RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
سلام
خانمي همه ما دركت ميكنيم كه شوهرتو دوست داري و نميخواي بخاطر يه سري از اشتباهات زندگيت خراب بشي . ولي عزيزم باور كن الان هر چي بيشتر بري به طرفش بيشتر ازت دور ميشه .چقدر ميخوايد برا اشتي پيشقدم شيد براي چي اينهمه با خانوادت ميريد خونه اونا!!!!! كه بگي اشتباهاتو قبول داري و الان رفتارت عوض شده اينا رو هر چقدر بگي باور نمي كنه چون در عمل يه چيز ديگه ميبينه (مشكل شما بيشتر عجول بودنت وابسته بودنت بود)كه الان با هر بار رفتنت پيشش يا اس دادنت زنگ زدنت بهش ثابت ميكني كه عوض نشدي و همچنان اون رفتارا رو داري .
ارزش و احترام خودتو خودت نگه دار
با اين كارات داري خودت بهش ميگي كه به من بي احترامي كن(برا چي خودسر ميريد عيد ديدني كه برگرده بگه نياييد الن وقته عادي كه ميريد عيد ديدني )
هر چقدر بيشتر اصرار كني فك ميكنه چه خبره .......
يه مدت ولش كن اصلا سراغشو نگير بچسب به كارت خودتو سرگرم كن خودتو دست كم نگير اعتماد بنفستو ببر بالا از خودت ضعف نشون نده عجز و ناله و التماس نكن درسته شما يه اشتباهاتي كردي ولي ديگه نبايد خودتو تا اين حد كوچيك كني (مردا از يه دختر با اعتماد بنفس بالا خوششون مياد نه ضعيف ) بذار خودش برگرده بذار دلش برات تنگ بشه بذار به بودنت نياز داشته باشه بذار احساس كنه كه عجب كسي رو از دست دادم ولش كن تا خودش برگرده .................
چند ماه بدون كوچكترين تماس يعني( بدون اس بدون تلفن بدون فرستادن واسطه.... )بي خيالش شو نگو كه اين كارو كردي چون شما يه هفته ولش ميكني بد يه هفته دوباره يه اس ميدي كه اين معنيش ول كردن نيست .
خانمي به نظر من رفتارش به اين دليل تو ادارش باهات اروم بوده كه ترسيده كه سر صدا راه بيندازي برا اين نسبت به قبل ارومتر رفتار كرده كه بدون سر و صداي احتمالي شما رو از اونجا دور كنه ..
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
بالاخره تکلیفم معلوم شد . عصر زنگ زدم جواب نداد اس ام اس دادم که دیگه نمی دونم چی کار کنم. با طلاق توافقی موافقه که اونم جواب داد اگه تو اینجوری میخوای من حرفی ندارم!! به شرطی که بدون ناراحتی و دعوا باشه! خلاصه حرفی رو که 4 ماه نمی تونست بزنه بالاخره امروز زد. قرار شد هفته بعد اقدام کنیم. حالم خیلی بده. اصلا باورم نمیشه داره این اتفاق برای من میافته.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
واییییییییییییییییییییییی ییییییی پروانه عزیزم من تو جریان تاپیک شما بودم و مرتبا دنبال میکردم واقعا متاسفم امیدوارم که مشکلت حل شه
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
حالم خیلی بده. چرا همسر من باید باهام اینجوری بکنه. هیچ وقت نمی بخشمش. امروز بابابزرگم زنگ زده بود به بابا می گفت همش تقصیره منه که کار به اینجا کشیده. اونقدر گریه کردم که سردرد گرفتم . چرا یه مرد باید اینقدر مغرور و یکدنده باشه. گفتم رفتارامو عوض می کنم بهم فرصت بده اما اون اصلا.... خدایا بهم صبر بده این روزا رو بگذرونم
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
پروانه ی عزیز
تاپیک هایت خیلی طولانی شده ...
دوست داری یه مختصر بگی چی شده و شرایط چه جوری هست و الان در چه وضعیتی هستی؟
بعد من معنای دو تا نقل قول پایین از شما رو نگرفتم ، میشه توضیح بدی؟:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvane123
الناز تو رو خدا تاپیک های منو بخون. نذار با لج و لجبازی زندگیت خراب شه. یه مشکلو تبدیل به بحران نکن. مشکل منم از این موضوعات بچه گانه شروع شد و با بی مهارتی من و همسرم روز به روز بزرگتر شد.نذار زندگیتو مفت ببازی الناز جان.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvane123
بالاخره تکلیفم معلوم شد . عصر زنگ زدم جواب نداد اس ام اس دادم که دیگه نمی دونم چی کار کنم. با طلاق توافقی موافقه که اونم جواب داد اگه تو اینجوری میخوای من حرفی ندارم!! به شرطی که بدون ناراحتی و دعوا باشه! خلاصه حرفی رو که 4 ماه نمی تونست بزنه بالاخره امروز زد. قرار شد هفته بعد اقدام کنیم. حالم خیلی بده. اصلا باورم نمیشه داره این اتفاق برای من میافته.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
عزیزم اینهمه از اول همه گفتند صبر داشته باش. اس ام اس نزن. شروع کننده ارتباط نباش. باز رفتی اس ام اس دادی . اگر واقعا زندگیتو دوست داری دو کار رو یاد بگیر : داشتن عزت نفس. صبر سودمند کردن.
(چرا در مورد طلاق توافقی بحث رو شما شروع کردی؟ واقعا هدفت چی بود؟ میشه به این سوال جواب بدی؟)
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
شما نمی دونین من با چه جور آدمی طرف هستم. 4.5 ماهه که کوچکترین خبری از من نگرفته. به بابام گفته دوست دارم همینجوری بمونم به شما هم ربطی نداره. برین برای خودتون هر تصمیمی می خواین بگیرین. من چی کار باید می کردم ؟ به چه امیدی خودمو دلداری می دادم که زندگی خوبی خواهم داشت؟ من قبول دارم که اشتباهاتی داشتم اما اون که خودشو پخته تر از من می دونه نباید یه کم گذشت داشت؟ من تو این مدت خیلی برای حفظ زندگیم جنگیدم چند بار مشاوره رفتم ، هر روز اومدم سایت همدردی و سعی کردم مهارت های زندگی رو یاد بگیرم. اما اون کوچکترین تلاشی برای حفظ زندگیش نکرد.بهش گفتم بهم یه فرصت دیگه بده و ببینه آیا اصلاح شدم یا نه؟ اما اون کلا خودشو کشیده کنار. از ترس مهریه هم پیشنهاد جدایی نمی ده. من نمی تونم تا آخر عمر معطل تصمیم ایشون باشم. چند روز پیش که حرفای توهین آمیز به من و خانوادم زد دیگه از تصمیم برای جدایی ناراحت نیستم. شاید خدا بامن بود که چهره واقعی شو قبل از اینکه منو ببره خونه خودش بهم نشون داد. من خیلی ساده هستم تو برخوردهام با دیگران این برای من یه تجربه بود هر چتد قیمت گزافی داشت.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
عزیزم شاید من نوعی در شرایط شما نبودم اما خیلی از کسایی که اومدن اینحا حای شما بودند و همشون به شما گفتند که چه باید بکنی اما شما چشمهاتو به روی توصیه های اونا بستی و به خیال خودت داشتی مهارت یاد می گرفتی. اگر همسر شما به شما توهین کرد چون خودت خوب می دونی که شرایطش رو هیا کردی با رفتن به خونش و با اس ام اس زدن در مورد رفتن.
حالا هم می گی بهش گفتم بهم یک فرصت بده تا اصلاح بشم: اولا باید با عمل نشون بدی که اصلاح شدی. یعنی نباید خودت رو مثل گذشته اویزون و وابسته و شکننده نشون بدی. مردها از زنهایی که برای خودشون ارزش قائل نیستند متنفرند. با همین یک جمله که گفتی بهش ثابت کردی که عوض بشو نیستی.
دوما کسی که باید فرصت بگیره همسر شماست نه شما. اگر هم قرار باشه فرصتی گرفته بشه هر دوی شما باید سعی در اصلاح داشته باشید. چطور انتظار داری اون هم شروع به اصلاح کنه وقتی خودت داری با فرصتی که ازش گرفتی می گی من فقط نیاز به اصلاح دارم.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
خواهش می کنم سعی نکنین بهم بگین که مقصر فقط منم و همسرم هیچ تقصیری نداره. اون با برخوردها و رفتارهاش بهم نشون داد که علاقه ای بهم نداره. اون هیچ تلاشی برای حفظ زندگیش نکرد. فرض بر اینکه من کاملا مقصرم و رفتارام پر از ایراده. اینکه اون بذاره و بره رابطه رو بدتر نمی کنه؟ آیا کمکی به اصلاح من و رابطه می کنه؟ من 1 عمر با کسی که تو مشکلات و اختلافات برخورد منفعلانه داره و با قهر و زور سعی می کنه حرفشو پیش ببره چه طور باید زندگی می کردم؟ من قبول دارم ساده و بی مهارتم ، اما خوبی های زیادی دارم که خیلی از مردا ارزوشو دارن. نباید به خاطر اونا یه کم کوتاه میومد؟ میدید که من دارم تلاش خودمو می کنم نمی دید؟ 4.5 ماه دویدم همه جوره جلوش کوتاه اومدم . اصلا نمی فهمم چرا فقط اینجا توصیه به بی تفاوت نشستن و به قول شما صبر کردن میشه؟ من به چند تا مشاور و وکیل مراجعه کردم هیچ کس نگفت برو چند ماه بی تفاوت بنشین تا خودش بیاد. همه گفتن سعی کن باهاش صحبت کنی. من تو صجبت های حضوری محکم و قاطع بودم باهاش تو اس ام اس لحنم ملایم تر و پر از احساس بود و بعضا اونقدر دلتنگش بودم که التماس می کردم آشتی کنه. من از این سایت خیلی چیزا یاد گرفتم و قصد دارم بازم بیام و از مطالبش استفاده کنم اما خواهش می کنم جایی که مراجعه کنده نیاز به همدردی داره یه کم ملاحظه حالشو بفرمایید.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
عزیزم من هم که همینو گفتم . همسر شما مقصره پس اون باید بیاد به شما بگه که فرصت بده. اگر فقط دوست داشتی کسی به شما بگه که همسرت مقصره و با شما اینگونه همدردی کنه مسلما اینجا نمیومدی. اومدی اینجا چون فکر کردی اگرچه همسر شما مقصر بوده اما شاید شما بتونی زندگیتو نجات بدی. درسته؟
ثانیا ما به همسرتون دسترسی نداریم پس کارشناسان به مشا گفتند که با حفظ عزت نفست همسرتون رو متوجه اشتباهش کنی و بیدارش کنی. اما ...باز جوری با همسرت برخورد کردی که همسرت گمان کرد همه اشتباهات از جانب شماست و شروع کرد به شرط و شروط گذاشتن.
امیدوارم از من نرنجیده باشی. حداقل به سوالهای خانم بالهای صداقت جواب بده. ایشون خیلی بهتر بلدند راهنمایی کنند.
ضمنا تاپیک زیر رو هم بخون و به توصیه های کارشناسها دقت کن. امیدوارم نذاری یک تراژدی دیگه تکرار بشه:
http://www.hamdardi.net/thread-15117.html
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
سلام
عزيزم هيجكس نميكه كه تمام و كمال شما مقصريدبلكه همه ما ميدونيم كه تا حدي شما مقصريى و تا حدي هم همسرتون همه ما اينو ميدونيم ولي اين خود شما هستي كه در برخورد با همسرتون طوري رفتار ميكنيدكه همه تقصيرها رو قردن ميقيريد و شما هربار با بيش قدم شدنتون برا اشتي ايشون رو متوقعتر ميكنيد و بيش قدم شدنتون دقيقا نشون دهنده اينه كه همه اشتباها از طرف شماست و هربار ايشون رو مطمعن تر ميكنيد كه ايشون هيج تقصيري ندارن و شما خودت با اين كارات جندين بار نشون دادي كه محقق اين رفتاريد شما اشتباه داشتي ولي خودت با اين رفتارت اشتباهات كوجيكتو درنظرش بزرك كردي در واقع با اين همه بيش قدم شدن برا اشتي از كاه كوه ساختي زندكي شما براي اشتباهات اوليه تون بهم نميخوره بلكه صرفا ببخاطر رفتارهاي بعديته
مثلا جرا هي ميكيد مهريه نميخوام اين يعني اينكه همه اشتباها تقصير منه و من محق همجين رفتاري هستم جرا حرف طلاق و بيش ميكشي هر كي طلاق بخواد خودشم بايد اقدام كنه حالا از ترس مهريه نميكنه كشش ميده كه شما درخواست بدي و اين طوري مهريه نده شما هم عين خيالت نباشه اصلا حرف طلاق و نزن تا اخر عمرش كه نمي تونه اينطوري بمونه بالاخره به ضرر خودش هم هست بزار خودش اقدام كنه وقتي اقدام كرد اون موقع بكو خيلي خب من كه طلاق نميخوام شوهرم ميخواد طلاقم بده اونم بدون دليل موجه بس مهريه ام رو بده بعدا .مهريه نخواستن شما فقط اينو ثابت ميكنه كه فقط اين شمايد كه مقصريد
به نظر من شما 1 سال كلا بي خيالش شو اصلا اصلا اصلا اصلا به طرفش نرو نه براي طلاق نه اشتي به نظر من كه زندكيت ارزش اين يه سال معطلي رو داره تو اين يه سال هم قشنك حسابي به خودت برس به سرو وضعت ظاهرت حسابي خوشكل كن روحيه ات رو درس كن ورزش كن مسافرت برو سعي كن تو كارت و درست بيشرفت كني يه جورايي هم سعي كن كه موفقياتت بكوششون برسه ولي بابا تو رو خدا به هيج وجه جه شما جه خانوادت سراغش رو نكيريد اينطوري بعد يه مدت ناخوداكاه ميكه اااااا جي شده خبري ازش نيست يواش يواش ميشينه با خودش فك كردن كه اره منم يجاهايي سخت كرفتم فلان جا ها هم من اشتباه كرده بودم منم اشتباهام زياد بوده يواش يواش اون خوبيهاتون يادش مياد دلش واست تنك ميشه ولي همه اينا وقتي اتفاق ميفته كه يه مدت ازت كاملا بي اطلاع باشه ببين تا اخر عمرش كه نميتونه بلا تكليف خودشو نكه داره حىاقل اين يه سال رو صبر كن طلاق بكيري وضعت بهتر ازاين نخواهد بود
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
پروانه جان امروز تاپیک شما رو خوندم. از اول تا آخر ! اصلا باورم نمیشه که کسی میتونه تا این اندازه اشتباهات فاحش داشته باشه.
صرف نظر از اینکه شما تو رابطه شخصیتون با نامزدتون تا چه اندازه اشتباه کردید ، تو درست کردن اون اشتباهات فاحش تری رو مرتکب شدید. اصلا به نظرم رسید که هدف شما از اومدن به این سایت صرفا وقت گذرونی بوده و سرگرم کردن خودتون و درد دل کردن .
من تمام جواب های دوستان رو خوندم ! هر چقدر دیگرون اصرار کردند که تماس نگیر ، شما کار خودت رو کردی و بعد دوباره اومدی اینجا نوشتی و بعدش هم که همه سرزنشتون کردند فقط توجیه کردید خودتونو و باز هم کار خودتون رو کردید.
همه گفتند کمی برای خودت احترام قائل شو ، عزت نفس داشته باش ، نه تنها این کا رو نکردی، بر عکس هی دوباره تماس گرفتی ! رفتی محل کار نامزدت که اون هم دست به سرت کرد ! کاری که در اصطلاح رسما بهش میگند آویزون کسی شدن ! تازه با وجود همه این برخورد ها و رفتارها خانوادت رو به زور خواستی ببری برای عید دیدنی خونشون ! حداقل برای خونوادت هم حرمتی نخواستی قائل شی !
خیلی از آدمها قدر همدیگه رو تو زمان دوری از هم میدونند ! زمانی که از هم فاصله گرفتند و فرصت کافی برای فکر کردن دارند. ولی علی رغم توصسه همه دوستان عوض اینکه به نامزدت فرصت فکر کردن بدی ، هی زنگ زدی ، اس ام اس زدی، مهریه ات رو که همه اینهمه بهت گفتند نبخش رفتی گفتی کم میکنی ! یعنی به نظر من مکرر در مکرر اشتباهات رفتاری خودت رو تکرار کردی. شاید هر کس دیگه ای هم بود جای نامزدت دیگه خسته میشد ! یعنی ببخشید حتی من خواننده هم از کارهات کلافه شدم چه برسه به نامزدت ! بعد عجیبه که میگی اومدی تو این سایت مهارت های زندگی یاد بگیری !!!
نه عزیز من ، شما نیومدی مشاوره بشی. این سایت بیشتر شده بود برای شما محل خاطره نویسی ، و راهنمایی های مشاور ها هم باد هوا و بی ارزش.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
پروانه جان امروز تاپیک شما رو خوندم. از اول تا آخر ! اصلا باورم نمیشه که کسی میتونه تا این اندازه اشتباهات فاحش داشته باشه.
صرف نظر از اینکه شما تو رابطه شخصیتون با نامزدتون تا چه اندازه اشتباه کردید ، تو درست کردن اون اشتباهات فاحش تری رو مرتکب شدید. اصلا به نظرم رسید که هدف شما از اومدن به این سایت صرفا وقت گذرونی بوده و سرگرم کردن خودتون و درد دل کردن .
من تمام جواب های دوستان رو خوندم ! هر چقدر دیگرون اصرار کردند که تماس نگیر ، شما کار خودت رو کردی و بعد دوباره اومدی اینجا نوشتی و بعدش هم که همه سرزنشتون کردند فقط توجیه کردید خودتونو و باز هم کار خودتون رو کردید.
همه گفتند کمی برای خودت احترام قائل شو ، عزت نفس داشته باش ، نه تنها این کا رو نکردی، بر عکس هی دوباره تماس گرفتی ! رفتی محل کار نامزدت که اون هم دست به سرت کرد ! کاری که در اصطلاح رسما بهش میگند آویزون کسی شدن ! تازه با وجود همه این برخورد ها و رفتارها خانوادت رو به زور خواستی ببری برای عید دیدنی خونشون ! حداقل برای خونوادت هم حرمتی نخواستی قائل شی !
خیلی از آدمها قدر همدیگه رو تو زمان دوری از هم میدونند ! زمانی که از هم فاصله گرفتند و فرصت کافی برای فکر کردن دارند. ولی علی رغم توصسه همه دوستان عوض اینکه به نامزدت فرصت فکر کردن بدی ، هی زنگ زدی ، اس ام اس زدی، مهریه ات رو که همه اینهمه بهت گفتند نبخش رفتی گفتی کم میکنی ! یعنی به نظر من مکرر در مکرر اشتباهات رفتاری خودت رو تکرار کردی. شاید هر کس دیگه ای هم بود جای نامزدت دیگه خسته میشد ! یعنی ببخشید حتی من خواننده هم از کارهات کلافه شدم چه برسه به نامزدت ! بعد عجیبه که میگی اومدی تو این سایت مهارت های زندگی یاد بگیری !!!
نه عزیز من ، شما نیومدی مشاوره بشی. این سایت بیشتر شده بود برای شما محل خاطره نویسی ، و راهنمایی های مشاور ها هم باد هوا و بی ارزش.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
بهتر بود کمی تحمل میکردی ، صبر میکردی تا نامزدت هم کمی تو تنهایی خودش به رابطه شما فکر کنه ! نه اینکه اون همش شما رو پس بزنه ، جوابتون رو نده و شما هی دنبال ایشون و جواب ایشون بدوید. این همه سماجت های شما نه تنها نتیجه مثبتی نداره که برعکس کارها رو خراب تر و خراب تر میکنه.
گذشت کردن تو زندگی خیلی خوبه ، کوتاه اومدن تو زندگی برای حفظ آرامش خیلی خوبه. ولی دوست عزیز باید بدونی از چی داری میگذری ، یه ذره بشین به کارهای خودت دقت کن !
پدر بزرگ شما رفته خونه نامزدت که از ایشون بخواد کوتاه بیاد؟ آیا واقعا این کار به نظرتون درست بود؟
نامزدت بخاطر لجبازی یا هر چیز دیگه شما رو وادار کرد مهرتون رو کم کنید ! با وجود اینکه همه بهتون گفتند این کار صد در صد اشتباهه ولی رفتی انجامش دادی و گفتی در مقابل حق طلاق رو میخوای ازش !!!! مگه تا حالا دنیال طلاق بودی شما؟
میگین بخاطر حرف مردم ! آخه دوست عزیز مگه شما میخواهید با مردم زندگی کنید؟ شما میخواهید با نامزدتون و این خواسته های نامعقولش زندگی کنید. نمیشه که به خاطر یه ناراحتی اشتباهات بزرگتری رو انجام بدین.
توصیه دوستانه ام به شما اینه.
1- قبل از هر چیزی سعی کن برخورداتون رو با هر کسی ، چه ایشون باشه چه هر کس دیگه بهبود بدین. شما سنتون کم که نیستش بخواهید حلقتون رو پرت کنید و ... . هدف از شروع یه زندگی مشترک رسیدن به آرامش طرفینه نه آزار همدیگه.
2- برای خودتون ، خانوادتون ارزش قائل شید. اون ها رو با سماجت هاتون به دنبال راه خودتون نکشونید.
3- راه درست کردن این زندگی بخشیدن مهریه نیست ! اگر نامزدتون دوباره برگشت به مسیر آشتی ، و این کار روازتون خواست بدونید بازی دیگه ای شروع شده. شما یه بار این بازی رو رفتین و میدونین بهونه گیریه. حتی اگر توافقی طلاف هم خواستین بگیرید مهریه رو از ایشون مطالبه کنید. بدون گذشت بی جا.
4- کمی تو برخورداتون با نامزدتون صبور تر و با تحمل تر باشید. اینقدر تصمیم های عجولانه و برخوردهای هیجانی نداشته باشید. زندگی باید با میل هر دو شما به مسیرش برگرده نه با اصرار شما و انکار ایشون. شاید ایشون دیگه واقعا تمایل به ادامه این رابطه نداشته باشند. شاید این همه اصرار شما ایشون رو زده کرده باشه. میدونم که مطمئنا شما به ایشون علاقه دارید و براتون سخته ولی بهتره بجای کوچیک کردن کمی هم به ارزش های خودتون فکر کنید. خودتون اگر تو شروع زندگی اینقدر با هم مشکل دارید بهتره دوباره روی شروع کردن یه زندگی زیر یه سقف فکر کنید. شاید صلاح در این نباشه. کمی آینده نگر هم باشید. سختی الان بهتر از سختی کل زندگیه.
5- اگر هم ایشون از شما خواست که به این زندگی برگردید به جای هیجان زده شدن دوباره از ایشون بخواهید که دوباره در مورد تصمیمشون فکر کنند. براشون توصیح بدید که شما در زمان خودش برای شروع این زندگی گذشت های کافی رو کردید ! و ننمیخواهید که دوباره بازی از اول شروع بشه. به ایشون هم گوشزد کنید که کاملا فکر هاشون رو بکنند و بعد برای شروع این رابطه اثدام کنید.
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
دوست خوب...سرانجام کارتون چی شد؟
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
RE: مشکل جدی با نامزدم،لجبازی و شرط گذاشتن
هر چند که خیلی سخته ولی انشالله که خیرتون در این بوده..(من امروز عضو این سایت شدم و تمام صفحات مطلب شما رو خوندم، خیلی دوست داشتم بدونم در نهایت این قضیه به کجا رسید، هرچند که با خوندن مطالبتون بنظرم خیر و صلاح شما در همین تصمیم شما بود.)
توکل به خدا
شاد و سالم باشید