-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خواهرم،سحرا،
راه حل يك مسئله رياضي چگونه است؟ اول معدله رو مي نويسيم... مجهول رو مشخص مي كنيم/ بعد معلوم رو در معادله مي گذاريم و حل مي كنيم/ به جواب مي رسيم و جواب رو چك مي كنيم! اگر مساله چند بخش داشته باشه/ بايد جواب اولي رو براي حل بقيه بخشها استفاده كنيم... پس مرحله به مرحله جلو مي ريم و از اول نمي تونيم جواب نهايي يك مساله چند بخشي رو بديم...
بنابراين گام به گام! مشكلات رو يكي يكي حل مي كنيم
تمرينهايي كه به شما دادم به دليل اين بود كه اگر بستر مناسبي نداشته باشيم... اگر ذهن سطحي شما كه مزاحم اصلي كار من هست همواره مزاحمم باشد! مثل اين مي مونه كه من براي شما پستي بذارم و يكي ديگه بياد بنويسه :ولش كن بابا، حرفاش مفته! به چه درد مي خوره! اينا همش حرفه!!! مال تو كتاب و مقاله است...
ذهن سطحي شما فعاله... پس اول بايد خاموشش كنيم تا بقيه موارد روي شما تاثير داشته باشه! براي همين به شما تمرين تنفس دادم...
به شما مراقبه بخشش دادم چرا كه تا زمانيكه نبخشيدي و رها نكردي... كاري از دست كسي بر نمي آد! آرامشي نداري!
وقتي مي گم به تفاوتها توجه كن،تفاوتهاي زن و مرد منظور همينه...
من دفترچه راهنماي شوهر تو رو ندارم... و مي تونم كمكت كنم بتوني پيداش كني!
با ظرافت زندگي كن! زمان زيادي نداريم!
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
sci برادر خوبم سلام
نمیدونم چی شده هرچی بیشتر تلاش واسه این رابطه می کنم انگار عقب تر میرم . سروز اخر هفترو رفتم اعتکاف که تنها باشم خودم ازین همه کینه رها کنم و ببخشم از اونروز تا الان حالم بهتره و حس میکنم رهاشون کردم ولی اوضاع با همسرم بده .
شب اومد دم مسجد دنبالم . دختر خالمم با عروسشون اومده بودن اعتکاف واسه همین پسر خالم و خالم هم شب اومدن دم مسجد .من رفتم وسیله هام تو ماشین بذارم اشاره کردم شوهرم بیاد پایین یهو خیلی عصبی از ماشین پیاده شد گفت اصلا" نمیخوام بیام سلام کنم مگه زوره و ... منم گفتم به ادبت بستگی داره خلاصه اومد جلو با همه سلام کرد یهو عروس خالم به شوخی بهش گفت سحرا گفته بستنی مهمونتون میکنم .شوهرم با خنده گفت خان.ما میگن جدی نگیر (واقعا" ازش بعبد بود ) دیدم پسر خالم سریع رفت بستنی اینا خرید و اومد از خجالت مردم . خالمم تعارف زد بریم منزل ما اصلا" شوهرم بروش نیاورد یه تعارف بزنه حالا اونجا نزدیک خونه ما بود اونام که عمرا" اگه میگفت نمیومدن . خلاصه خدافظی کردیم تو راه گفتم واقعا" 6 تا بستنی خریدش خیلی سخت بود !!!!! یا پسر خالم رفت تو مغازه تو نمیشد باهاش بری بعد با ناراحتی گفت اولا" اصلا" متوجه نشدم دوما" هرکاری بکنم بدهکارتم !!!(اون اصلا" ازین اخلاقا نداره که بخواد وایسه کسی خرید کنه حس میکنم میخواست من ناراحت کنه) خلاصه بعدم باهام قهر کرد (اینم خوشامد گوییش بعد 4 روز) فردا عصرشم اومد خونه هی بغلم کرد ولی عذر خواهی نکرد منم محلش نذاشتم دوباره قهر کرد . امروزم ماشین دست من بود رفتم خرید کردم تل زدم بیا پایین اینارو بذار تو اسانسور سنگین میگه بیا بالا 1 ساعت دیگه میرم خلاصه تا شب نرفت گفتم اینا خراب میشه بازم محل نذاشت رفت خوابید حالا این همه خرید تو ماشین مونده اینقدر بچس بخاطر لجبازی با من حتی میذاره کلی خرید خراب شه .
حوصلش اصلا" ندارم راستش تو این 4 روز دلمم براش تنگ نشده واقعا" زندگی ما نتیجه داره؟؟؟ تازه امروز داشتم سطل اتاقش خالی میکردم پرینت برنامه حسابداریش یهو دیدم . دیدم به خواهر 20 سالش 7 ملیون پول داده بدون هماهنگی با من . هرچی میگذره ازش دور تر میشم با این رفتاراش فقط داره منم بی تفاوت تر میکنه .
گاهی حس میکنم جای این همه وقت تلف کردن ازش جدا شم همه زندگیم شده تحمل رفتاراش
:303: سلام صحرا خانم مگه این پست را شما ننوشته بودید من هم در پاسخ این پست که در صفحه هفت این تاپیک نوشته بودید در صفحه 8 جواب دادم ؟؟؟؟ عزیزم
البته من فکر کردم شما شاغلید گویا شما در حال تحصیل و کنکور و کار پیدا کردن هستید
در هر صورت اگر همسر شما زود از سر کار برمیگرده باید خرید خونه با ایشون باشه و در غیر اینصورت با خرجی ای که ایشون میگذارند و در خرید کردن به شما کمک کنه
یعنی اینقدر سخته که بارها را از ماشین بگذاره تو آسانسور و ببره بالا
شما که اصل کاررا که خرید کردنه و وظیفه ایشونه انجام دادید
در موارد دیگر زندگیتون هم همینه همسر شما خیلی مغرور و خودشیفته س
ولی روحیه ت را حفظ کن خانمم شما بایدد اگر از ایشون دلخور هستید در فرصتی مناسب به ایشون بگید با محبت و مهربانی انتظاراتتون را به ایشون بگید
روحیه ت را حفظ کن اگر اینطور پیش بری پیر میشی
توصیه های آقای SCIهم عالیه خیلی پخته صحبت میکنند :104:
من هم از نوشته های ایشون برای موارد مشابه شما که تو زندگیم دارم استفاده خواهم کرد
از خدا صبر و همت بخواه و البته بیخیالی تا کمکت کنه
اینطور که تو حساسی ممکنه شوهرت عکس عمل کنه تا حساسیتت را به کارهاش از بین ببری و همونطوری که هست قبولش کنی
اگر میتونی که بکن این کار را اگر نه مبارزه منفی و سرزنش برای هیچ مردی حتا صبورترینشون که شوهر منه جواب نمیده چه رسد به همسر خود شیفته شما
البته خود شیفتگی و یا هر خصوصیت منفی ای تقصیر خود شخص نیست حتما خانواده ش کوتاهی کرده اند
پس مبارزه سازنده کن با سیاست کامل و با پنبه سر بریدن
موفق باشید
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
سلام خواهرم،سحرا،
راه حل يك مسئله رياضي چگونه است؟ اول معدله رو مي نويسيم... مجهول رو مشخص مي كنيم/ بعد معلوم رو در معادله مي گذاريم و حل مي كنيم/ به جواب مي رسيم و جواب رو چك مي كنيم! اگر مساله چند بخش داشته باشه/ بايد جواب اولي رو براي حل بقيه بخشها استفاده كنيم... پس مرحله به مرحله جلو مي ريم و از اول نمي تونيم جواب نهايي يك مساله چند بخشي رو بديم...
بنابراين گام به گام! مشكلات رو يكي يكي حل مي كنيم
تمرينهايي كه به شما دادم به دليل اين بود كه اگر بستر مناسبي نداشته باشيم... اگر ذهن سطحي شما كه مزاحم اصلي كار من هست همواره مزاحمم باشد! مثل اين مي مونه كه من براي شما پستي بذارم و يكي ديگه بياد بنويسه :ولش كن بابا، حرفاش مفته! به چه درد مي خوره! اينا همش حرفه!!! مال تو كتاب و مقاله است...
ذهن سطحي شما فعاله... پس اول بايد خاموشش كنيم تا بقيه موارد روي شما تاثير داشته باشه! براي همين به شما تمرين تنفس دادم...
به شما مراقبه بخشش دادم چرا كه تا زمانيكه نبخشيدي و رها نكردي... كاري از دست كسي بر نمي آد! آرامشي نداري!
وقتي مي گم به تفاوتها توجه كن،تفاوتهاي زن و مرد منظور همينه...
من دفترچه راهنماي شوهر تو رو ندارم... و مي تونم كمكت كنم بتوني پيداش كني!
با ظرافت زندگي كن! زمان زيادي نداريم!
sci عزيز سلام
من به راهكارهاتون بي تفاوت نبودم و عمل مي كنم ولي شما تصور كن براي ارام شدن دردت مدام مسكن بخوري و به موازات قرص خوردن شما يكي روي نقطه دردت مرتب ايجاد فشار كنه خوب اين مسكن چقدر ميتونه مفيد باشه
من از پست ها نت برداري كردم از روزي 10 min شنونده فعال بودن تا تمرين تنفس و .... هر تمرين عملي و دارم انجام ميدم ولي اينا همش به ارامش محيط كمك ميكنه ولي درون من هرروز ملتهب تر ميشه چون مسايل من حل نميشه فقط ديگه تنش ايجاد نميشه و ميتونم خودم كنترل كنم نه بيشتر . شما ميگي بببخش بخدا تمام كاهايو كه گفتي مو به مو تو اعتكاف انجام دادم سعيم كردم ولي وقتي ميام رفتارهاي همسرم ميبينم همه گذشته برام تكرار ميشه
مجهول هاي اين معادله رو لطفا" بهم بگيد چون 4 ساله دارم باهاش ور ميرم ولي نتونستم مجهول هاشو پيدا كنم لطفا" راهكار هاي حل مسالرو بهم بديد
راستي يه مساله جديد . همسرم به خاطر نوع كارش با ادما زياد در ارتباط و تو موبايلش شماره خيلي ادم هست . منم گوشيم فونت فارسي نميخونه واسه همين يه موقع sms فارسي بياد send ميكنم به گوشي اون ميخونم چندروز پيش ديدم يكي از خانم هايي كه باهاش در ارتباط sms زده:( بمن زنگ بزنيد كارتون دارم ) خوب منم معمولي خوندم و تموم شد تا ديشب كه اومدم به گوشيش sms بدم ديدم اسم اون خانم پاك كرده جاي اسم اون اسم يكي از دوستاي خارجش save كرده راستش خيلي ناراحت شدم چون ميدونه من هيچوقت نه بهش گير دادم نه حساسيت داشتم حتي وقتايي كه پرواز اموزشي 3 4 ساعت با يه دختر تنها تو هواپيما بوده هيچوقت حساسيتي نشون ندادم حالا چرا اين كارو كرده؟؟؟ چه عكس العملي نشون بدم ؟؟ خيلي اين حركت برام ايجاد سوال كرده
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
خواهرم،
اگر شما به ايشون تا به امروز گير نداده ايد پس دليلي نداره كه اسم طرف رو عوض كنه! شايد به اسم دوست ديگري مربوط مي شه و ايشون خواسته راحت تر تشخيص بده... و يا هر دليل ديگه اي! زياد مهم نيست!
تمرينهايي كه به شما دادم مسكن نيست... يك روند آرامش سيستماتيك هست براي همين التهاب دروني شما! ايام اعتكاف كافي نيست... چون نوع اين بخششي كه صحبت كرديم با اون بخشش فرق مي كنه...اين يك مراقبه است! گذشت نيست... يك رها كردن روح به معناي واقعي است!
شايد لازم باشه شما اين مراقبه رو دو روي يك بار انجام بديد...
تمرين تنفس رو هر روز انجام بديد..
وقتي شما آروم باشيد مي تونيد به سادگي هر چه مجهول ها رو شناسايي كنيد...و معلومها رو! چرا دنبال مجهولها باشيم... مجهول مشخصه! آرامش و سعادت! معلومها رو هم به ما ندادن! تا آرامش نداشته باشيم نمي تونيم اون معلومها رو پيدا كنيم!
نكات مثبت شوهر شما/ همدلي كردن/ آرامش خودت/ شناخت عواطفت/ خود آگاهيت/ درك و تفسير صحيح و مثبت از موقعيتها/ اينها معلومها هستند... اينكه چگونه انتقاد كنيم؟ چگونه انتقاد رو بپذيريم!!! اصلا آيا بايد همه ي انتقاد رو بپذيريم؟؟؟ اينها چيزهايي است كه شما بايد ياد بگيريد...
شيوه محبت كردن رو امروز در تاپيك شميم بهاري 2 با عنوان " خشته شدم، بازم بايد تحمل كنم؟ "نوشتم.. شما هم نگاهي كنيد بد نيست!
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
برادرم سلام
پست ها ي شميم مرتب دنبال ميكنم.خوب خودم بايد غير از اروم كردن خودم ا زكجا شروع كنم؟
((اگر شما به ايشون تا به امروز گير نداده ايد پس دليلي نداره كه اسم طرف رو عوض كنه! شايد به اسم دوست ديگري مربوط مي شه و ايشون خواسته راحت تر تشخيص بده... و يا هر دليل ديگه اي! زياد مهم نيست!))
sci نه اين خانوم هيچ ارتباطي با اسم دوستش نداره مطمينم . تا به امروزم بهش گير ندادم و اعتماد داشتم كه سرش به كار خودش وگرنه عمرا" نميذاشتم دخترا تو كلاسش راه بيفتن باهاش برن چيزي بخورن يا با اونا 3 ساعت تنها پرواز بره و ...اصلا" ادم شكاك و گيري نيستم ولي الان مطمينم يه چيزي هست كه سر در نميارم از طرفي ام ميدونم اهل زير ابي رفتن نيست ولي موبايلش بذاره رو ويبره و اسم طرف عوض كنه و ... اينا جاي سوال برام ايجاد كرده چجوري بايد باهاش مطرح كنم
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خواهرم..
هر جا سوالی بود بپرس... شده هزاران بار هم توضیح بدم! این کار رو می کنم...
- شما تمرین تنفس رو شروع کنید... روزانه ده نفس با شرایطی که گفتم...
برای این تمرین در اتاق خوابتون موسیقی آرومی رو ( بدون هدفون ) در حدی که خودت بشنوی پخش کن. بدون کلام... بدون خاطره... اگر بتونی موسیقی Odyssey of Love رو دانلود کنید عالیه!
بخواب... آرام و کاملا آزاد... با لباسی کاملا راحت.. مثل یک نوزاد... دیدی چجوری آروم می خوابند... شل و راحت...
چشمانت رو ببند و با 2 شماره هوا را از طریق بینی به داخل ریه ها جاری کن.... تصور کن نوری رنگی (به رنگی که دوست داری و مقدس می دونیش )وارد ریه ها می کنی... هوا را تا چهار شماره نگاه دار... بگذار نوری که وارد بدن تو شده تمام بدنت را فرا بگیرد و به سر تو راه یابد... هم بدنت را رنگین و نورانی تصور کن... با یک شماره هوا را از طریق دهان به خارج برون! مثل حالت سوت... به تنفس فکر کن و نگذار افکار ذهن سطحی تو را درگیر کنند..
اگر در طول روز دوباره افکار به تو هجوم آوردند، تمرین تنفس به شیوه بالا را در هر حالتی که هستی انجام بده...
طی این تمرین ذهن سطحی تو خاموش خواهد شد...
-- فعلا فقط می خوام آروم باشی !
-- قرار بود روزانه یه ورزش هوازی انجام بدی... یا رقص/ یا پیاده روی / یا ایروبیک! هر کاری می کنی با هدفون! به مدت 30 دقیقه تمام
-- افکار منفی رو بهشون فرمان ایست بده! یک استاپ محکم بگو
-- یک روز در میون مراقبه بخشش رو انجام بده ... خودت رو رها کن و بگذار کسی که تو رو ازرده روی صندلی مقابلت بشینه... قبل از مراقبه بهش فکر نکن! قبل از مراقبه 3 بار تمرین تنفس کن... بعد شروع کن!
-- در مورد شوهرت معتقدم فعلا ذهنت رو در گیر نکن.... اما مطمئنم که ذهنت در گیر خواهد بود! پس یه کاری کن! ازش بپرس! قبلش تمرین تنفس کن... بعد ازش بپرس و حرفاش رو باور کن! بگو من با یک مشکل مواجه شدم و به تو اطمینان کامل دارم... اما می خوام بهم کامل توضیح بدی... تا آروم بشم! به چالش نکش و بعدش ازش تشکر کن
-- به نکات مثبتش بیشتر توجه کن! و بابت کارهای خوبش ازش تشکر کن!
-- توی جمع بهش توجه ویژه ای داشته باش
-- تفاوتهاش رو کشف کن! نکات مثبتش رو کشف کن! رفتارهاش رو کشف کن! مثلا وقتی داره فکر می کنه چجوری می شه! می خوام دونه دونه عواطفش رو شناسایی کنی/ چه چیزهایی خوشحالش می کنه و چه چیزهایی ناراحتش می کنه... کشفیاتت رو برام بنویس
-- پستهای قبلی رو بخون / سحرا جان! هیچکدوم اینها که می گم مسکن نیست! اگر خواستی بهت مسکن بدم... تا صبح دوام نداره!
-- فعلا پرونده جدایی شما شش ماه معلق خواهد بود! دیگه بهش فکر نکن!
از صمیم قلب ازت سپاسگزارم
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
sci برادر خوبم سلام از اينكه بهم راهكار ميديد و واسه تاپيكم وقت ميذاري واقعا" ازت ممنونم
تمام كارهاي كه گفتيد ادامه ميدم انجام دادنش رو .
با همسرم حتما" فردا صحبت ميكنم و ازش ميخوام برام توضيح بده
و راجع به كشفياتم سعي ميكنم خيلي خيلي دقيق شم البته در حال حاضر فكر ميكنم اين حالات رو خيلي خوب ميشناسم ولي بهتره دقيق شم تا پاسخ ام كاملا" صحيح باشه بعد براتون ميگم تا لطف كني و كمكم كني و از همين الانم عذر خواهي ميكنم اگه گاهي خيلي خسته و هيجاني ميشم و با نوع پستي كه ميزنم اعصاب همرو بهم ميريزم ولي واقعا" دارم سعي ميكنم و ميخوام به نتيجه برسم
من هر چندروز يكبار پست هاي قبل ميخونم و البته بعضي هاشونم پرينت گرفتم و تكرار ميكنم ولي حتما" بازم اينكار تكرار ميكنم
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
Odyssey of Love عالیه ولی من کاملشو نتونستم گیر بیارم .....:325:
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
موسيقي را از اينجا دانلود كنيد
Odyssey of Love
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
sci برادرم سلام
امشب از همسرم خواستم شام بريم بيرون
اخه هم ميخواستم بهش خبر كار پدا كردنم و قبوليم تو مصاحبرو بدم هم ازش راجع ب اسم تو موبايلش بپرسم
خلاصه بعد خبر اول بهش گفتم چون بهت خبلب اعتماد دارم و جاي سوالي برام ايجاد شده ميخوام بدونم خانم فلاني كيه خلاصه گفت كيه تاپرسيدم چرا اسمش به يه نام ديگه save شده اول سرخ شد و بعد خنديد گفت ميخواستم تو حساس نشي يه وقت راستش از حرفش شوك شدم گفتم اگه الان كه تو محيط كار من همه پرسنل مردن و 4 تا زن بيشتر اونم تو خط توليد بيشتر نيست يه وقت شماره يكي ازينارو با اسم يه دختر تو گوشيم save ببيني چه حالي ميشي ؟؟ بعد فقط سرش انداخت پايين گفت خوب شمارش دوباره با اسمش save ميكنم نميتونم پاك كنم چون باهاش كار ميكنم منم ديگه به توصيه شما ادامه ندادم ولي تا شب هي ميخنديد ميگفت با خانم فلاني اينجوري اونجوري راستش از حركتش بدم اومد بچه پررو با خنده شوخي ميخواد همه كاراش ماسمالي كنه:320::101:
راستي گفتي بگم چه چيزي خوشحالش ميكنه: از شلوغ شدن سر من خوشحال ميشه . از اينكه خيلي نازش بكشمم خوشحال ميشه . ازين كه مهم باشه . مدام تاييد بشه . ازين كه بابا بشه :199: . وقتي سر ميز شمع روشن كنم . هنوز بيشتر پيدا نكردم
ناراحت شدنم : ازين كه تاييد نشه . ازين كه يه خرابكاري انجام بده . از بي محلي من . ازين كه كاراش براش مرتب كنم يا خيلي بهش برسم .(غير مستقيم طبق پست هاي قبل انجام ميدم) . ازين كه مجبور بشه كار من انجام بده . از هرنوع خرابكاري من حتي اگه دست خودمم ببرم .
خوب حالا با اين داده ها چيكار ميشه كرد ؟؟ لطفا" اومدنش به خانوادم گوشه ذهنتون باشه يه راهكاري برام پيدا كنيد يه حرف خيلي تاثير گذار يه حركت ....
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خواهرخوبم...
چقدر خوب رفتار کردید...
دیدی داشتی اعصاب خودت رو خرد می کردی... با این کاری که کردی هم گفتی حواسم هست آقا! دست از پا خطا نکنی ها! هم شرمندش کردی با رفتارت... با اعتمادت! نمی خواسته ماسمالی کنه.. می خواسته مطمئنت کنه!
ازت می خوام از فردا شب، شبی 15 دقیقه، بعد از شام، بشینی و باهاش حرف بزنی و همدلی کنی باهاش...تاییدش کن! از فردا شب سر میز شام شمع روشن کن! برای بابا شدنش عجله نکن! عجله نکن!
شما وقتی بتونی احساسات شوهرت رو بشناسی موقعیتهاش رو پیدا می کنی.. مثلا می گی وقتی شمع سر میز باشه دوست داره! این یعنی شما یه موقعیت خوب رو پیدا کردی... احساساتش رو توجه کن و ببین اون احساسات ناشی از چه فکر یا افکاریه... و اون افکار تفسیر چه موقعیتهایی است؟ اون موقعیتها رو کنترل کن!!!
راستی برای ورزش نگفتی چه کار کردی؟ نکنه کاری نکردی؟
تمرینات یادت نره ..
سوالی داشتی بپرس...
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
برادر خوبم سلام
ازين كه با جواب هات كمك به بهبود و كنترل رابطم ميكني ازت ممنونم
اهاااااااان الان فهميدم بايد چجوري به احساساتش توجه كنم حتما" نتيجرو ميگم .
تمرين تنفس و بخشش هرروز و يكيشم يكروز در ميون دارم + اينكه اون اهنگم دانلود كردم . تمرن جديدمم شروع ميكنم به انجام فقط نبايد صحبت همون به سمت خاصي سوق بدم كه بعد يع مدت منجر بشه به كوتاه اومدن ازين لجبازي ؟؟
راجع به ورزشم راستش از 8 صبح تا 5 عصر كارخونم اونجام اينقدر ورزش فكري انجام ميدم :311: كه ديگه بيام خونه توان ورزش ندارم ولي سعي ميكنم خوابم منظم كنم بعد صبح ه نيم ساعت زودتر برم يه دور بزنم
راستي 2 تا مشكل خودم پيدا كردم
1- شبها تا صبح خوابم نميبره دوباره شب بعدم كه ميخوام بخوابم حالا با اينكه روز قبلش خوابم 2ساعت ماكزيمم بوده ولي باز 1 ساعت كه خوابم ميبره از خواب ميپرم دوباره تا صبح بيدارم
2- چندسال پيش تو يه بازه 7 ماهه من 4 نفر از نزديكاي فاميل از دست دادم بعداز اون گاهي يهو دچار تنگي نفس ميشدم و احساس ميكردم دارم بيهوش مي شم وقتي ميرفتم بيمارستان اكثرا" بهم ارامبخش ميزد خوب ميشدم تا اينكه يه دكتر خيلي باهام دعوا كرد و گفت ارامبخش مناسب سن تو نيست و ... خلاصه خودم تحقيق كردم ديدم دچار يه حمله هايي به نام حمله هاي وحشت ميشم يعني علايمم با اون خيلي ميخوند و سعي كردم تو اين موقعيت ها طبق گفته پزشك ذهنم معطوف كنم و بلند بلند حرف بزنم تا خوب شم اين حالت كنترل كردم ولي الان چندماهه اگه بخوايم از خونه دور شيم مثلا" مسافرت بريم نميدونم چه حسيه ولي همش استرس دارم يا وقتي ميرم كارخونه اگه برم كنار دستگاهها يهو دچار تپش قلب و تنگي نفس و ... ميشم اين حالتها واقعا" اذيتم ميكنه شما راهكاري ميدونيد واسش؟؟ نكنه دارم ديوونه ميشم :302:
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خواهرم
اگر فكر مي كني ورزش كردن وقت ازت مي گيره و خيلي هم خسته مي شي... سعي كن 20 دقيقه موسيقي گوش كني...
ببين الان هيچ كاري نبايد كني... لازم نيست اصلا فكر كني صحبتهاتون رو به چه سمتي سوق بدي... چيزي كه مهمه اينه كه بعد از يه مدتي اينكه لجبازي مي كنه و يا با خانواده شما رفت و آمد نمي كنه و بقيه مشكلات بصورت دائمي برطرف مي شه! ما دنبال حل مشكل به صورت پايدار هستيم نه دنبال يك جمله موثر كه ايشون رو برداره ببره خونه شما!
راستي بابا كارخونه... مبارك باشه! هميشه موفق باشي و سربلند...
اينكه شبها خوابت نمي بره واكنشت به استرس و اضطرابه.. چند شب سعي كن قبل از خواب حتما تمرين تنفس كني..
بعد يك كتاب شبك موقع خوابيدن بخون يا يك موسيقي در حدي كه خودت بشنوي پخش كن و تايم بده كه خودش خاموش بشه... (بعضي نرم افزارهاي موبايل كه با عنوان Sleepيا Relax هستند اين كار رو انجام مي دهند... ) هر چند تمرين تنفس رو اگر خوب انجام بدي تو همون تخت خواب با 5 نفس...راحت مي خوابي!
يك روش تنش تن آرامي يا همون ريلاكسيشن از هفته ديگه شروع مي كنيم... اين حالات برطرف مي شه
اين كه دچار تپش قلب مي شي در موقعيتهايي مثل دور از خونه و يا نزديك به يه اتفاق خاص... اگر همراه با تنگي نفس هست و درد در ناحيه قفسه سينه.. يعني احساس سنگيني مي كني و يا گاهي احساس گر گرفتگي.. توصيه مي كنم به يك متخصص قلب مراجعه كني و يه مشاوره بگيري
اما اگر اين علائم راندوم هست و همراه با درد و سنگيني نيست... صرفا واكنش به استرس و اضطرابه! همون مواقع با تمرين تنفسي كه به شما دادم با سه با تنفس در همون حالت حل مي شه...
از نوشيدن مايعات غفلت نكن... هوا خيلي گرمه!
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
برادرم سلام
تمرين هام دارم انجام ميدم . ولي خيلي جالب از وقتي كارم درست شده انگار همسرم 100 برابر دوستم داره !!!!!!
خيلي خوشحال شده !!!!
((راستي بابا كارخونه... مبارك باشه! هميشه موفق باشي و سربلند...)) خيلي ممنون :199: ولي كارخونرو كه نخريدم:199: مبارك صاحبش باشه من فقط مسول يكي از بخشام ( البته برا خودم خيلي مهم چون خيلي سخت بدستش اوردم:227:)
امشب يه اتفاقي افتاد : برادرم تماس گرفت گفت اگه موقعيتتون مناسب دوروز باهم بريم شمال منم به همسرم گفتم گفت باشه اگه ميخواي ميريم ولي خيلي حال ندارم حالا هرجور ميخواي البته برناممون بخاطر ترافيك جور نشد بهم خورد ولي فكر نمي كردم قبول كنه بياد ( البته با برادرم اينا مشكلي نداشت فقط با مامان بابام گير داره الان)
راستي امروز جاي 15 min نزديك 1 ساعت شنونده فعال بودم
يه سوال:
ميشه بهم بگي چرا همسرم وابسته نميشه؟؟يعني دل تنگ ميشه و ... ولي خيلي خوب ميتونه خودش كنترل كنه ؟؟ من چه جوري بايد بهش اعتماد كنم كه تو موقعيت هاي بحراني مثل گذشته بي خيال همه چي نميشه؟؟
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
sci برادر سلام
به نظرت اين طبيعيه ما غبر صحبت راجع به كار هيچ حرف ديگه اي باهم نداريم؟؟
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خواهرم سحرا،
فعلا خیلی هم خوبه و اصراری نداشته باشید که در رابطه با مسائل حساس و یا تنش زا صحبت کنید. فعلا دوست داریم شما دو نفر گفتگو رو به خوبی یاد بگیرید... می خواهیم حالا که نشسته اید و گفتگو می کنید این وضعیت رو در این هفته بهنر کنیم:
چند توصیه برای انکه شنونده خوبی باشید:
1. بسیار توجه کنید ( فعالیت اضافه نکنید/ به چشمان او نگاه کنید، زل نزنید/ دستانش را گاهی بگیرید/ وضعیت هماهنگ با او داشته باشید، اگر نشسته، بنشینید... ایستاده، بایستید)
2. به احساساتش و وضعیت بدنش و دستانش توجه کنید... بسیاری از احساسات از طریق زبان بدن به شما منتقل می شوند... به این احساسات نیاز داریم!
3. احساسات و افکارش را پیگیری کنید... کاوش کنید/ (عملا با این کاووش مناظر دیگری از بحث وارد موضوع می شود) مثلا در مورد پرواز خطرناکی صحبت می کند... اما نمی گوید چقدر خطر ناک بود! شما : خیلی بهت فشار اومد؟ شاید بگه : نه اصلا... با این چیزا به من فشار نمی اد! (اصلا مهم نیست جواب چیست! مهم اینه که شما دارید توجه می کنید)
4. به افکار و عقایدش اعتبار دهید. هم با زبان بدنتان هم با زبان و کلام. اعتبار دادن یعنی اینکه علاقه نشان می دهید، همراهش می شوید و احترام می گذارید... تجربه اش رو اهمیت می دهید حتی، حتی اگر موافقتی با او نداشته باشید... مثلا: چقدر پرواز مهمی بوده! چقدر تجربه با ارزشی بوده! توجه کن، شما تایید نمی کنید! شما موافقتی نمی کنید! شما اعتبار می دهید! آنچه مهمه اینه که نباید هیچ نیتی پشت این اعتبار بخشی باشه... مثلا بخواهید تغییرش بدهید و یا نظر خودتون رو بگید!
5. اطلاعات بخواهید.... بیشتر برام تعریف کن! نگفتی اون موقع تو کابین چی شد؟ اگر این کار رو می کردی خیلی خطرناک بود؟
6. حرفهایش رو خلاصه کنید و بهش برگردنید با بیان خودتون! چیزی کم و یا اضافه با سلیقه خودتون نکنید...
7.سوالهای بسته نپرسید و سوالهای باز بپرسید... سوالهای باز فرقشون با سوالهای بسته اینه که احتیاج به توضیحات بیشتری داره... مثلا: امروز کار خوب بود؟ (سوال بسته) امروز سر کار چه خبر بود؟ (سوال باز)
8. تفاسیر منفی نکنید
9. به سمت تشدید و بگو مگو نروید
10. گفتگو رو طولانی نکنید
- برای این هفته شما باید 2 درخواست موثر از همسرتون بکنید و جملات" من " استفاده کنید. فقط دو درخواست نه انتقاد!
درخواست موثر بدین ترتیب است که شما ابتدا 2 الی 3 نکته مثبت مربوط به درخواست که از خصوصیات مثبت شوهرتون هست رو عنوان می کنید: مثال : من خیلی بهت افتخار می کنم که می تونی مسئولیت های سنگین رو به عهده بگیری و همیشه می تونم روی تو حساب کنم... مثل اون روز... هیچ وقت بهت نگفتم اما احساس غرور کردم... می شه ازت بخوام ... درخواست شما!
درخواست شما باید شفاف باشه... به موقع گفته بشه و کوتاه باشه!
از جملات من استفاده کنید: "من خیلی بهت افتخار می کنم" بیانگر دقیق احساسات شماست... می شه هم گفت : این کار تو قابل افتخاره! (اما تاثیری نداره!) یا " می شه ازت بخوام" جمله " من " هست می شه جاش گفت: "می شه لطف کنی!" که اصلا تاثیر اولی رو نداره
- شما در این هفته پیش رو 2 بار ایشون رو کاملا تایید می کنید و بهشون می گید که بهشون افتخار می کنید! (2 بار فقط)
- شما 3 بار به طور صریح با استفاده از جملات "من" احساساتتون رو به ایشون می گید... مبهم گفتن و کنایه گفتن ممنوع
- تنوع در روابط زناشویی رو بی شک فراموش نکردید...
- تا هفته آینده آداب گفتگو رو تمرین کنید... فقط توجه داشته باشید شوهر شما دقیقا داره از شما الگو برداری می کنه و یاد می گیره... پس به هیچ وجه وارد تنش نشو و بحث های تنش زا و مهم رو می گذاریم برای هفته آینده...
- تمرینهای قبلی و توصیه های قبلی سر جاشه! گزارش کارهاتون رو برای اینکه یادتون نره بنویسید..
موفق باشید... هر سوالی داشتی بپرس!
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
sci برادر خوبم سلام
ممنون از راهنمايي هاي خوبت . حتما" اين هفته در كنار تمرين هاي قبل اين كارارو هم انجام ميدم وميام گزارشش رو مينويسم
اميدوارم از پسش خوب بر بيام :)
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام خوبی صحرا جان اوضاع خوبه تا کجا پیشرفت داشتی؟
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام
اينقدر اين چندروز خسته ميام خونه ديگه نا نداشتم بيام اينجا سر بزنم . ولي انگار هرچي من گرفتار ترم شوهرم خوشحل تره اين چند روز تمرين كردم روي نحوه حرف زدن و گوش دادن البته تمربن بخشش و تنفسم ميكنم ولي نه چندبار تو روز يكي دوبار تو روز .ولي يه چيزي بينمون بده ما غير تعريف از كار هيچ حرفي باهم نداريم مثل دوتا همكار باهم حرف ميزنيم .
نميدونم اصلا" بايد باهم چي بيگيم . با خانوادمم كه اشتي نكرده منم ديگه هيچي نمي گم ولي كلافم صبح سر كار شب خواب اين شده زندگي ما
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام صحرا جان
زمان بده به خودت و همسرت
امروز همکارم یه حرف خوب بهم می زد
بهم گفت ما از اول زندگیمون دلامون هی لایه لایه روش روسوب می گیره با هر بحث یه لایه به لایه ها اضافه میشه
حالا باید با زمان هم این لایه ها رو یکی یکی بر داریم
ادامه بده و بدون تو فقط نیستی که ان مشکلات رو داری من و شمیم و خیلی از بچه های این جا این مشکلاتو داریم
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
سلام
اينقدر اين چندروز خسته ميام خونه ديگه نا نداشتم بيام اينجا سر بزنم . ولي انگار هرچي من گرفتار ترم شوهرم خوشحل تره اين چند روز تمرين كردم روي نحوه حرف زدن و گوش دادن البته تمربن بخشش و تنفسم ميكنم ولي نه چندبار تو روز يكي دوبار تو روز .ولي يه چيزي بينمون بده ما غير تعريف از كار هيچ حرفي باهم نداريم مثل دوتا همكار باهم حرف ميزنيم .
نميدونم اصلا" بايد باهم چي بيگيم . با خانوادمم كه اشتي نكرده منم ديگه هيچي نمي گم ولي كلافم صبح سر كار شب خواب اين شده زندگي ما
از صمیم قلبم ازت سپاسگزارم
در مورد موضوعات حرف زدن عجله نکن...
هیچ فعالیت ورزشی نداری ها...
تو کارخونه مراقب خودت باش...هم جسمت و هم اعصاب و روانت
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
sci برادرم سلام
ممنون از توجه هميشگيت . فعاليت ورزشي اينقدر سركار بايد بالا پايين برم زياديم هم هست :( . بازم يه مشكل جديد !! چرا هرچي مربوط به من ميشه همسرم يادش ميره؟؟ مثلا" من ديروز وقت دندون پزشكي داشتم كاملا" هم ميدونست مرخصي كه نگرفت با من بياد هيچ ساعت 6عصر زنگ زده ميگه حالت خوبه اااا وقت دكتر راستي داشتي اصلا" يادم نبود !!!!!!!! تولدمم كه اصلا" يادش نبود .... خلاصه شب رفتم خونه باهاش سرسنگين بودم گفتم اگه واست مهم بودم اينقدر فراموش نميكردي چطور بقيه چيزا يادت نميره با طلبكاري گفت خوب بهت گفتم يادم رفت ديگه (انگار خيلي توضيحش قابل قبول بوده!!!!) بعدم اون باهام قهر كرد منم محل نذاشتم تا امروز زنگ زده سركار ميخواستم حالت بپرسم همين !!!!! كلا" مسالرو به روي خودشم نمياره . تا كم مياره قهر ميكنه بعد يكروزم مياد اشتي داستان قبل ميپيچونه :101: . چرا هيچ كاري واسه من نميكنه؟؟؟ انگار نه انگار منم هستم :97: .مثلا" اخر هفته همه ميرن مهموني ما عين اين بدبخت بيچاره ها كه كس كار ندارن كارمون شده خريد خونه رفتن. خلاصه اقا زحمت كشيدن گفتن باشه بيا بريم هايپراستار حالا كوبيديم از كجا رفتيم اونجا همين كه رفتيم تو شروع كرده غر زدن بيا برگرديم من تحمل اين شلوغي ندارم اين چه وضعي فقط اين كشور اينجوريه (حالا انگار ما تو ناف امريكا بدنيا اومديم يا ماهي 1 بار اونجاييم . خوب بايد از همين جاها خريد كنيم ديگه) خلاصه عين ديوونه ها يه بستني خورديم برگشتيم اومديم شهروند دم خونه پس خواست من كجا ميره؟ من ميخواستم اونجا خريد كنم يعني همه چي بايد اوني باشه كه اون ميخواد
################################################## ##############################################
اقليما خواهر گلم سلام
اخه لايه هاي زندگي ما هرروز داره محكم تر ميشه انگار قرار نيست حل شه هي كينه هام بيشتر ميشه . خيلي سعي ميكنم رو حرف زدنم گوش دادنم ولي طرف مقابلم زيادي داره خوشبحالش ميشه انگار فقط خواسته و احساس اون مهمه
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام صحرا جان لایه های زندگی همه ما همین طوریه و خیلی زیاد شده می دونی بد بختی از این جاست مه ماها هزاز تا چرت و پرت رو تو دوران تحصیلمون بهمون یاد می دن به جز یه کلمه درس زندگی بدش هزار بار شکست می خوریم هزار تا به حرمتی میشه تا یه چیزی یاد بگیریم
این خیلی خوبه که آشتی میکنه یعنی گردن گرفته مقصره این که زنگ زده یعنی معذرت می خوام به خدا مردا هیچ وقت مستقیم کار بدشونو گردن نمی گیرند
سعی کن همون شهروندم بهت خوش بگذره به این فکر نکن که فلان جا نیستی به این فکر کن الان شهروندی و باید این جا بهتون خوش بگذره منم هر وقت هایپر استار میریم همسرم از شلوغی اونجا کلافه میشه اون تحمل میکنه و زیاد به روی خودش نمی اره ولی اخرش غر میزنه
استانه تحمل هر کسی فرق میکنه
یه کم سعی کن درکش کنی یه کم بالاتر از اون چیزی که هستی درک کنی شمیم یه حرف خوبی بهم زد اون می گفت سعی کن گاهی فقط به عنوان یه آدم به همسرت نگاه کنی نه یه همسر که باید هوای تو رو داشته باشه
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
خواهرم سحرا،
ببين كار، كاره، ورزش،ورزشه! وقتي كار مي كني كه نمي توني هدفون بذاري ؟ مي توني؟؟ ضمنا، من نمي خوام كه فعاليت داشته باشي و انرژيت رو بگيريم... بيش فعال كه نيستي! مي خوام روي آرامش ذهنيت كار كنم... فقط فعلا هدفم همينه!
مشكلي كه مطرح كردي اصلا هم جديد نيست! از اولش تقريبا اين مشكل اساسي وجود داشته و داره... سعي مي كنيم با شناخت و خود آگاهي اين مشكل رو حل كنيم... چون اين مشكل دو بعد داره يعمي يك بعد تربيتي و يك بعد شخصيتي... بعد تربيتي اون رو مي تونيم تغيير بديم اما بعد شخصيتيش رو شايد مجبور بشيم بپذيريم! پس انتظا نداريم كه بعد از انجام كليه مهارتها، اگر شما چيزي رو به ايشون گفتيد ايشون كاملا يادشون بمونه! و البته اين فراموشي به منزله دوست نداشتن و اهميت ندادن به شما نبوده و نيست! اگر دقت كني مي بيني كه گفتم دو بعد تربيتي و شخصيتي... نگفتم دوستت نداره يادش مي ره! در واقع اون دوست نداره فراوش كنه! اما نوع طبقه بندي ذهني اون به اين شكله... بانويي بود به نام مريم ( نام اختصاري) ايشون هم با سينا(شوهرش) اين مشكل رو داشت... سينا برنامه هاي مريم يادش نمي موند...مي گفت ميام دنبالت، بعد همون موقع قرار هم گذشاته بود با دوستش مي رفتن استخر! نه حتي سر كار و يادش مي رفت! مريم هم به قول خودش مي ريخت تو خودش! سينا معتقد بود كه نمي خواد اينكار رو بكنه... مريم شروع كرد به انجام دقيق مهارتها! دو سال طول كشيد! امروز اگر مريم بگه فلان ساعت مهموني بايد برم، سينا تو سازمان ملل جلسه داشته باشه! مريم رو يادش نمي ره!
پس صبر و مايوس نشدن مهمترين مهارتها و كليد طلايي كار شماست
خطاهاي مهارتي داشتي مثلا نوشتي: " گفتم اگه واست مهم بودم اينقدر فراموش نميكردي "
خب اين نوع صحبت و گفتگو اصلا حرفه اي نيست!
شما بايد درخواستت رو مطرح مي كردي(لطفا دقت كن اين به هيچ وجه به معني سكوت كردن،قيافه گرفتن،سر سنگين بودن و ... نيست) صريحا درخواست رو مطرح كردن بطوريكه تاثير گذار باشد مطلب ديگري است!
زمان گفتگو بسيار مهمه! شيوه گفتگو بسيار مهمه! مكانش هم خيلي مهمه! (يعنتي حتما در خلوت باشه)
زمانش مهمه كه شخصي كه مورد انتقاد يا درخواست قرار مي گيره، حتما سر حال باشه...
از جملات " من " استفاده كنيم حتما
قبلش حتما همدلي مي كنيم... نكات مثبت رو مي گيم!
براي بيان درخواست ، از الگوي XYZ استفاده كنيم...
وقتي در موقعيت X، عمل Y رو انجام داديد، احساس Z كردم...
امروز وقتي نوبت دندان پزشكي داشتم، اگر يادت مي بود ، احساس فوق العاده اي داشتم!
گاهي لازمه پيامدهاي بودنش رو هم بگيد:
اگر مي اومدي ... چنين و چنان بود!
فكر مي كني وقتي اينجوري گفتي اون در جوابت چي مي گه ... هيچي ! خلع صلاحه
اما وقتي وارد بگو مگو مي شي كم مياري... معمولا همه زنها اينطوري هستند! نمي تونن وارد بگو مگو بشوند!
زياد نبايد طولاني كنيم بحث رو... درخواست رو تمام مي كنيم!
- مي خوام دو در خواست موثر از همسرت بكني و نتيجه اش رو بنويسي...
- يك روش تن آرامي ميذارم كه استرس هاي محيطي رو كنترل كني و بتوني در كنار تمرين تنفس انجامش بدي...
وضعيت قلبت چطوره؟
- مراقبه بخشش رو به حداقل برسون
- مي خوايم از روشهاي انگيزشي استفاده كنيم تا بتونيم شوهرت رو براي كارهايي كه برايت انجام مي ده تشويق كنيم. براي اينكار شما براي كارهايي كه انجام مي ده ازش تشكر كن و سعي كن نكاتي رو كه بهشون توجهي نداشته اما كشف كردي يك نكته اش رو بهش بگي! بيشتر نگو! مثلا چند تا نكته مثبت رو ديدي... يكيش رو بگو! و بهش بگو چقدر كارش برات مهم بوده! براي بيان اين اهميت از جملات "من" استفاده كن... نگو : خيلي كارت مهم بود!
بگو( الگوي XYZ ) : وقتي امروز وقت دندان پزشكي داشتم، يادت مونده بود، برام خيلي اهميت داشت و احساس خيلي خوبي داشتم! ازت ممنونم!
1 بار بابت يك كار مهمي ( يا حتي نيمه مهم) كه برات انجام داد بهش بگو بهت افتخار مي كنم! مثلا بهت افتخار مي كنم! تو خيلي مهربوني!!! يا بهت افتخار مي كنم! تو خيلي مسئوليت پذيري... فكر مي كنم مي تونم هميشه روت حساب كنم!
- نمي دونم تو روابط زناشوييتون اوضاع چطوره!؟ اما به نظر نمي رسه راضي باشين! نذار خستگي كارت تو اين روابط تاثير بذاره... زمانش رو به دير وقت نندازيد! حتما شمع روشن كن/ موسيقي بذار (حتي با موبايلت! اديسه عشق رو بذار) حتما خوشبو كننده بزن تو اطاق/ چراغها رو خاموش كن/ صداش كن بياد )
- تمرينهاي تنفس و تنش تن آامي رو به شوهرت ياد بده...
- روش تنش تن آرامي براي استرسهاي محيطي كه داري:
موسيقي رو پخش كن... روي زمين به آرامي دارز بكش... يا روي صندلي راحتي بشين بطوريكه پشتت كاملا تكيه بده!
چشمانت رو ببند و 4 بار تمرين تنفس كن... بسيار آرام!
عضلاتت رو كاملا طي تمرين تنفس رها كن و شل كن!
در روش آرام سازی بدون ایجاد تنش، شما به تک تک عضلات خود فرمان “آرام باش” می دهید.
هیچ وقت بدن رو يعه دفعه شل نمی کنیم؛ این کار، کم تأثیر و تا حدی نادرست است. ذهن ما فرمانهای کلی را قبول نمي كنه كه بگيم شل شو!!! مغز ما مي تونه فرمانهاي جزئي رو بپذيره و اجرا كنه!
خب حالا مي ريم سراغ فرمانهاي جزئي به ترتيب انجام مي دهيم... اين ترتيب مهمه! ( مي تونيد تو اين روش از شوهرتون هم كمك بگيريد... ايشون مي تونه اين متن رو آرام براي شما بخونه)
1. پای راست خود را از انگشتان تا کمر در ذهن خود مجسم کنید. آن را احساس کنید.. انرا منقبض كنيد تا جائيكه ممكن است آنرا منقبض كنيد! چند ثانيه نگاه داريد... انقباض رو احساس كنيد و فرمان شل شدن بدهید: “پای راست من، راحت و آرام شو.” هر جا که انقباض و تنشی احساس می کنید به طور ارادی آن را شل کنید و بگوييد : “پای راست من لحظه به لحظه شل تر و آرامتر می شود.” اکنون انبساط و شل بودن و آرام بودن را در پای راست خود حس کنید.
2. پای چپ خود را به همان صورت مجسم و احساس کنید. انرا منقبض كنيد تا جائيكه ممكن است آنرا منقبض كنيد! چند ثانيه نگاه داريد... انقباض رو احساس كنيد رهاشون كنيد/ فرمان دهید: ” پای چپ من راحت و آرام شو.” به طورارادی پای چپ خود را شل تر و شل تر کنید و به خود تلقین کنید که لحظه به لحظه چنین می شود. پای چپ ِ آرام شده و شل شده ی خود را احساس کنید.
3. اکنون هر دو پایتان در نهایت آسودگی است. ذهن خود را متوجه دست راست خود کنید. از انگشتان تا شانه را در ذهن خود ببینید انرا منقبض كنيد تا جائيكه ممكن است آنرا منقبض كنيد! چند ثانيه نگاه داريد... انقباض رو احساس كنيد رهاشون كنيد/ و فرمان دهید: “دست راست من منبسط و آرام شو.” دست راست خود را شل کنید و به خود بگویید که لحظه به لحظه شل و شل تر می شود. شايد در اين حالت اگر نشسته باشيد دستتون كاملا حالت آويزون پيدا كنه
4. حالا دست چپ خود را به همان صورت مجسم کنید انرا منقبض كنيد تا جائيكه ممكن است آنرا منقبض كنيد! چند ثانيه نگاه داريد... انقباض رو احساس كنيد و فرمان دهید: “دست چپ من راحت و آرام شو.” ببینید که دست چپ شما هر لحظه آرام ترو رها تر می شود. اين رهايي رو احساس كنيد!
5. حالا عضلات شکم، پهلوه رو مجسم کنید .. عضلات شكمتون رو سفت كنيد و منقبض كنيد! انقباض و تنش رو در اونها احساس كنيد! رهاشون كنيد/ فرمان دهید: “عضلات شکم ، آرام و رها شوید.” به خود بگوئيد که عضلات شکم شما هر لحظه شل و آرام می شوند و به طور ارادی عضلات شکم و پشت شما هر لحظه شل و آرام می شوند و به طور ارادی عضلات شکم خود را شل کنید.
6. حالا نوبت به عضلات سینه و پشت کتفها می رسد. دو شانه رو به عقب برانيد... تا كتفهاتون به هم نزديك بشه... انقباض رو احساس كنيد... رهاشون كنيد و فرمان دهيد: عضلات سينه و پشت من آزاد شو... و رها! مجسم کنید و فرمان ذهنی بدهید و شل کنید،كاملا رها كنيد
7. عضلات شانه رومنقبش كنيد و تا جائيكه ممكن است دو شانه را به بالا برانيد و به سر نزديك كنيد... انقباض رو احساس كنيد... رهاشون كنيد/ و فرمان بدهيد:آزاد و رها شو! منبسط و آرام شو... آزادي عضله رو احساس كنيد!
8. اکنون که بدن شما از گردن به پایین، کاملاً شل و راحت است به عضلات صورت خود فکر کنید. عضلات صورت، بسیار مهم هستند. آنها رو منقبض كنيد و حالت اخم به خود بگيريد... چشمان رو بهم فشار دهيد... انقباض رو در عضلات صورتتون احساس كنيد... رهاشون كنيد به خود فرمان دهید: “عضلات صورت من شل، راحت و افتاده شوید.” پیشانی را بیندازید. ابروها افتاده باشد. به ویژه دور چشمها را راحت کنید. گونه ها را افتاده و شل کنید و فک پایین را کاملاً شل کنید. به خود بگوييد که عضلات شما هر لحظه شل تر و آرامتر می شوند.
9. آرامش را در پوست سر و ذهن خود گسترش دهید. احساس گستردگی، خلأ و انبساط را در ذهن خود به وجود آورید. در این وضعیت، چند دقیقه بمانید. به هیچ چیز به جز آرامش جسمتان فکر نکنید. این بی فکری و خلأ، توانایی تمرکز حواس شما را پس از این به شکل چشمگیری افزایش می دهد.
در آغوش يكديگر، سربلند و موفق باشيد.
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
برادر خوبم سلام
ممنون از پاسخ های خوبت . حتما" این تمرین به تمرین هام اضافه میکنم . و از همسرمم میخوام که انجام بده . قبول دارم نحوه صحبتم حرفه ای نبوده ولی واقعا" گاهی شرایط بهم فشار میاره این که زیر بار رفتارهای اشتباهش نمیره و حق به جانب عصبیم میکنه یعنی بهم میگه میدونم دوست داری باهات بیام ولی وقت ندارم از طرفی ام میدونم هیچ مساله ای برات رخ نمیده و مطمینم به دکتری که میری پس توام با خیال راحت برو حالا قانع کردن این ادم چه جوری باید باشه ؟؟؟!!!!! بعدم که فرداش تا 6 عصر کلا" یادش رفت زنگ بزنه ببینه رفتم حالم خوب یا نه حالا شما بودی به این ادم میخندیدی ناراحتم نمیشدی ؟؟ . وضع قلبم خیلی بهتره برخلاف اینکه اوایل تو محیط کار بهم فشار میومد الان خیلی راحتم و حالم خوبه خوبه . راجع روابط زناشویی هم اینقدر جفتمون خسته میایم که حتی حال شام خوردنم نداریم البته من اگر اون offer بده مشکلی ندارم قبول میکنم ولی خودش نمیخواد و میگه خستم و فقط تو تعطیلات راغب هست البته تمام شرایطی که گفتید فراهم میکنم از میوه گذاشتن تا شمع و موسیقی و ... و البته از رابطم هم راضیم ولی از اینکه فقط روزهای خاصی هست بدم میاد .
بازم ممنون از راهنمایی هات حتما" انجام میدم
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام
بعد يك هفته اومدم بگم حتي يه درخواست موثرم نتونستم داشته باشم چه برسه به 2 تا درخواست ؟ اصلا" نميدونم بايد چه درخواستي داشته باشم لطفا" راهنماييم كنيد
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام سحرا،
از کارهایی که انجام دادی بگو... گفتگو ها رو انجام می دید هر شب؟ پستهای قبلی رو بخون و بگو چه کردی تا بتونیم با نور بیشتری جلو بریم..
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام
اميدوارم خوب باشيد
راستش اصلا" خوب پيش نميره . 1 هفتس باهم قهريم . نميدونم چمه اعصابم خيلي بهم ريختس . هفته پيش پدر بزرگ همسرم تماس گرفت باهام كه خيلي دلم برات تنگ شده و دوست دارم و اينا بعد پرسيد سركار ميري منم گفتم اره دوروز بعد همسرم اومده ميگه اگه يه چيزي ميگي به كسي به منم بگو بدونم مامانم ازم پرسيده صحرا سركار ميره منم يهو موندم !!!! زشت بهش نگفتم . منم گفتم مگه من هركاري ميكنم بايد به مادرت توضيح بديم بدم من فقط كارم عوض كردم قبلا" هم كار مي كردم بعدم مگه اونا هرجا هستن و ميرن من ميدونم ؟؟؟؟ من با اونا ارتباطي ندارم. بد داد و بيداد كرده اره اصلا" تو رواني تو مريضي منم فقط گفتم احترامت دست خودت باشه ازون شبم باهام قهره البته واسه كاراش خوب بلده تل بزنه سوال كنه !!!هر شبم نميدونم تا 10 11 ميره پيش مامانش اينا مياد خونه شام ميخوره !!!! اين جناب كه وقت نداره با من يه دندون پزشكي بياد وقت داره با بره دانشگاه خواهرش دنبال كاراش!!!!! . البته قبل از اين كه قهر كنيمم بازم اصلا" نه ميدونستم ازش چي بخوام نه ميتونستم درخواستي كنم . بدجوري فكر دوست گذشتم تو مخم زده اخه اين فقط شده يه اسم تو شناسنامم انگار هيچي بينمون نيست دل من به چيش خوشه نميدونم والا اون كه دوستم بود نقشش خيلي پررنگ تر از اين بود . واقعا" انگار منم تو زندگيش يه مزاحمم انگار وجود ندارم من از صبح تا 7 و 8 واقعا" فراموشش ميكنم شبام دوست ندارم بيام خونه ازين محيط متنفرم اينقدر شبا تمرين تنفس و مراقبه مميكنم كه فقط بخوابم كه صبح برم دلم نميخواست زندگيم اينقدر پر تنش باشه ولي واقعا" مثل ادمميزاد نميشه چي كار كنم؟؟؟ ببخشيد خيلي دلم گرفته بود خيلي حرف زدم
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام صحرا
يه چيزي بهت بگم كه برقراري ارتباط گذشته ساده تر از ساختن رابطه كنوني نيست...در واقع اگر بخواي به همين روند ادامه بدي ارتباط با هركسي سخت مي شه! من نمي خوام بگم كه شوهرت اصلا مقصر نيست و بيام همه تقصير ها رو گردن تو بندازم... اما سعي كن رابطه ات رو تصحيح كني... پستهاي قبلي رو بخون! مشكلات رو براي خودت تعريف كن و باهاشون مواجه شو!
اميدوارم با خوندن پستهاي قبلي و اصلاح روش به نتيجه قابل ملاحظه اي برسي
سوالي بود بپرس..
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
سلام . فكر كنم نا اميدتون كردم
من واقعا" به حرفهاتون عمل كردم پست هاي قبل و پرينت گرفتم بارها خوندم و دودسته مطلب توش بود 1 كارهايي واسه به دست اوردن ارامش خودم كه انجام ميدم و كارهايي در رابطه با نحوه ايجاد ارتباط صحيح و گفتگوي موثر كه سعيم تو انجام درست اونام كردم ولي هرچي من ميرم جلوتر اون خودش عقب ميكشه حتي تحمل نداره از گل بهش كمتر بگم قهر ميكنه بايد منت كشيم بكنم بخدا خستم ميكنه ازين رابطه فرسايشي متنفرم همش تو استرس و فشارم بخدا نمي دونم چيكار كنم تورو خدا پيچيده حرف نزنيد اگه ايراد از من رك و راست مستقيم ايرداتم بگيد اگه از از اون بگيد چيكار كنم
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
صحرا جان،
ایراد از کسی نیست... شما یکسری مهارت رو یاد گرفتید... و اونها رو زمزمه کردید... اما هنوز عملی نکرده اید...
خب اولین چیزی که لازمه و می شه کاری انجام داد یک زمینه آرومه... شما هنوز اون رو فراهم نکردید یعنی روی آرامش خودت کاری نکردی... هنوز هم رفتارهای هیجانی داری! کمی آرام باش...
پس
- بصورت ویژه تمرین تنفس کنید... روزی دو بار برای شما کافیست
- الزاما ایشون رو تایید کنید و باهاشون حرف بزنید! چطوری بگم... شوهرت رفتار جرات مندانه ای نداره! مشکل داره... ازت آرامش باید بگیره! جذب طرفی می شه که اون رو در وهله اول تایید می کنه!!! اگر تو باشی، تو! اگر نباشی، یکی دیگه!!!!
- تماسهای تلفنی انجام شد؟ لطفا انجام بشه...
- با شوهرت در روز چقدر حرف می زنی؟ سر ساعت خاص... بدون موضوع تنش زا..یک بار در روز
- رفتار جرات مندانه رو اگر تمرین نکنی... سخت می شه اوضاع! اما الان کاری نداریم بهش... اما قهر یعنی انفعال محض!! یعنی من حرفم رو نمی زنم... یعنی راههای ارتباطیم رو می بندم!!! کسی هم با من حرف نزنه!!
- محیط کار رو طوری مدیریت کن که بیش از حد خسته نشی! کارهای سنگین رو صبحها انجام بده و کارهای سبک رو بعد از ظهر ها... به هیچ وجه درگیری فیزیکی که موجب خستگی جسمی می شه برای بعد از ظهر برنامه ریزی نکن... تو وقت نهار حتما یه جای خلوت گیر بیار برای ریلکسشن و تمرین تنفس...
- رابطه زناشویی رو گذاشتی برای آخر هفته؟؟؟ چرا؟
- روزی بیست دقیقه ورزش رو هم که وقت نداری... صبحها زودتر پاشو...
- این هفته فقط آرامش شما! فقط آرامش شما!!!
هیچ کار دیگه ای نکن...فقط آرامش خودت...
- عرقیات گیاهی استفاده کن
- قرص جوشان آهن بخور فعلا روزانه یک قرص بعد از شام قبل از خواب / یا ففول..
- دوش نمک رو بهت توصیه اکید می کنم! 2 بار در هفته
- هر شب 5 تا 7 دقیقه روی پوست صورتت وقت بذار... برای خودت یه خورده ارزش قائل شو!
سوالی داشتی بپرس
-
RE: با يه همسر بى تفاوت چه كنم
این تاپیک به علت طولانی شدن قفل می گردد
sahra100 عزیز
بهتره به راهنمائیهایی که دوستان داشته اند بیشتر توجه کنید و تا آنها را کاربردی نکرده اید از باز کردن تاپیک جدید خود داری کنید . بعد از کاربردی کردن آنها و صرف وقت کافی در این راه ، می توانید نتیجه را طی تاپیکی اعلام کرده و در صورت نیاز ضروری به راهنمایی جدید دوستان را دعوت به راهنمایی کنید .
موفق باشید