RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
آنی عزیزم
من هیچوقت دوربین را تنها به سمت مادرم نگرفته ام و هیچوقت ادعای این را ندارم که من بهتر از آنها می دانم و مطمئنا اگر من هم روزی مادر بشوم من هم اشتباهاتی خواهم داشت.اما من در برابر اشتباهاتم مقاومت نمی کنم.
تمام این تاپیک را اگر بخوانیم می بینیم که بارها به اشتباهاتم پی بردم و بارها دوستان و شما بهم گفتین که اشتباه کردم و تمام تلاشم را کردم که دیگر اشتباهم را تکرار نکنم. اما مادر من اصلا حاضر نیست حتی فکر کنه که کاری که کرده اشتباه است.انی عزیزم شما اگر راهی را در زندگی بروید و در سن 50 سالگی به روزمرگی برسید و احساس خوشبختی نکنید آیا دخترتان را هم به این سمت می کشانید که راه شما را برود؟ مطمئنا جواب شما "نه "است جواب مادر من هم "نه" است اما در واقع مادرمن دارد اینکار را می کند و بدتر از آن اینکه فکر می کند که دخترش را آزاد گذاشته است و بدتر اینکه فکر می کند که خیلی بهتر از مادرهای دیگر است و این طرز تفکر و سدی که مادر من جلوی خودش کشیده است مانع این می شود که من را بفهمد. یا حداقل بگذارد من خودم را و مهسای واقعی را به او نشان بدهم.
اگر این راهش نیست اگر بحث ،دعوا،جنگ و ... راهش نیست آنی عزیزم راهش چیست؟
سلام BABY عزیز
ممنون از توجه شما.تاپیکتان را خواندم و به نظرم بسیار جالب بود.
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
مهسا و صبا و سایر دختران گلم
به هیچ عنوان فکر نکردم انگشت اشاره ای به سمت من گرفته اید من کاملا خودم را در جای مادر شما قرار دادم و اگر تنها از ضمیر اول شخص مفرد استفاده کردم برای این بود که حد و مرزی میان مامان ها نکشیده باشم و انگشتی به سمت کسی نگیرم و در ضمن دیواری از دیوار خودم کوتاه تر پیدا نکردم :311:
از قضا مهسا این یکی را داشته باش که دوربین را تنها به سمت خودت بگیری و به جایی برسی که بگویی من خوب هستم ، شما خوب هستید و....
و در لابه لای این شما خوب ،من خوب تفاوت ها و اختلاف نظرات و عملکردها را بپذیری و ....برنامه ای برای چگونگی هماهنگی یا هر کار دیگری که به ذهن تو می رسد داشته باشی
فعلا کلاس دارم بروم و برگردم که کلی حرف دارم .
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
مهسا جان، تو چه اصراری داری "مهسای واقعی" رو نشون مامانت بدی وقتی خودشون نمی خوان ببینن؟
به قول قدیمی ها و البته آنی جان عزیز، "بگو چشم و کار خودت رو بکن".
البته گاهی هم نمی شه!! اما واقعا فقط گاهیییی نمی شه.
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
سلاممم به ریحانه ی عزیزممممم خوبیییی؟؟؟؟ دلم برای تنگ شده بوددددددد
ریحانه جان نمی دونم چرا از اینکار خوشم نمی آید احساس بدی بهم دست میده اینکه بگم چشم و بعدش کار خودم را انجام بدم انگار که دارم دروغ میگم و این دروغ گفتن خیلی بهم فشار میاره:302:
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
سلاااااام عزیزم. منم همین طور :46:
از این کار بدت میاد، چون تو ذهنت این کار، کار بدی محسوب می شه. درسته؟
هیچ چیزی تو این دنیا نه "بد" کامله و نه "خوب" کامل.همه چیز نسبی یه.
تو می تونی راست بگی و جنگ اعصاب راه بندازی (هم برای خودت و هم برای مادرت) و آخر سر نتونی به چیزی که می خوای بررسی.
می تونی چیزی نگی، کار خودت رو بکنی؛ حتی اگر پرسیدن دروغ بگی، و آرامش تو خانواده رو ایجاد کنی.
حالا در این حالت هم، "راست" گفتن خوبه و "دروغ" گفتن بد؟
همه چیز نسبی یه و وابسته به شرایط.
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
خواهش می کنم روی دوربین به سمت خود و من خوب و تو خوب بیشتر فکر کن و به مرور یاد خواهی گرفت که همین تفاوتهاست که زیباست .
مامانی که به دخترش توجه می کند و بر مبنای دانسته ها و تربیت و نوع بینش و از زاویه دید خودش حرف می زند و... و سعی بر برنامه ریزی برای زندگی برای دخترش دارد نمی تواند مامان کم کار و بدی باشد .
شاید مامان شما در قسمت پافشاری روی نظرات خود دچار اشتباه باشد اما به هر حال این چیزی از محبت او نسبت به شما کمک نمی کند و باید علت این پافشاری را در خودت پیدا کنی نه او .
قرار نیست با فشار خودت را اثبات کنی . همینقدر که دو تا از نظرات و اعمال و افکاری که داری را با مامان و بابا درمیان بگذاری و روی هدفت درست و صحیح جلو بروی و به موفقیت برسی مامان و بابا به تو و راه های انتخابی تو اعتماد می کنند و مطمئن می شوند که تو از پس خودت بر میایی و راه و روشهای کسب موفقیت را می شناسی و زمانی که اعتمادشان جلب شد کار تمام است .
این تجربه ای است که بر مبنای نوع شخصیت و زندگی مال من و دخترم است ولی شاید به درد تو هم بخورد .
به یاد دارم وقتی دختر م پیش دانشگاهی بود تغییراتی در نحوه ی درس خواندن و...( کلا زندگی ) وی ایجاد شده بود که من را ناراحت می کرد و وادار می شدم هر از گاهی به او تلنگر بزنم که با درس خواندن می تواند به دانشگاه راه یابد و....
دخترم در میان یکی از همین تذکر دادنها به من گفت: تو نگران قبولی امسال من هستی یا قبولی دانشگاه ؟!
گفتم : واقعیتش هر دو .
گفت : من به تو قول می دهم نه تنها امسال را با معدل بالا قبول میشوم بلکه دانشگاه هم قبول خواهم شد آن هم نه هر رشته ای بلکه فقط معماری .مگر تو همین را نمی خواهی ؟!( البته رشته ی معماری رشته ی مورد علاقه خودش بود و روی آن کلید بود که یا معماری یا هیچ )
گفتم : این که فوق العاده است و از خواست من برای تو هم با توجه به آنچه می بینم زیادتر است !!!
گفت به من اعتماد کن .
سال پیش دانشگاهی او به نوعی گذشت که همه متحیر بودیم که دختری کوشا و ساعی و موفق و هدفمند و درسخوان و با برنامه دراثر خستگی دوره ی تحصیل که هم راستا با فعالیتهای المپیادی و ....چطور می تواند حال که زمان نتیجه گیری و ورود به دانشگاه است به استراحت و تفریح کردن بپردازد !!!
به ظاهر به او اعتماد کردم و اما در دلم نگران بودم و چقدر به دکتر روانشناس بالینی و مشاور و مشاور تحصیلی پناه بردم و او را هم تشویق به این کارها می کردم که زیر بار نمی رفت و ....
چه دوره ی پر فشاری را پشت سر گذاشتم و دائم فکر می کردم باید برای دخترم کاری انجام بدهم تا به مسیر درست برگردد و ...
خلاصه فشار زیادی را متحمل شدم در حالی که دخترم کاملا آرام بود !هر زمان دلش می خواست مدرسه می رفت و هر زمان هم دلش نمی خواست و دوست نداشت مدرسه نمی رفت به طوری که معلم هندسه بعد از چند جلسه غیبت وقتی دخترم وارد کلاس شده بود گفته بود : به به....خانم آمده اند . امروز بازرس تشریف آورده ببینند که کار ما خوب پیش رفته یانه و....؟!!!
در ضمن دختر من تیزهوش است و از بچه های المپیاد ریاضی کشوری بودو...
علی رغم اینکه قبل تر به دخترم خیلی اعتماد داشتم تغییر رویه وی باعث سست شدن اعتماد من به او شده بود
نتیجه اینکه او آن سال با معدل عالی قبول شد ( پیش دانشگاهی ) و در همان سال و در سن 17 سالگی هم در دانشگاه دولتی و هم دانشگاه آزاد در رشته ی معماری در بهترین دانشگاه ها رتبه عالی آورد و ....
به یاد دارم در هر دو مرحله اعلام نتایج من فقط از خوشحالی گریه می کردم و می گفتم به وجود ت افتخار می کنم . آفرین مامان و ....
و من از همان روز ساکت شدم و دیدم من اشتباه کرده ام و باید مثل گذشته به دخترم اعتماد کنم .
امروز هم اگر پیشنهادی به او می دهم و او رد یا قبول می کند می دانم که خودش بهتر از من می داند و زوایای مختلف کار را سنجیده و.........
پس به دست و پایش مثل یک سال آخر دوره ی تحصیل که واقعا بی سابقه بود و او به جای درس خواندن بیشتر به استراحت کردن می پرداخت و دروغ نگویم لج من را به شکل بی سابقه ای در میاورد :311:نمی پیچم .
اعتماد ما به جای اول برگشته و اگر هم اشتباهات کوچک داشته باشد از نگاه من فاجعه نیست چون افتخارات و مدالهای خوبی بر سینه اش دارد .
مسئله این است که بتوانی با اعتماد به نفس و درست مدال کسب کنی و مامان و بابا بدانند که تو خودت می دانی و هدفمند هستی و برنامه ریزی داری و... وقتی که مدالی درست کسب کنی آنها ذهنشان از تمرکز بر روی اشتباهات کوچک تو به سمت افتخارات بزرگ تو می رود و تو را باور می کنند .
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
آنی جان، گاهی اوقات چیزی که از دید اطرافیان (که اینجا بحثمون بیشتر روی مادر هست) خوب و مدال و ... به حساب میاد، برای ما ضد ارزش تعریف می شه.
در این مواقع گرچه مدال های زیادی هم در مسیر خودت بدست بیاری، اما هر مدال تو یعنی ضد ارزش تر شدن تو. تو این مواقع چه باید کرد؟
من به شخصه در این موارد اصلا توضیح نمی دم. سکوت رو اختیار کردم و در ظاهر حرف اون ها رو قبول دارم. اما واقعا در برخی لحظات دردسر ساز و انرژی گیر هست.
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
مرسی آنی عزیزم از تمامی حرفها و تجربیاتت بسیار برای من مفید هستند
منهم با ریحانه جان موافقم واقعا خیلی از همین خوب ها و مدال ها برای من ضد ارزش شده است
من حداقل 25 سال از زندگیم این مدال ها را بدست آورده ام و همیشه هم بهترین بوده ام بهترین رتبه بهترین دانشگاه بهترین اخلاق.... ولی دیگه الان این بهترین ها برای من ناکارآمد شده اند و مادرم(البته من با مادرم فقط مشکل دارم پدرم در برابر این تغییرات نه تنها در برابر من نمی ایستد بلکه من را تشویق هم می کند) باز هم بر روی این بهترین ها تاکید می کند.باور کنید من در مورد این خوب ها و این مدال ها به بن بست رسیده ام. من نمی خوام بهترین باشم من نمی خوام توی همه چیز اول باشم من نمی خوام الگوی همه باشم من می خوام فقط مهسا باشم همیننننن
می خوام مهسایی باشم که بتونه اشتباه کنه نه اینکه تمام عمرش همه فکر کنند که مهسا کامله و هیچ وقت اشتباهی نکرده دلم می خواد یهویی یک کاری را کنم که دوست دارم و این قدر به اینکه وای زشته وای مردم چی میگن وای مردم از مهسا چه انتظاری دارند فکر نکنم دلم می خواد آزاد باشم این قدر توی محدودیت منو قرار ندهند این قدر باید و نبایدها و قوانینی که معلوم نیست از کجا آمده و خیلیهاش در مورد مادر من هم حتی جواب نداده، جلوی من را نگیرد واقعا این حق من نیست؟
دلم می خواد اونجوری که خودم می خوام زندگی کنم چرا این حقو مادر من به من نمیده؟ چرا هر کاری می کنم جلوم وایمیسه و اون لحظه ی قشنگ و لحظه ای را که به خودم میگم مهسا خیلی شجاعی خیلی توانایی که اینکارو کردی مادر من برایم خراب می کنه؟
خیلی از کارها را نمیذارم بفهمه ولی خیلی از کارها را هم نمیشه که مادرم نفهمه
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
خیلی خوب و عالی دخترها
کاملا متوجه شدم و فهمیدم منظورتان چیست .
شما دو نفر احتیاج به رفتار موثر دارید . چگونه ؟!
توصیه می کنم
کتاب هفت عادت مردمان موثر
نوشته ی : استفان کاوی
ترجمه گیتی خوشدل
انتشارات پیکان
را بخوانید
نه تنها شما بلکه همه بایداین کتاب را بخوانند ، وقتی کتاب را خواندید باز با هم صحبت می کنیم . قبول است؟!
و نحوه ی تغییرات و چگونگی تغییرات را بررسی می کنیم .
خودتان بعد از خواندن کتاب و کمی تمرین و آموزش به دیگران ، مسئله برای تان نهادینه می شود و می توانید به راحتی با استفاده از روحیه ی موثر بر دیگران تاثیر گذار باشید حتی اگر خلاف نظر شما نظر ی داشته باشند . :46:موفق باشید دخترا ی گلم :46:
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
سعی می کنیم کتاب رو گیر بیاوریم :72:
مهسا، می تونی آی-دی یاهوت رو اینجا بدی که بهت پی ام بدم؟ آخه میل باکس من فعال نیست. البته اگه سختته بی خیال هاااا
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
سلام مهسای عزیز.
چه خبر؟ کتاب رو خوندی؟ برات فایده داشت؟ متاسفانه من نتونستم گیر بیارم. برا همین خیلی مشتاقم بدونم چه تکنیک هایی گفته و تا چه حد موثر بوده.
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
سلام ریحانه جونم
خوبییییییییییییییییییی؟
منم راستش هنوز پیدا نکردم یعنی یک کتاب فروشی رفتم و تمام شده بود دیگه وقت نکردم فعلا برم جای دیگه.
ولی ریحانه جونم از وقتی که اون کتاب قبلی را تمام کردم یک احساس ارامش عمیقی دارم
خیلی اروم شدم و دیگه اون دعواها و اون حالت های خشم و عصبانیتم خیلی خیلی کم شده
گرچه کم کم دارم کارهای خونم و عروسی را انجام میدم اما با اینکه این کارها خیلی استرس زا هستند ولی من خیلی به نسبت اروم تر شدم. توچطوری؟ اوضاع چطوره ؟الان در چه مرحله ای هستی؟
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
سلام به همه ی دوستان همدردی
بالاخره تاپیک من هم به انتها رسید....
امیدوارم اسم من هم در تاپیک به نتیجه رسیده ها بیاید:72:
من تاریخ عروسیم مشخص شد و بسیار مشتاقم که زودی اون روز برسه:310:
با اینکه فکر می کردم این کار مانع خودشناسی من بشود ولی خیلی بهم کمک کرد و بسیار بسیار زیاد در جهت خودشناسی و تغییر شخصیتم موفق شدم. من به آرامش رسیدم ، از وابستگی هایم رها شدم و الان خیلی خوب می دونم که چه چیزی در زندگیم می خواهم.
از همتون می خواهم که برام دعا کنید تا بتونم در همه ی زمینه های زندگیم موفق شوم و از همه ی شما دوستان عزیزم که همراه من بودید و در این راه به من بسیار کمک کردید ممنون و سپاسگذارم:72::72::72:
موفق باشید:72::72:
RE: آيا ازدواج كمكي به من خواهد كرد؟
تبریکات ویژه عززیززززززززززممممممممممم مممممممممم
واااااااااااااایییییییییی یییییی که چقدر برات خوشحال شدم.
امیدوارم زندگی مشترک رو از همین الان روی آگاهی سوار کنی، تا هیچ وقت به مشکل بر نخوریی
آرزوی شادی و موفقیت برای تو و همسر خوشبختت :72::46::43: