهش بود و فقط یه سلام علیک معمولی رد و بدل شد
و من پول دکتر رو دادم . و جویای حالش از خواهرش تو یه فرصت شدم .من اصراری به برقراری ارتباط توسط خونوادم ندارم درواقع پیشنهاد مستمر خونوادم هست چون تنهایی منو میبینند غصه میخورند یعنی میخوان کاری کنند. من خودم نظرم اینه که فعلا صبر کنیم به دلیل اینکه جواب اونهارو میدونم چیه وچون دکتر فقط یه اشاره مختصر کرد و گفت خودم بهت میگم که کی زمانش رسیده بهش بکی بیا برگرد.
سلام
آقا تیام عجولانه رفتار میکنین.
اینهمه تلاش تحسین برانگیزه اما نه زمانی که طرف مقابل کاملا راکده و خانوادش هیزم تو آتیش میریزن.این دکتر رفتن با واسطه بود و الان بعد از خدا امید آقای دکتره.
تماس بگیرین چی بشه؟ فقط کار بدتر میشه.
در پایان یا ایشون تغییر عقیده میده و برمیگرده یا اینکه مسیرش رو ازتون جدا میکنه.
اینهمه سؤال درباره دارو ، جلسات و ... یکم آروم باشین و بدونین این حالتون بیشتر بهتون آسیب میزنه تا خانومتون.
سلام سحر خانم صحبت کردن با اعضای گروه کمی آرومم میکنه بخصوص نظرات و تجربه هاشون که بسیار کمکم کرده. به امید خدا من که تا الان صبر کرده بودم بقیشم صبر میکنم ببینم دکتر چه میکنه!؟ البته یه چیز بگم این هیجان من را بیشتر بخاطر خستگی روحی بدونین چون که ماه هاست خانمم و خانوادش به این مسئله و ترک زندگی بی توجه بوده اند. واقعا روزهای انتظار برای چنین حالت هایی روزهایی خسته کننده و آزار دهنده است. شاید باورتون نشه اما صحبت و جملات شما کمی تسلی خاطر بود برام. ممنونم از شما.
خواهش میکنم آقا تیام
اگر سرنشتون میکنم برای اینه که استرس بمراتب بیشتر به انسان ضربه میزنه.
استرس روی ؛
مغز
قلب
لثه و دندان ها
معده
ریه
مو
پوست
و ... تأثیر میگذاره و از طرفی قدرت تصمیم گیری درست رو پایین میاره. شاید الان بهترین کار برای شما اینه بعد از نتایج مراجعات یک تصمیم منطقی برای زندگیتون داشته باشین.
تصمیماتی که دیگه نگذاره چنین اتفاقاتی بیافته.
تصمیماتی که شما رو تغییر بده و دیگه اشتباهات گذشته رو تکرار نکنین.
مثلا اگر امروز خونه ی خانومتون زنگ بزنن بگن بیاین شما میرین! خب این غلطه. این هیجان باید کمترل بشه...ماههاست زندگی شما از حالت طبیعی خودش خارج شده.. بر اثر عواملی، کسانی.... خب این با یک تلفن درست میشه؟ نه
هر مشکلی وقتی ریشه ای حل شد درست میشه.
باید یک رویه جدید برای زندگیتون داشته باشین.
