وقتی پنجره ها را باز می کنی ،همراه با نسیم نوازشگر صبحگاهی ،ممکن است مگس هایی نیز وارد اتاق شوند. :305:
نمایش نسخه قابل چاپ
وقتی پنجره ها را باز می کنی ،همراه با نسیم نوازشگر صبحگاهی ،ممکن است مگس هایی نیز وارد اتاق شوند. :305:
:104::104::104::104::104::104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
منتظرنمانید عشق شما را پیدا کند زمین حاصلخیزی بیافرینید تا بذر عشق به سادگی در آن جوانه زند و رشد کندخود را تمام و کمال و تا آن جا که در توان دارید با صداقت تمام به رابطه تان متعهد و پای بند کنید قدرت تعهد بذر عشق میان شما و معشوق را آبیاری خواهد کرد و به آن این امکان را خواهد داد تا در قلب شما به بار بنشیند . باربارا دی آنجلیس
من بعضی از اشعار شعرای ایرانی را در ترجمه های فرانسوی خوانده ام و بعضی از ابیات فریدالدین عطار نیشاپوری تاثیر زیادی در من کرده است. فریدالدین در یکی از اشعار خود می گوید :
"خداوندا اگر چه گناهکار هستم و خود را درخور مجازات می بینم. لیکن از درگاه تو ناامید نیستم برای اینکه می دانم که اگر من در این جهان بر طبق پیروی از طبیعت خود رفتار کرده ام تو در آن جهان نسبت به من بر طبق طبیعت خود رفتار خواهی نمود."
انصاف بدهید که آیا از آغاز زندگی بشر تاکنون در جهان چیزی گفته شده است که از حیث عمق معنی بالاتر از این گفته عطار نیشاپوری باشد و به این اندازه امیدبخش باشد ؟؟؟ .
موريس مترلينگ
و زني که کودکي در آغوش داشت گفت: «از فرزندان بگو» و او گفت: «فرزندان شما، فرزندان شما نيستند. آنان پسران و دختران زندگی شوقانگيز خویشاند. توسط شما میآیند، ولي نه از شمایند. با شمايند، اما از آن شما نیستند. ميتوانيد بدانان مهر خود را بدهید، اما اندیشههایتان را نه، چون آنان اندیشههای خود را دارند. ميتوانيد به جسم آنان پناه دهيد، ولي به روح آنان نه، چون روح آنان ساکن خانهي فرداست، خانهاي که شما نميتوانيد آن را ببينيد، حتي در خواب. میتوانید بکوشيد مانند آنان باشيد، ولي سعي نکنيد آنان را مانند خود کنيد. چون زندگي به عقب باز نميگردد و در ديروز درنگ نميکند. شما کمانی را میمانید که فرزندتان را همچون تیرهایی زنده از چلهی آن به جلو پرتاب میکنید. کمانگیر است که هدف را در گذرگاه بيپايان میبیند و با نیروی خود شما را خم می کند تا تیرهای او تیز و دورپرواز به پيش روند. بگذارید که خشم شما در دست کمانگیر شادمانه باشد. او عاشق تیری است که می پرد، پس به کمانی که بر جای میماند نیز عشق می ورزد».
برگرفته از كتاب پيامبر و ديوانه نوشته جبران خليل جبران
آرامش محصول سازگاري با موقعيت است، و رشد محصول درك و رنجي هست كه براي صعود هزينه مي كنيم.اگر اسير خودمان و سكون نشويم مي توانيم به قله بالاتري برسيم
ای که در رنج و عذابی ! تو آنگاه رستگاری که با ذات و هویت خویش یکی شوی . جبران خلیل جبران
وقتی حیوانی را ذبح می کنی ، در دل خود به قربانی بگو:نیروی که فرمان کشتن تو را به من داد ، نیرویی است که بزودی مرا از پای در خواهد آورد و هنگامی که لحظه موعد من فرا رسد ، من نیز همانند تو خواهم سوخت ، زیرا هنجاری که تو را در برابر من تسلیم کرده است بزودی مرا به دستی قوی تر خواهد سپرد. خون تو و خون من عصاره ای است که از روز ازل برای رویاندن درخت آسمانی (در آن سویی طبیعت ) آماده شده است. جبران خلیل جبران
مبادا او که دارای اشتیاق و نیرویی فراوان است ، به کم شوق طعنه زند که : "چرا تو تا این حد خمود و دیررسی؟! " .
زیرا ، ای سوته دل ! فرد صالح هرگز از عریان و لخت نمی پرسد " لباست کو؟! " و از بی پناه سوال نمی کند " خانه ات کجاست ؟! " . جبران خلیل جبران
ایمان تنها زاده ی عشق و شور زندگی است هر گاه به عشق و شور زندگی تسلیم می شوید و بر نیاز و گرایش خود به خوشبختی و خوشحالی ، رضایت و حقیقت صحه بگذارید خود به خود به سر چشمه ی زندگی می پیوندید که درون خود شما وجود دارد. ناگهان حس بالایی از قدرت ، هدفمندی و ارتباط با چیزی به مراتب بزرگتر از آن چه تا آن زمان آن را به عنوان " خویشتن خویش " می شناختید ، سر تا سر وجود شما را فرا خواهد گرفت. آن گاه در می یابید که ایمان همان امید و امیدواری نیست و اصولا هیچ ارتباطی نیز با آن ندارد. در خواهید یافت که ایمان نوعی خود باوری و اعتماد به نفس است. ایمان به نوعی علم به این که آگاهی و شعور کیهانی به شکل " شما " و " در شما " به جریان افتاده و به کار گرفته شده است . باربارا دی آنجلیس
زهد از 3 حرف تشكيل يافته و هر كدام از اين ها يك معني دارد "ز"آن يعني ترك زينت "ه " آن يعني ترك هوا "د"آن يعني ترك دنيا .
امام علي (ع)
:72:
آرزو دارم چیزی به تو پیشکش کنم که در قلب زندگی ، شادی را برایت به ارمغان آورد .
«پم براون»
شبهای دراز بی عبادت چه کنم؟
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم؟
گویند که غفور است و گنه می بخشد.
گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم؟
:203:
سر قبر شخصي نوشته شده بود : کودک که بودم مي خواستم دنيا را تغيير بدهم وقتي بزرگتر شدم متوجه شدم که دنيا خيلي بزرگ است من بايد کشورم را تغيير بدم بعد ها کشورم را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اينک من در آستانه مرگ هستم مي فهمم که اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم
خدايا مگذار دعا كنم که مرا از دشواری ها و خطر های زندگی مصون داری
بلکه دعا کنم تا در رویا رویی با آنها بی باک و شجاع باشم .
مگذار از تو بخواهم درد مرا تسکین دهی
بلکه توان چیرگی بر آن را به من ببخشی
آنگاه که غرور کسي را له مي کني، آنگاه که کاخ آرزوهاي کسي را ويران مي کني، آنگاه که شمع اميد کسي را خاموش مي کني، آنگاه که بنده اي را ناديده مي انگاري ، آنگاه که حتي گوشت را مي بندي تا صداي خرد شدن غرورش را نشنوي، آنگاه که خدا را مي بيني و بنده خدا را ناديده مي گيري ، مي خواهم بدانم، دستانت را بسوي کدام آسمان دراز مي کني تا براي خوشبختي خودت دعا کني؟ . بسوي کدام قبله نماز مي گزاري که ديگران نگزارده اند
وقتی زشتی و زیبایی بهانه ای میشه برای از بین بردن همه خاطرات
وقتی که صورت بهانه ای میشه برای ندیدن سیرت
اونجا که پاکی و صداقت و صفا و وفا و یکدلی
اونجا که عشق و محبت و دوست داشتن
همه و همه طعمه زیبایی میشه
عشق به زندگی دیگه معنای خودشو از دست می ده
دوست داشتن حرمت خودشو ازدست می ده
آرامش داشته باشید,زندگی و جهان را به خاطر افکار و اعمال دیگران بخود سخت نگیرید,
کوشش نکنید پیش از اینکه فردایتان برسد همین امروز آنها را زندگی کنید,
وقت آن رسیده تا نگاهی عمیق به دنیای ژرف خود بیاندازید؛و آنچه سالها تو را آزار میدهد بشناسی آنگاه تعامل و آرامش بزرگ را تجربه خواهی کرد......
:72:
وقتی بلند حرف بزنی ، صدایت را می شنوند اما وقتی آرام حرف بزنی به گفته ات گوش می دهند .
"پل رینو"
فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است. سقراط
بهترین سیاست صداقت است. سروانتس
سازگاری با زیستگاه و تلاش برای بهتر شدن جایگاه کنونی ویژگی ناب آدمهای پاک است . اُرد بزرگ
سنجیدگی و هنر زن در دلربایی، شوخ وشنگی، و سبکسری است؟ چرا آنان باید به دنبال کشف حقیقت زن باشند ، در حالیکه هنر بزرگ او دروغگویی و مهم ترین مساله مورد علاقه اش سرو وضع و زیبایی است؟ فریدریش نیچه
هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند . جبران خلیل جبران
رنگيـــــن کـمـــان نصيـب کسـاني مي شـــــود که
تــا آخـــــــــریـن لحظـــه
زيـر بـاران بماننــــد
سلام به همه شما دوستان گل:
میخوام یه شعر بنویسم که یکم طولانیه ولی به نظر من ارزش خوندن رو داره ، تقدیمش میکنم به همه شما همدرد های مهربون:72:
گل من ؛ قلبت را به خداوند سپار...
آن همه تلخی و غم ، این همه شادی و ایمانت را...
گاهی از عشق گذر کن و دلت را،بسپار..
به خداوندی که خوب میداند گل من؛
سهم تو از دل چیست...!
گاه ، دلتنگ شوی ،
گاه بی حوصله و لخت و غریب!
و زمانی را هم،غرق شادی و پر از خنده و عشق...
همه را، ای گل ناز،به خداوند سپار...
خاطرت جمع ، عزیز! که عدالت؛خصلت مطلق اوست...
گل نازم ، این بار..
چشم دل را وا کن!
...دست رد بر دل هر قصه بزن!
حرف هایت را ،گرم و آرام و بلندبه خداوند بگو...
عشق را ،تجربه کن!
حرف نو را این بار، از لب شاد چکاوک بشنو!
قطره آبی بچکان ؛ بر کویر دل و بر بایر این عاطفه ها...!
گل من ؛ در این سال ، که پر از روز و شب است،
و پر از خاطره هایی تازه!
چشم دل را ، نو کن
و شبیه شب و شبنم،غرق موسیقی باش!
چشمه گرم وصال است و عبور...
زندگی می گذرد تند و آسان وسبک...!
لحظه ها ، می گذرند، تند و بی فاصله از هم...
مثل آن لحظه که دیروز شد و
مثل آن روز که انگار گلم؛
هرگز از ره نرسد...!
... آری ای خوب قشنگ؛
زندگی ، آمدن و رفتن نیست...
خاطره ها هستند، گاه شیرین و گهی تلخ و غریب!
بهتر آن است که در روز جدید،
فکر را نو بکنیم ، عشق را ، سر بکشیم
و دل تار غمین را
بنشانیم سر سفره نور،
خانه اش رابتکانیم و سپس
هر در و پنجره را، سوی چشمان خدا وا بکنیم...
روز نو،آمده است!
و بهار هم امسال،مثل هر سالی که از آغوش خدا ، می روید!
کاش ، این بار گلم
... با دل گرم زمین،عهد بندیم ،دگر؛
قدر بودن ها را ،خوب تر می دانیم...
و خدا را هر روز، از نگاه همگان می خوانیم...!
فاصله،بسیار است بین خوبی و بدی ...می دانم !!!
ولی ای ماه قشنگ ؛
آنچه در ما جاری است؛این همه فاصله نیست!
عاشق هم باشیم،عاشق یودن هم،
عاشق ماندن هم،عاشق هر شادی و هر غصه هم....
روز نو ، هر روز است؛
فکر را،نو بکنیم...!
...عشق را ، سر بکشیم ...!
زندگی؛
می گذرد...!
تند و آسان و سبک..
:72::72::72:
بزرگی فرموده است که:
تو همانی که می اندیشی واین اندیشه توست که زندگیت را شکل میدهد حـال میبینیم که خوشبختی و بد بختی انسان در اندیشه اوست به گونه ای که شـری راما کریشنا میگوید: اگر پای ما در زنجیر باشد چه باک؟این ذهن است که اهمیت دارد.اسارت از ذهن است و رهایی نیز از ذهن
چرچيل: «همه در عین حالی که به دنبال آرامش هستند به ناآرامی نیز دامن میزنند.»
اشو - آزاد بودن از ترس ، یگانه كیفیت لازم برای شناخت خدا ، شادمانی و حقیقت است . در آسمان قدم بگذار . تمام ترسها را دور بریز، زیراهمه آنها دروغین هستند . از ماجرای زندگی باتمام خطرها و ناامنی هایش لذت ببر . در حقیقت زندگی به سبب خطرها و ناامنی هایش زیباست .
گل پلاستیكی در خطر نیست . گل واقعی است كه زندگی اش را در خطر سپری میكند. بسی با ارزش تر است كه فقط یك روز از صبح تا شب زنده باشی و سپس گلبرگهایت برزید . با شور و احساس در برابر خورشید و در زیر آسمان فقط برای یك روز زنده بودن بسیار پر معنا تر است تا یك گل پلاستیكی بودن و هزاران سال زندگی كردن. این نوع زندگی ، اصلا زندگی نیست .
مهم ، طول زندگی نیست ، عرض و كیفیت زندگی مهم است .
تو باید مشعل زندگیت را از هر دو طرف آن روشن كنی . بگذار زندگیت كمی كوتاه اما سرشار از زندگی باشد . این نوع زندگی تو را از طعم خدا و از طعم جاودانگی آگاه خواهد ساخت .
اشو -طبیعت را پرستش كن. رفتن به معبد و مسجد، رفتن به جایی است ساخته دست انسان. به جنگل برو! به كنار رودخانه برو! به دریا برو! آنگاه به جایی خواهی رفت كه ساخته دست خداست. اگر به آفرینش خداوند نزدیك شوی، به خدا نزدیك تر می شوی. آنگاه كه آفرینش خدا را پرستش می كنی... این تنها راه پرستش اوست. خدا نادیدنی است. اما آفرینش او را می توان دید. آفرینش او باید پل میان تو و او باشد.
با پرستش آفرنیش خداوند، آرام آرام از حضور فراگیر او آگاه می شوی. از حضور او در یك درخت، در یك تخته سنگ، در یك مرد و در یك انسان آگاه می شوی. اما نخست پرستش كن، زیرا پرستشت به تو كمك خواهد كرد آن حضور راببینی. آنگاه خدا كمابیش دیدنی و ملموس می شود. می توانی او را لمس كنی.
و لحظه ای كه بتوانی خدا را این چنین از ژرفای وجودت احساس كنی، دگرگون می شوی. جزیی از خدا می شوی. در خدا نیست و با او یكی می شوی.
اگر عقیده مخالف، شما را عصبانی می کند، نشانه آن است که شما ناخودآگاه می دانید که دلیل مناسبی برای آنچه فکر می کنید، ندارید.
زندگی سفری زیباست، به این شرط که فرآیند یادگیری و اکتشاف پیوسته ای باشد. آنگاه هرلحظه واقعه ای مهیج است. زیرا هر لحظه تو در جدیدی را می گشایی، هر لحظه تو در تماس با اسرار تازه ای قرار می گیری.
دکتر شریعتی : خدایا رحمتی کن تا ایمان نام و نان برایم نیاورد .قوتم بخش تا نامم و حتی نانم را در خطر ایمانم افکنم .
خدایا! مرا همواره، آگاه و هوشیار دار، تا پیش از شناختن “درست” و “کامل” کسی یا فکری، -مثبت یا منفی- قضاوت نکنم.
دکتر علی شریعتی
ترسو هزار بار میمیرد ولی شجاع یک بار (ژولیوس سزار)
(( اونیکه خوابیده میشه بیدارش کرد ...اونی که خودش رو به خواب زده ، هرگز...!!!))
خدا ميتواند
وقتي در عشق ورزيدن احساس ناتواني ميكني
وقتي احساس بي لياقتي ميكني
وقتي احساس ناپاكي مي كني
وقتي احساس ميكني كسي نميتواند دردهايت را التيام بخشد
به ياد داشته باش دوست من
خدا ميتواند
وقتي احساس ميكني قابل بخشش نيستي
براي شرم و گناههايت
به ياد داشته باش دوست من
خدا ميتواند
وقتي فكر ميكني همه چيز پنهانست
و هيچكس نميتواند درونت را ببيند
به ياد داشته باش دوست ن
خدا ميتواند
وقتي به بن بست ميرسي و فكر ميكني
هيچكس صدايت را نميشنود به ياد داشته باش دوست من
خدا ميتواند
و وقتي فكر ميكني كسي نميتواند
به تو واقعي درونت ، عشق بورزد
به ياد داشته باش دوست من
خدا ميتواند
انسان می تواند بی آنکه انسان بزرگی باشد
انسانی آزاده باشد.اما هیچ انسانی نمی تواند ,
بی آنکه آزاد باشد ,انسان بزرگی باشد.
"جبران خلیل جبران"
نه ترن.....نه ریل ها....اصل نیستند
اصل "حرکت" است.
سیسرون
نوابغ بزرگ زندگی نامه بسیار کوتاهی دارند.
بهترین رابطه ..رابطه ای است که عشقتان به یکدیگر بر نیازتان فزونی یابد.
دالایی لاما
:72:
نگرانی هرگز از غصه فردا چیزی نمی کاهد؛
بلکه فقط ،
شادی امروز را از بین می برد ...
«؟»
خدای توانا ، فرا خوانده مارا سوی آدمیت ،به نور حقیقت
خداوند عاشق ، فراخوانده مارا به عشق و محبت ، نه بر خشم و نفرت
ما همه از خاکیم ، دوباره بر خاکیم نه باقی مطلق ، نه باب افلاکیم
شاهان همه رفتند ، کاخها به جا ماند شاه و گدا مردند ، دنیا به جا ماند
مهتاب عشق بتاب باران عشق ببار
دوستی را با کسی آغاز کن که آنقدر قلبش بزرگ باشد
که برای جا دادن خودت تو قلب اون نخواهی خودت را کوچک کنی
قبل از تعیین سر نوشت خودتان لازم است مکان مخفی و پنهان در درونتان را که آینده تان را شکل می دهد ، بشناسید.
تعريف جهان سوم از قول پروفسور حسابي از قول ايشان نقل شده است :
روزی در آخر ساعت درس، یکي از دانشجویانم كه دانشجوي دوره دكترا و اهل نروژ بود از من پرسيد:استاد! شما که از جهان سوم می آیید، جهان سوم کجاست؟
فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود. من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم:
" جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد، باید در تخریب مملکتش بکوشد"
اگر می دانستم فقط اجازه دارم که یک میلی گرم از چیزی را بخورم که بی نهایت خوشمزه است از این کار چشم می پوشیدم و با تشکر آن را رد می کردم.
برای ما انسان ها گاهی از دست دادن چیزی که دوستش داریم بسیار سخت تر از نداشتن آن از ابتدای امر است.
خیلی پیش می آید که میان مرد ها و زن ها نگاه هایی ردو بدل شود و بی تردید این از زمان آدم و حوا هم رایج بوده است
حکمت باد نه در لرزاندن برگه درختان است بلکه در امتحان ریشه هاست.
"بهتر از هزار نکته تهی از معنی، یک نکته با معنی است
که میتواند برای کسی که آن را میشنود آرامش بیاورد