جزئی ترین و کم هزینه ترین کارهائی که باعث بهبود روابط می شه

با سالی به شدت موافقم در مورد جمله سحر آمیز "هر چی آقامون بگه :D"

از ته قلبم می گم و روزی چند بار. اینقدر خوبه نتیجه اش. ;-)

ایراد نگرفتن از همسر توی جمع، تایید کردن همه جانبه صحبت هاش و به ویژه تحویل گرفتن اختصاصی و همینطور برخود احترام آمیز بسیار بسیار موثره.

مثلا :
خونه پدر و مادرم مهمونیه. واسه همه چایی میارم، بعد می رم واسه مهربان توی یک سینی اختصاصی، در یک لیوان اختصاصی چایی میارم و با احترام تعارفش می کنم.
و یا اینکه:
عادت دادم همه رو به اینکه اسمش رو با پیشوند "آقا" صدا بزنن. همه داماد های فامیل اسم کوچیکشون جا افتاده، غیر از همسر من که حتی مادر خود من هم صداش می زنه: " آقا ..."
خب روشنه که چقدر کیف می کنم تو جمع.

و یا اینکه:
اگه بهم بگه واسم آب بیار، درست عین وقتی که یه مهمون توی خونه‌م ازم آب خواسته. با تشریفات کامل لیوان رو تقدیمش می کنم. می دونم که کلی کیف می کنه :227:

خلاصه آقامونه دیگه. باید آقایی کنه;)

با اجازه ی دوستان یک نکته را خواستم بگم و اون اینکه استفاده از عبارت مذکور (هر چی آقامون بگه) با دقت و به جا باید باشه.

چون آقایون از زنی که نمیتونه راحت تصمیم بگیره و استقلال فکری نداره خوششون نمیاد. اگه این تصور را بهشون منتقل کنید یا کاری کنید که جلوی جمع شرمنده بشن از داشتن همسر بی اراده ای که حتا نمیدونه چی دوست داره بخوره نتیجه برعکس میگیرید.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

البته فکر کنم فقط آقایون نیستند و همه از آدمی که نمیدونه چی میخواد ...

بچه ها منم دوست دارم همسری جونو آقا صدا کنم.الان که عروس تازه اومده و این طور صدا می کنه منم غبطه می خورم.چرا من این کارو واسش انجام ندادم.:302:.اما الان واسم سخته ازین به بعد این کارو کنم.

سلام به همه دوستای مهربونم
از رایحه عشق بابت تایپیک خوبش تشکر میکنم
من هر شب که همسرم میاد خونه لبخند رو لبهام دارم و خودش بار ها بهم گفته ا اینکه لبخند میزنی من احساس ارامش میکنم و مشکلاتم رو فراموش میکنم
من هر شب دست شوهرم را با کرم چرب میکنم چون پوست دستش خیلی خشک میشه و همسرم دست منو میبوسه
من برای همسرم اسفند دود میکنم و دور سرش میچرخونم و همسرم بهم میگه مرسی عزیزیم خستگیم در میره وقتی تو رو میبینم
من هر شب که همسرم میاد خونه عطر میزنم تا همسرم لذت ببره و همسرم هم هر شب که میاد خونه میره عطر میزنه و لباس تمیز میپوشه و جوراب و پاهاشو میشوره که من اذیت نشم
مرسی که به تایپیک من هم توجه میکنید

به تازگی حیای بی جا رو گذاشتم کنار.ما زیاد می ریم خونه مادر شوهرم.من تا چند وقت پیش روم نمی شد وقتی همسرم می یاد واسش میوه بیارم.اما الان واسش میوه میارم.شیرینی.و...اتفاقا مادر شوهرم هم ازین کارم خوشش می یاد.همسرم که دیگه هیچی:227:

کمتر غر بزنیم .به جاش پیشنهاد بدیم .

