-
دوست عزیز آفرین به شما که رفتار بالغانه در پیش گرفته اید . به نظر می رسد از خشم همسرتان تا حدودی کاسته شده . شاید در پشت پرده مشکل ارتباطی که ایشان عنوان کرده مسائل دیگری باشد که شما می توانید آرام آرام با گفتگوی بیشتر پی به آنها ببرید. شاید یک سفر دو نفره کمک کند تا ضمن دور شدن از محیط متشنج خانه به هم نزدیکتر بشوید. شما از وضعیت تحصیلی همسرتان و اینکه الان مشغول به چه کاری هستند صحبت نمی کنید. تشویق ایشان به ادامه تحصیل یا اشتغال و کسب درآمد و فعالیت اجتماعی و ورزش بدون تردید نقش به سزایی در رفتار و روح و روان او خواهد داشت.
-
سلام روزبخیر به نظرمن هم یک سفردونفره عالیه واون میتونه بدون درنظرگرفتن غروربه شما فکرکنه تویه محیط اروم شمای جدید رو بپذیره خانومتون متولدچه ماهی هستن؟وشما چی؟خانوم ها درطبیعت رویایی ترواروم تر میشن چون فانتزی های عشقشون معمولا دراین فضاها قرارداره شما هرکاری تویه خونه بکنیدچون محیط تکراری هست کارتون اثرکمتری داره اما درسفر همه چیز جزخاطرات اون سفرمیشه ودردرونش نفوذ میکنه براش خاطره بسازین وبه خاطره ها وابستش کنین تنوع بدین تا بدها توی خلوتش اونا یادش بیاد وکم کم به خودش بقبولونه باهمسرتون گرم باشین اما حرفاتون زیادی براش تکراری شده شما مدام دارین یه حرف روتکرار میکنین وهرکسی بود خسته میشد گفتم با خاص کردن شرایط حرفاتونم براش خاص میشه من این داستان رودر همین سایت خوندم ولی تکرارش میکنم یروز زنی میره پیش دانای شهرشون ومیگه شوهرم با وجوددوتا بچه ازم خسته شده ومیخوادطلاق بگیره دنبال زن جدیدی باشه چه کنم اون میگه وقتی برگشتی خونه کاملا عوض شو تا اون یه زن دیگه روببینه اون تنوع میخوادشوروحال اول اشنایی رو میخوادتغییرکن ویه زن دیگه شو چندوقت بد شوهراون زن میاددانا میگه میترسم زنم با وجود دوتا بچه ترکم کنه اون به ناگهان تغییر کرد اونی شد که میخواستم میترسم حالا ازم خسته شه بره. اینم یه پیشنهاده ولی برین بیرون با اس ام اس یا زنگ نامه یاهرچیزی دعوتش کنین به شام بیرون بگید اون میخوادبعدازطلاق با مرددیگه ای باشه خب الان بیادرفکرکنه شما مردجدیدی هستین البته اون مسافرت بهتره
-
خانومم اصلا حاضر نیست باهام بیرون بیاید یا جایی بره. من از خدامه بریم مسافرت ولی اصلا اجازه نمی ده خونه اقوام بریم چه برسه مسافرت. حتی خونه خواهرش هم شام دعوت بودیم قبول نکرد بره و با همه قطع ارتباط کرده.
خانومم فوق دیپلم داره و تازه درسش تموم شده. میناکاری و آرایشگری هم بلده و تازه مدرک میناکاری گرفته و هرچی بهش می گم خودت رو سرگرم کن، گوش نمی ده. من بهش می گم باشگاه برو، کلاس میناکاری پیشرفته برو یا واسه لیسانس بخون، حرف گوش نمی ده و خودش رو تو خونه حبس کرده و همش فکر و خیال می کنه. همش منفی به قضایا نگاه می کنه.
من واقعا دیگه مرد چند ماه پیش نیستم ولی همسرم نمی خواد تغییرات منو ببینه.
ولی من دارم بدون چشم داشت نشون می دم عوض شدم. اون خوراکی هایی رو که دوست داره می خرم، باهاش حرف می زنم هرچند بدش بیاد یا دتوهین کنه. سعی می کنم وقتی تلویزیون نگاه می کنیم هر کانالی رو که نگاه کرد من نگاه کنم، اگه پیام داد محبت آمیز جوابش رو بدم. خیلی مراعات می کنم.
