-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
دوستان گرامی کسی دختر کوچولویی با لباس قرمز که از پشت پنجره داره معصومانه بیرون رو نگاه می کنه ندیده؟
آخه من دلم براش خیلی تنگ شده
خیلی زیاد http://www.hamdardi.net/imgup/19427/...7a1dedbb5f.gif
نمی دونم کجاست و الان داره چی کار می کنه
هرجا که میرم رد پای پست هاش با اون همه مهربونی اش هست
خدا جونم اون دختر کوچولوی ناز رو به تو می سپارم که مواظبش باشی و توی دلش بندازی که من می خواهم خاله بشم و بهش مادر شدنش رو تبریک بگم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
منم دلم برای داملا خیلی تنگولیده!!
داملا جان، جات خیلی خیلی خالیه.
زودتر بیا یه خبری از خودت بده:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام كوتاه مينويسم .ديشب ساعت دو يه عمل جراحي داشتم . بهتون سر ميزنم اما خواستم نبودنمو اطلاع بدم .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
آقا حامد،
برای شما آرزوی سلامتی می کنم.
امیدوارم که مشکل خاصی نبوده باشه و زودتر بهبود پیدا کنید.
-------
خانم داملا،
کجایی؟ جات خالیه!
هر کی نمیومد سر بزنه، خانم داملا سراغش رو می گرفت.
وای به روزی که خانم داملا نیاد! :)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
با سلام
لرد حامد گرامی انشاء الله زودتر با سلامتی کامل برگردی.
برایت دعا می کنیم.:323:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
b]داملا هارداسان بالا؟دلم خیلی تنگ شده واست،اومدم اینجا از دلتنگیم واست بنویسم
دیدم قبل من اینجا واست نوشتن.
فک کنم حالا حالاها شارژ داشتی پس چرا رنگت پرید؟
زود تند سریع بیا،بیشتر ازین دلناگرونمون نزار:46:
بلو اسکای شما دیگه کجایی؟خیلی وقته اسمتونو تو لیست انلاینا ندیدم،دلم واسه خودتون و پستاتون
تنگ شده:72:
کسی از اریکس خبر نداره که بیخبر گذاشت و رفت؟اریکس واقعا جات خالیه:72:
شیدا حاتمی گل :46:،بی انصاف اومدی خودتو تو دل همه جا کردی بعد دبدو که رفتی،هر از گاهی تا بازگشت کاملت یه سر بزن،ایشالله روز بروز تو کارت و زندگیت موفقتر بشی:46:
مادمازل یاسا هم که بچه درسخون شده،گذاشته رفته واسه ما داره خودشو برا کنکور اماده میکنه،یاسا بیخیال درس،پاشو بیا اینجا دور همی خوش میگذره ها:311:نه شوخی میکنم بچسب بدرست،دعا میکنم یه رتبه خوب بیاری:43:
شب بارونی هم که خدارو شکر بعد چند روز غیبت اومده ولی هنوز چشممون به
جمال پستاش روشن و منور نشده،یه دعایی چند ماه پیش یاد گرفتم خوبه اینجا ازش استفاده کنم:D
خدایا!
به هرآنکه دوستش داری بفهمان، پست زدن بهترتر از سر زدن است:)
من دلم برا بهشت هم تنگ شده
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام
امیدوارم حال همه تون خوبِ خوب باشه و زندگی بر وفق مراد:72:
دوستان عزیز!
من امروز یه کار مهم دارم، لطفا برام دعا کنید اگر خدا صلاح میدونه و برام خیر و برکت داره درست بشه و سرانجام خوبی داشته باشه اما اگر خدا راضی نیست و مصلحت نمیدونه، جور نشه!
چون اگه خدا نخواد من هم نمیخوام، واقعاً!
یادتون نره محتاج دعا هستم:316:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
بچه ها احساس میکنم خیلی وقته که فرشته مهربان و عزیز هم کم پیدا شده و من هیچ پستی از ایشون نمی بینم؛ امیدوارم فرشته جان هر جایی که هستی مثل همیشه راهنما و یاری دهنده باشی!
از shomila هم دیگه خبری نشد! نمی دونم با زندگیش چیکار کرد؛ امیدوارم زندگی خوبی رو بگذرونه با همسر مهربونش!
بچه ها؛ خبر دارید که غزاله ازدواج کرد یا نه؟ حداقل دختر گل بیا یه خبری بده که بفهمیم با دلبند جان چیکار کردی؟
از روزن هم خبری نیست!
موطلایی مهربون هم فکر کنم درساش شروع شده و رفت سراغ درس و مدرسه!
آقای sci هم یه چند وقتی هست که یه کمی سنگین شده اند و کمتر سر میزنند!
می می جان ان شاء ا... ایندفعه که برمیگردی با کلی خبرهای خوش برگردی!
امیدوارم همه ی این عزیزان هر جایی که هستند شاد و سرحال و البته خوشبخت باشند!
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سابيناي عزيز حالت بهتر شده ؟ تونستي دوباره آرامشتو بدست بياري ؟ يه خبري بهمون بده . نگرانتيم ....:46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سابينا در تاپيكي از حال سام پرسيده .
ضمن تشكر از محبت سابيناي عزيز . بله سابينا جان حالش خوبه .
سام با دوستانش در پارك مشغول بازي قلعه بود ( البته فراموش نشه كه بايد همگي دست و پاهاشون را اره كنند ) خارج از فضاي شوخي بچه هاي خوبي هستند كه فضاي سني خودشان را تجربه مي كنند .
از آنجايي كه همه ي موارد ايمني در پاركها از طرف شهرداري رعايت ميشه ! ميله اي از سرسره بيرون زده بوده كه سام به علت ميزان بالاي هيجان در بازي آن را نمي بيند ( غير استاندارد بودن ميله و....هم به كنار ) و سرش به آن مي خورد و در نتيجه ي تصادف پوست و موي سرش كنده مي شود و................
آن شب سه ساعت روي سرش كار كردند و ..........در اخر نتوانستند خونريزي را به شكل كامل كنترل كنند و ....... در نتيجه ي خونزيزي شديد فردا ي آن شب مجددا تحت عمل جراحي قرار گرفت و ..........
اما چون سابقا مشكل كما و تصادف داشت قدري نگراني پزشكان به غير از خونريزي شديد متوجه مسائل قبلي او نيز شده بود .
الان حالش خوبه . مدرسه هم مي رود . امروز هم بخيه هاي سرش را مي كشند و.....
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
منم دوران نقاهت رو طي ميكنم ...... خداكنه بخيه هامو قبل از روز تولدم بكشم ....
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
لرد حامد عزيز
خوشحالم كه عملت با موفقيت انجام شده فكر مي كنم بخيه تو هم اگر كشيدني باشه يك هفته تا ده روز بعد انجام بشه . بعضي از پزشكان براي مشكل تو ابدا بخيه را نمي كشند و .............
پيشاپيش تولدت مبارك .....با بخيه يا بي بخيه دوست داريم و برات تولد هم مي گيريم :72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
بچه ها احساس میکنم خیلی وقته که فرشته مهربان و عزیز هم کم پیدا شده و من هیچ پستی از ایشون نمی بینم؛ امیدوارم فرشته جان هر جایی که هستی مثل همیشه راهنما و یاری دهنده باشی!
برای سلامتی فرشته دعا کنیــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــد
:323:
اولیش خودم) فرشته جان ، بهتر نشدی خانومی؟ هنوز کسالت داری؟پاشو بیا دلمون تنگید، می خوای بیام بهت برسم؟ بلد نیستم مثل خودت خوب ترخینه درست کنم که خوبِ خوب بشی، ولی می تونم یه کم سوپ ساده درست کنم ، دارچین که خیلی دوست داری دم کنم ، واست گوشت کباب کنم ... حالا چیکار کنم بیام؟ :46:
به به سارا بانو این طرف ها
خوش اومدی http://www.hamdardi.net/imgup/19427/...258484ab5e.gif
وقتی تو توی تالاری ،تالار سرزنده و شاداب میشه ، یاد همه ی بچه های قدیم به خیر
یاد اون صفا و صمیمیت ها
اکثرا رفتند، یا اگه هستند بی صدا می آیند و می روند فکر کنم من هم کم کم باید جار و پلاسم رو جمع کنم برم ، تو که رفتی و هرازگاهی میایی، منم که لنگر انداختم
یاد مامفرد، بلوم،شاد، روزن،فیلو سارا،اریو،شوکان،ستاره،نقا ب،غزاله،باران،امریم،مهتاب ،سایه های ماه،شیرین جون،امید،نیلو،55صبا،پریوش ، دلداده، اگرین...
یاد پست های اون زمانها و حضورهای بیشتر آقای سنگتراشان، یاد بچه بازی های خودم توی تاپیک اگر بال داشتم ،یاد تاپیک "می خوام برای فکرم پلیس بذارم" ستاره ، یاد تاپیک "دخترها موشن پسرا شیرن " از خودت
یاد اون قهرها و آشتی های بچگانه ، یاد همشون به خیر
صفایی داشت اون زمانی که تازه اومده بودم توی تالار و هیچ کدومتون رو نمی شناختم ، چقدر ناامید بودم و امید هرروزم این تالار بود
این غافله عمر عجب می گذرد
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به دوستان گل همدردی. من باز سر و کله ام پیدا شد. اومدم خودمو نشون بدم ببینم آستانه ی صبر و خویشتن داریتون چقدره. :311:
خیلی وقتتون نمی گیرم . دیدم بازار حال و احوال گرمه، گفتم منم از دعا هاتون فراموش نکنید. آخه با وجود خستگی زیاد خوابم نمی بره.:302: میترسم بخوابم.:163:
قضیه از این قراره که امروز داشتم از پل هوایی میرفتم بالا، یه پسری از روبروم اومد و از کنارم رد شد. وقتی رد شد، ناخودآگاه یه احساس بدی پیدا کردم. وقتی رسیدم بالا، یه خانمی با بچه اش از روبروم اومدن و اونا هم از کنارم رد شدن. چند قدمی بیشتر نرفته بودم که، خانومه از پشت سرم داد زد: دختر خانوم، دختر خانوم مواظب باش! برگشتم پشت سرمو نگاه کردم، دیدم اون پسری که چند لحظه پیش دیدمش، کاملا نزدیک بهم، پشت سرم ایستاده. احساس کردم میخواست هولم بده پایین. تا به خودم اومدم، خودشو جمع و جور کرد. منم به میله ها چسبیدم. چند لحظه تو چشم هام خیره شد، بعد یه خنده موذیانه سر داد و به سرعت رفت پایین.
میدونم خیلی ساده و مسخره است، اما تو اون لحظه خیلی ترسیده بودم و چند لحظه ای مات و مبهوت سر جام میخکوب شدم.
الان خیلی خیلی خیلی خسته ام، میخوام بخوابم، اما همش خنده ی موذیانه اش و لباس های سر تا پا مشکی اش یادم میاد. همش صدای اون خانوم که میخواست از خطر آگاهم کنه، تو گوشم می پیچه و خوابم نمیره.
خواهش میکنم بچه ها، واسه آرامشم دعا کنید تا بتونم بخوابم. آخه من خاطره ی بدی در کودکیم از فرار و ترس دارم و با این اتفاق، همش یاد اون خاطره بد می افتم.:302::302::302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
شب باراني عزيز
خوشحالم كه ماجرا به خير گذشته .......دقت كن گذشته يعني در حال حاضر هيچ مشكلي نداري
يك دوش آب ولرم بگير و ............يك موسيقي نرم و لطيف و آرام و بي كلام طبيعت بگذا ر و ذهنت را از فكرهاي بد 1پاك كن ..... چشمهاي خوشگلت را هم ببند..............شب بخير كوچولو :43:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lord.hamed
منم دوران نقاهت رو طي ميكنم ......
منم میرم سر کار ،بر میگردم خونه پیش دوستهای جدیدم
بیل،کلنگ،آجر،گچ،سیمان،دست هام تاول زده خفن:302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
ترا هم با دستهاي تاول زده و تاول نزده دوست داريم ..................
نفر بعدي نوازش لازم كيه ؟خودش با پاي خودش بياد جلو، نوازشش را بگيرد و بره :311:
نبووووووووووود............برررر رررررررررررريم ؟!
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
من آني جون! من! ميشه منم نوازش كني؟! منم خيلي خسته ام حالم خوب نيست! :302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
منم آني جان هستم . دو روزه دوباره حال و هواي دلم بارونيه . دلم مي خواد يكي بغلم كنه و آرومم كنه .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سرافزار عزیز؛به قول آنی مهربون؛ تو رو هم با همه ی خستگی هات دوستت داریم!:311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
مرسي del عزيزم...من دوستتون دارم.:46: حيف كه بقول سبكتكين هواي دلم اين روزها ابري و بارانيه...شايد اگه آني جان دست نوازشي بر سر ما بكشه حالمون خوب خوب شه! :310:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
به به دختر خانم خوشگل و مهربان سرافراز
نبينم گلم ، خسته باشي ............يك كمي به خودت استراحت بده ...............
بدو براي خودت يك برنامه ي شاد و مفرح بگذار ...........منتظر كسي نباش ......خودت براي خودت كاري كن . بيرون خبري نيست . هرچه هست در اندرون دل خسته خودت هست نازنين .
فقط حواست باشه خستگي ها كه تل انبار بشه كار دست آدم ميدهد !
يالله بپر بغل آني ..........بوس . بغل . ناز . نوازش :43::46:
سبكتگين خانم قربون اون دل باروني
اين نيز مي گذرد نازنينم ............صبر داشته باش ..........
باور داشته باش كه داري بزرگ ميشي و هر بزرگ شدني در هستي جايزه و پاداش دارد ...........
ببار ..............رنگين كمان در انتظار توست .
حال بدو بپر بيا بغل آني ...........بوس - بغل - ناز - نوازش :46::43::72:
در ضمن
ننه نقلي ( دل ) خوب نوازش مي دهي ااااااااااااااا.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
آنی جون دوستت داریم؛ آنی جون دوست داریم!:227::227:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
من كه الان مامانم پيشم نيست ولي چه حالي ميده آني جونم بغلم ميكنه :46::46::46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
لالايي. هم. امكانش. هست ؟:311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
لالايي هم امكانش هست .
لالايي كجا را مي خواهي ؟شيراز - تهران - كردستان و...............
لالالالا، گلم بودی.
عزیز و مونسم بودی.
برو لولوی صحرایی.
ای بچه م چه می خوایی؟
لالالالا گل نسرین
بیرون رفتن، درو بستین
منو بردین به هندستون
شوهر دادین به کردستون.
بیارین تشت و آفتابه
بشورین روی شهرزاده.
که شهرزاده خدا داده
لالالالا، گل چایی
لولو! از من چه می خوایی؟
که این بچه پدر داره
که خنجر بر کمر داره.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
آني جون ممنونم . من كه نمي تونم با مامانم درددل كنم . فكر كنم از بچگي به بعد ديگه بغلم نكرده . كلي كيف كردم تو بغلت . :46:
خدا رو شكر معلومه آقاي لرد حامد خوب شده هااااا .
فكر كنم مي خواد بخيه هاش زودتر خوب شه واسه اينكه نزديكه روز تولدشه :227:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
آخی! :)
کجا میخواستیم بریم از اینجا بهتر و مهربون تر:)
خدا رو شکر که اینجا رو داریم:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
حامد جان
تبرررررررررررررررررريك آقا . :310::227::104::72:
به جمع صورتي قشنگها پيوستي كه به واقع برازنده ي جواني صالح و درست انديش و منطقي چون توست . انشالله در زندگي جقيقي نيز چون تالار همدردي شاهد درخشش و مراحل پيشرفتت باشيم .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام خانم شاد خانم رو زن خانم داملا خانم شیدا حاتمی خانم بلوم اقای نقاب خانم باران 68 خانم غز ا له خانم گل مریم چند وقتی تو تا لار نیستند جا در تا لار خیلی خا لی است دلم تنگ شده است زودتر به تا لار بر گردید براتون ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم:72::72::72::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام
اول از همه به مدیریت جدید همدردی آقای حامد تبریک میگم، آقا حامد مدیریتتون مبارک
بعد هم....فرشته مهربان عزیزم بلا دوره انشاء الله.
خبر نداشتم کسلی،امیدوارم هر چی زودتر سلامتیت رو بدست بیاری و بیای رو صندلی مدیریتت بشینی و کارهای عقب مونده ت رو گردن مدیر تازه وارد(آقا حامد) نندازی!
آخه تو اکثر محیطهای کاری وقتی یه نیروی جدید استخدام میشه پیش کسوتها البته بعضیهاشون سعی میکنن زیاد ازش کار بکشن و اون بنده خدا هم چون تازه نفسه و به قول معروف صفر کیلومتر، شکایتی نمیکنه و به خودش خیلی فشار میاره(مثل من وقتی تازه استخدام شدم)
بعدشم،
اون کاری که چند روز پیش خواستم انجام بدم، خوب نبود، انجام ندادم!
واقعاً هیچ خیری توش نبود چون به کلی حضور خدا توش نبود، باور کنید پر بود از نافرمانی خدا.
خیلی عجیب بود که من اینها رو توجه بشم واسه همین قبلش خیلی دعا کردم و از خدا خواستم همه چیزو برام عیان کنه چون خودم قادر به فهمیدنش نیستم.
خدا هم قربونش برم مثل همیشه خدایی کرد و همچین برام رو کرد که خودم موندن بودم مات و مبهوت!:303:
خدا رو شکر میکنم که انقدر هوامو داره و بهش میگم : خداجون دوست دارم:46:
از شما هم ممنونم که برام دعا کردید، خیـــــلی ممنون:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
خدا رو شکر! من هم حالم خوبه و دارم به افق های جدیدی در زندگی میرسم؛ البته با کمک همسر مهربونم!
و البته تصمیم جدیدی که قراره بگیریم و من در این مورد یه کم نگران و گیج هستم؛ از شما خواهش می کنم مثل همیشه برام دعا کنید که بتونم با آگاهی کامل و با یقین کامل این تصمیمم رو بگیرم.
خدایا! ازت میخوام که مثل همیشه حواست بهم باشه!:46:
اما
اما میرسیم به فرشته ی عزیز که مثل همیشه بی سر و صدا کارهاش رو انجام میده و این بار هم حتی برای مریضی و کسل بودنش (البته برای غیبتش بدون اطلاع قبلی :311:) آخه! یکی نیست بگه مگه مریضی هم از قبل اعلان میکنه که دارم میام؛ ولی خوب؛ وقتی مدیر شدی باید برای مریضیت هم برنامه داشته باشی:311:
هیچ اطلاعی بهمون نداد و البته ما هنوز هممون نگرانشیم که نکنه براش اتفاقی افتاده باشه و منتظریم که هر چه زودتر بیاد و از خودش برامون بگه!
کسی از آقای green یا نقاب گرامی خبری نداره؟
آقای larg. هم که به مراد دلش که رسید دیگه خبری ازش نشد!
آقای sci هم که خیلی کم پیدا شده و ما دیگه نمی بینیمشون!
فرانک خانوم هم که رفت که رفت!
باران 68 عزیز؛ حداقل یه خبری بده که هستی و داری زندگی میکنی!
فیلو سارای عزیز یا همون THEN خودمون شما کجایی؟
بچه ها ! امیدوارم هر جایی که هستید؛ زیر سایه ی خداوند مهربونمون شاد باشید و سرحال و سلامت!:46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
هورااااااااااا . فرشته خوب شد . هورااااااااااا:104::46::43:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان گلم
اول >>> سپاس بیکران از همه عزیزانی که عمومی و خصوصی جویای حال بودند . بنده گرفتار سرماخوردگی و آلرژی و ضعف عمومی شده بودم . و همه اینها هم دست به دست هم داده و یک بی اشتهایی را موجب شده بود که خود ضعف عمومی را تشدیدمی کرد . الحمدلله خیلی بهترم اما د هر صورت دوران نقاهت را دارم و باید حواسم به باشه وگرنه با اعتراضات اهل منزل مواجهم و ....
خب ..... همگی خوب هستید الحمدلله ؟
خوشحالم که می بینم آنی عزیز حضور بیشتری پیدا کرده و از راهنمائیهایش مراجعین را بهره مند می سازد . و همنطور خوشحالم که خطر از جان فرزند عزیزش عبور کرده و بهبودی حاصل شده که ان شاء الله سلامتی هرچه کاملتر شود .
دعا گوی همه شما اعضاء خوب و نازنین همدردی هستم :323: و برایتان آرزوی بهترینها را داشته و برای خود نیز تقاضای دعای خیرتان را هموراه دارم .
:43::43::43:
.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
خوشحالم که برگشتین فرشته جان.
خیلی دلتنگتون شدیم.
امیدوارم هرچه زودتر دوران نقاهت طی بشه و بیشتر از حضور گرمتون بهرمند شیم.
خدایا! تو را با همه لطف و مهربانیت می ستایم و از تو میخواهم فرشته همیشه مهربانمان را بهبودی کامل عطا کنی. آمین.:323:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به همگی دوستان عزیزم در همدردی
در این مدت که نبودم ظاهرا اتفاقات زیادی افتاده...
پردیس جان ورودت به ایران رو خیرمقدم می گم!
آنی عزیز خوشحالم که پسر گلتون سلامت شده اند و امیدوارم همواره در کنار مادر عزیزشون سلامت باشند.
حامد65 گرامی انتخاب شایسته شما رو برای مدیریت به شما، مدیرهمدردی و همه اعضا تبریک می گم!
شایانا جان از شما هم ممنونم که نبود مرا متوجه شدید و جویای حالم بودید.
*************************
بعد از اینکه برگشتم سر کار، واقعا دارم عذاب می کشم. انگار انسانیت فراموش شده. گویا گناه کبیره کردم که باردار شدم. یه انسان وجود نداره که از روی انسانیت به کار من رسیدگی کنه! یه مسلمون وجود نداره که فریاد من رو بشنوه و کمکم کنه! و یه مسئول وجود نداره که به کارم رسیدگی کنه!
کارمندی که سالها و سالها دوران تجردش رو تمام وقت در اختیار اون شرکت قرار داده، حالا که بارداره و دیگه نمی تونه مثل گذشته دربست در خدمتشون باشه، حالا شده نیروی مازاد!
نه تخصص مهمه و نه فعالیتها و درخششهای گذشته فرد!
حتی یه مسئول پیدا نمی شه که قانون و مقررات موجود رو در موردم اجرا کنه!
یه انسان پیدا نمی شه که بگه نکنه یه زنان باردار رو اینهمه از این اتاق به اون اتاق می کنیم، دچار زایمان زودرس و مرگ جنینش بشیم!
مگه من جنایت کردم که تو 35 سالگی باردار شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بچه ها برام دعا کنید که گره از کارم باز بشه...
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام دوستان
إِنَّا للَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَجِعُونَ
متاسفانه مادر بزرگم به رحمت خدا رفت .از همه دوستانی که برایشان مقدور است تقاضا دارم فردا شب(دوشنبه شب) بعد از نماز عشا دو رکعت نماز وحشت به آن مرحومه هدیه کنند.
نام مرحومه:سیده رقیه بنت سید هاشم
کیفیت نماز وحشت: در رکعت اوّل بعد از حمد، یک مرتبه آیةالکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره قدر را باید خواند و بعد از سلامِ نماز، گفته شود:«اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد وابعث ثوابها الی قبر فلان ابن فلان»
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
متاسفم عزيزم .
روانشان شاد .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
ممنون از همدردی همه دوستان .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام.
بلو اسکای عزیز، مامان خوب، خوش اومدید به تالار.:72: امیدوارم که از این به بعد بیشتر بیاید :)
راستی من یک دوره مقدماتی بچه داری (تا روز بیستم) با کلاسهای فشرده ی عملی، با شب بیدار موندن های واقعی و ... دیدم:)
اگه اولاش نیاز به کمک داشتید من هستم.:)
خانم پردیس هم که اومدن ایران ولی هنوز خبر خاصی ازشون نیست. امیدوارم که در سلامت کامل باشن:72:
چند نفر، چند روزه نمیان یا خیلی کم میان!
این اسامی لطفا زودتر یه آماری از خودشون بدن:
اول از همه داملای عزیز که ما رو قابل نمیدونه. بهمون سر نمیزنه:302:
فرشته ی مهربان عزیز که خیلی کمتر تشریف میارن.
خارپشت عزیز که نمیدونم چرا چند روز یه بار غیب میشه!
کنجکاو عزیز که شاید بیاد بهمون سر بزنه، اما دیگه مثل سابق شلوغ نمیکنه!
آریکس عزیز که دیگه خیلی وقته رفته!
بی دل عزیز که رفته و یه خبر هم از خودش به ما نمیده!
یاسا که دلم برای شیطونی هاش تنگ شده. (البته شایانا گفت داره درس میخونه. ایشالا رتبه یک بشی یاسا:) )
کیوان، مدیر عزیز که چند روزه حضورشون کم شده.
سرافراز عزیز هم میاد دوثانیه حرارت صندلی داغ رو شونصد درجه میبره بالا، بعدش سریع میره! :)
امیدوارم که همگی خوب و سالم باشن و فرصت بیشتری پیدا کنن برای اومدن به تالار و یاد دوستان قدیمی:72: