این تاپیک بسیار بیش از ظرفیت پیش رفته
سارای عزیز
یه کمی بیشتر به خودت فکر کن ، به عزت نفست ، به اینکه چرا خودتو دوست نداری ، به اینکه ارزش و اعتبارت تا کجاست ، فقط تا این حد که بازیچه دست کسی باشی که نیازهاشو با تو برطرف کنه و هرموقع هم اراده کرد خداحافظ ؟
میدونی این همه له له زدن برای چنین کسی یعنی اینکه با خودت بیگانه ای ، و خودت رو دوست نداری ؟
کمی به این فکر کن که این فریاد عزت نفست هست که درکش نکردی و به اشتباه به سمت نگه داشتن اون شخص بردیش و الا عزت نفسته که صداش دراومده از اینکه یک سال و نیم له شده ، عزیزم همین یعنی اینکه حتی دخترانی که با تصوری به اصطلاح روشنفکرانه دوستی های اینچنینی و بدون هدف ازدواج را بی اشکال میدونن هم در درون چنین نمی پسندن و مایلند وجودی که راحت و همه جوره در اختیار یک مرد گذاشتند در نهایت هم فقط برای او و به عبارتی برای هم باشند با ازدواج ، این یعنی میل به تعهد و پای بندی به شخصی که او هم متعهد و پای بند باشه توی خون همه دختراست و ... این همه تلاش و هیجان و در کل احوالت تو ترجمان همینایی که گفتم است ، لطفاً خودت و این حقایق را درک کن تا بدانی که خیلی عزیز تر از آن هستی که خودتو ذلیل کنی برای کسی که از اول هم ترا جز برای تمتعات جنسی و بهره بردن شخصی نخواسته .
بزار راحت بهت بگم که اگر باورت شده که او فقط تو را دوست داشته تا حالا ، و اگر باورت نمیشه که زود علاقه اش از تو به سمت دیگری برود ، این عین واقعیته که یک مرد در آن واحد میتونه چنیدن زن راعاشق باشه ............. عشق ار نوع عشق جنسی . اما بر عکس اونها زنها حتی در عشق جنسی هم سخته براشون که همزمان چندین نفر را به دل راه دهند مگر اینکه روی وجودشون پا بگذارند و خلاف طبیعتشون حرکت کنند . پس باور کن که دوست داشتنش اون جوری که تو فکر کرده ای نبوده و باید بگم بعکس اونچه فکر می کنی شخصیت تو براش ارزشی نداشته بلکه جسم تو براش مهم بوده . چون مردها زنهای قوی و خویشتن دار که به راحتی میدان به مردی ندهند و تحت تسخیر قرار نگیرند و به شدت عفت نگه می دارند را بیشتر دوست میدارند و طالب هستند ..... می دانی چرا ؟ بزار برات یکی از دلایلش را بگم ، برای اینکه یک مرد بودن در کنار چنین زنی و داشتن چنین زنی را نشان قدرت مندی و افتخار برای خودش می داند که خوراک روح و روان او برای ایفای نقش مردانه هست ......
تو همه جوره در اختیار او بودی و مهمتر اینکه تو بیشتر دنبال او بودی و همین هم کافی بوده و هست تا ارزشی برات در اون حد قائل نباشه که شریک زندگیش باشی ، چون او اتفاقاً دنبال کسی خواهد بود که آفتاب مهتاب ندیده باشد .....
باور کن که او برای شخصیت تو ذره ای ارزش قائل نیست و همه دوست داشتنهاش نیز از روی میل جنسی و برای سوء استفاده از جنسیت تو بوده و هست . آیا تو هم برای خودت همین حد ارزش قائلی ؟
بخدا حیفه ....... به قول خودت عمر درازی ان شاء الله در پیش داری ....... سعی کن ارزشهای وجودیت را دریابی و از این تجربه درس مهمی برای زیستنی که خودت از وجود خودت لذت ببری و به خودت افتخار کنی و خودت را دوست بداری استفاده کنی .