سلام. نه خودتو اذیت کن نه خانواده ات رو. فکر کن اصلا زن نداری. کل اموالت غیر خونه محل زندگیت و ماشین زیرپات رو به نام کسی دیگه کن یا چیزی بخر که نتونه پیدا کنه. اینجور که معلومه خیلی از طرف خانواده اش تحت فشاره. ببین قبلا از چی شکایت کرده بهت. شاید فقط یه بار گفته بهت و دیگه اصلا حرفشو نزده از بس غرور بچه گانه ای دارند. ببین اگر یادت میاد برو حلش کن. اگرهم چیزی نیست برو برای تمکین شکایت کن و نیومد زن بگیر و ولش کن بره بیفته دنبال طلاق و مهریه. دوستت نداشته باشه بهت هم وفادار نمیمونه. بیخیالش شو. قرار تمکین بگیری یا اگر بخوادت میترسه میاد سر زندگیش یا میره پی کارش و میری یه زن دیگه میگیری. زیادی دلت براش میسوزه. خیلی دوستش داری برو باهاش حرف بزن. از هارت و پورت بقیه هم نه قاطی کن نه جوش بیار آروم وایسا ساکت بذار هر چرت پرتی میگن بگن، درگیر نشو اصلا فقط بخواه با زنت حرف بزنی و اینو هم بفهمون که فقط یه بار اومدی و بهش فرصت دادی. زنها اگر توجه و همراهی و وقت گذاشتن از مرد نبینند هزار بهونه الکی میارن و بدون که قضیه یه چیز دیگه است.
سلام، اول از هرچیز امیدوارم نماز و روزه همتون مورد قبول واقع بشه و عید فطر رو هم تبریک عرض میکنم. بعد از اون ممنونم بابت نظرات دلسوزانه. اما لازمه بگم ک چن وقتی ک نبودم ب دلیل صبر پیشه کردن و رفتن پیش دکتر روانشناس و روانپزشک بود. خانمم بعد از دو جلسه از رفتن ب باقی جلسات استقبال نکرد و نرفت. بعد از کش و قوس فراوان ی مدتی ارتباط کوچک پیامکی مجدد برقرار شد و ب هر دری زدم که انشالله همه مشکلات جبران میشه و توکل بکن بخدا و ی فرصت ب هم بدیم و.... از این حرفها با جوابهای تند و زشت و اهانت همراه میشد که بعد با بزرگترهای فامیل در میون گذاشتم گفتم ببینید خودش تمایل ب صلح نداره و من نیتم خیره و در خونه ب روش بازه و حاضرم برای زندگی و صلح و حفظ اون هر کاری بکنم. منتهی اگر ب طلاق اصرار داره و معتقده از روز اول ب من علاقه نداشته و خونوادش مجبورش کردن من علی رغم اکراه از طلاق و جدایی ب جدایی و طلاق توافقی در صورت اقدام خودش همکاری می کنم. در غیر اینصورت طلاق نمیدم. از طرفی دیگه خانمم و خونوادش که تا قبل از این دخترشون قبول داشت به طلاق توافقی عمل کنه الان حرف خودش عوض شده و خودش و خونوادش میگن هم طلاق هم مهریه!!!! بخدا آدم میمونه توش چی بگه؟ بخدا نوبره از ی طرف خودش میگه نمیخوامت و ب زور باهات ازدواج کردم و از طرفی دیگه خودش ترک منزل کرده و به هیچ صورتی هم راضی ب برگشت نیست و الانم انگار میخواد تجارت کنه!!! بخدا این پستی و کلاه برداری هستش!! نظر شما عزیزان چیه؟ چه مشاوره ایی میتونین ب من بدین!؟ انگار ن انگار سالها زندگی داشتیم! علنا دارن سر من کلاه میزارن! کمکم کنین خواهشا گیر دیو صفتهایی افتادم که خدا ازشون نگذره
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد
براتون یک مطلب جالب رو نقل میکنم شاید مفید باشه:
"در آفریقا روش جالبی برای شکار میمون وجود داره. شکارچی مقداری غذای مورد علاقه میمون رو در یک کوزه که در زمین قرار داده میزاره و گوشه ای به انتظار میشینه. میمون که شاهد این ماجراست میاد جلو و دستش رو در کوزه فرو می کنه. حالا میمون غذای محبوبش رو توی دست داره اما دستش که مشت شده از سوراخ بیرون نمیاید.بعد که میبینه شکارچی داره میاد شروع به جیغ و داد می کنه اما جرائت باز کردن مشت خودش و رها کردن غذای محبوبش رو نداره. میمون موقعی میفهمه باید مشتش رو باز و فرار کنه که دیگه خیلی دیره
اصل این داستان بر این بنا نهاده شده که قربانی بخاطر منافع کوچیک، خودش رو گرفتار می کنه، اما همچنان شانس رهایی وجود داره به شرطی که از منافعی که به دست آورده، بگذره. قربانی در مقابل از دست دادن منافع مقاومت می کنه و این تعلل باعث از دست دادن منافع بسیار بزگتری براش می شه."
شما چند راه داری و باید خودت انتخاب کنی که کدوم به صلاحته:
راه اول:
به خودت بگین من بیش از وظیفه ام در حقش لطف کردم و حالا که ایشون راضی به اومدن نیستن چند کار رو باید انجام بدید تا بیش از این دچار ضرر و زیان نشم:
1- هر ماه مقداری وجه به حساب این خانمم بریزم تا نتونه شکایت کیفری مبنی بر ترک انفاق ازم بکنه.
2- برای این که از شر مساله نفقه راحت بشم دادخواست تمکین زوجه رو تقدیم دادگاه کنم تا هم دیگه نیازی به پرداخت نفقه نباشه هم امکان ازدواج مجدد برام فراهم بشه.
3- به هیچ عنوان وارد رابطه با کسی نشم تا نتونن به عنوان برگ برنده ازش استفاده کنن.
البته بخاطر داشته باشید وقتی این کارها رو انجام بدید احتمالا سریعا مهریه رو میزارن اجرا و درخواست صدور قرار تامین خواسته میکنن و یک چهارم حقوقتون رو مسدود میکنن و علاوه بر اون حساب های بانکی غیر از اونی که ازش حقوق میگیرید رو (در صورتی که به دادگاه اعلام کنن) مسدود میکنن. ماشین هم اگر دارید توقیف میشه.
راه دوم:
1- هر ماه مقداری وجه به حساب این خانمم بریزم تا نتونه شکایت کیفری مبنی بر ترک انفاق ازم بکنه.
3- به هیچ عنوان وارد رابطه با کسی نشم تا نتونن به عنوان برگ برنده ازش استفاده کنن.
این راه دردسر کمتری داره ولی اگر در خصوص نفقه شکایت کرد باید برای این ماهها نفقه کامل طبق نظر کارشناس بپردازید (مابه التفاوت میزان پرداختی و میزان قانونی). و در این حالت که اونها آغازگر شکایت هستن شما هم میتونید برای عدم تمکین شکایت کنید.
راه سوم:
همین مسیری که تا الان اومدم رو ادامه بدم.
فقط یه نکته رو در خاطر داشته باشید، مطمئن باشید اگر دلش پیش کس دیگه باشه خیلی زود راضی به توافق و طلاق میشه ولی اگر از روی کینه و عداوت داره طلاق میگیره و امیدی به ازدواج مجدد نداشته باشه کارتون ممکنه خیلی طول بکشه.
زندگی که داشتید با همه خوبی هاش گذشته و باید به فکر حال و آینده باشید که چی به صلاحتونه...
رفتار این روزهای 90 درصد ملت به هنگام جدایی همین هست که دارن با شما می کنن. از واژه های دیو صفت و ... استفاده کردید، درسته! جامعه بی اخلاق شده و طرف مقابل شما رفتاری همسو با اکثریت داره و استثنا نیست
اگر قانون به اونها اجازه داده مهریه طلب کنن، همون قانون به شما هم اجازه هایی داده:
قدرت شما بسیار بیشتر از اونهاست و نیازی نیست در موضع ضعف باشید. قانون به شما اجازه داده مهریه رو تقسیط کنید و همسرتون رو هم طلاق ندید. اما مهمترین حق شما ازدواج موقت هست. نیازی نیست گوشه ی اتاق بشینید و گریه کنید!!