اون هر بهونه ای گرفت من خنثی کردم و الان گیر داده که تو روابط زناشویی منو درک نکردی؟ نمی دونم تو این زمینه چه طور رفتار کنم؟ اصلا نمی زاره بهش دست بزنم تا بهش ثابت کنم تو این زمینه هم عوض شدم.
-
مشکلات همسر ناسازگار و راه درمان آنتاریخ انتشار : شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۶:۵۴
همسر ناسازگار در دو زمينه ي دروني و ارتباطي دچار مشكل مي شود، يعني در درون به دليل مشكلاتي كه با خود دارد، در روابط و ارتباطات بين فردي با ديگران نيز دچار مشكل مي شود، ولي بهبود در ارتباط به مراتب سرعت بيشتري تا بهبود رفتار هاي دروني و فردي دارد.
به گزارش مهر، اولین نکته در برخورد با همسر ناسازگار این است که بدانیم همسر ناسازگار در درجه اول فردي بيمار و آسيب خورده است او از نظر رفتاري و شخصيتي با مشكلاتي روبرو است. طوري كه مشكلات رفتاري و شخصيتي او در ارتباطات او خصوصا ارتباط با وي با همسر تاثير گذاشته است. البته عمده ترين و اساسي ترين محل و فردي كه مشكلات و بيماري در رفتار بروز مي كنذ،در ارتباط با همسر است كه نزديك ترين، صميمي ترين و محرم ترين فرد زندگي است.به همين جهت قسمت عمده ي ناسازگاري هاي رفتاري در مواجهه با همسر آشكار مي شود.
از ويژگي هاي بارز و مهم رفتار اين است كه عوامل مخل آزار دهنده و آسيب زا در کوتاه مدت تاثير چنداني بر جاي نمي گذارند، بلكه تاثيرات مخرب اين عوامل در بلندمدت بروز پيدا مي كند. به عبارت ديگر همسر ناسازگاربر اثر يك سري عوامل آزار دهنده و آسيب در رفتار، بيمار و ناسازگار شده است. بنابراين بهبود رفتار امري راحت و كوتاه مدت نخواهد بود.
رفتار در يك فر آيند بلند مدت دچار آسيب مي شود و در يك فرآيند بلند مدت بهبود خواهد يافت. افرادي كه با همسري ناسازگار روبرو هستند، به دليل ناراحتي هاي بسياري كه از بابت ناسازگاري هاي او متحمل شده اند هنگامي كه با آنها صحبت مي شود و خواهان بهبود هرچه سريعتر همسرشان نزد مشاور هستند. ولي بايد در نظر داشت كه بهبود مشكلات رفتاري معمولا امري بلند مدت است.
موضوع ديگر اين است كه تغييرات و بهبود سريع نيز احتمال عود و بازگشت سريع نيز دارد. افراد درگير با همسر ناسازگار پس از ملاحظه تغييرات بسيار جزيي و محدود بسيار خوشحال مي شوند، ولي پس ازگذشت مدت زمان كوتاهي يك نگراني عمده در آنها شكل مي گيرد. بدين صورت كه نكند ناسازگاري هاي همسر دوباره شروع شود. البته نگراني هاي آنها بي مورد نيست. فردي كه رنجيدگي بسياري را تجربه نموده با تغييري بسيار جزيي آرامش بسياري را به دست خواهد آورد. ولي پس از به دست آوردن آرامش، نگراني خاصي در آنها بوجود مي آيد. اين نگراني از بابت شروع مجدد رفتار هاي ناسازگار همسر است.
بايد خاطر نشان شد كه افراد ناسازگار در عرض يكي دوماه يا يكي دو سال به چنين عارضه اي دچار نشده كه طي مدت كوتاهي نيز بهبود پيدا كند. همان طور كه شخص طي مراحلي دچار آسيب رفتاري مي گردد، طي مراحلي بهبود او نيز به طول خواهد انجاميد. البته انسان موجودي اصلاح پذير و جهش كننده است.
افرادي بوده اند كه مشكلات رفتاري و شخصيتي آنها در مدت بسيار كوتاهي بهبود پيدا كرده است. به عبارت ديگر خاصيت جهشي بودن رفتار، هم در ابتلا و هم درمان، در مورد انسان صدق مي كند، ولي به طور معمول مشكلات رفتاري به تدريج و با تداوم و پيگيري مشاوره روان شناختي بهبود مي يابد.
بهبود رفتار عاملي است كه به سن نيز وابسته است، به نحوي كه هر قدر سن پايين تر باشد، امكان بهبود بهتر و بيشتر است. با افزايش سن امكان تغيير و بهبود رفتار كمتر مي شود. بنابراين افرادي كه در سن پايين تر قرار دارند، براي بهبود آنها اميد بيشتري انتظار مي رود تا افرادي كه در سنين بالاتر هستند. با افزايش سن افراد به نا هنجاري هاي رفتاري خود عادت مي كنند و به همين لحاظ احتمال بهبود آنها خيلي كمتر مي شود.
نكته كليدي در ارتباط با تغيير رفتار همسر ناسازگار، تغيير خود فرد مواجه با همسر ناسازگار است. چنانچه پس از ايجاد تغيير در رفتار خويش، همسر ناسازگار تغييري نكرد علامت خوبي نيست. ولي چنانچه با تغيير در رفتار خويش تغييرات مثبتي نيز در رفتار همسر ناسازگار به وجود آيد، علامتي مثبت تلقي مي شود و چنانچه در طول زمان تغييرات ثابت و پايدار ماند،نشانه ي خوبي خواهد بود.
موضوع ديگري كه بايستي در ارتباط با بهبود رفتار در نظر گرفت، اين است كه همسر ناسازگار در دو زمينه ي دروني و ارتباطي دچار مشكل مي شود، يعني در درون با خودش مشكل دارد و به دليل رنجش ها، ناراحتي ها و مشكلاتي كه با خود دارد، در روابط و ارتباطات بين فردي با ديگران نيز دچار مشكل مي شود. ولي بهبود در ارتباط به مراتب سرعت بيشتري تا بهبود رفتار هاي دروني و فردي دارد. بنابراين در درمان همسران،خصوصا در موقعيتي كه يكي ازآنها دچار ناسازگاري در رفتار باشد، تمركز بر درمان و برطرف نمودن مشكل ارتباطي خواهد بود و پس از آن بايد به امور دروني پرداخت.
www.a
-
سلام الان که باهاش حرف میزنید یا بهش نزدیک میشید حس نمیکنید شدت عمل کمتری نشون میده یا کمترتوهین میکنه یاازاون احساس صددرصد سرد کمی خارج شده؟دیدین توی رمانها فردهمسرش رودرخواب تویه ماشین میزاره وصبحش مثلا به دریا یا جایی میرسند من حس میکنم همسر شما کمی هم بخاطرغرورش به خودش اجازه نمیده تغییر کنه وازدرون هم احساسش سرکوب میکنه الان هم که خانواده ها فهمیدن بدتره چون اون الان درمقابل اوناهم هست وشاید درناخوداگاهش فکرکنه اگرخوب شه جلوی خانوادش مثلا حرفاش شوخی به نظرمیادیاهمه فکرمیکنن ایناها همین بودفقط نازووادا بود ویا حتی درمقابل شما نمیخواد کوتاه بیادکه اره تو تونستی من رو نرم کنی نه من سختم واین حرفا.... سعی کنید یکم زندگیتونو عین تازه عروس وداماد ها کنید یا عین نامزدا دیدین یه هیجانی دارن توی یه خونه حبس نیستن ومدام اینور اونورن من اون شام روهم که گفتم برای همین بود که انگاریه رابطه جدیدمیخوادشکل بگیره اینجوری کم کم از ترس تکرار سختی های گذشته هم خلاص میشه براش یه زمان مشخص کنید مثلا تا مرداد ماه هیچی نگه واخیاررو دست شما بده اخرین فرصت ودری روروی شما نبنده اگردرپایان این مدت نتونستین بسازین طلاقش میدین اما اگر این فرصت رونده اونقدرنگهش میدارین تا موهاش رنگ دندوناش شه این هاروباخشونت نه بلکه با کمی عجز ومهربونی اما مردانه بگین
-
kelidezan
نمیدونم این لینک رودوستان معرفی کردن یانه...حتما واستون مفیده
وقت نکردم همه تاپیک روبخونم چون خیلی طولانی شده...بهتره تاپبک جدیدی بازکنید وتوی پست اول خلاصه ای لزمشکلتون وکارهایی که کردید بنویسید تادوستان بیشتری کمکتون کنن
-
نه تاپیک جدید نزنید فعلا تا حل شه لطفا بقیه تا پنجاه صفحه هم میرن اصلا طولانی نیست ببخشید مجبورشدم بگم
-
اقای محترم خیلی ناراحتم به خاطر وضعیتتون
اما شما هیچ وقت این مشکلی که میگید رو باز نمیکنید و دائم اینو مرتبا تکرار میکنید " من تو یه سری مسائل درکش نکردم " ، خب چه مسائلی چیا پیش اومده ک شما نمیگی ولی معلومه خیلی اثر گذاشته
ببینید یه خانوم خیلی بیشتر برا زندگیش ارزش قائله و هرگز ریسک از دست دادن زندگیشو امتحان نمیکنه ولی ببین مشکل سر چی هست که خانوم شما رک و راست داره قید همه چیزو میزنه
و من هنوزم 98% مطمئن ام مشکل از همون جایی که گفتم ناشت میگیره باید زیر ذره بین بگذارید.
.
بهتره اول مشکلی که وجود داره رو حل کنید ، اینکه چگونه رفتار کنید و چیکار کنید تا اون رگش برگردذه خیلی بی معنیه ، اول از همه ببینید اون زخم بزرگ چیه و قابل درمان هست یا نه
-
دخترجوان گرامی جزقوانین تالاره که تاپیکی که ازظرفیت مجاز گذشته قفل میشه
خوبی تاپیک جدید اینه که تعدادبیشتری ازدوستان باتجربه مراجعه میکنن چون خوندن این همه صفحات ازحوصله خارجه
وهمچنین آقای تنها بهتره جمع بندیشون روازاین تاپیک داشته باشن وبرنامه ها وتغییراتی که درصددانجامش هستن روبنویسن وهمچنین عنوان مناسبتری باتوجه به شرایطشون انتخاب کنن تاانشالله باروحیه وانگیزه بهتربه تلاششون ادامه بدن
درهرصورت انتخاب باجناب تنها نیست چون مدیران به محض دیدن تاپیک طولانی قفل میکنن پس چه بهترکه نتیجه شون روازاین تاپیک هرچه زودتراینجا بنویسن
-
باشه اگه اجباری کاری نمیشه کرد من تازه واردسایت شدم وبه روال کاراشنا نیستم لطفا اسم تاپیک جدید روبنویسید اقای تنهای ۹۳چیشد؟اوضاع بهتر نشده؟
-
من تو این دو روز هر کاری کردم بهش نزدیک شم، باهاش کلی حرف زدم ولی فایده نداشت. گفتم من نمی تونم الان به جدایی فکر کنم چون بعدا نمی تونم با خودم کنار بیام. تو می خوای به آرامش برسی ولی فکر من رو هم بکن. من سوالم ازش این بود که الان چه مشکلی هست که قابل حل نباشه؟
منتظر بودم مدیریت سایت کمک کنند و نظر بودن که ندادن. به همین خاطر تا هر موقع که پیام ندن، این تایپیک رو نگه می دارم بعد جمع بندی و تایپیک جدید.
کاربر محترم Elena
مثلا تو روابط زناشویی از همدیگه درک متقابلی نداشتیم. شنونده خوبی واسه حرفاش نبودم. از دست مادرم و پدرم خیلی دلخور می شد ، منم شاید خوب ازش حمایت نکردم. اوایل ازدواجمون با شوهرخواهرش و برادرش اختلاف نظرهایی داشتیم که تو برخی موارد من اشتباه داشتم و حالا مدام یادش می یاد که اون موقع یک ماه نذاشتی برم خونه خواهرم. منم می گم اون واسه چند سال پیشه که دیگه تکرار نشد.
می گه تو مسافرت با خانوادت اذیت می شم و چرا دوسال پیش اصرار کردی باهاشون بریم شیراز. منم می گم انقدر تو گذشته نباش، ما الان دو ساله با اونا نرفتیم مسافرت چون تو خواستی و من خواستم اذیت نشی.
ما مشکلاتی تو زندگی داشتیم که تو همه زندگی ها هست. منم اوایل ازدواج کم تجربه بودم ولی الان پخته شدم. خانومم هم اشتباهات زیاد داشته ولی همیشه حق به جانب صحبت می کنه. همیشه فکر می کنه داره تباه می شه.
مشکلات ما همش همین مواردی هست که نوشتم.
الان واقعا نمی تونم بپذیرم که به این دلایل زندگیمون خراب بشه و خانومم هم داره واقعا احساسی عمل می کنه.
تو این چند روز هم خانومم غذا درست کرده ولی من پیش دستی کردم و آوردم سفره انداختم تا با هم بخوریم ولی می یاد غذای خودش رو می کشه می ره تو اتاق می خوره و منم خودم می خورم. ولی اصلا به روش نمی یارم یا بحثی باهاش نمی کنم . فقط سعی می کنم آزاد باشه و فقط محبت کنم. شب ها هم می ره تو اتاق و در رو قفل می کنه.
صبح بهم گفت بیشتر از این اذیتم نکن. منم گفتم جالبه من چه اذیتی دارم می کنم؟ این تویی که یک طرفه همه راه ها رو بستی؟ گفتم من اصلا راضی به اذیت شدن تو نبوده و نیستم. می گه بریم جدا شیم و اصرار پشت اصرار. بازم می گه بلایی سر خودم می یارم. منم گفتم تو فقط به خودت فکر می کنی پس من چی؟ دل من چی؟ بهش گفتم من دوستت دارم و آخرین فرصت رو به زندگیمون بده، اگه نتونستیم درست کنیم، با هم با خیال راحت تمومش می کنیم ولی الان من اصلا نمی تونم به جدایی فکر کنم.
لطفا نظر بدین. خیلی روزهای سختیه.
-
ای خدا ، این قدر در می زنم یا در را بر ما باز کنی
این قدر شفیع می آورم تا راهی روی من بگشایی
من بنده خوبی نبوده ام اما همیشه به لطفت امیدوار بوده ام. من زندگیم را می خواهم . من می خواهم از کنار همسرم به تو برسم . حاضرم برای این هدفم ، جانم را نیز فدا کنم اما دست برندارم . ای خدا ! بیا در زندگیم جاری باش . بیا در زندگیم حکم رانی کن . می خواهم جای جای زندگیم تو را ببنیم و ما را درس زندگی ده .
خدایا در درگاهت التماس می کنم . چون تو باید بخواهی و دیگران وسیله اند . وسیله و راه را به ما نشان بده. من منتظرم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
-
صبر صبر صبر فقط فعلا این جواب میده نظر مشاورتون چیه؟اینا امتحان خداست زنتون خیلی بهانه گیر شده اما کاملا مشخصه رفتارشما داره زخماش رو التیام میبخشه فقط نمیخواد از موضعش پایین بیاد انشاالله حل شه زودتر
-
امیدوارم مشکلتون حل بشه و باید تلاش کنید ، یه تاپیک دیگه باز کنید و از مدیران محترم بخواید کمکتون کنن راهکار های خوبی میدن
اگه منتظر معجزه و اثر دعا و ... هستید بهتون قول 100% میدم با اینا هیچ اتفاقی نمیفته و همش بستگی به خودتون و شرایطی که پیش اومده داره
-
من منتظر معجزه نیستم بلکه توکلم و امیدم بخداست ولی در کنارش تلاشم رو می کنمپیش مشاور رفتم گفت بازم صبر کن، بهش محبت کن، سعی کن آتو ندی ولی خواستت رو بهش بگو و بعضی وقت ها بهش کوتاه اشتباهاتش رو بگوعصر باهاش صحبت کردم ولی باز بهم ریخت بخدا کلافه ام
-
دیشب باهم حرف زدیم. مدام می گفت تو منو اذیت کردی و باید با جدا شدن از من تاوانش رو پس بدی. منم گفتم قبول دارم اذیت شدی ولی همش ناخواسته و از روی عدم آگاهی بوده. بهش گفتم من اشتباه بزرگی نداشتم ولی با اشتباهات کوچیکی که داشتم اذیتت کردم. ولی تو هم اشتباه داشتی اینقدر حق به جانب نباش. بهش گفتم من چندماهه شب و روز دارم تلاش میکنم و تا بهم فرصت ندی نمی تونم به جدایی فکر کنم.
