من دلم مي خواد يه دختر داشته باشم به اسم " آرامش" و يه پسر به اسم "نيما"
نمایش نسخه قابل چاپ
من دلم مي خواد يه دختر داشته باشم به اسم " آرامش" و يه پسر به اسم "نيما"
خيلي خيلي مبارکه:72:
خب شايد بهترباشه اسم تاپيکتونو بذارين "قدم نورسيده مبارک":R
راستي هنوزم لازمه که باهاش صحبت کنيد؟:D
اسما جان واقعا بهت تبریک می گم :72:
سعی کن خونتون رو پر از گل کنی، هر گلی که دوست داری، اصلا هم به چیزای بد فکر نکن، با نی نی کوچولت حرف بزن، راستی چند سالته عزیزم؟
از کجا می دونی دختره؟
:72:
Baby جون داري اذيت مي كني ها :97: آره اتفاقا" باهاش صحبت هم كردم .معذرت خواهي كرد و گفت نمي دونسته منو ناراحت ميكنه و تو اين مدت گرفتار كاري زياد داشته ........:228: ( راستي مي شه اسم تايپيك رو عوض كرد؟)
من 29 ساله ام . اونم نمي دونم فقط احساس مي كنم .شايدم چون دختر خيلي دوست دارم اينو حدس زدم .
ان شالا قسمت همتون باشه .
اسما جان امیدوارم نی نی کوچولوت از هر لحاظ سالم و خوشگل باشه، در ضمن بازم بهت تبریک می گم چون توی سن مناسبی مادر شدی :72:
راستی یه حسی من دارم که می خوام بهت بگم منم تا 2 سال پیش دختر خیلی دوست داشتم، اما 2 ساله که سعی کردم به جنسیت فکر نکنم و هر دوشون رو دوست داشته باشم، آخه احساس می کنم اگه یه وقت نی نی پسر باشه و این حس منو بفهمه بهش بر بخوره و ناراحت بشه، پس شما هم بهتره به هر دوشون خوش آمد بگی که دلشون نشکنه :46:
اسما جان شما الان ديگه مادري ،حس مادريت کجا رفته ؟با اطفال بايد بيشتر ازاين مهربون باشي!!!
آره فکر کنم روي عنوان تاپيک ، کليک چپ رو نگه داري اجازه ويرايشو بهتون ميده. از مديريت سايت هم مي توني بپرسي.
من بازم بوس ...
اسما جان
اگر پسر شد چي كار مي كني؟!؟!
سلام اسما جان. مباركه ايشاالله . قدمش براي هر دو تون انشاالله خير باشه عزيزم
راستي نكنه دوباره شوهرت يادت بره عزيزم
سلام عزیزم
نزدیک نشدید نزدیک نشدید وقتی هم شدید کاردست خودتون دادید دفه بعد به این بعد بارداری هم توجه بشه ...
آخه من خودم راستیاتش بچه دوست ندارم:54: گرچه می دونم واقعیت زندگی هستش ویک روزخودم هم باید این مسئله را تجربه کنم:203:
عزیزم مبارکه ایشالا فقط سلامت باشه وبا عافیت بدنیا بیاد.:73:
:227::72::227::227::72::72::72::104::72:
مثل اين كه من از همه دير تر رسيدم به سلامتي مبارك باشه .
ديگه ناراحت نباشي كه واسه ني ني ضرر داره.
اسماء جان مشکلی که اول با شوهرت داشتی حل شد؟
مواظب باش دوباره تکرار نشه عزیزم
سلام اسماء جان
به نظر من، تو و شوهرت از اول نخواستيد با هم راحت باشيد و هميشه با رودرواسي با هم رفتار كرديد درصورتيكه بين زن و شوهرها حداقل توي اين يه موضوع اصلاً نبايد رودرواسي باشه چون اين رابطه تنها چيزيه كه فقط بين زن و شوهرها بايد حل بشه مثل مشكل مالي و مسكن و ... نيست كه كسي بتونه عملاً كمكتون كنه پس سعي كن اين فاصله را كم كني با شوخي هاي كوچكتر مثل جوكهاي سكسي تعريف كردن و غيره شروع كن تا يواش يواش بتوني اون را هم ترغيب كني كه باهات راحت حرف بزنه و خواسته واقعيشو بگه، بعضي چيزها را هم عملي انجام بده مثلاً سعي كن توي سكس كي روشتو عوض كني و به اصطلاح تنوع ايجاد كني. خيلي خودت رو آزار نده من مطمعنم اگه سعي كني همه چيز درست ميشه.:43:
اين روزها من و شوهرم فقط تو فكر مهمان كوچولو هستيم . شوهرم خيلي نگرانه فكر مي كنه من بايد 10 برابر يه آدم معمولي غذا بخورم . ديشب رفتيم پيش پزشك خانوادمون و خدا را شكر دكتر تونست توجيحش بكنه .
من بچه ها رو دوست دارم و بچه خودم هر چي باشه دوستش خواهم داشت . ولي از رفتارهاي شوهرم خيلي نگران بودم .مي دونستم از بس كه حساسيت به خرج مي ده من رو هم ديونه و پشيمون مي كنه .
صبحها كه از خانه خارج مي شم شوهرم تو كيفم حداقل 3كيلو ميوه مي گذاره و اگه متوجه بشه يكيش رو نخوردم جنجال به پا مي كنه .چه كار كنيم ديگه اينم وضع شوهر جالب منه .
نگراني اين شوهر ها هم جالبه.
آدم خوشش مي ياد نگرانش مي شن ولي از طذفي خنده اش هم مي گيره.
خوشحال باش كه فعلا حسابي عزيز شوهرت شدي
سلام اسما جون ببخشید من اینقد گرفتاری داشتم این چند وقت که نرسیده بودم تاپیکتو بخونم بت از ته دل تبریک می گم امیدوارم نی نی کوچولو و خودت همیشه سالم و خوشبخت باشین.
اسماء عزیز، بهتره تو ذوق همسرت نزنی، اون داره اینطوری محبتش رو بهت نشون میده، میوه که خوردنش خیلی خوبه، سعی کن میوه بخوری، حالا به جاش ناهارت رو کمتر بخور
:72:
سلام اسما جان . خوبي؟ ني ني كوچولوت چطوره؟ اسماء جان يه وقت شوهرت رو از ياد نبري و فقط به فكر كوچولو باشي. 9 ماه چيز كمي نيست. به اون هم برس.موفق باشي عزيزم
سلام .ني ني حالش خوبه فعلا" جاش هم خوبه . ولي من طاقت ندارم تا 11 تير ماه سال آينده منتظر بمونم .بچه ها باور كنيد ني ني كوچولو تا حالا خيلي خوش قدم بود . چشم به شوهرم هم مي رسم سعي مي كنم آرومش كنم . چون همش مي ترسه من به كوچولوي توي شكمم بي اهميت باشم يا دوستش نداشته باشم .
من تو يه موقعيتي هستم كه تقريبا" هر چيز كه مي خورم طعم بد اون رو حس مي كنم يه جورايي بي اشتهام با اين حال سعي مي كنم تغذيه مناسب داشته باشم .از شكل و بوي پياز متنفر شدم .
بچه ها از همتون به خاطر پيام تبريكاتون بازم تشكر مي كنم .
kheiliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii tabrik migam
in saito didi?
www.ninisite.com
دوستان خوبم من دوباره با همون مشكل اوليه با شوهرم مواجه شده ام . قبلا" وقتي ازتون نظر خواستم همه دوستان گفتند اين مسئله رو به روي شوهرت نيار و سعي كن عملي برخورد كن . ولي از 2ماه پيش ديگه نمي تونم عملي برخورد بكنم .فقط وقتي از سركار برمي گردم خونه و متوجه مي شم كه دوباره اين عمل رو تكرار كرده واقعا" تو فكر فرو مي رم و نمي دونم چه كار بايد بكنم .به نظر شما با اين اوضاع پيش اومده بايد چه جوري به شوهرم كمك بكنم .
خانمي خوب از گلمون نگهداري كني ها . ويتامين ها تو به موقع بخور به خصوص فوليك اسيد و آهن كه البته هنوز آهن فكر كنم برات زوده از هر زمان كه دكترتون كلسيم بهت داد استفاده كن. شير و ماستت هم به راه باشه و مراقب مامان اسما باش.