RE: lمشکل با سنتی بودن خانواده پسر
سلام عزیزم
من حدود 5ساله ازدواج کردم همسرم خیلی آقای خوبیه اما خانواده اش اصلا درکم نمی کنند خیلی عذاب می کشم
دقت کنم گلم همه زندگی تنها در تو و همسر آینده ات خلاصه نمی شود رضایت هردو خانواده شرط است چون خودت بییشتر ار هر کسی خلقیات این آقا و خانواده اش را می شناسی اگه بتونی رضایت مامانش را جلب کن در ضمن کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی (باربارادی آنجلیس )" هم می تونه کمکت کنه برای خوشبختیت دعا می کنم
[b] ]ارزش نهایی هر لحظه در حضور لحظه های سرشار از خوشبخنی در آن است:72:
سلام عزیزم
من حدود 5ساله ازدواج کردم همسرم خیلی آقای خوبیه اما خانواده اش اصلا درکم نمی کنند خیلی عذاب می کشم
دقت کنم گلم همه زندگی تنها در تو و همسر آینده ات خلاصه نمی شود رضایت هردو خانواده شرط است چون خودت بییشتر ار هر کسی خلقیات این آقا و خانواده اش را می شناسی اگه بتونی رضایت مامانش را جلب کن در ضمن کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی (باربارادی آنجلیس )" هم می تونه کمکت کنه برای خوشبختیت دعا می کنم
[b] ]ارزش نهایی هر لحظه در حضور لحظه های سرشار از خوشبخنی در آن است:72:
RE: lمشکل با سنتی بودن خانواده پسر
ممنون زهرا جان
بسیار به دعای شما دوستان نیاز دارم . بابت معرفی کتاب هم متشکرم .
من دیگه بیشتر از این کاری نمیتونم واسه جلب رضایت مادرش بکنم . ( خیلی ظاهر بینه و مادی گرا )
تنها کاریکه می تونم بکنم همین بود که از پسرش جداشم تا حساسیتش کمتر شه و بعدم اینکه پیشرفت کنم و به موقعیت مالی مطلوبی برسم ، و صبر تا وقتی که عشقم دوباره برگرده .
درضمن هیچ تضمینی وجود نداره که خونواده همسر ما رو درک کنه ، چون دوستانی رو دیدم که چه ازدواج سنتی داشتند و چقدر مادرشوهر با رضایت کامل و بال بال زدن رفته خواستگاری دختر ، ولی وقتی بهشون بله گفته چه رفتار ظالمانه ای باهاش داشتند . ( هندونه سر بست یعنی همین دیگه!)
RE: lمشکل با سنتی بودن خانواده پسر
سلام ببخشيد چون من تازه واردم وخيلي وارد نبودم بدون مطالعه كل تاپيك به شما دوست عزيز پاسخ دادم
اما اميدوارم مشكلت حل بشه
الان هم ازش خبري داري؟
در ضمن پاسخها ودلداري هاي خانم بهار غمگين ( دلسوز و مهربان ) هم خيلي خوب بود و من هم استفاده كردم
به نظرم فراموشي هم نعمت بزرگيه سعي كن به تدريج و يواش يواش اين اتفاقات رادر ذهنت كم رنگ كني هرچند مي دونم خيلي سخته اما الهي شكر كه شاغلي و ساعاتي از روز را در اداره مشغولي
سعي كن كارهايي كه از انجام دادنش لذت مي بري را در اولويت بذاري مثل تماشاي فيلم و سينما رفتن ، زيارت كردن ، صحبت بادوستان و...
به اين نكته هم دقت كن كه تو فقط مي توني برنامه ريزي براي تغيير خودت داشته باشي و مسئول تغيير رفتار ديگران نيستي اين پافشاري مادر اون آقا هم از عدم شناخت شماناشي مي شه
اميدوارم روزهايي شاد در پيش رو داشته باشي
RE: lمشکل با سنتی بودن خانواده پسر
نمیدونم
اما به نظرم خیلی حیفه
من که بودم از اول همه چیزو میگفتم
باید از اول اونو همسرت میدونسی و هر چی خانوادش میگفتن بش میگفتی
الانم به نظرم به بهانه تبریک عیدی تولید چیزی بش زنگ بزن خیلی ساده تبریک بگو و بگو دوسش داری بعدم خداحافظی کن
بزار بدونه:72:
RE: lمشکل با سنتی بودن خانواده پسر
ممنون fa moعزیز
راستش من همه حرفهامو توی وبلاگم گذاشتم ، فقط مشکل اینجاست که آدرسش رو نمیدونه :311: (وبلاگم بعد از جدایی مون ایجاد شد ، و فقط برای اینکه اگه روزی برگشت ،آدرسشو بدم بره بخونه ، و بدونه همه حرفامو و اگه ... همیشه با خوندنش یادم باشه که چه روزهایی رو پشت سرگذاشتم و خوشبختانه موفق شدم ، با مشکلم کنار بیام )
میترسم اگه بهش زنگ بزنم ، بیشتر ازم فاصله بگیره ( البته اگه قبول نداشتم اشتباه کردم عمرا حتی فکر زنگیدن هم میذاشتم به ذهنم خطور کنه )
فعلا تصمیم گرفتم فقط صبر کنم . انشا... همه چی درست میشه .:323:
RE: lمشکل با سنتی بودن خانواده پسر
:323:صبر زیادی هم همیشه خوب نیست.ممکنه به شرایط عادت کنه
RE: lمشکل با سنتی بودن خانواده پسر
من با دوستان عزیزم رایحه عشق و fa mo اصلا موافق نیستم!
فرض که متین رفت و ابراز علاقه هم کرد!!! مگر نظر مادر شوهرش عوض می شود؟
بعد هم همین که متین 7 سال به تمام خواستگارانش نه گفته یعنی او را دوست داشته و آقا پسر
حتما متوجه این موضوع شده! هر دو می دانند که بهم علاقه مندند! منتها با این کار - ابراز علاقه -
و بعد درست نشدن کارها و یا باز هم عدم رضایت خانواده باعث می شود متین دوباره به همان
روزهای عذاب آور برگردد!!! من متین را درک می کنم که چه ها کشیده چون خودم شرایطی
مشابه شرایط او دارم پس بهترین کار توکل و صبر و صبر است!!!
هر آنچه خداوند بخواهد همان می شود!!! متین عزیز آرامش نسبی فعلیش را به این سادگی
بدست نیاورده که راحت از دستش بدهد!
من می دانم بعد چند ماه زخم روی نمک یعنی چه!!!
فقط دعا و صبر و توکل متین عزیزم
RE: lمشکل با سنتی بودن خانواده پسر
خانم متین،
بیش از 3 ماه از ایجاد این تاپیک می گذرد و در این مدت، راهنمایی های زیادی به شما شده.
به نظرم نیاز هست یکبار دیگر پست های این تاپیک رو مرور کنید.
از تصمیمات احساسی دوری کنید.
در صورت لزوم حضوری به یک مشاور مراجعه کنید.
این تاپیک به علت طولانی شدن قفل می شود.
اگر تمایل داشتید، می توانید یک تاپیک جدید باز کنید و مشکلی که در حال حاضر دارید رو شرح داده و کمک بخواهید.
موفق باشید.