حتما توصیه میکنم یک فرد مناسب پیدا کنید و وارد ازدواج موقت بشید و اگر اونها میخان از ظرفیت های قانونی خودشون استفاده کنن ، شما هم حتما استفاده کنید. در غیر اینصورت و با تامین نشدن نیازهای اساسی شما ، بدونید که در این راه طولانی کم میارید و نمیتونید با آرامش مسیر طولانی دادگاه کشی رو به انتها ببرید.
توصیه میکنم 6 ماه تا یکسال برید سراغ ازدواج موقت. البته میتونید قبلش آخرین صحبت ها رو با همسرتون داشته باشید و اگر از راه غلط برنگشت ، شما هم راهی برای خوت در پیش بگیری و ایشون و خانواده معظم شون رو به دست زمان بسپارید. گذشت زمان آنچنان قدرتی داره که موضع امروز اونها رو دگرگون میکنه!!
فعلا نیازی نیست پولی به حساب ایشون بپردازید و ایشون هم نمیتونه ادعای ترک نفقه بکنه. اگر هم ادعا کنه دادگاه شما رو نسبت به آینده محکوم میکنه نه گذشته. یعنی بعد از صدور رای دادگاه از اون به بعد شما باید ماهانه یک پول ناچیزی به عنوان نفقه بدی. کلا از این موضوع نترس و به هیچ وجه نمیتونه برای شما مشکلی ایجاد بکنه.
اینکه وارد شدن شما به رابطه با شخص جدبد ، برای همسرتون برگ برنده باشه از شگفتی های روزگار هست. ایشون خونه رو ترک کرده و نافرمانی آشکار نسبت به شوهرش داره ، حالا چطور میتونه برگ برنده هم پیدا بکنه؟؟ ایشون وقتی به تکلیف شرعی و قانونی خودش عمل نمیکنه ، دیگه هیچ حقی نداره. پس با خیال راحت و مطابق با قانون و شرع ، وارد یک رابطه جدید بشید و ایشون رو هم بزارید کنار خانواده ی معظم شون عمرش تلف بشه. کم کم از موضع نافرمانی و گستاخی خودش کوتاه میاد و یا بازنده ی قطعی خواهد شد.
واقعیت اینه که همسر شما داره زشت ترین و بی معنا ترین رفتار رو میکنه. اشکالی نداره حرص نخورید! شما هم از ظرفیت های قانونی استفاده کنید و بپذیرید که همسرتون و خانوادش قراره ماه ها با شما بدترین رفتارها رو بکنن. در واقع وقتی زندگی به اینجا میرسه طرفین بیرحمانه ترین کارها رو در حق هم میکنن. شما اول ایشون رو نصیحت بکنید ولی بعدش دیگه منتظر معجزه نباشید و راه شرعی و قانونی خودتون رو در پیش بگیرید.
سلام. آقا سعید و آقا بهزاد ممنونم از توضیحاتتون. چند بار جواب کامنت ها رو دادم نمیدونم چرا سیستم نشون نمیده راستش من خودم توی این مدت همیشه مقداری پول به صورت ماهیانه واریز میکردم و رسیدشونم اتفاقا دارم. قطعا حالا که اصول اخلاقی رو زیر پا میزارن و هیچ چیز براشون مهم نیست و انگار نه انگار که دخترشون میگه از روز اول علاقه نداشته و به زور خونواده خودش ازدواج کرده و از طرفی علی رغم اعلام خودش به طلاق توافقی خونوادش نمیزارن طلاق توافقی بگیره و انگار که لج کرده باشن. من خودم هم از این حق قانونی خودم کوتاه نمیام یعنی ندارم که این همه پول بدم. نوبره بخدا هم خدارو میخوان و هم خرمارو. طرف خودش ول کرده رفته و به هیچ صراطی هم مستقیم نمیشه و دست از لجاجت برنمیداره و هیچ راه حلی هم قبول نمیکنه و..... بعد همه چیز رو باهم میخواد. البته که من هم میگم طلاق نمیدم و اگر میخواد توافقی درخدمتم. البته به گزینه ها و آپشن های قانونی دیگه مثل ازدواج مجدد و.... هم فکر میکنم. ولی متاسفم که این خانم که تا همین الانشم کلی تلاش صادقانه کردم که به حرمت زندگی بی خیال این لجاجت باشه اینطور اصول اخلاقی رو زیر پا میزاره و همه چیزو ندید میگیره... من هم کسی که نخواتم نمیخوامش.... خداروشکر کار دارم تحصیلات دارم و مریض نیستم و اتفاقا خونواده دوستم و در انتخاب آینده زیاد مشکل ندارم و به تجربم اضافه شده که چه باید بکنم و چه نباید بکنم!!!. البته همیشه گفتم شاید مشکلات و مواردی بوده که حتما بوده و از دید من غافل مونده ولی این اصلا شورش رو در اورده و داره با خودش و زندگیش لج میکنه!!! افسوس که نمیدونه داره تصمیم اشتباهی میگیره. مطمئنا در آینده ی کسی هم بعد از چند سال زندگی به خودش میگه برو دیگه نمیخوامت!!! از هر دست بگیری از همون دست میگیری!!! این قانون نانوشته زندگی هستش
ازدواج مجدد (دائم) فعلاً برای شما به لحاظ قانونی نمیشه و نیاز به اجازه دادگاه داره. به فرض اجازه دادگاه، باز برای شما زوده و باید یکی دوسال بزاری روح و روانت آرام باشه تا انتخاب بعدی شما خوب و منطقی انجام بشه . . .
چیزی که من گفتم ، ازدواج مجدد نبود بلکه ازدواج موقت بود. این هیچ نیازی به اجازه ی دادگاه نداره و برای شما همین الان شرعی و قانونی هست و هیچ مساله ای رو هم بعدها به لحاظ دادگاه و قانون برای شما ایجاد نمیکنه.
ازدواج موقت باعث میشه این یکی دوسالی که فعلا پیش رو داری ، تا تعیین تکلیف قانونی همسر فعلی ، راحت تر و بهتر سپری بشه. شما نمیتونی مدت طولانی صبر کنی و نیازهای اساسی شما بدون پاسخ باشه. اگر هم صبر کنی (که من توصیه نمی کنم) سپری شدن مراحل طولانی دادگاه برای شما مشقت بار تر میشه. چرا باید حلال خدا رو بر خودت حرام کنی؟؟ به خاطر کی؟؟ اگر خانوم شما و خانوادش 50 درصد احتمال هم میدادن شما ممکنه بری سراغ ازدواج موقت ، انقدر راحت به شما ظلم نمی کردن!
اونها دارن برخلاف اصول اخلاقی ، قانونی و شرعی به شما ظلم می کنن و توصیه می کنم این رو بپذیری و برای یکی دوسال پیش رو برنامه ای برای خودت داشته باشی. این نیاز قطعی و مشروع شما هست و استقامت شما رو برای مواجهه با مشکلات فعلی هم بسیار بیشتر میکنه . . .
من پیش بینی می کنم رفتارهای غیر منطقی و ظالمانه همسرتون و خانوادش ادامه پیدا کنه و به این زودی ها سر عقل نخواهند آمد. البته امیدوارم این پیش بینی غلط باشه و با نصیحت های شما ، از راه غلط شون دست بردارن!
اون پول هایی هم که اشاره کردی میدی ، کار غلطی هست و اونها رو گستاخ تر کرده! به لحاظ قانونی هم نیازی نیست به ایشون پولی بدی چون در تمکین شما نیست ایشون و در واقع همسر شما نافرمان هست و نفقه به ایشون تعلق نمیگیره. اگر به دادگاه شکایت کرد ، شما میتونی اون موقع پول رو به حساب دادگاه بدی ولی فعلا یک ریال به ایشون نده. اتفاقا اگر رفت سراغ دادگاه ، شما عدم تمکین ایشون رو پیگیری میکنی و در نهایت ایشون محکوم خواهد بود نه شما . . .
سلام، شما درست میگی و با نظراتتون کاملا موافقم، در مورد ازدواج هم اشتباه تایپی بود اومدم بنویسم موقت نمیدونم چرا نوشتم مجدد. الان که اصلا فکر و روحیم خسته و داغون شده و به ازدواج مجدد فکر نمیکنم. اینقدر اذیت شدم که انگار توی برزخ هستم یه زندگی با کلی فشار روحی و... اگر هم میگم ازدواج موقت برای اینکه چیزی گفته باشم و بگم یه اقدام متقابل انجام میدم ... اصلا هیچ اطلاعاتی در موردش ندارم نه میدونم کجا باید برم و چگونه باید اقدام کنم و نه چیز دیگه ایی...شاید باورتون نشه اما ضربه سختی خوردم. من نوجون که بودم ورزش رزمی هم کار کرده بودم این مشکلات مثل این میمونه که یه ضربه پر قدرت هوک خورده باشم و با اون به کما رفتم...
نباید برای اقدام متقابل بری سراغ ازدواج موقت. این اشتباه هست برادر!
شما اگر بخای بری سراغ ازدواج موقت دلیلت باید در درون خودت باشه (مثلا برآرده شدن نیازهای اساسی شما). از کل کل و تقابل با اونا باید بیای بیرون. این مسیر خوبی برای شما نیست که دلیل کارهای شما ، سوزوندن اونا باشه!
میدونم درونت داغون هست! ولی باید فضای فکری و درونی خودت رو تغییر بدی. برای خودت زندگی کن و اگر کاری میکنی برای خودت باشه نه برای گرفتن حال اونا.
در ضمن به لطف آمار فضایی طلاق ، متاسفانه چیزی که توی این کشور زیاده ، موقعیت برای ازدواج موقت هست. یک جوون 20 ساله هم به راحتی راهش رو پیدا کرده. به دلیل رعایت عفت عمومی وارد جزئیات نمیشم ولی خودت برو و راهش رو پیدا کن، حتماً یکی دوتا دوست داشتی که توی این خط بودن ، خوب اونا راهش رو میدونن!
چرا باورم نشه ضربه سخت خوردی؟؟ ناگفته معلومه که این شرایط که شما داری فیل رو از پا در میاره! بنده هم در این قبیل مسائل بی تجربه نیستم و شرایطی بدتر از شما رو داشتم خودم. دارم به زبان ساده به شما میگم که بپذیر وضعیت رو و برای شخص خودت برنامه هایی داشته باش. نه برای تقابل با کسی ، برای خودت!
مشکل شما جایی خواهد بود که بعد از مدتی مجدداً ببینی که نهایتاً همون خانوم فعلی خودت رو دوست داری. اگر ایشون بدترین کارهای تاریخ رو هم کرده باشه ، ممکنه شما بازهم ایشون رو عمیقاً دوست داشته باشی و خودت داوطلبانه بخای که به هم برگردید. اول این مقوله رو در خودت کشف کن بعد میتونیم با هم بیشتر صحبت کنیم.
این حرف من رو سبک نگیر! سریع هم جواب نده ، از من بپذیر که کاملاً این احتمال وجود داره که بعد از فروکش کردن خشم و کینه ، دوباره لحظات خوبی که با هم داشتید بیاد جلوی چشمت و بازی عوض بشه. مثلاً به این دلیل که رابطه ی جنسی بسیار موفقی با هم داشتید قبلاً یا به این دلیل که شما هم متوجه کوتاهی های خودت بشی. کوتاهی شما حتی ممکنه باج دادن اضافی بوده باشه یا محبت بی مبنا. به هر حال بدون که خودت هم در این شرایط بی تقصیر نیستی ، پس ممکنه روزی بخای که دوباره شروع کنی و شاید دوباره همین خانوم رو بخای و نتونی واقعاً هیچ زن دیگری رو دوست داشته باشی.
با همه این توضیحات ، خوبه که فعلاً حدود 6 ماه بری سراغ ازدواج موقت. کم کم واقعیت ها آشکار میشه و شما باید این یکسال پیش روی خودت رو به خوبی سپری کنی تا وضعیت برات روشن تر بشه و بهتر تصمیم بگیری. شاید برات عجیب باشه که اینو میگم: تو خودت هم دقیقاً نمیدونی که قراره چیکار کنی و نمی دونی که نهایتاً این زن رو دوست داری یا ازش متنفری! پس بزار که مسائل خودشون کم کم روشن بشن و درون خودت رو بهتر بشناسی. کلید حل ماجرا در درون خودته و خانومت و خانوادش اونقدر که فکر می کنی قدرتی ندارن.
این کشف درونیات خودت در قالب گریه کردن گوشه ی اتاق یا سرکوب نیازهای اساسی شما بدست نمیاد. بهترین روش به نظر من همون ازدواج موقت و سپری شدن زمانی مثل 6 ماه تا یکسال هست. اون موقع هم تکلیفت رو با خودت میدونی و هم خانومت و خانوادش سیلی گذشت زمان رو روی صورت خودشون بهتر احساس می کنن و آماده ی رفتارهای منطقی تر هستن . . .
سلام به همه عزیزان
میخواستم ی بار دیگه ی تشکر صادقانه از همه شما عزیزان بکنم از مشاوره های شما نکات زیادی یاد میگیرم. ی سوالی برام پیش اومده ک ممنون میشم در این ارتباط بهم نظرتونو بگین
با یکی از کسانی که مشورت میکنم مسئله ایی را داشتیم بررسی میکردیم و اون این بود که اگه نسبت به عدم تمکین در قالب بازگشت به خونه اقدام کنم چه میشه؟ جواب این سوال رو با پیش فرض منفی و ناشزه شدن خانم در نظر گرفتیم که ایشون باز بعد از این مرحله و گذشت چند ماه به خونه نیومد و خودش هم برای طلاق توافقی اقدامی نکرد!!! حال سوال دوم چنانچه ب دنبال اون من از قانون اجازه ازدواج موقت بگیرم چه میشود؟ این شخصی که باهم صحیت میکردیم نکته ایی گفت که ذهن من رو ب خودش متعجب کرد!! معتقده که قانون ما در اینجا ضعفی داره که اگه مرد در این حالت درخواست عدم تمکین بده و زن برنگرده و سپس مرد درخواست اجازه قانون برای ازدواج موقت رو بگیره قانون حق طلاق رو به زن میده و در این شرایط شوهری که دنبال طلاق توافقی هستش نه تنها مهریه بلکه توی چیزای دیگه هم باید دارایی خودش رو تقسیم کنه؟ واقعا اینطوره؟ اگه اینطوره پس دیگه چرا آقایون برن عدم تمکین بگیرن؟! من و امثال من هم اینقدر صبر میکنیم تا خودشون خسته بشن و تقاضای طلاق توافقی کنن و به عنوان شوهر بهشون میگم حالا که قضیه گرو کشی و معامله کوچه بازاری شده منم طلاق نمیدم تحت هیچ شرایطی!!! نظر شما دوستان و سروران برام مهمه.... چقدر ضعف داریم تو قوانین این مدلی!!!! و اما واقعا برای خودم متاسفم که توی اون سالهای جوونی بدون حساب و کتاب و توجه به همچین روزهایی که ممکن رو دست بخورم و اینجوری باهام در آینده معامله کنن با دختر و خونواده ای از این تیپ ازدواج کردم!!! کاش من هم کمی اون روزها آینده نگری میکردم. کاش من هم حساب دو دو تا 4 تا میکردم. حیف از اون همه عشق پاک و صادقانه که خرج همچین دختری کردم .برای خودم متاسفم.
سلام
خوب شما به نظر من دو تا راه حل دارید
یا دوست دارید جدا بشید و فکر میکنید عمرتون طلف شده سراغ طلاق توافقی رو برید همه رو ببخشه و طلاق
یا می خواهید زندگی کنید
عدم تمکین برای اجبار زندگی اصلا خوب نیست مثلا همسرتون بگه من بهت خیانت میکنم اگر فلان ماشین برام نخری ولی ایا درست است؟؟؟
چاره شما روانشناس بالینی چون بیشتر مردم متاسفانه روی اسم قرص اعصاب حساسیت دارن البته که قرص ها هم درست حسابی نیست
روانشناسی که رفتار شما رو تکه تکه کنه
من به شما اقای دکتر بابایی رو پیشنهاد میدم البته شنیدم که ایشون دیگر طبابت نمیکنند
هر کسی که شبیه ایشون باشه رو برید
تازه میفهمید چقدر زندگیتون بد بود چقدر بد برخورد میکردید
مثلا یکیش از این نقش ستمگر در مثلث کارپمن میایید بیرون و مثلث تد به عنوان چالشگر مهربون نقش ایفا میکنید یا همسرتون اینطور میشوند
به فکر اذیت ازار نباید باشید چون به خودتون بر میگرده
سلام آقاتیام.این تاپیکتون خیلی از ظرفیت مجاز عبور کرده.امروز فردایی هست که از طرف مدیران بسته بشه.یک تاپیک جدید باز کنید
سلام. من همه پست ها رو نخوندم ولی شرایط مشابهی داشتم. توصیه دوستانه من چند تا چیز هست به شما:
1- اولین کار انتقال همه پول و اموال به نام بستگان درجه یک و فروختن ماشین دوم و خانه دوم و چیزهایی که خبر دارن داری که یک ریال هم نتونه گیرش بیاد
2- اگر مدتهاست که قهره یا نمیذارن خانواده اش برگرده در اولین فرصت درخواست تمکین کن. میتونه به خاطر نفقه بازداشتت کنه و با قرار تمکین میتونی ازدواج مجدد کنی. در غیر این صورت حتی موقت ازدواج کنی اون با اثبات این پوستت رو راحت میکنه هم مهریه هم طلاق و هزار مصیبت دیگه. اثبات بشه مثل بچه آدم میاد سر زندگیش یا میری زن میگیری و زندگی و اینم بیفته دنبال طلاق تا روزی که موهاش مثل دندوناش سفید شه.
3- اگر خانمت ته دلش دوستت داره و خیانت نکرده بهت و با کسی دیگه نیست برو دنبالش. نه دعوا کن نع داد نه یه کلمه وایسا بیاد ببین ته دلش چیه باهاته یا نه. ول کن حرف بابا و مامان و داداشش رو. درگیر نشو اصلا به ضرر خودشونه. بزنندت زنگ بزن پلیس. نخواستت بگو به درک یه دو قرون بذار کف دستش بگو هرررری و تمام
4- گیر آدم گدا صفت اگر افتادی فقط اموالت رو مخفی کن و نفهمن اصلا یه ریال ته جیبت هست. تا میتونی آدم بیار که بهشون بدهکاری و بکو می خوام یه خونه تامین کنم و از این خرجها
در آخر زندگی که همه اش دعوا باشه عاقبتش ویرونیه هرچی زودتر خلاص بشی بهتره. ببین چیکار میکنه راه خلاف رفت آبروشو ببر و پدرشو دربیار و شکایت کن حالشون جا بیاد. رحم نکن به آدمای پست