RE: بياييد سوتيهايمان را قسمت كنيم !!!!
چندماه پیش عروسی پسر خالم بود منم ساق دوشش بودم.
امدیم داخل سالن به مهمونا خوشامد بگه. بنده خدا پسر خالم از خجالت سرخ شده بود. حدود نصف مهمونهارو که گذشتیم دیدم پسر خالم قاطی کرده بجای اینکه به مهمونا بگه خوش اومدید .بهشون در حال روبوسی کردن میگفت مبارک باشه.:311: منم رفتم دم گوشش گفتم آقای ایکس عروسی توهست تو چرا میگی مبارک باشه.بنده خدا سرخ که بود لبوشدش. هنوزم میبینمش سربه سرش میزارم.
RE: بياييد سوتيهايمان را قسمت كنيم !!!!
تايپيك زيبائي بيد ، منم يه چند تا سوتي دارم بگم ...
اين اوليش : مخصوصا اوائل كه مي خواستم سخنراني كنم ، چون هنوز راه نيافتاده بودم ، خيلي جالب بود ،
يه جا منبر رفتم ، در وسط سخنراني مي خواستم كلمه بپوشاند رو بگم ، جمله اش اين بود ( هر زني كه موي سرش را از نامحرم بپوشاند ... ) بعد كلمه بپوشاند درست سر زبانم نيومد ،
همه چي گفتم غير از بپوشاند :311::311::311:( اول گفتم بپشاند ، بپاشوند ، بپاشاند ، بپشوناند :311: بار پنجم درستش كردم ) واي كه بنده خدا مخاطب ها ، نمي دونم چه طور خودشون رو كنترل كردند تا من ضايع نشم ...
البته اون موقع خودم يواشكي صداي خودم رو پر مي كردم ، حالا هر وقت گوش ميدم ميميرم از خنده ، همين حالا كه مي نويسم حسابي خندم گرفته :311::311::311:
RE: بياييد سوتيهايمان را قسمت كنيم !!!!
:72::72::72: اين تايپيك رو گذاشتن تا سوتيهاتون خاك نخوره :72::72::72:
RE: بياييد سوتيهايمان را قسمت كنيم !!!!
چه تاپیک باحالیه اینجا
انقد خندیدم اشک تو چشام جمع شد :311: :311: :311:
یادمه بچه بودیم البته بچه نه ها.راهنمایی بودیم.با دوستم رفته بودیم یه همایشی فکر کنم بودش.آخرش برای عضویت توی یه انجمنی یه فرمی پر کردیم
نام:
نام خانوادگی:
فرزند: چهارم :311:
من و دوستم به جای اینکه اسم پدرمون رو بنویسیم نوشته بودیم که فرزند چندم خانواده هستیم :311: تقصیر دوست گاگولم بود.اون گفت :311: