نوشته اصلی توسط
atosa
با سلام به شما دوست عزيز
من هم سر همين لجبازى ها جدا شدم
يعنى اول ٢هفته منتظر نامزدم نشستم كه بياد و معذرت خواهى كنه كرد اما به روش هاى مختلف بعد حلقه رو پس دادم و در اخر جدايي
با اين رفتارها اخر قصه شما جدايي اگه واقعاً ميخواى جداشى كه به كارات ادامه بده اگه نه دوستش دارى
زنگ بزن قرار بزار شرايط خودت و بگو اگه قبول كرد ادامه بده اگه نه بگو پس منم موافق جدايى هستم
اين نظر من البته از ديد كسى كه همچين چيزيو تجربه كرده
حالا مشكل زيبايى
من هم سر همين موضوع دعوا بالا ميگرفت همه از من تعريف ميكردند ميگفتن سرى هر جا ميرفتيم حتى دوستاش با متلك ميگفتن چه جورى راضيش كردى عجب شانسى دارى(همين مسئله حساسيت اونو نسبت به من و كارام بيشتر ميكرد و دعوا بالا ميگرفت)
خانوادها چه بخواى چه نخواى طرف فرزندسونو ميگيرن بس از خانواده خرده نگير(پدر و مادرن نميخوان شخصيت دخترشونو جلو تازه داماد كوچيك كنن نميگن ماستم ترشه كه)
ولى اگه نامزدم خودش ميگفت بيا باهم ست كنيم و لباسى رو كه دوست داشت ميگفت تنم كنم يا تو مهمونها سعى ميكرد منو واسه خودش نگه داره اين دعواها پيش نميومد(بگو بيا لباسامونو باهم ست كونيم بيا تو لباس منو انتخاب كنم من مال تورو،تو جمع دستش و بگير بگو اينجورى قشنگ تر همه عشق منو تو رو درك ميكنن،)
پساگه شما دوستش دارى و ميخوايش تلاش كن نه با دعوا بلكه با فكر(چون ابى كه ريخته شه ديگه جمع كردنش بيفايدست)
حرمتها شكسته بشه ديگه زندگى معنا زندگى نميده
اميدوارم بهترين تصميم رو بگيرى
موفق باشيد