ناراحت بود که چرا اون روز که از خونه رفت بیرون به باجناقم خبر دادم و گفتم بدون اجازه من می ره بیرون.منم گفتم این حقه منه که بدوننم کجا می ری. من حرف بدی نزدم گفتم من نمی دونم کجا می ره و بهم هم نمی گه. تو بگو هرجا خواستی برو چون بهت اعتماد دارم. داری منو اذیت می کنی بعد می گی که من تو رو اذیت می کنم.
گفتم اگه طلاق می خوای خودت باید اقدام کنی . اونم گفت خیلی زرنگی (چون می دونه نه به درخواستش رسیدگی می شه و نه چیزی بهش می رسه اگه خودش طلاق بگیره).
گفتم بیا چند روزی بریم شیراز یا مشهد حال و هوامون عوض شه. ولی گفت من با تو جایی نمی یام. گفتم با خواهرت چرا قطع رابطه کردی. گفت دوست دارم. گفتم حداقل برو آرایشگری یا میاناکاری رو ادامه بده تا مشغول بشی گفت بعد از جدا شدن از تو این کار رو می کنم. منم گفتم تو فقط به فکر راحت شدن خودت هستی و منو درک نمی کنی. اصلا فکر کردی چی به سر من میاد؟ گفتم بزار خودم به این نتیجه برسم که جدا شدن بهترین راهه.
مشاور هم بهم گفت فعلا صبر کن و بهش محبت کن ولی حرمتت رو حفظ کن. گفت خواسته هات رو بهش بگو و بعضی موقع ها خیلی آروم، اعتراضت رو هم نشون بده و بگو.
همون طور که شما گفتید من کاری می کنم شرایط بعد از طلاق برای خانومم سخت بشه. الان خانوادش هم با من هستن و می دونه خودش جدا بشه شرایط سختی داره و اصرار داره توافقی جدا شیم. بهم گفت خودمو می کشم منم گفتم فکر می کنی همه چیز با خودکشی تموم می شه؟ گفتم تازه برات شروع می شه؟ گفتم خودکشی تاریکی محضه.
چرا هیچ کس نظر نمی ده. من موندم دیگه چه کار کنم؟
-
میل باخودتونه اگه دوست ندارید تاپیک جدید نزنید
اما اشتباه میکنید
من یه نگاه کلی از صفحه اول تااینجاانداختم..تعداد دوستانی که پست ارسال کردن خیلی کمه یعنی میشه گفت تاپیکتون بیشترحالت چت وارداره...لاتاپیک جدید تنوع کاربرها هم زیاد میشه
………………………………………… ………………………………………
خب شما نوشتید تلاش کردید ازتون میخوام یه لیست ازتلاشهایی که کردی روواسمون بنویسی
همچنین تغییراتی که خودتون وخانمتون داشتید روهم بگید
درسته باصبرومحبت درست میشه اما باید بدونید چه جورمحبتی کجا درسته کحا غلطه...
اینکه منفعلانه فقط مثل آدمهای آویزون دورواطرافش باشی ومحبت کنی اون روبیشترزده میکنه
شاید خانمتون هم لازم باشه بره پیش مشاور یاحتی روانپزشک!چون حرف ازخودکشی میزنه وباوجود محبت شما طلاق میخواد
شاید دچارافسردگی شده
اگه میخواین تعدادبیشتری ازکاربرهای قدیمی وباتجربه وحتی مشاورها واستون پست ارسال کنند این تاپیک چت گونه روتمومش کنید
سری هم به تاپیک جناب مرتضی بزنید که توافقی جداشدند حتما واستون مفیده
راستی اون لینک کلید زن روگوش دادین؟
-
راست میگن یه تاپیک جدید بزنید تا افراد کارازموده تروبا تجربه تر بتونن بهتون کمک کنن براتون بهتره چون افراد زیادی توی این تالارهستندکه نظرات فوق العاده میدن ونظرات بیشترشماروبه درک بهتر وضعیت کمک میکنه منم نظرم اینه که رفتار درستی دارین واینکه پیشرفتاتونم بگین وشاید خانومتون نیاز به قرص های ضد افسردگی دارن واگه ازراه درست درمان نشه ممکنه بیراهه بشه موفق باشید
-
با سلام
تاپیک از ظرفیت مجاز عبور کرده و قوت مشاوره ای آن ضعیف شده ...... لذاقفل می شود