-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
سلام به همه
تبریک میگم :227:که بالاخره مشکلات فنی تالار حل شد و تونستیم وارد تالار بشیم .
وای داشتیم دق می کردیم از شنبه تا حالا .:311: هیچ جایی تالار خودمون نمیشه .
آقای مدیر خسته نباشید. خدا قوت .
خوب حالتون خوبه ؟ چه خبرا ؟ تو این دو روز که تالار نبودید کجا بودید؟
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fm.mohajer
هوراااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااا:104 :
بالاخره درو باز کردینو ما اومدیم تو...:311:
مرسیییییییییییییی:43:
میخوام یه تاپیک جدید بزنم با این عنوان
به تالار همدردی معتاد شدم چه کنم؟
:311:
همه خوبن خوشن بگین این چند روز چیکارا کردین چیکاررا نکردین
پدربزرگ آر یو اوکی؟؟؟؟
همه انقدر این تالار رو دوست دارن که فقط و فقط وفقط به خاطر دو روز انقدر دلتنگ شدن . بقیه هم بیاید ببینیم درجه تب چقدر بالاست .:320:
گویا متخصصان میگن اینها نشانه اعتیاد است .:33: خدامرگم بده .ما و این حرفا یعنی واقعا ...........
نه نه باور نکنید:81: این وصله ها به ما نمی چسبه:160: . ما پاک پاکیم ......... .
بقیه هم اعلام کنند تا ببینیم مرد عمل کیه؟!؟!؟! کی ترک کرده ؟ کی پاکه ؟
آی بی دل خانم کجایی بیا بگو هنوزم پاک ترین تالار منطقه رو داریم یا ...... ؟ زبونم لال....
پدر بزرگ گرامی اوضاع چطوره ؟ یک پست ارسال کنید و ما رو از نگرانی بیرون بیارید ؟
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام چه خبره اینجا جشنه؟ :)
چه همه خوشحالن؟شده مثل پنج شنبه ها ظهر زمان مدرسه که زنگ میخورد و بعدش تعطیلی بود میرفتیم خونه
همه با جیغ میریختن از در بیرون :311:
من نبودم نمیدونستم خراب شده سایت ولی به لطف برخی عزیزان دلم که اصلا به همدردی اعتیاد ندارن :D از طریق
تماس های مکرر متوجه شدم
پدربزرگ جان
چی شدییییییییییییی؟ کی بابا بزرگ ما رو اذیت کرده؟ :97:
هر کی اینکار رو کرده با نوه هاش طرفه! :305:
بیا بگو چی شده. هر چی که شده باشه ماها شاید بتونیم سبکتون کنیم. منتظریماااااااااااااااااا ااا!
تازه میخوام عکسای هنرنمایی های شب یلدامو بذارم تو سایت طبق قولمون! جایزه رو که یادتون نرفته؟
باران جون عزیزم
شما هم؟ :163: تو که دختر سر به راهی بودی تو دیگه چرا؟ مهاجر هم که دیگه هیچی بچم رسما از دست رفت :)
واااااااااای من امروز خیلی خوشحالم :227:
آخه یک page خوشگل طراحی کردم که فقط دلت میخواد نگاش کنی :310:
عمرا اگه گرافیست میتونست همچین چیزی در بیاره! (خودشیفته شدم رسما رفت :311: )
خیلی ذوق دارم الان
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
میبینم که تالار درست شده و دوباره همه حمله ور شدن توش
هول ندین لطفا
من از دیشب زنبیل گذاشته بودم
حال منم خوبه
بری بری بری
بری بری بری
:227::227::227::227:
عکس و کلیپ جدید از پسرم دریافت کردم و حسابی توپ توپم
z o h r e h عزیز هم حالش خوبه و سلام میرسونه
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
پدربزرگ فرمودند خوبند و به زودی برخواهند گشت ان شالله دعاگو باشید:d
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام بچه ها
خب الحمدالله که مشکل حل شد. ان شالله که مشکل ادیتور هم حل بشه .من که حوصله عوض کردن ورژن فایرفاکس مو ندارم.
بهار جان بااجازتون از کد رنگ پست شما استفاده کردم:43:
وای داشت یادم میرفت.:163:..من خوبم شما هم خوبید ؟:P[/ ]
[/color][/b]
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام به دوستان عزیز
از همتون که در این مدت جویایی حالم بودید تشکر میکنم
من حالم بهتر شده برگشتم .
کمی افکارم بهم ریخته که به مرور زمان حل میشه .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
هوووووووووووووووووووووووو ووووووووووووراااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ا:227::227::227::227::227::227:
داشتم دق می کردم تو این دو روز
می دونستم معتاد شدم.ولی نمی دونستم تا این حد
:316:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام دوستان.احوالاتتون چطوره؟؟؟؟؟
من نمیدونم اگه تالار همدردی نباشه باید برم احوالمو به کی بگم!!!قبض تلفن هم که زیاد اومده....:302:
این چندروز که نه شارز داشتم و نه تالار باز میشد افتادم به درس خوندن.تازه امشب حسابم فعال شد که متاسفانهADSLغیرفعال شد.خوب همسرمیگه فعلا فعال نمیکنه تا امتحانها تمام بشه...
راستی هوا خیلی سرد شده
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
من نبودم نمیدونستم خراب شده سایت ولی به لطف برخی عزیزان دلم که اصلا به همدردی اعتیاد ندارن :D از طریق
تماس های مکرر متوجه شدم
:311: بهار جون والا من شخصا مزاحم شدم حالتو بپرسم ،وگرنه خبر گرفتن از خرابی سایت بهونه ای بیش نبوددد :311: :311::311:
سلام به دوستان خوب و عزیزم
اسمتو نمیگم می ترسم یکی این وسط ها از یادم بره
خوبین؟
امیدوارم همتون خوب باشیددد
امیدوارم همتون خوب و سرحال باشید
امیدوارم تو این هوای سرد دلاتون گرم باشه خونه هاتون گرم باشه :72::72::72:
وای چه کیفی میدهه آبی پر رنگ بودن
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
دوستان من ی مدتی کم رنگ و نازک بودم الان دارم بی جنبه بازی در میارم می دونم خودم نباید هی بیام اینجا پست بزارم ولی ببخشید دیگه :(
خواستم بگم نمیدونم یادتونه یا نه یا کیا یادشونه یا نه....
در هر صورت یادتونه پارسال همین موقع ها بود آخرای سال 25 نفر رو در محیط کارم تعدیل کردن ولی من جزشون نبودم
حالا دوباره آخر سالی قرار هست 5 نفر دیگرو تعدیل کنند ....
و ی حسی به من میگه جز اون 5 نفرم.
ولی دعا کنید این حس اشتباه باشه ....من کارمو از دست ندم :302:
حال و احوالم خوبه ولی مضطربه کمی :72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
اینجا تنها نشسته ام ....
چراغ اتاق نیم سوز شده و چشمک می زند ....
من اینجام ، در این اتاق که مثل قبر هر لحظه تنگ تر و تاریک تر می شود ... شب با سایه های وحشتناکش مرا احاطه کرده است ...
با پارچه ای که به دور خود بسته ام و شال گردنی که به سر دارم ، سایه ای به دیوار انداخته ام . سایه من خیلی پر رنگ تر و دقیق تر از جسم حقیقی من به دیوار افتاده است ....
می خواهم وصیت کنم ...
قبر مرا نيم متر كمتر عميق كنيد تا پنجاه سانت به خدا نزديكتر باشم.
به پزشك قانوني بگوييد روح مرا كالبدشكافي كند، من به آن مشكوكم!
بر قبر من پنجره بگذاريد تا هنگام دلتنگي، گورستان را تماشا كنم.
روي تابوت و كفن من بنويسيد: اين عاقبت كسي است كه زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال كنند. در چمنزار خاكم كنيد!
كساني كه زير تابوت مرا مي گيرند، بايد هم قد باشند.
گواهينامه رانندگيم را به يك آدم مستحق بدهيد، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشك آور پخش كنيد تا همه به گريه بيفتند.
از اينكه نميتوانم در مجلس ختم خودم حضوريابم قبلا پوزش مي طلبم و خواهش ميکنم پشت سرم حرف در نياريد.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام آقای لرد حامد http://hamyary.ir/images/smilies/new/hi.gif .
بابا چی شده آخر شب وصیت کردید http://hamyary.ir/images/smilies/mili/07.gif. این حرفا چیه اول جوونی . خوبید انشالله ؟
آدم لرزه بر اندامش میافته . شما که ما رو هم تا دل قبر بردید و برگردوندید .:301:
ما که خودمون خواب زده شده بودیم http://hamyary.ir/images/smilies/57.gif با این پست شما دیگه فکر کنم هرچقدر تلاش کنیم خوابمون نبره .http://hamyary.ir/images/sheklak64/26.png
یاد مرحوم حسین پناهی رو هم زنده کردید . کلا شد شب مردگان امشب .http://hamyary.ir/images/sheklak64/15.png
حسین پناهی وصیت نامه قشنگی داره اما چرا کامل نگذاشتید ؟!
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام بر دوستان گل :72::72::72:
آقای لرد حامد بیشتر حرفهاتون کمی رنگ و بوی افسردگی داره البته احتمال دیگه ای هم وجود داره اونم این که شما شاعر باشید و به همه چیز خیلی عمیق نگاه کنید. امیدوارم در کل شاد باشید و این احساسات گذری باشه
من به علت فشار کاری این روزها به علت نزدیک شدن به پایان ترم تقریبا همیشه خسته ام (احوالاتمو گفتم دیگه!!!!!)
گاهی به این فکر می کنم که زن برای کار خارج از منزل خلق نشده چون به هر حال کار داخل منزل به عهده اش هست حالا می خواد خارج از منزل در هر مقام و منسبی باشه
خوب با اتمام ترم و کم شدن فشار کاری احتمال عوض شدن نظرم در این زمینه وجود داره منتظر نظرات جدید هم باشید
امیدوارم همتون خوب و خوش باشید و آرامش در تمام لحظات زندگیتون وجود داشته باشه
خدا رو بابت سلامتی و آرامش شکر گزارم:323:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام صبح سرد و احیانا برفیتون بخیر
انگار این افسردگی فصلی گریبان گیر همه شده
احوال همه یکمی گرفته ست
منم که انگار شانس ندارم از بعد عروسی مدام مریضو ناخوش اوالم
صبح یکی از دوستان قدیمی اومد محل کارم مدام از بی حالی و بی رنگ و رو بودن چهرم ایراد گرفت
از اینکه چقر لاغر شدم و زیر چشام گود شده....
کلی دارو دوای گیاهی واسم تجویز کرد
از این حرفا این روزا زیاد میشنوم
چه کنم زندگیه دیگه صبح زود تا عصر سر کار بعد کار خونه
فکور جان واقعا زن واسه کار بیرون ساخته نشده
خیلی خسته ام خیلییییییییییییییی
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
اااااااااااااااااااااااهی جکس امروز حال و احوال خاصی نداره؟
راستی سلام خوبیییییییییید؟:72:
من هم همینجوری گفتم بیام سلام علیک کنم
کمی خسته ولی خوشحال هستم چون فردا پس فردا تعطیلم و تو خونه ام :323:
از جمعه هم که بعضیا میگن سه روز شب میشه (جلل الخالق) و برنامه ریختم سه شبانه روز بخوابم :311:(البته اگه جز مرخصیم حساب نکنن ها)
خوب خدا رو شکر که همه حال و احوال خوبی دارن و سر زندگیشون هستن:323:
خسته ام وگرنه کمی بیشتر می نوشتم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام
من امروز یه خبر خوب بهم دادن و خوبم
راستی شاگردام شنبه امتحان دارن جهان تاریک شه چه جوری ازشون امتحان بگیریم؟؟!!:311:
این دو روز این همه باهاشون کار کردم و تلفنی رفع اشکال کردم,چه قد ضایع میشم اگه دنیا تاریک شه و احتمالا مثله همیشه در اولین اقدام مدارس تعطیل شه!!!:311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
گاهی ازین که اینقدر راجع به مشکلات زندگیم اینجا گفتم اعصابم خورد می شه.مثل الان که یکی ازدوستام یه مشکلی داره ولی من نمی تونم اینجا رو بهش معرفی کنم:302::302:
فکور جان آدما چقدر فرق می کنن چون اگه سه روز شب بشه من بیشترش بیدارم:311::311:
دیروز استاد می گه هفته آینده میانترم داریم یکی از بچه ها می گه آخر این هفته که همه چی می خواد نابود شه استاد گفت اگه تو نابود شدی من نمرتو می دم:311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام نعلیکم دوووووستان
این چند روزه درهای بهشت به روی من باز بوده :227::104:
یعنی یه جورایی اعمال شاقه نتیجه داد و بعد از تحویل کار، و درست در زمانیکه منتظر سه اخطاره شدن بودم، اونقدر از کارم و تواناییهام تعریف شد، که امروز وقتی داشتم از محل مورد نظر پیاده برمیگشتم بس که گیج گیج میخوردم اولش داشتم میرفتم توی شکم بچه یه بنده خدایی که تذکر شنیدم. و بعد هم همینجوری دوباره داشتم گیج گیج خوران راه یکی رو سد میکردم که سرم داد زد: "کدوم وری میری بالاخره!"
خلاصه از بس ازم تعریف شده در حالت طبیعی نیستم و هر آن ممکنه حادثه بیافرینم :163:
==================
بهار خانوم مبارکا باشه!
تو کی شوور کردی که ما نفهمیدیم! البته بهت میومد اهل زیرآبی رفتن باشی ولی نه تا به این حد خوااااهر!:163:
بهاری که ما میشناختیم رو چه به این ژلافتها؟!:163: عشق و وابستگی و دلتنگی و ...! نگو خواااااهر بد آموزی داره! اونم توی همدردی!
===============
لرد حامد و ولیش کنید بذارید توی حال خودش باشه! بر اساس آمار عده ای از جوانان مذکر بعد از سربازی و قبل از ادواج، دچار همین سندروم میشن! ازدواج که بکنند شعر و شاعری و افسردگی یادشون میره :163:
================
چه بدبختی شده! کاش مقامات عالم بالا بالاخره این خبر نابودی دنیا رو تکذیب یا تایید میکردند تا مردم تکلیف خودشونو بدونند!
فکرشو بکن اگه تایید میشد:
حراج فروش آخر دنیا در فروشگاههای برند!
سفر آخر دنیا به دور دنیا
تعطیلی مدارس در آخر دنیا
اعتکاف در مساجد در آخر دنیا
مهمانیهای آخر دنیا
....چیکار میکردیم اگه خبر تایید میشد؟
شایدم یه عده افسردگی حاد میگرفتند یه عده سکته میکردند...یا اینکه عین شبهای قدر میرفتیم توی مساجد قرآن میگرفتیم رو سرمون تا این دم آخریه دل خدا رو به رحم بیاریم!
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام به تمام اعضای خوب تالار
من حق عضویت 1 است حق عضویت دارد تمام می شود چند رو ز به مرخصی می روم استراحت کنم دوباره به تالارهمدردی بر می گردم با قدرت پرنشاط به تالارهمدردی بر می گردم ممنون
:72::72::72::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
بهار خانوم مبارکا باشه!
تو کی شوور کردی که ما نفهمیدیم! البته بهت میومد اهل زیرآبی رفتن باشی ولی نه تا به این حد خوااااهر!:163:
بهاری که ما میشناختیم رو چه به این ژلافتها؟!:163: عشق و وابستگی و دلتنگی و ...! نگو خواااااهر بد آموزی داره! اونم توی همدردی!
یکی بیاد بگه کدامین بهار زیر آبی مزدوج شده؟؟؟؟؟؟؟؟
من نمیدونم:162:
بابا مردیم از کنجکاوی تو این چند دقیقه:161:کی بود واژه فضولی رو استفاده کرد دهه مودب باشید:300:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
وقتی چراغ بنزین دلربای آهنی روشن شد ، فرمان را کج کردم و وارد اولین پمپ بنزین شدم .
.
.
.
بنزین سوپر هم نعمتی است که برای حلق دلربا ، همچون عسل شیرینی و برای موتور همچون شرابی بی رقیب است .
نامرد وقتی پدال را فشار می دهی تا پنج نصفه نیمه که می شمری میبینی حداکثر سرعت در کف خیابان رهسپاری !!
ما هم آب ندیده شناگر ماهری هستیم !:310:
باک را تا لبریز پر کرده و حرکت کردیم ...
تا پنج نرسیده ، سوار بر آسفالت اتوبان , دلربا چهار نعل می تاخت ....
بی انصاف بدجور وسوسه می کرد ....:160:
خلاصه درد سرت ندهم ...
.
.
چراغ بنزین خاموش شدن همانا و چراغ گشت نامحسوس روشن شدن همانا :324:
.
.
خداراشکر .. عاقبت ما با سرهنگ به درازا نکشید .:305:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
ای واااااااااای من!
بخشید
ببخشید بوخودااااااا! :316:
من میگم گیج میزنم شما باورتون نمیشه! آخه بابا چرا اینقدر از آدم تعریف میکنید؟ چرا منو توی شرایط قرار میدید؟
منظورمان "باران 68" بود! آخه این دختر بچه سربراهی بود قبلنا، نمیدونم چرا حالا اینقدر شووری شده:303:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فکور
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
بهار خانوم مبارکا باشه!
تو کی شوور کردی که ما نفهمیدیم! البته بهت میومد اهل زیرآبی رفتن باشی ولی نه تا به این حد خوااااهر!:163:
بهاری که ما میشناختیم رو چه به این ژلافتها؟!:163: عشق و وابستگی و دلتنگی و ...! نگو خواااااهر بد آموزی داره! اونم توی همدردی!
یکی بیاد بگه کدامین بهار زیر آبی مزدوج شده؟؟؟؟؟؟؟؟
من نمیدونم:162:
بابا مردیم از کنجکاوی تو این چند دقیقه:161:کی بود واژه فضولی رو استفاده کرد دهه مودب باشید:300:
فکور جان فکر کنم بی دلی اشتباه تایپ کرده منظورشون باران بوده بله باران بوده
-----------------------------------------
آقای لرد حامد شما چقدر شخصیت مرموزی دارید :)
------------------------------------------------------------
منم ی شعر گفتم امروز براتون می نویسم :311:
طی ی جرو بحث بین پدر و مادرم سر یک بلدرچین کوچک ..جو خونه مادرم اینا دو روز بود سنگین بود من از سرکار امروز رفتم اونجا
این شعرو نوشتم زدم رو یخچال مادرم اینا
انقدر اثر گذاشت پدرم کلی خندید جو خونه تغییر کرد.مادرم هم مهربون شد حتی کمی هم پشیمون شد از رفتارش
پدرم یک بلدرچین خریده بود
کوچک و زیبا
مادرم دوستش نداشت. بلدرچین گوشه قفسش کز کرده بود
پدرم گوشه اتاق
پدرم بلدرچین را برد پارک ساعی
واقعا ان بلدرچین جای چه کسی را تنگ کرده بود مادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟که این چنین براشفتی....
:311:
دیگه وسع منم در شعر گفتن همینه
ولی حالم خیلی خوبه چون باعث آشتی شون شدم :310::310:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
:43:سلام بچه ها
همگی خوبید ؟
چه خبر من که قبلا اومدم فقط یه دالی کردم و رفتم بعدش هم کلی سرم شلوغ شد و همه چی یهویی باهم قاطی پاطی شد و منم یهویی سرم گیج رفت و سر از بیمارستان دراوردم ...
ولی یه چیز بامزه نمی دونم چرا وقتی بهوش اومده بودم از شوهرم پرسیده بودم که چه خبر از تالار ؟:311:
یه مدت رفته بودم ترک اما انگاری بدتر شدم و حسابی از دست رفتم و حتی توی هذیانهامم از تالار خبر می گیرم :311::43:
ولی خوب الان خوبم یعنی پیگیر دوا و درمانم ...دعا کنید زودتر حالم خوب بشه انگاری خیلی ضعیف شدم ..
[size=large]نازنین جان مثل اینکه من نبودم اسمت عوض شده ، مبارکت باشه خیلی قشنگه ...:43:
راستی از تالار چه خبر ؟ یکی بیاد کامل توضیح بده تا ما هم بیفتیم دوباره روی غلتک تالار :311::163:
راستی یه چیزی رو توی پست قبلیم متوجه شدم و اونم اینکه اسم جناب مسافر زمان رو توی لیست خانومها اورده بودم خوب اینم عاقبت کسایی هست که توی پروفایلشون جنسیتشون رو مشخص نمی کنند:311::163:
ولی خوب اینم روش خوبیه تا جنسیتها رو بشه:227: [/size]
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
سلام نعلیکم دوووووستان
مبارکا باشه!
تو کی شوور کردی که ما نفهمیدیم! البته بهت میومد اهل زیرآبی رفتن باشی ولی نه تا به این حد خوااااهر!
بهاری که ما میشناختیم رو چه به این ژلافتها؟!:163: عشق و وابستگی و دلتنگی و ...! نگو خواااااهر بد آموزی داره! اونم توی همدردی!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
منظورمان "باران 68" بود! آخه این دختر بچه سربراهی بود قبلنا، نمیدونم چرا حالا اینقدر شووری شده:303:
سلام نعلیییکم بی دل جان . کجا بیدی ، نبیدی؟:46:
بی دل جان با من بودی عزیزم .
کـــــــی ؟ مـــــــــــــــــن ؟ مـــــــــــن؟ زیــــــــر آبــــــی؟ شیـــــب؟ بــــام ؟ صندلـــــی؟http://hamyary.ir/images/smilies/new/cool.gif
هی روزگار چه بازی هایی داری . خودمم موندم بی دل . باران؟ عشق؟ دلبستگی؟ دلتنگی؟واحیرتاhttp://hamyary.ir/images/smilies/new/fool.gif
هی بی دل عزیزم چه نشستی که اون بارانی که میشناختی از دست رفت http://hamyary.ir/images/smilies/new/fool.gif. دست تقدیر ما رو هم شوووری کرد .http://hamyary.ir/images/smilies/mili/10.gif
آره ما بچه سربه راهی بودیم اما چی شدیم !!! در حد تیم ملی سربراه تر شدیم اما یکم راهش فرق کرده رفته تو مسیر عشق و دلدادگی . راه کدومه بابا الان به قول بعضیا تو فضاییم رو زمین نیستیم .:310:
مهم اینه که شوهرم کرده باشیم ، عشق کسی تو دلمون باشه وابسته و دلبسته باشیم
بــــاز هم همدردی جای خودش رو در قلب های مادارد و اینک ادامه خبر را بشنوید از همکارم چشمک !!!http://hamyary.ir/images/smilies/new/hi.gif
دیدی بی دل !!! تو حال و احوال ما شووور هست + همدردی به میزان لازم .:311:
حالا حال بقیه چطوره ؟ خوب هستید انشالله؟ سلامتی شما آرزوی قلبی ماست .
چشمک عزیز انشالله بهتر بشید .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام
همین الان همین حالا یک ایمیل مهم برام اومد " پذیرش یک مقاله ام در یک ژورنال معتبر"
آخ جووووووووووون:326:
جالبیش به اینه که این قسمت پایان نامه ام به نظر خودم چیز خاص جدیدی نبود
این ژورنالای خارجی چرا اینجورین
یک مقاله عالی براشون فرستادم رد کردن گفتن انگلیسیش زیاد خوب نیست و برنامه نویسیش درست انجام نشده باور کنید کار خوبی بود زحمت زیادی کشیده بودم:302::302::302:
حالا بخش حاشیه ای کارم که اصصصصلا فکر نمیکردم مهم باشه قبول کردن و کلی هم تشکر کرده که این مقاله رو برا این ژورنال فرستادم:310:
بسیار مشعوف گشتیم
:326:
البته از روی نتایج داوری معلوم بود قبول میشه ولی به هر حال قطعی نبود دیگه ولی حالا...
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
مگه میشه آدم در عرض 2 ساعت آنژین چرکی اونم از نوع وخیمش بشه؟؟؟!!!!
حالم خیلی بده
الان چه وقت مریض شدن بود آخه؟:316:
امشب مهمونی دعوتیم. حالا این هیچی
فردا رو بگو که کلی مهمون دارم.بعد چند ماه خانواده شوهرمو دعوت کردم. از یک هفته قبل کلی فکر کردم که چی بپزم؟چکار کنم؟می خواستم چون خیلی وقته نیومدن خونمون برایشون سنگ تموم بگذارم
اما با این حالم اصلا نمی توانم از جام بلند شم
خونه در حد افتضاح بهم ریخته است.
آآآآآآی گلوم درد می کنه:302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
باران جان! عذر بدتر از گناه؟!!!!
یعنی میخوای بگی هم شوووری هستی (دقت کنید من در پستهای قبل دو تا واو گذاشته بودم که ایشون کلا سه واو گذاشتن یعنی عمق فاجعه! یعنی اند شوووری بودن!) هم اینکه معتاااااااااااااد؟!!! اعتیاد به همدردی؟:81:
شنیدیم رفتی روانشناسی بخونی. پیش خودمون گفتیم خوب این که همینجوریش بچه مثبت و سربراهی بود حالا فکر کن روانشناسی هم بخونه چی میشه! ولی انگار همیشه مثبت در مثبت نمیشه مثبت!
آقا ما این محله رو پاک کرده بودیم! بالاغیرتا رفیق ناباب نشو :311:
شب نیلوفری! آره میشه خواهر من چرا نمیشه! کافیه یه خورده بدشانس باشی!
برات آرزوی سلامتی دارم. لازم نیست خودتو اذیت کنی. خودتو گرم کن استراحت کن غذای مناسب بخور، فامیل هم که اومدند بذار خودشون کارا رو بکنند شما خودت رو از تک و تا ننداز تا زودتر خوب شی. حضورشون خوبه برای اینکه بهت روحیه بده و دورت رو بگیرن تنها نباشی. ولی کار نکن!
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
بی دل جان تو روانشناسی خود همین استاد ها هم که همش میگن مهارت همسرداری داشته باشید ! با همسر ال باشید بل باشید ! مهارت رفتار با همسر بیاموزید ! کیفیت زندگی بسته به نحوه تعامل دو نفر هست و .....
خلاصه انقدر اسم همسر میارن که بیشتر شووری میشی. کجا بود این همسر! چی بود این همسر! من کیم! اینجا کجاست! همسر کو! شوووووووووور کو!
عمق فاجعه رو حالا نگاه کنن! لامسب داغونمون کرده .http://hamyary.ir/images/smilies/new/fool.gif
آقا ما تسلیم ! اطاعت سرهنگ بی دل !:316:
من اعلام میکنم برای پاکسازی منطقه حاضر به همکاری هستم و ترک می کنم .
من باران امروز متولد شدم . بزن دست قشنگه رو .....:104:
================================================== =====
یلداتون شدیـــــداً مبــــــــــــارک!!:72:
مخصوصا به اونایی که مثل من انار و هندونه و میوه جات دوست دارن !:163:
تولد دوباره ی من با شب یلدا یکی شد چقدر زیبا .:310:
به به !
چه میکنه این یک دقیقه طولانی تر شدن شب. یه شبه دیگه رژیم هم اگر دارید تعطیل کنیدhttp://hamyary.ir/images/sheklak64/12.png
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
من یک دونه دخترخاله دارم که گذاشت دقیقن شب یلدا گونه بذاره،الآنم مامانم پیششه،نتیجتن شبی که می شد با پسر و دخترخالم
دور هم باشیم،پسرخالم تو خونه خودشون تنها من و بابا اینجا تنها مامان و دخترخالم م تو بیمارستان تنها.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
:311:بچه ها منم اومدم!
آخيش! انگار تازه دارم نفس ميكشم:311::311:
شب يلداست و مامانم با مامانش ويدئو چت راه انداخته :311::311:
خوشن به خدا:311:
فعلا
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام به اعضای خوب تالار
فردا صبح حق عضویت تمام می شود چند رو ز به مرخصی می روم استراحت کنم
7دی یا 10 دی ماه به تالار بر می گردم با قدرت پر نشاط به تالارهمدردی بر می گردم
موفق باشید
ممنون:72::72::72::72::72::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی
سلام به اعضای خوب تالار
فردا صبح حق عضویت تمام می شود چند رو ز به مرخصی می روم استراحت کنم
7دی یا 10 دی ماه به تالار بر می گردم با قدرت پر نشاط به تالارهمدردی بر می گردم
موفق باشید
ممنون:72::72::72::72::72::72:
آقای ابراهیمی ، تا من اومدم شما رفتی که !
یکی از دلایل من شما بودین:311:
تا اون موقع که برگردید از حسن تالار کم میشه:316:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
امشب شب يلدا هم تولد برادربرگترم بود هم تولد عيالم همه دورهم بوديم خوش گذشت .
منم عاشق تخمه آفتاب گردون انقدر خوردم نفسم بالانمياد دم پيري چربي رو رعايت نميكنم چرا.
جدن شب طولاني هستا هميشه الان ساعت 2بود اما امشب هنوز ساعت 00:23دقيقه هست.
بروبچ همگي شب يلداتون مبارك باشه .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
سلام
شب يلداتون مبارك
چه قد خوبه كه امشب همه خوشن
منم خوبم
آشپزخونه چه قد شلوغ شده!يه روز من نبودم،بي دل جان دستياراتو عوض كردي؟؟؟!!!
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
بــــاز هم همدردی جای خودش رو در قلب های مادارد و اینک ادامه خبر را بشنوید از همکارم چشمک !!!
http://hamyary.ir/images/smilies/new/hi.gif
دیدی بی دل !!! تو حال و احوال ما شووور هست +
همدردی به میزان لازم .:311:
چشمک عزیز انشالله بهتر بشید .[/color]
همدردی به میزان لازم = همدردی با نمک زیاد :311:
باران جان باقی قصه از چی بگم که شوورم رو کارد می زدی خونش درنمیومد آخه مگه میشه همدردی بیشتر از شوور توی دلمون رخنه کرده باشه !:101::97::311:
از حال و احوال همدردیهای دگر چه خبر ؟ یلداتون خوش گذشت ؟
یلدای ما هر سال مصادفه با تولد پدر همسر عزیزم ، خلاصه خیلی خوشیم به هر حال شمع فوت کن و کیک بخور و از این حرفها :163::227:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
شب یلدا حتی یـــــــــــک دقیقه بیشتر خوابیدن هم ارزشمند است http://www.freesmile.ir/smiles/74631...zrmkk3rjew.gif
صابر کجــــایی که ببینی زمین سر جاشه و هیچی تکون نخورده! http://www.freesmile.ir/smiles/119319_topodaworld.gif
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
چشمک جان خیییییییییییلی خوشحالم برگشتی خواهر :43::46::227::227: ان شالله همیشه سالم و سرحال باشی :203::203::203:
منم خوبم . شب یلدا هم رفتم خونه بابام .خیلی خوش گذشت . دوتا از برادرام دیشب نتونستند بیایند امشب میرن خونه بابایی ما هم شب یلدا رو تمدید کردیم . باز همه میریم اونجا :227::227:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
تو یکی از قسمتای کلاه قرمزی، آقای مجری هی پسر عمه زا رو صدا میزنه، پسر عمه هی جواب نمیده. بعدِ یه مدت پسر عمه رد میشه، آقای مجری بهش میگه من این همه صدات کردم نمیشنیدی؟ پسر عمه خیلی بی تفاوت میگه "شَنیدِم. اهَمیِت نِدادِم"
حالا حکایت ایناییه که 24 ساعت تو سایت اند، تک تک تاپیکها رو میخونند یه تشکر نمیزنند
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (7)
بی دل جان ما که منظورتو متوجه نشدیم!!!!!!!!!!!!!!با کی بودی؟؟؟!!اسمشو بنویس همه مون بهش یاد بدیم که تشکر کنه.عجب آدمایی تو سایت پیدا میشنا:311:
بی دل جان احتمالا پستت حذف میشه اصلا جنبه ی حال و احوال نداشت:311:
من خوبم.اینجا داره برف میاد و من هم کم کم دارم منجمد میشم