آويژه جون ميشه بازهم بگي
خيلي صحبتهات جالبه...اين راهكارهاتو دوست دارم
راستي از رو دستت يك چيزي تقلب كردم ... ديشب سر ميز شام ميخواستم همسرمو صدا بزنم يكهو گفتم مهربونم نظرت در مورد .....
شام يادش رفت نميدونست الان چه عكس العملي نشون بده آخرشم يك لبخند گنده تحويلم داد :311:

سلام
اگر مذهبی هستید همسرتون رو صبح ها که میره سرکار از زیر قرآن رد کنید
شوهر من خیلی خوشحال میشه

پریماه جون از حوله گرم کردن بگم که چقدر کاربری شده تو خونه ما:311:
دیگه شده راه حل رفع دلخوری.دیشب ازش دلخور بودم.بعد هر چی صدام می کرد جوابشو نمی دادم.اومده بود دم در حموم هی صدام می کرد.وقتی خواستم از حموم بیام بیرون دیدم حوله رو گرم کرده و مظلوم مظلوم با چشاش التماس می کنه که این حوله رو قبول کن.که منم قبول کردم که حوله رو انداخت رو دوشم:311:

اجازه بدیم همسرمون در جمع خانواده اش احساس آزادی کنه و فکر نکنه که ما دائم هواسمون بهش هست.

من به تازه یاد گرفتم که ناراحتی ها و مشکلاتی که برای زندگیمون پیش میاد و فکر و خیال هایی که میکنم با همسرم در میون بزارم تا بدونم ایشون هم راجب این مشکل چه فکری میکنند و این کار من باعث شده فکر های منفی که با خودم کل انجار میرفتم ازم دور شه امید وارم این کارم نتیجه خوبی داشته باشه:72::227::310::227::310:




یکی دیگه اینکه اجازه بدم تا همسرم هم برای کارها و انتخاب های خودش تصمیم بگیره و من فقط از دور مراقب هستم و نظر خودم رو میدم ولی بهش نمی گم که حتما کاری که من میگم انجام بده چون اونم خودش درک و فکر و عقل داره:72:

گاهی وقتا که خیلی خسته هستمو از سرکار برگشتم.بعد از ناهار به همسرم با حالت خواهش میگم :عزیزم بیا چند لحظه توی بغلم تا خستگیم در بره .میخام آروم بشم..
همسرم اینقدر از این برخورد من لذت میبره و استقبال میکنه...

من و همسري عقد كرده ايم اما هنوز سر زندگيمون نرفتيم . با اينكه هر دو ساكن تهرانيم اما گاهي هفته اي يك بار اونم يكي دو ساعت همديگرو ميبينيم . همسري سرش خيلي شلوغه و من مراعات ميكنم .
من مسلط به زبان فرانسه هستم ، انقدر به همسري اصرار كردم كه اونم شروع كرد . (چون براي رشتش خيلي فايده داره ) همه سختي هارو با اينكه دلم براش تنگ ميشه تحمل ميكنم . چون دوست دارم پيشرفت كنه و خودشم بي نهايت دوست داره .
جديدا كه خيلي دلم تنگ ميشه يه شام درست ميكنم با ماشين ميرم دنبال همسري (آخه از صبح كه ميره سر كار چون محدوده طرحه ، ماشين نميبره )ساعت 10:30 شب كلاس فرانسش تموم ميشه برش ميگردونم خونشون و منم ميرم خونه خودمون . تازه براي توي راهشم كلي مشق و متن ميبرم تا بخونه تو فرانسه راه بيفته .
هر سري هم كه مياد پيشم براش يه عالمه متن فرانسه آماده ميكنم تا تمرين كنه .
من ميگم محبت واقعي اونه كه از پيشرفت همسرت لذت ببري و مدارا كني .
ما با اينكه 6 ماهه عقد كرديم هنوز وقت نكرديم يه كوه يا سينما يا خريد با هم بريم . اما من حتي يك بار هم بهش نگفتم . چون ميدونم دركش بالاست .
جزئي ترين كاري كه ميشه كرد اينه همسرمون رو از خودمون بدونيم و بي توقع عشق بورزيم . نه اينكه يه قدم برداريم و منتظر قدم بعدي از سمت اون باشيم .:72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

براي شب يلدا همسري بهم گفت بهار 2 بار رفتم برات هديه بخرم اما چيزي نپسنديدم ، ميدونم ناراحت ميشي اما پاي آبروي من در ميونه برو از طرف من يه هديه براي خودت بگير . نميخوام جلوي خانوادت زشت شه .
خوب مسلمه كه دوست داشتم خودش برام ميگرفت ، اما ديدم بهم اعتماد كرده حرف دلش رو زده . حتي همون لحظه اول هم كه گفت خوب برخورد كردم . گفتم چشم . كارتش رو داد و با اون يه باروني خريدم . كادو كردم و بهش دادم تا برام بيارن . (حتي به خانواده خودش گفت خودش گرفته و از منم خواست به كسي نگم ) باروني رو كه پوشيدم همه ميگفتن خيلي شيكه حتما سليقه داماده .
به خدا اين قضيه توانايي بالقوه براي تبديل شدن به بحران رو داشت اما برامون يه خاطره شد كه بهم نزديكتر شديم . ميدونم نتيجه همه تلاشهاش براي زندگي آيندمونه . هر چند سخته ، گاهي دوست دارم مثل بقيه نامزدبازي كنم اما تحمل ميكنم .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

گاهی اوقات لازمه غرورتون را کنار بذارید و برای همسرتون طنازی کنید .
برای من که همیشه و همه جا سعی میکنم موجه رفتار کنم که خیلی سخته اما با این حال ازش نتیجه گرفتم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

یادتون نره به لباس های خونتون بیشتر از بیرون توجه کنید سعی کنید لباس هاتون متنوع باشه چه از لحاط مدل و رنگ چه از لحاظ پوشیدگی و عدم پوشیدگی .
همیشه عریان بودن برای همسر جذابیت نداره گاهی لازم هست لباس های پوشیده استفاده کنید.

و قبل از اینکه همسرتون بیاد خونه حتما یه دوش بگیرید عطر یادتون نره.

یکی از کارا اینه که وقتی همسرم از سر کار می یاد بعد ناهار می خواد بخوابه این اجازه رو بدم و فضای راحت و ساکت رو محیا کنم.نه اینکه برم هی بچسبم بهش بگم چه خبر؟چی شد؟چی نشد؟:163:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

گاهی اوقات لازمه غرورتون را کنار بذارید و برای همسرتون طنازی کنید .
برای من که همیشه و همه جا سعی میکنم موجه رفتار کنم که خیلی سخته اما با این حال ازش نتیجه گرفتم.

---

بی نهایت جان می شه بیشتر راجع به ش توضیح بدی؟مثال بزن:72:

فرض کنید شما توی آشپز خونه هستید و همسرتون توی پذیرایی نشسته.
دارید سر یه موضوعی، با هم صحبت میکنید. در حالیکه شما به کارای آشپز خونه مشغولید و همسرتون هم مثلاً به روزنامه خوندن.
حرفتون یه کمی بوی اختلاف میگیره. هر لحظه ممکنه یکی از طرفین صداش بالا بره. (هنوز ولی اتفاقی نیفتاده)
بهترین کار اینه که شما دست از کارتون بکشید، تشریف ببرید پیش همسر بشینید و همینطور که دارید به صحبتاتون ادامه میدید، دستاشو بگیرید. (وقتی میخواید خیلی مهربونانه دستاشو بگیرید چه جوری میگیرید؟ الانم همونجوری)
بعدش که خطر رفع شد، میتونید دوباره تشریف ببرید به ادامه ی کارتون برسید.

حتی وقتایی که پیش هم هستید هم همینطور. ممکنه خیلی نزدیک هم نشسته باشید و فاصله ی زیادی نداشته باشید. ولی وقتی دارید با هم حرف میزنید (مخصوصاً وقتایی که ممکنه از قبل بدونید احتمال عصبانیت هست)، اگه دستتون تو دست هم باشه، احتمال اینکه صدایی بالا بره یا دلخوری ای پیش بیاد خیلی کمتر میشه.

درسته من ازدواج نکردم. اما توی رابطه م با اطرافیانم امتحان کردم. مثل آب روی آتیش میمونه.

امیدوارم به دردتون بخوره. ببخشید که جایی که اجازه نداشتم نوشتم:72:

رایحه جون شاید شما ها خودتون دائم درحال طنازی برای همسرتون باشید اما منی که مثل یه آدم خط کش به دست هستم یک سری کارها که اونم انجامش برام سخته همسرم عکس العمل خوب نشون داده

مثلا داری عجله عجله کارهای خونه را می کنی همسرمون هم داره تلوزیون نگاه می کنه برای 2 ثانیه بیا جلو تلوزیون یه حرکت ریتمیک انجام بده و برو.نه اینکه مزاحم تلوزیون دیدنش بشی.

یا اینکه یه دفعه که همه شرایط عادی هست برو عجق وجق آرایش کن بیا مثل یه دلقک .خانم ها فراموش نشه این کار نباید همیشگی باشه که عزت نفستون زیر سووال بره.

گاهی اوقات یه جک اون هم متناسب با روحیات همسرتون برای ایشون اس ام اس کنید.

همسري من يك روز در هفته استاد مهمان يه دانشگاه توي استان مجاوره .
صبحها ساعت 3:30 ميره كه 8 صبح كلاس داره برسه .
با اينكه سر زندگيمون نيستيم اون روز ساعت 3 بيدار ميشم زنگ ميزنم و بيدارش ميكنم كه خواب نمونه .(هميشه هم بيدار شده ) با اين حال من هر هفته زنگ ميزنم .
ساعت 3:30 هم كه حركت ميكنه بهش اس ام اس ميدم كه " سفر بي خطر ، برات آيت الكرسي ميخونم " براش آيت الكرسي ميخونم و دوباره ميخوابم .

سلام
این هم روایتی در مورد بد اخلاقی با همسر
وقتى سعد بن معاذ كه يكى از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورد احترام آن جناب بود درگذشت ، رسول اكرم مانند صاحبان عزا با پاى برهنه ‏در تشييع جنازه ‏اش شركت نمود. بدست مبارك خويش جنازه را در قبر نهاده روى آنرا پوشاند. در آن هنگام مادر سعد كه آن همه احترام را از رسول ‏خدا مشاهده نمود فرزندش سعد را مخاطب قرار داده گفت : اى سعد بهشت گوارايت‏ باد.
پيغمبر اكرم فرمود : اى مادر سعد! اين چنين مگو ، زيرا سعد را درقبر فشار سختى وارد شد.
بعدا علت فشار قبر سعد را از آن حضرت ‏پرسيدند.
فرمود : علتش آن بود كه با خانواده ‏اش بد اخلاقى مي كرد.

هر کی می یاد به این تاپیک سر بزنه یه تکلیف داره و 2 روز بیشتر وقت نداره انجامش بده.هر کدوم از ما موظفیم غذای مورد علاقه همسرمون رو یا واسه شام امشب یا ناهار فردا یا شام فرداشب درست کنیم.لباسی که اون دوست داره بپوشیم و اجازه ندیم زمینه ناراحتی پیش بیاد ok ؟
در ضمن از زیر تکلیف در نرید مگه با دلیل موجه موجه.هر کی انجام داد بیاد اعلام کنه.

چشم رایحه جان،
راستی یه کاری که من برای همسرم انجام دادم.......
همسرم به پرنده خیلی علاقه داره که من همیشه باهاش مخالفت می کردم چون باعث می شد وقتی می اد خونه زیاد نبینمش یه مدتیه که پرنده هاش مریض شدن....
منم خیلی دلم براشون سوخت که دارند یکی یکی میمیرند
مشخصات بیماریشونو از همسرم پرسیدم و وبهش بعدش گفتم که می خوام به یه دامپزشک بگم و برم براشون دارو بگیرم
نمی دونید چقدر خوشحال شد و بعدشم گفت نمی خواد یه کاریش می کنم..........

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رایحه عشق

هر کی می یاد به این تاپیک سر بزنه یه تکلیف داره و 2 روز بیشتر وقت نداره انجامش بده.هر کدوم از ما موظفیم غذای مورد علاقه همسرمون رو یا واسه شام امشب یا ناهار فردا یا شام فرداشب درست کنیم.لباسی که اون دوست داره بپوشیم و اجازه ندیم زمینه ناراحتی پیش بیاد ok ؟
در ضمن از زیر تکلیف در نرید مگه با دلیل موجه موجه.هر کی انجام داد بیاد اعلام کنه.

---

چون صفحه اضافه شد گفتم حرفمو تکرار کنم که کسی بی نصیب نمونه:311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رایحه عشق

هر کی می یاد به این تاپیک سر بزنه یه تکلیف داره و 2 روز بیشتر وقت نداره انجامش بده.هر کدوم از ما موظفیم غذای مورد علاقه همسرمون رو یا واسه شام امشب یا ناهار فردا یا شام فرداشب درست کنیم.لباسی که اون دوست داره بپوشیم و اجازه ندیم زمینه ناراحتی پیش بیاد ok ؟
در ضمن از زیر تکلیف در نرید مگه با دلیل موجه موجه.هر کی انجام داد بیاد اعلام کنه.

---

رایحه عشق عزیز خیلی دوست دارم تو این برنامه شرکت کنم ولی چند تا مسئله هست
باور میکنی بعد از 6 سال هنوز دقیق نمیدونم غذای مورد علاقه همسرم چیه؟هر وقت غذایی که فکر میکنم خیلی دوست داره با ذوق و شوق درست کردم بعد از خوردن هیچ عکس عملی نشون نمیده.وقتی هم خودم ازش میپرسم عزیزم دوست داشتی؟خوشمزه شده؟میگه چه فرقی میکنه مهم اینه که یه چیزی بخوری سیر شی:163: یا اینکه خودم هی تعرف میکنم تا اون هم بگه اره خوب شده منم خوشحال بشم:311:
تو لباسم همین مشکلو دارم .باید احساسشو رو به زور از زیر زبونش بکشم چون خودش اصلا احساساتشو نشون نمیده.
همیشه هم تمام سعی من اینه که زمینه ناراحتیش پیش بیاد.
راستی خوشبحال خانومایی که شوهرشون به این تاپیک سر بزنه:311:

دوستان عزیز

ضمن تشکر از به اشترک گذاری روش های مفیدتون در بهبود روابط با همسر ، توجه داشته باشید ، رعایت حریم از الزامات فعالیت در همدردی است . لذا اکیداً از اشاره و انتشار روشها و اقداماتی که روابط خصوصی زناشویی شمارا بیان می کند بپرهیزد .



پاورقی
=====

ضمن تشکر فراوان و صمیمانه از عزیزانی که اینگونه پست ها را گزارش نموده اند و دعوت به ادامه اینگونه همکاریها که نشان از توجه ، دقت و اخلاق گرایی دارد ، به این وسیله اعلام می دارد ، پستهای نامناسب حذف و در صورت تکرار و ادامه حساب کاربری مسدود خواهد شد .

با تشکر از توجه و رعایت عزیزانی که سهواً چنین پست هایی ارسال نمودند ( که حذف شد )

.

[b][color=#4B0082][size=medium]سلام
فك كنم لبخند:Dاحترام:316:ويه كوچولو صبوري:rolleyes:

خانه رو همیشه موقع برگشت همسر مثل اینکه مهمونی داره میاد مرتب کنیم (قابل توجه اونایی که بچه کوچک دارند که مدام خانه را به هم میریزد). این به همسرمون دلگرمی میده که واقعا زندگی با اون رو دوست داریم و مشتاق دیدارش هستیم.

یه نت کوچولو بچسبون به جایی که صبح وقتی بیدار میشه ببینتش مثلا اینه دستشویی:163:ازش تو نت تشر کن انقده تا اخر روز خوش اخلاقه که خدا میدونه:227:
یه نقشه گنچ براش بساز!!مثلا رفته بیرون وقتی وارد خونه میشه یه علامت ببینه که بهش بگه برو سمت چپ رفت سمت چپ باز یه فلش دیگه همیجور ادامه پیدا کنه تا به یه کادو کوچولو با یه نت کوچیک برسه:310:اثر این کار فوق العادس

قبل از سکس دوش گرفتن عطر زدن آرایش و لباس محرک داشتن مرد رو سر ذوق میاره
بعد از سکس یه لیوان شیر خرما یا شیر موز یا یه لیوان معجونی که خودتون درست کردید به همسر تقدیم کنید
امتحان کنید من به این روش عادت کردم خودمم سر ذوق میام

من چند وقته ذوق ام خيلي كور شده نمي يام هيچي بنويسم. فقط اومدم بگم امروز ولنتاينه بريد حسابي از خودتون خلاقيت در كنيد و بياييد تعريف كنيد.:311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ليلا موفق

من چند وقته ذوق ام خيلي كور شده نمي يام هيچي بنويسم. فقط اومدم بگم امروز ولنتاينه بريد حسابي از خودتون خلاقيت در كنيد و بياييد تعريف كنيد.:311:

---

من رفتم 3 تا عروسک در نقش های همسرم و خودمو و نی نیمون گرفتم گذاشتم توی یه جعبه با تزئین خیلی قشنگ
بعدم گذاشتم توی کیفش که امروز که میره سره کار ببینه الانم زنگ زد ازم تشکر کردو گفت قشنگ بودن و کلی با مزه
راستی اون عروسکی که در نقش نی نی بود رو برای این گذاشتم که آمادگی خودمو برای نی نی دار شدن با زبان بی زبانی اعلام کنم:46::72::46::72::46:

خيلي قشنگ بود اقليما جونم:43::46:

سلام بچه ها
به نظر من كوچولوتري كار اينكه بش بگيم چشم و يه بار هم بگيم هر چي شما امر ميفرماييد .:325:
اخطار :"مواظب باشين زياد اين جمله رو تكرار نكنين" ممكنه به ضرر شما شه.:324:

از ته دل بگیم مادرتو دوست دارم.واقعا بهش انرژی می ده.
one عزیز ممنون که دوباره این تاپیکو به روز کردی:46:

امشب قراره با همسرم بریم کافی شاپ و این روزو دوتایی خوش بگذرونیم....

همسرم ناشتا باید می رفت بیمارستان برای آزمایشات ، از اونجایی که از روز قبلش نباید چیزی می خوردشب قبل از آزمایش می گفت گشنمه.

صبح که می خواست بره قبل از اون بلند شدم براش صبحانه مفصلی اماده کردم و گذاشتم سر راهش . که با خودش ببره . معمولا صبحانه نمی خوره . اما از توی بیمارستان زنگ زد که عزیزم صبحانه خیلی چسبید.

سلام رايحه جون
چقدر تاپيك‌هاي قشنگي مي‌سازي. نديده خيلي دوست دارم. اكثر تاپيك‌هات را هم دنبال مي كنم.

يادش به خير اون موقع ها من هم خيلي از اين رفتارها را با شوهرم داشتم، مثل بدرقه تا دم در، هواداري پيش همه (هم فاميا خودش و هم فاميل خودم تا جايي كه يه روز بابام به مامانم گفت از اين دخترت ياد بگير كه چقدر هواي شوهرشو داره)، لبخند به انتقادهاش توي جمع، صبوري توي عصبانيت هاش، گرم كردن حوله، شستن سرش توي حموم (چون هميشه مي‌گفت تو خيلي خوب مي‌شوري)، صبح‌ها كه من زودتر بيدار مي‌شدم برم سركار مي ديدم كه تو خودش مچاله شده و پتوش رفته كنار هم پتوي خودش را روش مي‌كشيدم و. هم پتوي خودم را اين كارم را خيلي دوست داشت بعضي وقت‌ها كه گرم مي‌شد و از حالت انقباض در مي‌اومد تو همون حالت درازكش دستاش را باز مي‌كرد و مي‌گفت بيا بغلم) و خيلي كارهاي ديگه...
البته بعضي از اون ها را هنوز هم دارم ادامه مي‌دم. اما حالا خودم هم زياد لذت نمي‌برم چه برسه به اون چون فكر مي‌كنم نكنه فكر كنه از روي اجباره.
چون فكر مي‌كنم اين چيزها توي شرايط طبيعي جواب مي‌ده
اما از شنيدن اون‌ها از بقيه بچه‌ها لذت مي‌برم و ياد مي‌گيرم تا ان‌شاء‌ا... اگه خدا خواست و شرايط من طبيعي شد اون‌ها را انجام بدم.

امید زندگی عزیز با اینکه اینجا جاش نیست ولی خواستم بگم خوب کم کم شروع کن.ببین چی کار می کنه.بشین اینائی که به ما گفتی بهش بگو بگو دلت می خواد ازین کارا واسش کنی ولی می ترسی بد برداشت کنه.تو با چنگ و دندون زندگیتو حفظ کن:46:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رایحه عشق

امید زندگی عزیز با اینکه اینجا جاش نیست ولی خواستم بگم خوب کم کم شروع کن.ببین چی کار می کنه.بشین اینائی که به ما گفتی بهش بگو بگو دلت می خواد ازین کارا واسش کنی ولی می ترسی بد برداشت کنه.تو با چنگ و دندون زندگیتو حفظ کن:46:

---

ممنون از لطفت، من هم تقريباً آهسته آهسته دارم همين كار را مي‌كنم.

راستي يكي از كارهايي كه خيلي دوست داشت و داره اينه كه:

وقتي داره TV تماشا مي كنه برم پيشش و پشتش را بمالم و ماساژ بدم. اونم نه يك دقيقه يا دو دقيقه. تا وقتي كه دستم جون داره

يكي ديگه اين كه من بشينم و سرش را بذاره روي پام و دراز بكشه و من هم به قول خودش با صورتش بازي كنم و تيمارش كنم. ابروهاي هاچين واچينش را يك كم درست كنم.

در ضمن رايجه جان، بعضي رفتارها بايد به قول معروف به آدم بياد. مثلا كاري كا ليلا خانم موفق توي در باز كردن پشت آيفون تصويري براي شوهرش انجا مي‌ده را هر كسي نمي‌تونه انجام بده. فكرش را بكن يه آدم جدي يا اروم چه جوري با اون شيطنت كه خيلي هم قشنگ و دوست داشتنيه بياد و اين رفتار را بكنه.
اما من به شخصه از اون حركت ليلا موفق خيلي خوشم اومد.

ســــــــــــلام
من فرانه ام همین امشب عضو شدم مدتهاست دنبال یه همچین جایی میگشتم
چقدر خوشحالم که در جمع شمام و با این پست شروع کنم
اتفاقا امشب با دوستم راجبه همین موضوع حرف میزدیم که چیکار کنیم که شادابی بیشتری به جمع دونفرمون ببخشیم.من تقریبا یک ساله عقد کردم

خب اول از همه ممنون بابت نکات ریز و شیرینشون...
اما من و محسنم:
محسن عاشق بوسه های ناگهانیه منم این کارو خیلی دوست دارم مثلا زمانی که غرق کارش شده و پای لپ تاپ نشسته وقتی یهو میپرم تو بغلشو میبوسمش خیلی خوشحال میشه
یک چیزی که خیلی دوست دارم داشتن کلمات یا جملاتیه که بین خودمون رایج و خاص
مثلا اگر نگران باشیم میگیم ترس (TeRS)به دلت راه نده اگر یه نفر بپرسه حالتون چه طوره طرف دیگه باید بگه عای عالی عالی حتما 3 بار و....
تو اس ام اس زدن ... یعنی اینقد دوست دارم که در جمله نمیگنجه و خیلی چیزا
خیلی دوست داره وقتی میاد خونمون من درو باز کنم اونم حتما با یک رژ صورتی;) ,و لباس شاد یا موقع خدافظی بدرقش کنم(اگر قرار باشه برم خونشون آخه ما هنوز عقدیم گاهی تا سر کوچه میاد استقبالم:D
تا امروز همیشه تو یه بشقاب غذا میخوریم این واسه هردومون کلی معنی و مفهوم داره اگه از این کار امتنا کنم یعنی ازش دلخوم
محسن عاشق ته دیگه ماست و زعفرونه وقتی تو مهمونی جلو همه اختصاصی یه دیس ته دیگ میزارم یا میگم محسن جان این مال شماست کلی وق میکنه مخصوصا اگه همه بگن وای خوش به حال محســـــــــن
هیچ وقت در حضور جمع با اسم تک صداش نمیکنم راستش دوست ندارم بهش آقا هم بگم همیشه میگم محسن جان هرچند نتونستم کاری کنم که اونم بگه فرانه جان:( ;)
خلاصه از این حرفا

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی یه چیزی که واسه هردومون علیرغم اینکه میتونه استرس اور باشه شیرینه اینکه تو شرایط خاص ازش میخوام داد بزنه بگه دوسم داره حالا میخواد محل کارش باشه یا تو خیاباون پشت ایفون نمیتونه اما باید بگه بعد همه اصراری من یواش تو گوشی میگه دوست دارم این آخر لذته شیطنته هم واسه من هم اون :227::311::227::311::227::311:

سلام دوست خوبم به همدردی خوش اومدی.اومدنت که نشون می ده موندنی هستی:311:
امیدوارم رهگذر نباشی:46:
حالا که عقدین تا می تونی مهارتتو ببر بالا تو این تالار بگرد مقاله بخون و از تجربه ها استفاده کن:72: