RE: انتخاب برایم مشکل است
خانومی اینه می گویید نسبت به بچه ها همیشه آروم بوده اید درست هست ولی در مورد زندگی زناشویی کمی فرق دارد
من خودم مادر هستم وقتی شوهرم میاد خونه دخترم میره بغلش و اونو می بره توی اتاق خودش و از مدرسه و اتفاقهاش تعریف می کنه
حالا بعداز مدتی که شوهرم میاد کنار من باز دوباره دخترم میاد بین ما و همش اعلام وجود می کنه اصلا نمی ذاره من و باباش با هم باشیم
حتی بعضی شبها به باباش میگه بابا من می خوام امشب بیام پیش تو بخوابم
یا وقتی نصف شب آب می خواد به باباش میگه نه به من وقتی می گم من هستم میگه نه بابام بیاره
در مورد مدل بوی پدرش و بوی عطرش هم نظر میده بابا اینجوری کن بابا این عطر و بزن من دوست دارم
بابا موهایت رو این مدلی درست کن این واکس و به مهایت بزن و....
بعضی موقع ها به شوهرم میگم این بچه خودم هست این جوری می کنه تو رو از من میگیره اگه بچه یکی دیگه بود
واقعا برای من سخت می شد
البته جسارت نباشه من در مورد نظر خودم و تجربه خودم گفتم
قبل از ازدواج من به شوهرم می گفتم از پرورشگاه بچه ای رو به فرزندی قبول کنیم تا اون هم در کنار بچه های خودمون بزرگ بشه (البته ما هیچ مشکلی در رابطه با بچه دار شدن نداریم) به خاطر حس علاقه زیادی که به بچه ها داشتم و هنوز هم دارم و به بچه ها خیلی محبت می کنم
ولی بعد از ازدواج و بچه دار شدن خیلی راحت بگم بچه خودم رواز هر بچه ای بیشتر دوست دارم
RE: انتخاب برایم مشکل است
oranoos عزیز در مورد ارتباط با دخترشون به قدر کفایت توضیح داده شد و حالا دیگه خودت باید تصمیم بگیری.
اما عزیزم بازم توی پست اخرت حس ترحم دیده می شد. تو باید بدونی اول از همه مسئول زندگی خودتی.
اینکه این اقا می گه اگه با تو نشد من دیگه ازدواج نمی کنم تو را معذب کرده و احساس مسئولیت می کنی.
من حس می کنم تو بیشتر از این نگرانی که اگه جواب رد به این اقا بدی چه تاثیری روی ایشون می زاره.
مسلما براش سخت خواهد بود ولی باهاش کنار می یاد از اون گذشته تو باید انتخاب صحیحی داشته باشی به جای اینکه نگران عکس العمل ایشون باشی.
خیلی ها در لحظات عاشقانه گفتن من بدون تو میمیرم ولی خدا رو شکر بعد از جدایی صحیح و سالم به زندگیشون ادامه دادن.
این اقا ممکنه تو را اولین و بهترین گزینه برای ازدواج بدونه ولی بعد از اینکه از شما نا امید شد یه زندگی جدید داره و به گزینه های دیگه هم فکر می کنه.
چیزی که نگران کننده است اینه که تو بیشتر به این اقا و روحیاتش فکر می کنی تا به درستی کارت.
اگه فکر می کنی مناسب هم نیستید لازم نیست ارام ارام و با ملاحظه حرفت را بزنی تا در این مدت فرصتی برای تردید و تغییر عقیده ات پیدا بشه. باید قاطعانه رابطه را قطع کنی.
بیشتر به خودت, درستی تصمیمت و عواقب تصمیمت فکر کن.
راستی پیشنهاد می کنم علاوه بر پاسخ ها پست های خودت را هم مطالعه کنی تا بیشتر متوجه دیدگاه احساسیت بشی.
RE: انتخاب برایم مشکل است
عزیزم تمام نظرات دوستان را شنیدید و اما جسارتا نقطه نظر من
من اگر به جای شما بودم در ازدواج اول چنین انتخابی نمی کردم و برای چرایی آن کتاب زن دوم نوشته ی سوزان شاپیروباراش را به شما معرفی می کنم .
در این کتاب که پژوهشی است بر ازدواج دوم و یا سوم مرد و ... چیزی شبیه به شرایط مردی که شما از آن صحبت می کنید و زنانی که در رابطه های اینچنینی قرار می گیرند و تن به ازدواج با این مردان می دهند با چه مشکلاتی مواجه می شوند و حتی بیماری های روانی و بازی ها ی مرد و زن اول و فرزند و احساسات همسر جداشده و اعمالی که از وی سرخواهد زد و رفتاری بچه ها و.... تا جایگاه و احساسات و مشکلات فرد تازه وارد و ...
این کتاب را حتما بخوانید .
RE: انتخاب برایم مشکل است
دوستان خوبم سلام
ابتدای امر که تاپیکم رو زدم خیلی سردرگم بودم و تصمیم گیری برایم مشکل بود ولی با گفتمان هایی که در این چند روزه انجام دادیم خیلی دیدم بازتر شد، به حرفهای همه شما فکر می کنم و می دانم که باید بعد از در نظر گرفتن تمام جوانب و توکل به خدای مهربان که همیشه حامی ام بوده تصمیم نهایی را بگیرم.
موفق باشید:72: