با این شوهر نق نقو چیکار کنم؟خسته شدم!!!

متاسفانه این بهانه خیلی از آقایونی هست که می خوان به هر دلیلی مانع فعالیت و پیشرفت خانم ها بشن، من نمی خوام قضاوت بد در مورد همسرتون داشته باشم، احتمالا ایشون واقعا به شما علاقمند هستن و فکر می کنن با این کار شما یا محبت شما رو از دست می دن.
عزیزم نگران نباش، خوشبختانه توی ایران مراکزی که مختص خانمها باشه زیاده، از دانشگاه گرفته تا حتی مراکز صنعتی، من خودم دانشگاه الزهرا می رم که شما هم می دونید یک دانشگاه دخترانه است. به نظر من وقتی ایشون این بهونه رو میاره، بهتره شما هم باهاش خودتو هم عقیده نشون بدی و بگی خودت هم دوست نداری محیطی بری که مرد توش زیاده، و بهش مراکزی رو پیشنهاد بدی که مختص بانوان هست و قبلا هم در موردشون تحقیق کن و اطلاعات لازم رو به دست بیار. به نظر من برای اینکه همسرت بیش از این حساس نشه و این بهونه رو هم ازش بگیری بهترین راه حل اینه. احتمالا دوستان هم نظرات بهتری ارائه می دن، اگه می خوای همسرت منعطف تر باشه، اولین قدم اینه که سریع مخالفت نکنی، مثلا اولش بگو تو درست می گی، بعد سعی کن نظر خودت رو به عنوان یه مثال مطرح کنی طوری که فکر نکنه این نظر مستقیم خودته، یعنی بین دو تا نظر قرارش بده و بهش حق انتخاب بده، مثلا بگو به نظرت این کار درسته یا این یکی... اینطوری فکر می کنه خودش تصمیم گرفته..
گلپر عزیز این چیزایی که گفتم حرفای مشاوره، پیشنهادهایی هست که به من داده تا در رابطه با همسرم به کار ببرم، امیدوارم برای شما هم مفید باشه عزیزم...
:72:

گلپرخانم
اولا آيا اون واقعا مذهبيه ، يا داره اداي مذهبيها رو درمياره؟
بنظر من از يه چيز ديگه ناراحته ، اگه اونو پيدا کني بهتر مي توني به خودت کمک کني.سعي کن دليل اصلي اين بهانه گيريها رو پيدا کني.

فکر کن ببین زندگیت مهمتر یا درس و شغلت شما با این همه صبر وگذشت فکر میکنم بتونی بخاطر زندگیت و پسرت از درست بگذری شما الانشم از معلومات بالایی برخورداری یه مدت فقط با شوهرت باش احتمالا از نظر روحی الان باید وضع خوبی نداشته باشه اصلا حرفهایی که میزنه رو پای نق زدن نزار یادته زمانی که خواهر شوهرت حالش بد بود و شوهرت ناراحت همون شوهر نق نق رو میخواستی پس خیلی دوستش داری عزیزم جواب صبهای الان رو در آینده خواهی دید

ممنون از همه شما دوستهای خوبم!
وقتی حس می کنم یکی هست که حرفهام رو می شنوه و بهم کمک می کنه دلم آروم می گیره!از همه تون متشکرم
شاد عزیزم مرسی از راهنماییت!باشه حتما به راه حلت فکر می کنم و سعی می کنم عمل کنم!راستش شوهرم درموردفضاهایی هم که خانمها هستن مشکل داره و مخالفه ولی نه به شدت جاهایی که مرد ها هستن.مثلا یه مرکزی هست که خیلی وقت قبل واسه تدریس می خواستم برم و فقط خانم هستن وقتی بهش گفتم کلی بحث و دعوا بینمون پیش اومد.ولی وقتی دید جدی هستم به سختی قبول کرد ولی بعدش ماجراهایی پیش اومد که نتونستم برم!باید دوباره امتحان کنم ببینم چی می شه.
babyعزیز!
نه شوهرم مذهبیه!البته یه وقتهایی یه شیطنت هایی می کنه ولی در کل آدم خیلی متعصب و مذهبی هستش.ممنونم از راهنماییتون.سعی می کنم ببینم دلیل لجاجت هاش چیه!شاید شما درست می گی!
مینا جون!
مرسی از لطفت.آره درسته ته دلم دوستش دارم با اینکه یه وقتهایی خیلی ازش عصبانی می شم ولی آخرش شوهرم هست و دوستش دارم.
راستش بعد از اینکه دیدم باز هم با درس خوندنم مخالفت کرد باهاش حرف زدم و گفتم اگه مخالف هستی باشه قبول با اینکه خیلی دلم می خواد درس بخونم ولی تو و زندگی ام مهمتره !و نمی خوام ناراحتی پیش بیاد!
نمی دونم!واقعا برام سخته!حتی وقتی فکرش رو می کنم گریه ام می گیره ولی چیکار می شه کرد.قرار نیست که همیشه همه چی اون جور که ما دلمون می خواد پیش بره!
دوستهای خوبم واسم دعا کنین.خیلی به دعاهای شما احتیاج دارم.دعا کنین بتونم در همه شرایط راه درست رو انتخاب کنم و اشتباه نکنم.دعا کنین تا آخر و عاقبت همه خیر و خوب باشه.
ازتون خواهش می کنم واسم دعا کنین!
ممنون از همه تون

گلپر عزیزم
من مطمئنم که تو با خواندن کتابهای ماوراءالطبیعه میتونی زندگی خیلی خوبی داشته باشی
متاسفانه حساسیت ما خانمها زیاده و مردها متوجه این موضوع نیستند امیدوارم روز به روز موفق تر شی

مرسی الینا جونم!
متشکر از راهنماییت!
می شه بگی مثلا چه کتابی!؟اسمش رو می خوام!ممنون می شم

سلام گلپر عزیزم از اینکه با دوست صبور و متعهدی مپل شما آشنا شدم خیلی خوشحالم .
عزیز اگه از کتابهای بابارا دی آنجلیس استفاده کنی فکر کنم بهتر بتونیم مهارتهای مقابله با مشکلات را یاد بگیریم مردها شخصیته پیچیده ای دارن که گاهی لازمه دقیقا راه برخورد صحیح به اونها را بیاموزیم مجله موفقیت رو هم فراموش نکن . عزیزم تو تا الان مثل کوه جلوی همه مشکلات ایستادی از این به بعد هم سعی کن همین کارو بکنی ول یاینبار با آرامش بدون دغدغه اصلا به این فکر نکن که چرا تا الان اینهمه گذشت کردم تو هر کاری کردی به خاطر نجات و حفظ زندگیت بوده و حداقلش اینه که وجدانت راحته که تا الان هر کاری تونستی کردی دیگه قدرت ما از مورچه که کمتر نیست دیروز داشتم به این فکر میکردم که خدایا موجود به این ضعیفی رو برا چی آفریدی ؟ به خودم گفتم مگه ما اشرف مخلوقات نیستسم به نظرم خدا همه مخلوقاتو برای ما آفریدهکه از هرموجودی درسی در رسیدن خودمون به کمال بگیریم مثل مورچهای که برای برسوندنه یه دونه به لونش 60 بار زمین میخوره و نا امید نمیشه . ببخشید طولانی شد ولی واقعا حیفه که ما آدما اینقدر خودمونو دسته کم بگیریم و زود ناامیدو افسرده بشیم . حالا شما خواهر گلم از اینکه میبینی هنوز توان مقابله با مشکلاتو داری و تا الانم مثل شیر جلوی همشون وایسادی پس چرا غمگیون و افسرده ای خوشحال باش و از خدا بخواه که همیشه این قدرت مبارزه رو در تو نگه داره . عزیزم یه مدت فقط به شادیها فکر کن نزار هیچ موضوعی تو رو ناراحت کنه به خودت افتخار کن کسی که تا الان قدرت و تحمل بهت داده مطمئن باش پاداشی بزرگتر برات در نظر داره خوشحال باش ماها جز بنده های خاصی هستیم که هنوز خدا ما رو به حال خودمون رها نکرده

به قول شاعر: هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند

دعاگوی شما: نفس

golpare azizam ta hala roo raftarash khoob deghat kardi?bebin che roozai bishtar donbale bahane girie?shayad moshkelesh aslan shoma nabashi!!masalan too karesh rahat nist ya kolan narahati az ye mohite dige azaresh mide va shive kontorole narahatisho too khone balad nist.kheili marda balad nistan.ye pishnehad bet mikonam man tajrobasho daram har vaght shoro kard be ghor zadan o bahane gereftan sar be saresh bezar va masala ro ba shokhi o khande az masiresh monharef kon bedoone inke kontorole khodeto az dast bedi ya harfash root tasiri bezare fek kon mikhay az har mozoi estefde koni ke bekhandi!!dovom inke ta shoro kard besh ye chizi begoo ke aroomesh kone va edame nade masalan begoo azizam mikhy ye kam esterahat koni?engar kheili khastei?kolan say kon ke naghshe aroom kardane mohito be ohdat gozashtan na kasi ke amadast har chi began zod gard begire.!!!!sevom va az hame mohem tar ine ke ye kam eradato rosh kar kon chera bayad harf va iradaye on root tasir bezare?mage be vojoode khodet iman nadari azizam pas bejaye ghose khordan say kon TAVANAIHATO BALA BEBARI yadet bashe donyat AZ ERADEI KE AZ VOJODE KHODET PA MISHE SAKHTE MISHE pas az eradet komak bekhah.har vaght shoro kardin be bahs too zehnet biar ke masalan alan mitonestim too park bashim va pesaremoon bazi kone!!oonvaght yad migiri lahezate zendegito az dast nadi.ghadre hamo bedoonin in moshkelat kheili jozian.

دوست عزیز!نفس!
ممنونم من هم از داشتن دوستهای خوبی مثل شما خوشحالم.
باور کن وقتی داشتم مطالبت رو می خوندم ناخواسته اشک اومد تو چشمهام!
ممنونم از این همه محبت و توجهت!
امیدوارم همین طور باشه.ممنون از راهنمایی هات!کتابهایی رو که گفتین دارم یه بخش هاییش رو خوندم ولی خیلی وقته نرفتم سراغشون.اگه بتونم حتما می رم می خونمشون.باز هم ممنونم ازت.
دوست خوبمf-zممنونم از راهنمایی هات!
خانمی می دونی چیه!من یه مدت با این روش ها پیش رفتم و واقعا اعتماد به نفسم بالا رفته بود و اوضاع خیلی بهتر شده بود ولی نمی دونم چی شد که یه دفعه دوباره همه چیز برگشت به حالت قبل!
یه جورایی انگیزه ام رو واسه بهتر شدن از دست دادم!
می بینم من هر کاری می کنم تغییرات خیلی اندک و جزئی هست .وقتی می بینم یه مردی با همسرش چقدر خوبه دلم واسه خودم می سوزه.
واقعا احتیاج دارم به یه استراحت ولی همسرم این رو نمی فهمه.شدم مثل ماشینی که دیگه بنزین نداره ولی می خواد تازه یه ماشین دیگه رو هم دنبال خودش بکشونه!
دیگه حوصله انجام کارهای خونه رو هم ندارم.وقتی می بینم هدفی ندارم دلم می گیره!من آدمی بودم که به قول دوستهام انگار یه بمب پر انرژی ام اما حالا دیگه ...!!!
باز هم ممنونم از همه تون!
دارم سعی می کنم خودم رو از زندگی ام یه ذره فاصله بدم تا بتونم آرامش بگیرم و بعد بتونم مثل قبل بشم!
واسم دعا کنین.

گلپر جان کتاب 4 اثر از فلورانس اسکاول شین
واقعا" محشره مطمئنم با اون کتاب پر از انرژی میشی

گلپر جان میدونی
دیروز پیش خودم گفتم ما ازدواج کردیم که به یه آرامش نسبی برسیم چه اونهایی که با عشق ازدواج کردن چه اونهایی که کاملا" سنتی
ولی اکثر ما به ارامش که نرسیدیم هیچ استرس هم پیدا کردیم
واقعا" چرا؟
خدا روشکر میکنم که شما اینجا دوستای خوبی مثل شما دارم که به من کمک میکنن و منو میفهمند

الینا جون
باهات موافقم!
کاش همه اینها خیلی زود تموم بشه و به اون آرامشی که باید برسیم!
شاید یه بخشیش تقصیر خودمونه نمی دونم!
من یکی که فعلا در اوج استرسم!خودم کاملا می فهمم.فکر کنم باید برم با مشاورم حرف بزنم.
دیشب اصلا خواب نرفتم.تا صبح هی بیدار شدم و هر چی هم خواب می رفتم خوابهای بد می دیدم.
دوستهای خوبم تورو خدا منو دعا کنین.
تو شرایط خیلی بدی هستم.
حتی بخشی از این اوضاع رو به هیچ کی نمی تونم بگم.
فقط واسم دعا کنین .
از همه تون ممنونم
اگه دوستهای مثل شما نداشتم نمی دونستم چجوری این اوضاع رو تحمل می کردم.

گلپر جان کتاب فلورانس رو حتما" بخون
من مطمئنم که تو از پس همه مشکلاتت بر می آیی . حتما" پیش یه مشاور برو

سلام خانمی
خوب مردهایی که مذهبی هستند یک سری اعتقادات خشک و مذهبی دارن. اینطوری که تو گفتی شوهرت نکات مثبت زیادی داره و تنها مشکلش اینه که دوست نداره تنها جایی بری یا کاری بر خلاف میل اون انجام بدی. مردها رو باید سرشون رو با پنبه ببری هیچ وقت مقابله به مثل نکن. اگه حرفی می زنه سریع باهاش مخالفت نکن. مردها تشنه محبت هستند و با محبت رام میشن. شما با مخلفتهاتون اونو بیشتر لجبازتر می کنی و به این باور می رسه که زن زندگی نیستید. به نظر من کسی که متاهل میشه دیگه تنها به مسافرت رفتن معنا نداره. متاهل یعنی مسئول پس سعی کنید اول از نظر روحی شوهرتون رو تقویت کنید و همون طور که به پسرتون عشق م ورزید و می بوسیدش با شوهرتون هم همین طور باشید. خوب شما با کسی ازدواج کردید که فرهنگشون مطابق شما نبوده ولی اگر زندگییتو دوست داری خودت رو بیشتر به فرهنگ خانواده شوهرت متمایل کن و وانمود کن که نظرات و اعتقاداتشون رو قبول داری. من نمیدونم ازدواج شما سنتی بوده یا نه ولی با شوهرتون دوست باشین و بهش بگین که براش ارزش دارین و دوسش دارین. مردهایی که نق نق می کنن یه جا می لنگه من هم یه چنین ادمی می شناختم بعدها معلوم شد از نظر جنسی با زنش مشکل داشته و این کمبودشو با نق نق کردن پر می کرده تا اعتراض خودشو به زنش بگه بعدها که اون خانم متوجه شد و خوشبختانه نق نق شوهر هم تمام شد. یادت نره بوسه معجزه میکنه. موفق باشی

سلام گلپر خوبم. من الان بعد 5 روز دوباره اومدم. مطالبت رو خوندم. خیلی دلم گرفت. نمی دونم چی بگم باید فکر کنم.
فقط می تونم برات دعا کنم.
خونسرد باش

دوستان خوبم یه دنیا از همه تون ممنونم
اینقدر الان خوشحالم که دوستهای خوبی مثل شما ها رو دارم که راهنماییم می کنین و می خواین بهم کمک کنین
متشکر از همه شما.
می دونین این که من همش تو خونه می مونم اوضاع رو سخت تر می کنه واسم.
می خوام اگه بشه واسه تدریس برم تو یه مدرسه دخترونه!می دونم راضی کردن شوهرم خیلی سخته ولی تلاشم رو می کنم.
هر چی بیشتر تو خوهنه بمونم تحملم واسه گذروندن مشکلات کمتر می شه.
باشه گل بن عزیز.
باید ببینم مشکل دقیقا چیه.
در عین حال که شوهرم عملا به نق زدن عادت کرده و این رفتار رو تا حد زیادی از پدرش یاد گرفته ولی باید بدونم چجوری می شه اوضاع رو بهتر کرد!
باز هم از همه تون ممنونم.
نازنین جان ممنونم دعای شما دوستهای خوب حتما بهم کمک می کنه
الینا جونم این کتاب رو من اسمش رو نشنیده بودم اسم کتابه یا نویسنده اش ؟
مرسی عزیزم به خاطر راهنماییت

گلپر جان بری کتاب فروشی اینو بگی بهت میدن
هم اسم کتابه هم نویسنده

ممنونم الینا جون از توجهت.
حتما خانمی در اولین فرصت می خرمش!فقط خدا کنه بخونمش و مثل بقیه کتابهام تا نصفه رها نشه!
باز هم ممنونم

گلپر عزيز
بالاخره تونستي دليل اين نق ونوقشو بفهمي ؟ سعي خودتو بکن بصورت غيرمستقيم پيداش کني.

سلام دوستان
babyعزیز راستش این رو می دونستم و امروز بیتشر مطمئن شدم.
شوهرم این نق زدن ها رو یه نکته مثبت می دونه.یعنی از چیرهای بد به راحتی نگذشتن.سر سخت بودن برای اصلاح اشتباهات.به قول خودش امر به معروف و نهی از منکر!!!
من نمی دونم این که آدم همش به زنش ایراد بگیره امر به معروف و نهی از منکره اسمش؟!!!!!
این اخلاق رو پدر شوهرم هم داره و انگار به یه شکل مسری به بچه هاش هم انتقال داده!
مثل اینکه نه گفتن در حالیکه واسه خیلی از مردم سخته ولی تو این جمع هر چی بیشتر از این کلمه استفاده بشه جزئ افتخارات به حساب میاد!!!
خودش هم اقرار کرد که ایراد گرفتن از دیگران باعث ناراحتی و اعصاب خوردی طرف مقابل می شه ولی انگار این خصلت توی خونشه!نمی تونه دل بکنه از این رفتار!
راستش یه مشکلات دیگه ای هم باهاش دارم!با یه مشاور صحبت کردم.یعنی قبلا با چند تا دیگه مشاور هم حرف زده بودم.این مشاور بیشتر در جریان زندگی منه!دو سه روز پیش که واقعا اعصابم داغون بود باهاش حرف زدم!چند بار دیگه هم بهم گفته بود این حرف رو ولی باز محکمتر گفت!گفت می دونم تو یه زن موفق می تونی باشی.استعداد بالایی داری و ..!به ادامه زندگی با همسرت دقیق تر فکر کن و اگه به نتیجه رسیدی درست تصمیم بگیر!دلیل قانع کننده واسه ادامه زندگی باهاش داری یا نه....!؟؟؟می گه همسرت به نوعی بدبینی داره.به این راحتی ها قرار نیست تغییر کنه.حتی ممکنه بدتر از قبل بشه.
این روزها استرسم واقعا بالاست!شبها اصلا انگار خواب نمی رم!توی خواب همش کابوس می بینم یا خوابهای بی معنی!
صبح خیلی زود هنوز شاید قبل از اذان بیدار می شم و دیگه خواب نمی رم!تو خواب می گم کاش زودتر صبح بشه!
در طول روز هم حوصله هیچ کاری رو ندارم!بعضی وقتها می شه دو یا سه روز اصلا از خونه بیرون نمی رم!حتی حوصله رفتن تا سر خیابون رو هم ندارم!خیلی خسته ام!همسرم هم نمی فهمه!ازش خواستم این دو روز تعطیلی بریم یه جایی تا هر دومون آروم بشیم!گفت نه من هنوز عزا دار خواهرم هستم!در حالیکه برادر هاش و مادر و پدر و دو تا از خواهر هاش همون اولی ها رفتن مسافرت تا به قول خودشون از عزا بیرون بیان!وقتی بهش می گم حالم خوب نیست و شبها خواب نمی رم می گه تقصیر من چیه ببین خودت لابد یه کاری می کنی که خوابت نمی بره!من که نمیام بالا سرت بشینم بیدارت کنم!!!!
خیلی می خوام خودم رو به یه کاری مشغول کنم ولی نمی شه!امیدم به این بود که قبول کنه برم درسم رو بخونم که وقتی گفت نه دیگه انگار همه چی تموم شد واسم!نمی دونم چیکار کنم!
واسم دعا کنین!بهم بگین چیکار کنم !

گلی خانم نمیخوام حرفام برات جنبه موعظه پیدا کنه ولی چون خودمم شرایط کنونی شما رو قبلا تجربه کردم بت میگم .لطف کن و دیگه پیش این مشاورای خانواده و درپیتی سازمان بهزیستی نرو .!اونا فقط جون آدمو تا ذره آخر میگیرن البته انشالا که منو میبخشن و هدفشون اینه که فقط خانواده ها از هم نپاشن که آمار طلاق بیاد پایین مخصوصا اگه کسی بچه داشته باشه.هنرشون فقط سرپوش گذاشتن روی واقعیات و آشتی های زودگذره من چوبشونو زیاد خوردم..باشرایطی که شما الان داری نیاز به یه روانپزشک مجرب داری .اینا که میگی علایم افسردگیه البته من روانشناس نیستم ولی این علایمو خودمم داشتم.حتما برو خانمی. نه رفتنش نشانه بیماری روانیه و نه نرفتنش نشان قدرت.به شوهرت کاری نداشته باش ااول خودتو به آرامش برسون بچت نیاز داره به یه مادر شاد که الان ازش محرومه .هر چی بت گفت گوش کن تا درمان شی.بعد از درمان میتونی در مورد ادامه زندگیت تصمیم بگیری.من کاملا درکت میکنم خانمی وقتی مردی به زنش میگه :من که بیدارت نمیکنم کاملا مشخصه که خودخواهه و از رفتار انسانی خیلی دور شده.یا اصلا یاد نگرفته که با یه زن چجور باید رفتار کنه.این مردا اعتماد به نفسو تو زناشون میکشن و کاش خودشون میدونستند چه تیشه ای به آینده زندگیشون میزنن.ولی شما الان اصلا به رفتار اون و طلاق و این حرفا فکر نکن.حتما اینکارو که بت میگم بکن و نتیجه رو بم بگو .شجاع باش عزیزم زندگی همینه.همیشه بر وفق مراد نیست .

گلپر عزیز، تنها حرفی که می تونم بهت بزنم اینه،

بلند شو بایست، دست خودتو بگیر، دست خودتو بگیر و از روی زمین بلند شو، روحتو تقویت کن، فکرتو منظم کن، خودتو خوشحال کن..
عزیزم، من تازه متوجه شدم، نباید روی هیچ کس جز خدا و خودم حساب کنم، حتی برای یک لبخند کوچک!
پاشو دیگه، اطراف ما انسانهای زیادی هستن، شاید دلیل تمام شکست هامون اونها باشن، پس بهتره سعی کنیم که دلیل موفقیتمون خودمون باشیم...

دیشب یه کارتون می دیدم، یه جمله خیلی جالب توش بود، البته از زبون یه کبوتر، می گفت هرجا که اراده هست، راهی هم هست.
یه جمله هم یکی از استادام گفت: اگر آرزوهای بزرگ نداشته باشید، قربانی آرزوهای دیگران می شوید.
یه جمله دیگه هم تازگی ها شنیدم اما فکر کنم اونم توی تلوزیون بود: اگر برای خود برنامه ریزی نکنید دیگران برای شما برنامه ریزی خواهند کرد.

البته شاید انقدر از این جمله ها شنیده باشی که دیگه خسته شده باشی، اما واقعیت همینه عزیزم، اگه بخوای به همین رویه ادامه بدی، هیچ فکر کردی ده سال آینده چه حالی خواهی داشت؟؟؟؟

گلپر عزیز، بلند شو و محکم بایست
:72:

مرسی ممنون دوستهای خوبم
f-z عزیز من یه مدت اونقدر محکم بودم که حتی همین مشاوری که بهت گفتم ازم خواست باهاش تو جلسه هایی که به صورت گروهی می ذارن شرکت کنم و به بقیه هم کمک کنم.اونقدر محکم بودم که فکر می کردم هیچ مانعی نمی تونه منو از رسیدن به هدفهام دور کنه!
آره درست می گی تو خودم هم می دونم این چیزهایی که گفتم نشونه افسردگیه.دو سه سال پیش هم به هیمن شرایط رسیده بودم.فرق الانم با اون وقت اینه که اونوقت نمی دونستم ولی الان می دونم.فکر کنم همه مردها خودخواهن!اونقدر خودخواه که حتی اشتباهات خودشون رو قبول نمی کنن!
اونقدر خودخواه که فقط می خوان خطاهای دیگران رو ببینن و بهشون بگن ولی خودشون ...!
دیشب شوهرم بهم گفت تو درک نمی کنی!طرف مقابل رو درک نمی کنی!گفتم درست می گی تو!من درک نمی کنم!بعد بهش گفتم تو چی؟تو درک می کنی؟!گفت آره !تا اونجایی که خودم می دونم شرایط طرف مقابلم رو خیلی خوب درک می کنم!گفتم احساساتش رو درک می کنی؟!مطمئنی؟!
با خودخواهی تمام گفت آره ....!
عزیزم سعی می کنم به توصیه هات عمل کنم.ممنون از توجهت
شاد عزیزم.
اینقدر دلم می خواد همه چی درست بشه.می خوام همونجور که تو گفتی بایستم!اما اونقدر خسته ام که باورت نمی شه!
چند روز هست به این فکر می کنم اگه الان باید بچه دار بشم چقدر وحشتناک بود!احساس شادابی ندارم!مثل یه آدم 40 یا 50 ساله رفتار می کنم!
دلم می خواد بزنم زیر همه چیز!همه اون چیزهایی که تا حالا محدودم کردن!
دلم می خواد اون چیزهایی که همیشه می خواستم ولی به خاطر دیگران نداشتم رو داشته باشم!حتی اگه شده چیزهای کوچیک!
یادم نمیاد جوونی کرده باشم!همیشه خانم متشخص و با کمالاتی بودم که دیگه نمی خوام باشم!الان می خوام مثل همه جوونها باشم!بدون ترس و هراس از شوهرم و مردم!هنوز خیلی از دوستهام ازدواج نکردن ولی من باید بشینم کنار دست بچه ام که مشق بنویسه!دیگه حوصله ندارم!مگه لباس خوب پوشیدن اون چیزهایی که دوست داری رو داشتن و ...ایرادی داره!؟می خوام اصلا فکر کنم هنوز محدود به یه سری قوانین مسخره شوهرم نیستم!نرو ...نیا...بپوش...نگو...بشین....نخن د....حرف نزن....بگو....برو...دست نزن....بردار....ببر....ساکت باش....خاموش کن....روشن کن....و.....
کاش می شد!کاش می تونستم!!!!کاش می شد از اول شروع کرد!کاش همه چی برمی گشت به عقب!کاش زندگی هم یه دکمه undo داشت تا هر موقع می فهمیدی راه رو اشتباه اومدی سریع بر می گشتی و از اول شروع می کردی!
به حرفهات سعی می کنم عمل کنم!
باز هم از اینکه به حرفهام گوش می دین ممنونم.

گلپر عزیزم فقط میتونم برات دعا کنم خواهر خوبم اصلا قدرت فکر کردن ندارم آجی من نمیدونم اگه این جماعته زن نبود این همه دردو رنجو کی میتونست تحمل کنه آیا واقعا بهشت زیر پای مادران است ؟! به خدا توکل کن عزیزم بالاخره شبه ما هم سحر میشه

گلپر عزيز
اگه ميشه ، از برخوردهاتون با اين همسر نق نقو هم بنويس. مثلا وقتي نق ميزنه شما چيکار مي کني؟
شده شما هم بدون دليل بهونه گيري کني؟ بهرحال رفتاراي اونو خيلي خوب ترسيم کردي راجع به عکس العملاي خودتون هم بنويس.
شما نوشتي "کاش می شد!کاش می تونستم!!!!کاش می شد از اول شروع کرد!کاش همه چی برمی گشت به عقب!کاش زندگی هم یه دکمه undo داشت تا هر موقع می فهمیدی راه رو اشتباه اومدی سریع بر می گشتی و از اول شروع می کردی!" کدوم راه منظورتونه ؟ اينکه با يه همچين شوهري داريد زندگي مي کنيد؟ با نظر F-Z موافقم که زندگي همينه ديگه با يه کم بالا وپائين.
اصلا اينم جزئي از زندگي هستش . همينطور که آدم چند روزي حالش خوبه ، بعد مريض ميشه ، سرحاله ، دلش ميگيره و....

خیلی ممنونم دوستان
نفس عزیز ممنونم ازت.واقعا محتاج دهای تو و بقیه هستم.
babyعزیز
در مورد رفتارهای خودم در مقابل نق زدن های شوهرم فکر کرنم قبلا هم توی یکی از پستها گفتم.ولی چشم سعی یم کنم خلاصه تکرار کنم.
وقتی به یه چیزی نق می زنه بستگی داره توی چه شرایطی باشم عکس العمل فرق می کنه.
گاهی وقتها می خندم و با شوخی ازش می گذرم.یا مثلا سکوت می کنم و بهش نگاه می کنم.یا بهش می گم امروز حوصله این حرفها رو ندارم.یا دیگه اگه نتونم جلو خودم رو بگیرم باهاش بحثم می شه.
در مورد اینکه بی دلیل بهش نق بزنم فکر نمی کنم یعنی با قاطعیت می گم نه!در کل آدم آرومی هستم با همه چیز می سازم.شاید فکر کنین دارم اغراق می کنم ولی همه کسایی که می شناسن منو همین رو می گن .فوق العاده منعطفم و تا به قول معروف کارد به استخوانم نرسه چیزی نمی گم.فکر کنم الان دیگه کارد از استخوان هم گذشته!!!
دیروز و پریروز نشستم فکر کردم .دیگه نمی خوام بذارم حرفهاش روم تاثیر بذاره.مشکل من اینه که همه بجز خودم مهم هستن.به خاطر همه زندگی می کنم بدون اینکه خودم مهم باشم .دلم می خواد به خاطر خودم به خاطر آرزوها و علایق و خواسته های خودم زندگی کنم.درست یا غلطش رو نمی دونم ولی می دونم بخوام به همین روش ادامه بدم هیچ فایده ای نداره.آخرش یه جایی می شکنه.
در مورد راهی که اشتباه اومدم آره اول اولش همین ازدواجم هست که هم زود بوده هم با آدمی بوده که شاید مناسب نبوده و بعد هم تکرار اشتباهات.گذشتهای بی مورد.نمی دونم رفتارهای اشتباهی که نتیجه اش این شده که الان باید اعصابم داغون باشه .
دیروز بهتر بودم.یه کم بیشتر از روزهای قبل به خودم توجه کردم.شاید خنده دار باشه ولی بعد از نمی دونم چه مدت دیگه زمانش دستم نیست رفتم آرایشگاه!!!!با اینکه اصلا حوصله شو نداشتم .بر خلاف میل شوهرم که آرایش کردن رو دوست نداره توی خونه یه کم به خودم رسیدم.لباسی رو که دوست داشتم پوشیدم .به خاطر دل خودم و به خاطر خودم بدون این که کار خاصی داشته باشم با یکی از دوستهام تلفنی حرف زدم .عصر روحیه ام بهتر از روزهای قبل بود.به همین راحتی!
امروز هم می خوام برم بیرون بجای اینکه بشینم توی خونه و هی غصه بخورم.
شاید الان نتونم درست تصمیم بگیرم که کدوم کار خوبه و کدوم خیلی درست نیست ولی هر چی باشه از این حالت بهتره.وقتی می دونم این رفتارهام باعث خراب شدن زندگیم می شه پس باید به هر روشی شده جلوشو بگیرم.
ممنونم دوستهای خوبم.متشکر از راهنمایی و توجهتون
واسم دعا کنین.الان واقعا به دعای شما نیاز دارم

گلپر عزیزم کتابی رو که بهت معرفی کردم خوندی؟
نمیدونم شرایطشو داری که بری کلاس ورزش یا نه؟ اگه میتونی حتما" این کار رو بکن مطمئنم خیلی بهت کمک میکنه

هنوز نه الینا جون
مرسی خانمی از توصیه ات
خودم هم به فکرش هستم ولی می دونی این یه مورد رو هم شوهرم باهاش مخالفه!
ولی گفتم که اگه قرار باشه به حرفهای اون باشم معلوم نیست چی بشهاگه بتونم حتما می رم
ممنونم عزیزم

گلپر عزیز بهترین کار رو می کنی، نتیجه چند سال فراموش کردن خودت رو داری الان می بینی، سعی کن چند سال آینده نتیجه پیدا کردن خودت رو به بهترین شکل ببینی، فقط خسته نشو و به راهت ادامه بده..
با الینا هم موافقم اگه سراغ ورزش بری بهتر نتیجه می گیری، البته اگه خودت علاقمندی..
موفق باشی عزیزم
:72:

گلپر جان می تونم دو تا سوال بپرسم ؟ لطفا کامل و روراست جوابشو بده .
شوهرتو دوست داری ؟ به غیر از اینرفتارهای بد ؛ دچه خصوصیات مثبت دیگه ای همسرت داره؟ روابط زناشویی دارید؟؟؟

مرسی شاد دوست عزیزم.مرسی از توجهت
نازنین عزیزم
یه وقتهایی خیلی از دستش ناراحت می شم ولی وقتی خوب فکر می کنم آره دوستش دارم.خصوصیات مثبتش اینه که سیگار نمی کشه-مرد زندگیه-می دونم دوستم داره...فعلا همین ها به نظرم میاد!
مورد آخر رو ترجیح می دم بهش جواب ندم

معذرت می خوام. نمی خواستم تو حریم خصوصیت دخالت کنم عزیزم.

نه بابا نازنین جون این چه حرفیه!من دوست ندارم راجع به این موضوعات خیلی صحبت کنم!والا سوال تو کاملا درسته و بخش مهمی از هر زندگی رو معین می کنه.ممنون از توجهت عزیزم

گلپر جان من فقط نظرمو مثل یک خواهر کوچک تر می گم. نمی دونم درسته یا غلط؟
من فکر می کنم بهتر باشه به یک مشاور مراجعه کنی . بالاخره تکلیف زندگیتو روشن کن عزیزم. تا کی می خوای به این شرایط ادامه بدی؟ واقعا فکر می کنی همسرت اصلاح پذیره ؟؟؟ خودت ته دل خودت امیدی به بهبودیش می بینی ؟؟؟ به نظر من 80% مشکل از طرف همسرته. تو برای اصلاحش کم تلاش نکردی.
نمی گم حق کاملا با توه. نه . مطمئنا تو هم خیلی جاها اشتباه کردی. ولی تا کی می خوای ادامه بدی ؟ به چه نتیجه ای می خوای برسی ؟؟؟

نازنین عزیزم
دوست خوبم من هم با تو موافقم!دارم به نتایج بهتری واسه ادامه زندگیم می رسم که امیدوارم درست باشن .سر یه فرصت مناسب بهتون می گم
ازت می خوام واسم دعا کنی خانمی ممنونم

حتما عزیزم. باور کن من شب ها که می خوام بخوابم برای همتون دعا می کنم. امیدوارم هر چه زودتر مشکلات هممون حل شه.
مارو از خودت بی خبر نذار . موفق باشی خانمی

متشکرم نازنین جان
مرسی عزیزم
حتما بهتون می گم چه اتفاقی افتاد!دعا کنین درست تصمیم بگیرم
باز هم متشکر از توجهت عزیزم

گلپر جان کجایی؟
ازت مدتیه خبری نیست

سلام الینا جون
چرا خانمی من گاهی سر می زنم تالار ولی راستش خیلی حوصله حرف زدن ندارم!
شبها هنوز درست خواب نمی رم ولی در کل اوضاع روحی ام بهتره!سعی کردم ذهنم رو از افکار منفی دور کنم.البته هنوز خیلی موفق نبودم ولی بهترم!
یه دوست خوب دارم که باهاش حرف می زنم و درد دل می کنم مواقعی که خیلی حالم بده خوب می شنوه حرفهام رو سبک می شم!کم کم درست می شه همه چیز.البته با راهنمایی شما دوستهای عزیزم.
ممنونم

گلپر جان
ما رو از حالت بی خبر نذار عزیزم