-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
از خوشحالی شما ما هم مسرور میشیم
و خدا رو شکر میکنیم
شیرینی من یه نفر که همین آموخته هایی هست که از تجربه شما داشتم و خواهم داشت
از صبر شما لذت میبرم و سعی میکم خیلی جاها مثل شما باشم
خوشحال میشم در تکامل من (رسیدن به هدف اولیه م که هدایت خودمه) از نظر شما هم بهره ببرم در تاپیک زیر
http://www.hamdardi.net/thread-14367-post-131445.html
به خصوص پست 38 و 39
سارا جونم مثل همیشه به تو و حرفای پر از انرژی و راهکارهای عالیت هم احتیاج دارما
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
با تشکر از همه دوستان گرامی ام:72:
دوستان به نظرتون آیا بحث و تبادل نظر حضوری در مورد ازدواج ( مورد خاص بنده ) تا چه حدی میتونه در شناخت متقابلمون قابلیت اتکا داشته باشه ؟
آیا برخورد و مراودات و افت و خیز و موارد مشابه، در شناخت متقابل لزوما باید تجربه بشه ؟
یا............
چه پیشنهاداتی در این رابطه ( شناخت قبل از ازدواج ) دارین ؟
دوستان ،ممنون میشم اگه وقت بذارین و نظرتون رو ارائه بدین .:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
سلام برادر عزیز:
اول از همه تبریک منو به خاطر اینکه بسیار با صبوری و خویشتن داری مسیر را دارید طی می کنید پذیرا باشید..
و بسیار خوشحالم که خانواده فهیمی دارید که این چنین به خواسته های محترمانه پسر خودشان جواب منطقی می دهند..قبل از پاسخ به سوال بالا میشه بفرمایید بالاخره با پدر شیوا خانم تماس حاصل شد؟ایا خواستگاری اولیه انجام شد یا نه؟:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
ساراجان ، خواهرم
درست به مانند یه خواهر مهربون ، احساساتی ، با انگیزه ، مصمم ، کاربلد و باتجربه ، در لحظه لحظه مراحل سرنوشت ساز زندگیم ، در کنارم بودی و با نشان دادن راه از بیراهه ، بنده رو در طی سلسله مراتب پر پیچ و خم پیش روم کمک کردی . یقین بدونین که تا آخر عمرم ، خودمو مدیون شما و سایر دوستان ( ستایش عزیز ، لیلی گرامی ، گل بیرنگ ، همیشه تنها ، تسوکه و .......... ) خواهم دونست .
ودرادامه : راستش پدرم با پدر شیوا روز شنبه 11/10/89 صحبت کرد و ......... قرار شده قدم اول برداشته بشه و از هم شناخت کسب کنیم و .....
پدر شیوا نظر پدرم رو درباره نحوه آشنایی خواسته بودن که پدرم پیشنهاد دادن که من بعنوان معلم خصوصی برم خونشون و با هم در زمینه دونستن نظرات هم در مورد مسائل مختلف ( ازدواج ) بحث و گفتگوهایی رو طی چند جلسه داشته باشیم و ......
قراره در این راستا اقدام کنم و .......... که فعلا بنده با مطالعه مقالات بخش خواستگاری و شناخت و ...... اطلاعاتم رو بروز می کنم و........ تا دست پر برم و......
اگه سوال دیگه ای داشته باشین و گفته هام شفاف نیست ، بفرمایین تا بیشتر توضیح بدم .
بازم ممنوم .:72::72::72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
معلم خصوصی؟ معلم کی بشین؟چرا؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
واقعیتش اینه که شیوا خانم اینا حدود 4 سال قبل (سال 85 - 86 )به محله ما اومدن ( اجاره نشین بودن )( که منم در همون موقع ها بود که جرقه های اولیه در ذهنم بوجود اومد و .... ).
در سال 87 که از محلمون رفتن به کوی همجوار کوی ما ( که حدود 1000 متر فاصله داره به خونه ما ) ، اون موقع بود که من متوجه شدم یه خونه 5 طبقه ساختن و نقل مکان کردن به اونجا .
الان هم خودشون طبقه 5 هستن و بقیه رو اجاره دادن ، ولی در طبقه 2 شون یکی از فامیل هاشون ساکن هستن و .....
پدرم هم بدلیل اینکه این موضوع آشنایی و کسب شناخت بنده و شیوا خانم فعلا محرمانه بمونه ،این پیشنهاد رو ( رفتن من بعنوان معلم خصوصی به خونه اونا - تا اگه احیانا به هنگام رفت و آمد من ، از آشنا هاشون من رو دیدن ، عنوان کنن که معلمه شیواست و.....)( قرار شده از خونواده منم فعلا من و پدر و مادرم فقط اطلاع داشته باشن ) تو اون ملاقاتش بطور کاملا اتفاقی داده و پدر ایشون هم نظرشون موافق بوده و .......
واما سوال اصلی بنده :
چه پیشنهاداتی در این رابطه ( شناخت قبل از ازدواج ) دارین ؟
:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
من کما کان منتظر نظرات دوستان هستم.
آیا صرفا مذاکره و گفتگوی حضوری ( طی 4 - 5 جلسه ) میتونه منعکس کننده تمام ابعاد شخصیتی انسان باشه ، یا واسه شناخت ، لزوما باید برخورد فیزیکی و مراوده و ....... اتفاق بیفته ؟؟؟؟؟؟(البته من از ایشون و خانوادش شناخت کلی (مثبت) دارم . )
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
به نظر من صد در صد لازمه و البته صد در صد هم کافی نیست.
خیلی چیزا رو میشه از صحبت کردن با طرف بهشون پی برد و بسیاری ازموارد رو هم تا زیر یه سقف با کسی زندگی نکنی متوجه نمیشی.
بنابراین تا جایی که میتونی باید شناختتو به حداکثر ممکن برسونی و از اون به بعد دیگه به خدا بسپاری.
به قول مامانم همیشه بهم میگفت قبل از ازدواج چشاتو باز کن و بعد از اون ببند.
البته برادر خوبم میدونم که خودت اینارو بهتر از من میدونی ناراحت نشی ازم، ولی ازت یه خواسته دارم چون شما نسبت به ایشون خیلی علاقه داری یادت باشه تو شناختت و دیدت تاثیر نذاره و منطقی باشی و احساسی برخورد نکنی. کلا منظورم اینه واقع نگر باشی.
وای بعضی وقتا چه سخته گفتن منظور :311:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
از مشاور کمک بگیرید ، نتیجه مطمئن تر خواهد بود .
مراودات خانوادگی هم میتونه کمک کننده باشه ، در صحبت هم بستگی داره چطور صحبت کنید
لینکهای زیر را برای طرح سئوالات و .... جهت شناخت بیشتر را توصیه به مطالعه دارم
http://www.hamdardi.net/thread-7099-post-74875.html
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=412
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=145
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=152
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=153
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=154
http://www.hamdardi.net/thread-8080.html
http://www.hamdardi.net/post-85975.html#pid85975
موفق باشید
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
تبریک میگم لارج عزیز
تبریک میگم که تا به این مرحله رسیدین و ادامه مراحل رو هم میخواهید با درایتتون پیش ببرید
احسنت
فرشته عزیز بهترین تاپیک ها رو معرفی کردن
من خودم دانش آموز ایم مدرسه ام و از دوستان درس یاد میگیرم
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
سلام مجدد:
خب برادر خوبم شما لطف دارید ..ما سیستممون این جوریه ..یه بار دعوا می کنیم:160: یه بار تبریک می گیم...:311:
در راستای پاسخ شما..خواندن لینک های معرفی شده بسیار برای شما مفید خواهد بود..من هم چون تجربه 4 ماه شناخت پیش از ازدواج رو دارم تا نامزد کردم به شما تاکید می کنم که این مرحله بسیار بسیار مهم هست..
ببینید دوست عزیز من قبول دارم شما شیوا خانم را دوست دارید همه ما که ازدواج کرده ایم طرف مقابل خود را دوست داریم و گاها خیلی زیاد ..ولی چیزی که باید در کل این مسیر به اون دقت کنید یک چیزه و اون اینکه به هیچ عنوان به خاطر اینکه ذهنیت مثبتی به ایشان دارید یا تحقیقاتتون خوب بوده خودتان را راضی به هیچ چیز نکنید..هیچ چیز..
این مرحله مهمترین مرحله برای ازدواج هست و به قول دوستمون از این مرحله که گذشتی حاصل یک عمر زندگی رقم می خوره ..پس خیلی با دقت رفتار کن..
اصلا هول نشو و دست پاچه نشو..فکر نکن چون به شما اجازه صحبت داده شده همه چیز تمامه..اصلا و ابدا این چنین نیست و نخواهد بود..پس منتظر جواب چه مثبت و چه منفی باش..با طرف مقابل هم مطرح کن این زمان زمانه شناخته و 50 -50 هست ..یعنی چه من و چه شما بعد از ذوره شناخت اجازه داریم یا بگوییم بله یا بگوییم خیر...
که خدای نکرده مثلا شما 3 ماه نری و بیای بعد بگی نه اونها طلبکار بشن..
از ابتدا دوست من مدت زمان شناخت را هم برای خانم هم خودت با توافق طرفین و خانواده ها معلوم کن که بدانید با برنامه ریزی چگونه پیش بروید..
هرگز و هرگز ان چیزی که نیستی را به نمایش نذار..افکار خودتون رو در هر موردی واضح و روشن بگو و از ایشان هم بخواه که بیان کنه..اصلا سکوت نکن نه خودت نه ایشان و نظرات خودتان را در کمال احترام و منطق با هم مطرح کنید تا ببینید ایا باهم همخوانی دارید یا نه..
دوست من اصلا کلی گویی نکن...فکر نکن چون مثلا پدر و مادرش خوبن پس دختر هم مثل آنهاست..کم نیستند دخترانی که مثلا به خواست پدر چادر می زنند ولی عمیقا خواهان آن نیستند و بعد ازدواج چهره دیگری نشان می دهند پس عمق اعتقادات و علایق و افکارشو جستجو کن نه ظاهر اون رو..
صحبت در منزل جای خود ولی به هیچ عنوان حرف فایده نداره..به عمل کار برآید دوست من نه با حرف..تا شما و ایشان در موقعیت های حساس اجتماعی قرار نگیرید عملا ثابت نمیشه ..مثلا شما می گید من اصلا عصبانی نمیشم این خیلی خوبه ولی باهم میرید بیرون یکی مثلا میگم بهتون تنه میزنه شما یقه اونو می گیرید..این یعنی شناخت عملی...چون همه انسان ها بلدند زیبا حرف بزنند ....مهم اینه چقدر به اون حرف های زیبا عمل می کنند..
اگر دیدید همه چیز بین شما بدون کوچکترین تضادی در حال انجام هست دو چیز محتمله:
1:یا واقعا تفاهم دارید..
2:یا یک طرف داره خودشو تطبیق میده و حرف دلشو نمی زنه...از ترس از دست دادن طرف مقابل..پس مواظب این مورد دوم باش که همین مورد تطبیق پیرو احساس خانمان براندازه در آینده..
برادر خوبم با پست های شما اعتقادات شما را فهمیدم فقط خواهرانه جهت تاکید می گم..برادر خوبم برای خانم های خوب با خانواده های خوب..طرز نگاه شما..طرز برخورد شما..حفظ حریم ها بسیار مهمه ..می دونم خودتان رعایت می کنید ولی خواهش می کنم خط قرمزها رو رعایت کنید و حتی در مورد خط قرمزهای زندگی با ایشان جدی صحبت کنید ببینید حدود خط قرمز هرکدام شما کجاست...( ببخشید گفتم از روی خواهری بود..)
در رابطه با هرچیزی که به ذهنتون میرسه با هم صحبت کنید و عملی بسنجید...
سعی کنید خلق و خوی اونو کامل درک کنید و ببینید آیا دوست دارید...هیچ چیز را تحمل نکنید اگر چیزی خلاف میلتان بود نترسید با احترام و گفتگو نظرات خود را بیان کنید نظرات او را جویا شوید و دلیل و منطق بخواهید و بشنوید و صلاح را بگیرید ..راضی کردن خود در این مرحله ممنوع است...فعلا مثل یک کارآگاه بگردید و با هر یافته ای چه مثبت چه منفی خوشحال شوید..
حتما بیرون منزل جایی که دور از دید اقوام و اشنایان هست با اجازه بزرگان دوطرف بروید تا در تعامل با محیط ایشان را ببینید..
تمیز وو آراسته بروید...
از صحبت های احساسی 100 درصد بپرهیزید...از وابستگی دوری کنید..خیال پردازی نکنید...
توکل به خدا کلید تمام درهاست در تک تک لحظات یاد خدا رو فراموش نکنید..
در آخر بیاید و برای ما هم بگید چی شد و حتما به شیوا جان بگید کلی خواهر شوهر داره آیا حاضره با ما سر کنهhttp://www.hamdardi.net/imgup/16901/...3aab6bf08a.gif!!!
برای شما آرزوی بهترین ها رو دارم ....
:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
ساراجان،راهنمایی کردی اساسی.توی موقعیت های مختلف قرار گرفتن،احساساتی نشدن،رضایت ندادن به مشکلات اساسی
خیلی مهمن.
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
چه خوب!!!
چه خوشحالانه!!
چه فضای خوب و صمیمی ای خدا بهم نشون داده. خدایا شکرت که اینجا همه انقد خوبن:43:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
ساراجان سنگ تموم گذاشتی
:104::104:
:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
ممنون دوستان:72:
از تمام مقالات پیشنهادی فرشته مهربون گرامی پرینت گرفتم و مطالعه کردم .انشاالله می خوام یه نسخه هم از اون مقالات رو واسه مطالعه شیوا بهش بدم.
ساراجان ، از شما هم یه تشکر ویژه دارم.:72:
سوالی که داشتم : مثلا من حدود 60 تا سوال اصلی ( از موضوعات اساسی ) تو ذهنم دارم که همشونو رو کاغذ آوردم .
واسه اینکه پاسخ سوالاتم رو بگیرم ، مثلا اینکه بخوام یه نسخه از اون 60 سوال رو تهیه کنم و بهش بدم تا ایشون با مطالعه اونا و با آمادگی قبلی بخواد به سوالام جواب بده ،آیا این روش اشکال داره ؟ یا سوالات رو بطور اتفاقی مطرح کنم ؟
البته در ابتدای مراحل آشنایی ، این سوالات شفاهی انجام خواهد گرفت و انشاالله با موافقت شیوا ، اگه شناختمون رو به برخورد و رفت و آمد عملی و افت و خیز و مراوداتی که نمایانگر تقریبا اکثر جوانب وابعاد شخصیتی مون باشه سوق بدیم ، بهتر و کاراتر و اثر بخش تر خواهد بود .
بازم از حسن نظر و همکاری دوستا کمال تقدیر و تشکر رو دارم .:72:
-
| خیلیتنها
نقل قول:
واسه اینکه پاسخ سوالاتم رو بگیرم ، مثلا اینکه بخوام یه نسخه از اون 60 سوال رو تهیه کنم و بهش بدم تا ایشون با مطالعه اونا و با آمادگی قبلی بخواد به سوالام جواب بده ،آیا این روش اشکال داره ؟ یا سوالات رو بطور اتفاقی مطرح کنم ؟
سلام ، به نظرم کار جالبی به نظر نمیرسه!!! اینجوری که شبیه مصاحبه ها و مسابقه های تلویزیونی میشه که!:303:
به نظرم شفاهی و به مرور بپرسین خیلی بهتره ؛ دقت داشته باشین که ایشون هم مسلماً سوالاتی خواهند داشت و در ضمن سوالات و صحبت های شما خواهند پرسید و به گفتگوها و سوالهای مورد بحث شما جهت خواهد داد ؛ نتیجه اینکه همه چیز اونجوری که شما پیش بینی میکنین و روی کاغذ میارین پیش نمیره. اون موقعس که چون شما هِی سعی میکنین طبق نوشته ها پیش برین و نمیشه و یه جورایی سردرگم میشین ؛ از طرفی شاید در چشم ایشون یه جورایی (اصطلاحاً) رباتیک به نظر برسید
اصلاً مگه شما برای آشنایی با اطرافیان ، مثلاً دوستان صمیمی یا دوستان دوران تحصیل ، حرفاتونو روی کاغذ مینوشتین؟؟!! (البته میدونم این مورد متفاوته ها! اما همچنان این قانون صادقه)
شما این سوالات و این مقالات رو مطالعه کردید و میدونید. پس باید از کاربردشون استفاده کنید نه از خود سوالها و مقالات!
*راستی یه چیز دیگه: اگه سوالا رو در اختیار ایشون بذارین امکان "تطابق"ی که ساراخانم گفتن بیشتر میشه
این فقط نظر من بود ، دوستان حتماً نظرات بهتری دارند بهویژه ساراخانم (که به من هم کمکهای زیادی کردند و همیشه بهشون احساس دِین میکنم ؛ rsrs1380 سابق(!) و همکار آینده ، ازتون خیلی خیلی مــــمـــنـــونــــم:324::72:)
برادر خوبم ، اینجور که شما دارین پیش میرین ، آینده ی خوب و موفقی رو براتون می بینم و آرزومندم | موفق باشین :72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو
[color=#FF69B4]
اصلا هول نشو و دست پاچه نشو..فکر نکن چون به شما اجازه صحبت داده شده همه چیز تمامه..اصلا و ابدا این چنین نیست و نخواهد بود..پس منتظر جواب چه مثبت و چه منفی باش..با طرف مقابل هم مطرح کن این زمان زمانه شناخته و 50 -50 هست ..یعنی چه من و چه شما بعد از ذوره شناخت اجازه داریم یا بگوییم بله یا بگوییم خیر...
به روی چشم ، حتما .
که خدای نکرده مثلا شما 3 ماه نری و بیای بعد بگی نه اونها طلبکار بشن..از ابتدا دوست من مدت زمان شناخت را هم برای خانم هم خودت با توافق طرفین و خانواده ها معلوم کن که بدانید با برنامه ریزی چگونه پیش بروید..
برادر
خوبم با پست های شما اعتقادات شما را فهمیدم فقط خواهرانه جهت تاکید می گم..برادر خوبم برای خانم های خوب با خانواده های خوب..طرز نگاه شما..طرز برخورد شما..حفظ حریم ها بسیار مهمه ..می دونم خودتان رعایت می کنید ولی خواهش می کنم خط قرمزها رو رعایت کنید و حتی در مورد خط قرمزهای زندگی با ایشان جدی صحبت کنید ببینید حدود خط قرمز هرکدام شما کجاست
[IMG][/IMG]
سلام مجدد:72:
سارا جان گرامی
می بخشین که این همه سوال پیچ تون می کنم . در مورد راهنماییتون مواردی رو که زیرشون خط کشیدم ، بیشتر توضیح می دین .
منظورتون از حفظ حریم و خطوط قرمز (در مورد خودم) چیه ؟
اینکه حدود قرمز ایشون کجاست ..... ؟؟؟؟؟ ( خواهشا توضیح بیشتر و خالی از هرگونه تعارف و شفاف شفاف شفاف ).
خانم دکتر ،تنبلی من رو به بزرگی خودتون ببخشین.:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط LARG.62
سوالی که داشتم : مثلا من حدود 60 تا سوال اصلی ( از موضوعات اساسی ) تو ذهنم دارم که همشونو رو کاغذ آوردم .
واسه اینکه پاسخ سوالاتم رو بگیرم ، مثلا اینکه بخوام یه نسخه از اون 60 سوال رو تهیه کنم و بهش بدم تا ایشون با مطالعه اونا و با آمادگی قبلی بخواد به سوالام جواب بده ،آیا این روش اشکال داره ؟ یا سوالات رو بطور اتفاقی مطرح کنم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط LARG.62
منظورتون از حفظ حریم و خطوط قرمز (در مورد خودم) چیه ؟
اینکه حدود قرمز ایشون کجاست ..... ؟؟؟؟؟ ( خواهشا توضیح بیشتر و خالی از هرگونه تعارف و شفاف شفاف شفاف ).
سلام به همگی و لارج عزیز:
راستی جای لیلی جان خیلی تو تاپیکت خالیه ها.........:302:
در رابطه با موضوع اول که مطرح کردید به نظر من کار جالبی نیست و البته نظر سایر دوستان هم جویا شوید..من هم انزمان این سوالات را طراحی می کردم ولی اصلا مستقیم نمی پرسیدم چون انگار جلسه بازجویی می شد و امکان اینکه به قول دوستان طرف مقابل ما فقط رو بیاره به الفاظ قشنگ خیلی زیاده..من شخصا شناخت عملی رو خیلی می پسندم..و همسرم هم معتقد بود شناخت عملی خیلی بهتره..راستش من کارخایی که می کردم این بود یک سری سوال مستقیم می پرسیدم ولی سوالاتی مثل رعایت حریم های عفاف..چشم پاکی..متانت..خرج کردن و ...که خیلی زیاد هست رو در عمل از ایشون می سنجیدم و ایشان هم همین طور منو محک می زد..مثلا من گاهی براش می گفتم دوستم با شوهرش دعواش شده چون برای مثلا تولدش طلا نخریده و صبر می کردم ببینم چی می گه و اون هم با زیرگی سعی می کرد ببینه منن چی می گم...اینجا نفس طلا یا کادو دادن مهم نبود اینجا مهم نظرات هرکدام از ما پیرو خرج کردن..چه موقع خرج کردن؟چقدر خرج کردن؟چرا خرج کردن بود نه صرفا ظاهر قضیه..من خیلی سعی می کردم البته با کمکوستان خوبم تو تالار که عملا ایشون رو بسنجم ..گاهی تو خیابون اونم تو شهر ما که مذهبی نیست دخترهای رنگاوارنگ که رد می شدن نگاهش می کردن غیر مستقیم که چطور نگاهشون می کنه ومی دیدم که به جای اونا منو نگاه می کنه..می گفتم دیدی موهاشو ..می گفت نه من خوشم نمیاد.اینو که می گفت من بارها هم غیر مستقیم خودم نگاه می کردم تا تطابق کلام و عملشو ببینم...
دادن سوالات به ایشان برای پاسخ دهی احتمال خطا رو خیلی بالا می بره ..همه ما می دونیم چشم و هم چشمی بده ولی اینو باید در عمل دید من خیلی ها دیدم می گن ما چشم و هم چشمی نداریم ولی بعد ازدواج یا طی مراسم می گن که دخترعموم حلقه اش 1 ملیون بود مال منم باید باشه..
ببینید اینا مسائل بزرگی نیست ولی مشخص کننده خط مشی زندگی و تفکرات طرف مقابل شماست..باز تاکید می کنم نگذارید ایشان روند شناخت رو با سکوت پیش ببره و به جای حجب و حیا بذارید ..قشنگ باهاش تعامل فکری کنید...
پس سوالات تنظیم کن ولی عملی بپرس و بسنج ..شما بپرسی اون جواب بده فایده ای اصلا نداره..به هکس بگی اسمان چه رنگیه ..می گه ابی؟!! به نظر شما اسمان ابیه..من مخالفم!!کاملا بی رنگه....
متوجه منظورم شدید...
در رابطه با مسئله دوم اینکه گفتم از اول زمان رو مشخص کن همینه..ببین خانم ها وقتی مثلا 4-5 بار با کسی حرف بزنن به دلش بشینه بهش محبت کنه و اونو فرد معقولی بدونن و حس کنن طرف عاشقشونه به محبتش دل می بندن ...حالا اومدی به دلیلی نشد و در مرحله شناخت تفاهم نداشتید اون خانم میاد یا حتی آقا برای ترس از دست ندادن خودشو تطبیق میده چون نمی خواد اعتماد به نفسش خدشه دار بشه یا مثلا جلو خانواده خودش بگه اون منو نپسندید چون کاملا حس سرشکستگی می کنه پس شما با اجازه پدر و مادر خود و ایشان تعیین کن مثلا 3 ماه با هم میریم و میایم برای شناخت با حفظ حدود و در پایان هم شما به عنوان مرد هم او به عنوان زن حق دارید بگید نه...نپسندیدم...منظورم اینه ...یعنی شیوا خانم فکر نکنه شما تمام شده قضیه براتون و منتظر جواب اونید....نه شناخت یعنی هردو شما به یک اندازه حق دارید بگید نه..اینو کاملا برای اونها مشخص کنید که اگر خدای نکرده بعد 3 ماه مثلا شما از رفتار شیوا خوشتون نیومد تو رودربایستی نمونید یا اونا نگن 3 ماه با دخترمون رفتی بیرون بعد گفتی نه..و کدورت پیش بیاد...جنگ اول به از صلح اخره ..البته به نظرم بهتره این موضوه پدرها باهم مطرح کنند یا مادرها باهم..
در رابطه با خطوط قرمز..خطوط قرمز شما و ایشان خیلی مهمه..ببینید من و همسرم چه در شناخت چه نامزدی حتی بهم دست نمی زدیم...یعنی اگر من می افتادم هم ایشان فقط خم می شد و اصلا و ابدا حتی یک کوچولو دست منو نمی گرفت..این کاراش به من لذت می داد به خصوص که بعدش توضیح می داد دست نزدم با اینکه نگرانت بودم چون برات احترام قائلم و من اینو به حساب حجب و حیاش می دونستم...تاکید کنم نه من نه ایشان اصلا مذهبی نیستیم ..و نه خانواده هامون ولی کاملا مقید رفتار کردیم..با توجه به اعتقادات شما می دونم شما هم همین طور هستید ولی برای حریم دختر مورد نظرتان احترام قائل باشید این کار شما دراینده بریا اون یک خاطره خوب میشه مثل همسر من که من به نجابتش می بالم.با اینکه خیلی همو دوست داشتیم ولی هرگز اون وارد حریم من نشد تا محرم شدیم...و لذت اون بعد محرمیت هزاران برابر بود..باور کن...
حتی موقع راه رفتن با فاصله راه می رفتیم یکبار گوشه لباسش به گوشه لباس من نگرفت ...پس این خصوصیات خوبو به شویا نشون بده...چون حدس می زنم شما هم این گونه اید..
به چشمهاش اصلا خیره نشو..حجب و حیا رو در یک نگاه نجیب نشان بده این برای خانم ها خیلی مهمه و قشنگ معنای نگاه رو می فهمند..خیلی زیاد...و این خیلی براشون مهمه....
خطوط قرمز در زندگی هم مهمه..یعنی شما مثلا معتقدید باید همسر شما جلو مهمان در منزل روسری بزنه و با مثلا پسر خاله هاش دست نده..این خطر قرمز شماست..ولی خطر قرمنز اون مثلا تا دست ندادنه ولی روسری نمی زنه...من اینا رو به عنوان مثال می گم چون فرهنگ شما رو نمی دونم شما اینا رو باهم تطبیق بدید..یا اون می گه من خطر قرمزم اینه دوست های مجردیت نیان خونمون شما می گی می خوام بیان اومدن تو باید چادر بزنی و اون نمی خواد..کلا حریم های زندگی مشترک خودتون رو معلوم کنید تو هر زمینه ای..پدر..مادر..خانواده طرفین..مذهب..رفت آمد..درآمد..خرج و مخارج..تربیت فرزند..دعواها..نیازها..ارزوه ا..تحصیل و.......
اگر بازم سوالی بود در خدمتم...:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خیلی تنها
دوستان حتماً نظرات بهتری دارند بهویژه ساراخانم (که به من هم کمکهای زیادی کردند و همیشه بهشون احساس دِین میکنم ؛ rsrs1380 سابق(!) و همکار آینده ، ازتون خیلی خیلی مــــمـــنـــونــــم:324::72:)
سلام خیلی تنها عزیز:
چه عجب؟شما لطف دارید ما اینجا فقط تجربه هامونو می گیم دوست من ..تلاش اصلی با مراجع هست که چقدر فکر کنه و راه درست رو انتخاب کنه...شما چه کردید؟میشه یک تاپیک باز کنی بگید چی شد؟به کجا رسید ماجرا خانم مورد نظر شما و ماجراهای کلاس شما؟
اگر دوست دارید من منتظرم بشنوم..:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
ممنون ساراجونم که با دقت و عشق تجاربتو منتقل میکنی
من هم در کنار لارج عزیز به صحبتهای شما گوش میدم و در حال حاضر مسائلی که مطرح میکنی رو خودم برای خودم جواب میدم که ببینم من چی میخوام یعنی اول شناخت از خود بعد طرف مقابل
من هم یه لیست بلند از سوالات دارم که اول واسه خودم جواب دادم از خواستگارهام هم با بحث میپرسیدم یعنی سر اون موضوع می سنجیدمش و از جوابش دوباره یه سوال دیگه می پرسیدم
بودن اشخاصی که می پرسیدم اول نظر خودشون رو میگفتن بعد که میفهمیدن نظر من چیه حرفشونو عوض میکردن و در موازات نظر من قرار میدادن تا حدی که بهشون میگفتم چرل نظرتونو تغییر میدین و هر چی که من می خوام میشین از جواب دادن تفره میرفتن این تطابق دادن خود با دیگریه اما اگر وارد زندگی بشن همون نظر خودشون رو اعمال میکنن یعنی تطابقه فقط تا زمانیه که شخص رو بدست بیاره
خوشحالم که در این تاپیک به آموخته هام اضافه میشه
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
بهتره قبل از هر کار و حرفی،سر مهریه به توافق برسید و آزمایش قبل از ازدواج رو انجام بدید.
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوستان:72:
یکشنبه شب پدرم واسه کسب اجازه جهت ملاقات من و شیوا یا بطور کلی خانواده ها ، با پدر شیوا خانم تماس گرفت و.........
خلاصه نتیجه این شد که عصر دوشنبه ( دیروز ) به اتفاق خانواده واسه خواستگاری و آشنایی بیشتر خانواده ها به منزلشون بریم و........
طی مراسم دیروز ( خواستگاری ) فرصتی داده شد تا نسبت به نظرات همدیگه ( من و شیوا )یه شناخت جزیی کسب کنیم و حدود 5/1 ساعت باهم در اتاقی مجزا بحث و گفتگو کردیم .و قراره انشاالله جلسات ادامه داشته باشه . البته اگه ترمزمون رو نکشیده بودن فکر کنم جلسمون حدود 4 – 5 ساعتی طول می کشید .( داداشم که تو خونمون بچه های خواهرامو نگه داشته بود تا اونا بتونن در مراسم خواستگاری شرکت داشته باشن ، اس ام اس زد که بابا زود باشین تموم کنین و برگردین که بچه ها پدرم و در آوردن و کلافم کردن و .......) من هم دقیقا جریان رو به شیوا خانم گفتم و سریع بحث رو جمع و جور کردیم و .......
:72::72::72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
سلام امروز پستتونو خوندم.واسم خیلی جالب بود چون دقیقا شرایط مشابه شما رو دارم تجربه میکنم.البته یه چند روزی از شما جلوترم چون هفته گذشته رفتیم آزمایش خون و جالبه بگم که چندشب پیش باهم یه مشاوره قبل ازدواجم رفتیم.فعلا باید تا آخر ماه صفر صبر کنیم و اگه خدا بخواد عقدمون واسه بعد ماه صفر شد.ولی خوب لحظه های قشنگی ر داریم میگذرونیم.به عبارتی دوران نامزدیه دیگه.........
منتظر ادامه ماجرا هستم..
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
پس شروع شد!!
الان این حس رو داری ! نه ؟ ؟ :310::310:
موفق باشی
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستایش بارن
پس شروع شد!!
الان این حس رو داری ! نه ؟ ؟ :310::310:
موفق باشی
دقیقا همینطوره ولی از خودم قول گرفتم که احساساتم رو کاملا مهار کنم و ذره ای در این موضوع ( که سرنوشت سازه واسه هر دومون ) دخالت ندم .
طرف مقابلم هم کاملا منطقی و معقول با موضوع برخورد می کنه .
خانم پریماه واستون آرزوی خوشبختی می کنم .
ستایش گرامی از نتایج آزمون بانک چه خبر ؟ انشا الله خدا صلاح بدونه و همکار شیم .
:72::72::72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
یهترین تصمیم رو گرفتی
خوشحالم
نه هنوز نتیجه ش نیومده ، توی این حس و حال زیبات ،وقتی در کنار خدا هستی منو هم یاد کن
واقعا جای لیلی عزیز خالیه بیاد ببینه لارج گرامی به کجا رسیده
هر جا هست سبز باشه
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوستان
راستی کسی از خانم لیلی گرامی خبری نداره ؟ دلمون واسش خیلی تنگ شده.:72:
دوستان با علم به اینکه ، همه مان می دونیم که انسانها حتی در صورت زندگی مشترک به مدت نامحدود هم نمی تونن تمام ابعاد روحیات همدی گه رو بشناسن و شناخت 100 درصدی کسب کنن .
حال بنظر شما دوستان و از دید تخصصی ، بهترین بازه زمانی برای کسب شناخت دوطرفه جهت ازدواج چند ماه باشه بهتره ؟
در صورتی که از طرف دختر خانم ( از نظر موقعیت خانوادگی و فامیلیشون ) یه محدودیتهایی ( منطقی و موجه ) واسه برقراری ارتباطات حضوری و .... وجود داشته باشه ، سایر راهکارهای جایگزین چی می تونه باشه ؟( واسه کسب شناخت )
همونطوری که دوستان قبلا فرمودن صرف ارتباط تلفنی یا گفتگوی حضوری و ..... دقیقا نمی تونن منعکس کننده عمق روحیات فرد مقابل باشن و کسب شناخت نسبی دقیق ، ایجاد شرایطی مثل مراودات و افت و خیز مداوم رو می طلبه .
بنظرتون آیا راهکاری موازی و جایگزین برای کسب شناخت متقابل وجود داره ؟
اگه آره ، چه راهکار هایی ؟
ممنون از همه .:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
آقای LARG.62 براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی میکنم:72:
من تاپیک شما رو نخونده بودم اما حالا یه گریزی زدم و فهمیدم ماجرا چیه:310:
سوالی که تو این پست آخر پرسیدید برای من هم سواله و دوست دارم دوستان عزیز و با تجربه جواب بدن تا من هم یاد بگیرم.
البته من فعلا در شرایط شما نیستم و هیچکی منو دوست نداره:302::302::302:
اما دوست دارم بدونم واسه روز مبادا....ای شاید دری به تخته خورد من هم به راهنمایی در این زمینه نیاز پیدا کردم
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
دست گرامی خانم فرانک1389 گرامی:
ممنون از لطفتون ، متاسفانه شرایط فرهنگی جامعه ما به گونه ای هستش که بعضا خیلی از شایستگی ها و ویژگی های برجسته افراد جامعه ( بخصوص طبقه جوان جنس مونث ) دیده نمی شه و به چشم نمی آد و ......
انشاالله ، امید همه بندگان به لطف و کرم خدا هستش ، دوست عزیز ناامید نباشید ، شاید صلاح و قسمت همین بوده ، در همین تالار افرادی بودن که بالای 30 – 35 سالگی شون ازدواج کردن و زندگی ای خیلی خوشبخت تر و عاشقانه تر از جوانان خام و بی تجربه ای مثل بنده داشتن .
در ترکی یه مثلی هستش که میگه : نا امید شیطان است ( یعنی فقط شیطان هستش که ناامید میشه .) .
پس خواهشا توکل داشته باشین و امید ، حتما حتما حتما فرجی حاصل خواهد شد .
به امید روزی که خبرهای خوب خوب از شما و شرایط پیرامونی تون در همین تالار بشنویم .
به امید اونروز :72::72::72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط LARG.62
سلام دوستان
راستی کسی از خانم لیلی گرامی خبری نداره ؟ دلمون واسش خیلی تنگ شده.:72:
**سلام :
خوشحالم که یاد دوستان قدمی هم هستید.:104:.من اخرین بار با پیام خصوصی با لیلی جان ارتباط داشتم ..ایشان هم خوب هستند وشدیدا در حال توسعه شغل و حرفه تخصصی خودشان هستند و قرار شد زود زود با خبرهای خوش پیشمون بیان شما هم برای موفقیتش هم در کار هم ازدواج دعا کنید که بسیار خانم شایسته ای بوده و هستند.:72:.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط LARG.62
دوستان با علم به اینکه ، همه مان می دونیم که انسانها حتی در صورت زندگی مشترک به مدت نامحدود هم نمی تونن تمام ابعاد روحیات همدی گه رو بشناسن و شناخت 100 درصدی کسب کنن .
حال بنظر شما دوستان و از دید تخصصی ، بهترین بازه زمانی برای کسب شناخت دوطرفه جهت ازدواج چند ماه باشه بهتره ؟
**
نقل قول:
نوشته اصلی توسط [size=x-large
philosara[/size]]
خواستگاری یعنی "کلید خوردن" فاز آشنایی.
یک مسیری رو برای شناخت طرفت شروع می کنی که با منطق شروع می شه، و بعد از طی بیش از نیمی از مسیر شناخت، احساسات به تدریج محک خورده می شن. یعنی تو به تدریج و با گذر زمان، خودت رو می سنجی که آیا می تونی این شخص رو دوست داشته باشی یا نه.
<img src="http://www.hamdardi.net/imgup/17638/1253630450_17638_53dbe322ef.JPG" />
** توصیه میشه این فاصه 6 ماه طول بکشه ....که البته بسته به شرایط و توافق طرفین و سنت های خانوادگی متفاوت است...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط LARG.62
در صورتی که از طرف دختر خانم ( از نظر موقعیت خانوادگی و فامیلیشون ) یه محدودیتهایی ( منطقی و موجه ) واسه برقراری ارتباطات حضوری و .... وجود داشته باشه ، سایر راهکارهای جایگزین چی می تونه باشه ؟( واسه کسب شناخت )
همونطوری که دوستان قبلا فرمودن صرف ارتباط تلفنی یا گفتگوی حضوری و ..... دقیقا نمی تونن منعکس کننده عمق روحیات فرد مقابل باشن و کسب شناخت نسبی دقیق ، ایجاد شرایطی مثل مراودات و افت و خیز مداوم رو می طلبه .
بنظرتون آیا راهکاری موازی و جایگزین برای کسب شناخت متقابل وجود داره ؟
اگه آره ، چه راهکار هایی ؟
ممنون از همه .:72:
در این مورد که مطرح کردید مشکلی در پاسخ دهی وجود داره و اون این هست که من هنوز متوجه نشدم شما برای شناخت دارید چکار می کنید..یعنی شما منزل ایشان به تنهایی میروید و می نشینید رسمی یا شیوا خانم صحبت می کنید؟
خب این مطمئنا فقط به شما یک سری تفکر کلامی رو نشان میده و نه ایشان نه شما نمی توانید در عمل همدیگه رو بسنجید..به نظر من حداقل اینه که سوالاتو عملی مطرح کنید نه به صورت ساده..یعنی همان طور که گفتم برای ایشان یک ماجرایی رو تصویر کنید و بگید نظرتون چیه ؟یا مثلا فلان دوستم سر فلان مورد این مشکلو داشتن از من راهنمایی خواستن نظر شما چیه؟
ولی در کنارش با خود دختر خانم صحبت کنید نظرشون در مورد یک یا دو بار حضور در خارج منزل دور از چشم سایرین و 100 البته با اجازه خانواده ایشون چی هست .ببینید تفکر ایشون در این مورد چیه و احداقل یک یا دو بار در تعامل عملی قرار بگیرید ..شما با درایت و تفکر خودتون می تونید در کنزل هم با برخورد های ایشان و خانواده وی در تعامل با وی قرار بگیرید..
راستی یک نصیحت ...زیاد وسواس نشان ندهید چون هیچکس کامل نیست...
موفق باشید..:72:
-
RE: کارم درست بوده یا ....؟؟؟؟؟؟؟
با سلام خدمت کلیه دوستان و اعضاء و مدیران تالار؛ ولادت حضرت علی رو به همه تون تبریک میگم.:72:
بنده از اعضاء قدیمی تالار هستم.خیلی وقت بود که نمی تونستم به تالار سر بزنم و در حد اطلاعات محدودی که دارم نظر بدم در مورد مشکلات دوستان محترم و سرگرم روزمرگی و گرفتاری های ریز و درشت زندگی شدم .
زیاد وقتتون رو نمی گیرم؛ عرض به حضورتون که: بنده پس از کش و قوس های فراوان بالاخره با کمک دوستان عزیزم در تالار با همون دختر مورد علاقم ازدواج کردم و الان حدود 9 ماهه که نامزدیم.
توصیه و خواهشم به همه کسایی که مشکلی دارن و به هر طریقی جهت حل مشکلشون به این تالار مراجعه می کنن اینه که همیشه و همیشه به نظرات تخصصی دوستان اهمیت بدین و بدونید که اکثریت راهنمایی ها بدون هیچ گونه قصد و غرض و با نهایت انصاف و اخلاص و احساس و در عین حال واقع بینی هستن. اونها رو بخونید و حتما حتما حتی اگه صد درصد هم بر خلاف میل باطنی تون بود بکار ببرید. اون منیت و من بودن رو در خودتون مهار و کنترل کنین و خودتونو منعطف و تاکتیک پذیر کنین.مطلب مهم اینه که : هر کسی و هر مراجعی که به این دانشگاه(تالار) مراجعه میکنه؛ اگه شاگرد خوبی برا تالار باشه و تجویزهای تخصصی رو بتونه مو به مو اجرا کنه و با شهامت هر چه تمام و مرد و مردانه بتونه با خودش و امیال و خواسته هایی که بنظر خودش منطقین مقابله کنه و در کنارش توکل مطلق به خدا داشته باشه حتما در بلند مدت پیروز و سربلند و موفق خواهد بود و انشاالله در آینده خواهد دید که انتخاب خوب و قابل قبولی داشته؛حقیقت اینه که این تالار مرجع و مرکز بسیار ارزشمند و با اتکایی برای حل مشکلات روانشناسی بخصوص ازدواج هستش.
ازهم اینجا سلام میکنم خدمت تمام دوستای عزیزم بخصوص خواهران و اساتید ارجمندم فرشته مهربان؛سارا بانو و سایر کسانی که قدم به قدم منو در سیر مراحلی که به انتخاب همسرم ختم می شد راهنمایی کردن و به سان برادر و خواهری همدرد و همراز و هم پرواز؛ تمام آنچه در توانشان بود رو در طبق اخلاص گذاشتن و برایم بنی آدم اعضای یکدیگرند * که در آفرینش زیک گوهرند رو معنی کردن.
با آرزوی خوشبختی و عاقبت به خیری تمام جوانان ایرانی؛ بخصوص اعضاء محترم تالار همدردی.:72: