سلام آقای گرد آفرید ؛
درباره ی این موضوع اگه دوست داشتی توی بحث مربوط به پرسمان با هم گفتگو میکنیم .
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام آقای گرد آفرید ؛
درباره ی این موضوع اگه دوست داشتی توی بحث مربوط به پرسمان با هم گفتگو میکنیم .
سلام:نه خسته:
بابا وقتي كه كسي خلع سلاح شدو اقرار كرد(واي چقدر سخته) كه اون رو ازدستش نمي گيرند و توي سرش نمي كوبند.
« ديگران را تشويق كن و هيچ وقت مورد انتقاد قرار نده»لطفا دقت كنيد داخل گيو مه است .پس سخن من نيست و ازكتاب (ايين دوست يابي )نوشته ديل كارنگي است. او ابتدا به اين اشاره مي كند كه ذهن از روي انتقاد كردن خالي شود .وگرنه توضيحات اين جمله رابرايتان مي فرستادم (نه از روي دلخوري و نپذيرفنتن انتقاد بلكه براي روشن شدن بحث)اخه من هم مثل شعر شما مطلبم را نيمه كاره فرستادم پس انتقاد شما وارد است .
اگر بخواهي عيوبت را اصلاح كني و يا اينكه خودت هم بتواني ديگران رامورد انتقاد قرار دهي وانها بپذيرند پس بايد انتقاد را پذيراباشي" !!!دوست نكته سنج منظورمن اين بودكه هر عملي عكس العملي دارد يعني هر طور رفتار كني همانطور رفتار مي كنند منظورم تحميل كردن نبود .خوب انتقاد حسنهايي هم دارد كه اگر درست و به موقع باشد رشد و سعادت برايمان در پي خواهد داشت.
چرا شما چيزها را طور ديگرتفسير ميكنيد هرچه پسوندو پيشوند كنارش مي گذارم را نمي بينيد .با كمال ادب واحترام خدمتتان عرض كردم .پس لطفا دلخور نشويد.
به هرحال چه خوب است خودرا در ايينه دوستان اصلاح كردت.از نكته سنجي شما ممنونم.
(((((((((((((((((خوب ديگه انتقادي كه از طرف دوستان باشد مانند نمك است براي غذا))))))))))))))). من كه غذاي بي نمك دوست ندارم .ولي غداي شور راهم نمي توانم تحمل كنم. ببخشيد من هم ازشما تقليدكردم و ازاين موجها استفاده كردم.
«يا هو الجميل »كمك كن دنيا را زيبا ببينيم.
سلام ستاره ؛
بنده باید خدمتتون عرض کنم که به هوش و نکته سنجی خودم ایمان دارم و همین طور مطالب رو کامل با پسوند و پیشوند هاش میخونم و کاملا متوجه منظور طرفم میشم البته بقیه هم میشن ولی بعضی ها بنا به دلایلی خودشون رو میزنند به کوچه ی علی چپ !!! پس بهتره به جای توجیه کردن در جمله بندی و نگارشت دقت بیشتری بکنی.
در ضمن هر مطلبی که در کتاب ها نوشته شده دلیل بر درستیش نیست پس عقل خود آدم کجا رفته ؟
سلام:
من كه درنابغگي شما شكي ندارم ولي من مبتدي ،سوادم تا ديپلم ، بيشتر نيست .شما به بزرگي خودتون ببخشيد .
اصلا حرف حساب شما چيه ،هرچي مي گم ازيه جاش يه عيبي درمي اريد.
من كه ادعاي عقل كلي ندارم . لطفا شما ،خلاف كتاب را ثابت كن تا بنده با كمال ميل قبول كنم و فقط ساز مخالف نزن.
شما كه به خودتون توهين مي كنيد ،پسوند و پيشوندهارا هم يه تعبير ديگه مي كنيد . ولي من براي هم شما وهم خودم احترام قائلم.لطفا كمي مهربانتر.
يك رنگ بودم زمانه صدرنگم كرد مثل ساز شكسته اي بداهنگم كرد
خدايا دلهاي مارا يكرنگ و صادق قرار بده.
سلام ستاره ؛
چون خودت میگی بچه خوبی هستی پس دیگه کاری به کارت ندارم هر چند که کار من سرو کله زدن با بچه هاست .
راستی مگه موضوع این پست ها انتقاد نیست ؟
در هر حال خدایا دل این بچه رو یکرنگ و صادق قرار بده .
^^^^^^^^^^^^^^^
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد ، پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
و گر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک.
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاینست ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ..... آی.
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم.
منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور.
منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور.
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم.
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم.
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد.
تگرگی نیست ، مرگی نیست.
صدائی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است.
من امشب آمدستم وام بگزارم.
حسابت را کنار جام بگذارم.
چه می گوئی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است.
و قندیل سپهر تنگ میدان. مرده یا زنده ،
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است.
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است.
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان،
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلت های بلور آجین ،
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان است.
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^مهدی اخوان ثالث.
سلام .
من الان دلم می خواد گریه کنم . چون هیشکی به من توجه نمی کنه . من چند تا سوال پرسیدم . اما همه بازم دارن راه خودشونو می رن .
چرا هیشکی منو دوست نداره ؟ چرا هیشکی به سوالات من جواب نمی ده ؟ من الان میرم بزهکار میشم.
با سلام
طاهره لطفا قبل از اینکه گریه کنی یا بری بزهکار بشی، حدس می زنم نیاز باشه به بخشهای دیگه تالار سر بکشی. تصور می کنم بیشتر به شما و سایر دوستان نیاز باشه.
البته کلیت این موضوع هم نکات قشنگی را در خود داره، و خواهد داشت که فکر کنم با وجود دوستان غنی باشه. شاید بهتر باشه بعضی دوستان انرژی خود را در موضوعات دیگری جز، اصلاح یکدیگر هم مصرف کنند.....
با درود؛معشوق همینجاست،چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟جایکاه آن مطلبی که آوردم همین انجمن می باشد،زیرا دقیقا درباره انتقاد و بهتر کردن آن است؛؛؛بدرود.
سلام :طاهره ي عزيزم ،يار مهربان از كمك رسانيت سپاسگزارم . هيچوقت ،هيچوقت گريون نبينمت.لبهات پراز گل خنده.
سلام دوستای خوبم
یه سوال؟
آدم کجا باید به خودش اجازه انتقاد بده؟
اصلا در هر موردی که ما تصور میکنیم انتقاد لازمه،باید انتقاد کنیم؟
از کجا معلوم که اون چیزی که ما فکر میکنم درسته و طرفمون داره اشتباه میکنه؟شاید ما اشتباه میکنیم!کی میتونه بگه چی درسته و چی غلطه!
از کجا به اون چیزی که در ذهنمان میگذره ایمان داشته باشیم که درسته؟