RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
برادر عزیز
اتفاقاً من قبلاً به این موضوع فکر کردم که چرا زنانی که عرفان عمیقی دارند مطرح نمی شوند و دیده نمی شوند ؟
در بررسی و دقت متوجه شدم این که مردان وقتی عشق عرفانی پیدا می کنند این همه شاخص می شوند ، به این علت است ، که این کار برای مردان خیلی سخت است .
یک قلم ، حفظ نگاه و کنترل شهوت بخصوص در مقابل زن و شرایط تحریک کننده ، کار بسیار شاقی برای یک مرد است ، و عاطفه روزی عمیق در عین تعقل گرایی نیز ،
برای مردان فیلسوف شدن راحت تر است ، چون محاسبات عقلانی در آنها مقدم است . اما عشق عرفانی که قدم اولش مجذوب شدن است و این هم عاطفه عمیق را در گام اول می طلبد تا "حال "بیابد و در پی معرفت عقلانی و شهودی آنرا به "مقام " تبدیل کند و ملکه شود . برای زنان آسان تر است و بر این امر آماده ترند .
پس برادرم !
بهتره بپرسی چرا وقتی مردی عاشق خدا می شود ، اینهمه جلوه می کند و مطرح می شود ؟
چون کار آسانی نیست ، جلوه کردنش طبیعیه ، ضمنناً مردان اهل انعکاس دادن با نگارش و کتابت آنچه یافته اند هستند ، اما زنان به کلام شفاهی بیان می کنند ، تازه اگر خیلی عاشق باشند ، چون زن ریز بین است ، از جلوه کردن پرهیز می کند چون این را هم عرض اندام " من " خود می بیند .
تا وقتی می دانیم چه بسا خوبان هستند در این عالم که گمنامند ، نگوئیم چرا نیستند ، وقتی نمی بینیمشان .
آیا نشده شما با کسی آشنا شده باشید که خیلی عارف بوده ، در حالی که فهمیده ای اون سالهاست که هست و حتی شاگردانی دارد ، آیا به این فکر نکردید که روزگاری که شما وی را نمی شناختید ، وی بوده اما شما نمی دانستید ، ( حتی ممکنه حسرت بخورید که چرا زودتر نشناختید ).
برادرم :
من مردانی را دیده ام که خیلی به حساب می آمدند از دینمداری و عشق و عرفان ، و جلوه داشتند ، اما از نزدیک ضعفهایی در آنها دیدم که مال یه عارف نیست و...... زنانی را دیده ام که نمی خواهند مطرح شوند و جلوه کنند ، به خوف از افتادن در دام توجهات غفلت آفرین و.... همین نمونه ها برای من درسی بود که مطلق اندیشی نکنم در این باب .
پس نفرمائید ، چرا زنان کمی ، عشق عرفانی پیدا می کنند . راستی
نگاه ما به عشق به خدا چیه ؟ بریم سراغ امام خمینی و حرفهایش خوب خواهیم فهمید ، وقتی می گوید: " فیلسوف فکر می کند همه چی فلسفه است ، عالم هم فکر می کنید همه چی علم است و عارف هم فکر می کند همه چیز عرفان است و......." امام ثابت می کند ، همه چیز هیچکدام از اینها به تنهایی نیست .
برادرم هیچ فکر کرده اید :
یک زن طبق شریعت حقه اسلام وظیفه ندارد :
1 - امور خانه داری را انجام بدهد
2 - بدون مزد به بچه شیر دهد
3 - نان آور باشد
و....... خیلی کارهایی که یک زن در منزل همسرش انجام می دهد وظیفه او نیست ، !!
و اگر او همه اینها را انجام می دهد و رنج هم برایش می کشد ... از چیست ؟ جز از روی عشقی که حتی ممکنه خود از آن به خوبی آگاه نباشد ، این عشق به همسر و فرزند و این از خود گذشتگی برای آنها با انجام آنچه وظیفه اش نیست از کجا آمده ، جز از سوی پروردگارش ؟؟ و این باز گرداندن اون عشقی که ربش در او نهاده به خود او نیست که بندگانش که یکی همسرش است و بقیه فرزندانش و... را سرویس می دهد ؟؟!!!
بیائید عشق به خدا و عرفانی بودن را جور دیگر ببینیم .
من به وضوح لحظه ای را درک کرده ام که در حین شستن استکان زیر شیر آب ، مملو از شکر شدم ، به خاطر
آبی که در اختیارم بود در اون لحظه ، به خاطر دست سالمی که می تونست بشورد ، به خاطر سقفی که بالای سرم بود ، به خاطر شوقی که برای انجام آن کار در وجودم نهاده بود ، به خاطر زمان ، و.... خیلی چیزها در اون لحظه که الآن اینایی که گفتم رو یادمه ، و مملو از عشقی به اون خالقی که همه اینها را بخشیده شدم ، که اشکم جاری شد و لذتی بخشید که هنوز با من است و خاطره اون لحظه و اون حال را ثبت کرده و..... فهمیدم ، عشق و معرفت به خدا نه همین کلاس های خاص دیدن و استاد بلده برگزیدن و...... است که در همین امورات روزمره زندگی می توان به عشق الهی رسید ، فقط باید جور دیگر دید . و آیا زنان به اغلب این امور ظریفه زندگی مشغول نیستند که چنین درک کنند و عاشق باشند . باور کن کم نیستند اگر چه من و شما از آنان بی خبر باشیم
و نهایت آن که
آن را که خبر شد ، خبری باز نیامد
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
فرشته يمهربان عالي بود من هم دقيقا با شما هم عقيده هستم ...عشق الهي به گفتار و انجام عملي خاص نيست ..بلكه در زندگي معمولي ازمودن و حس كردنش هست ..و دقيقا معرفتي كه در اديان مي خواد بهش برسه ..همينه ...كه ما انچه را كه پيامبران الهي گفته اند را در زندگي بصورتي ملموس حسش كنيم و تجربه اش كنيم ..من هم دقيقا مثل شما مثلا زماني كه يك ليوان آب ميخورم ...فكر ميكنم كه چقدر خوشبختم كه ميتوانم يك ليوان اب گوارا و خنك رو به راحتي بنوشم ...و از گلوم اين اب پايين ميره ..اونوقت ميگم خدايا قربونت برم ممنونم كه بهم اين سعادتو دادي كه بتونم اين كارو انجام بدم ..و از زماني به اين معرفت رسيدم ..كه مرگ تدريجي خواهرم رو ديدم ...كه حتي نوشيدن يك قطره آب برايش بزرگترين آرزو شده بود ..و اين آرزو را با خود به گور برد ..و من از مرگ او به اين معرفت رسيدم ...كه براي كوچگترين نعمتي كه دارم ..البته از نظر خودم ...از خدا تشكر كنم ..و در هر كاري حضورشو حس كنم ..و ازش استعانت كنم ....بله درست گفته زنده ياد سهراب ..چشمها را بايد شست ...جور ديگر بايد ديد .....
يا مولانا كه ميگه .....اي قوم به حج رفته كجاييد ..كجاييد ..معشوق همينجاست بياييئد بياييد ....معشوق تو همسايه ..و ديوار به ديوار .....در باديه سر گشته شما در چه هواييد ......او همينجاست بيهوده دهر به دهر دنبالش نگرديم ...:72:
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
به نظر من تا عشق مجازی نباشد عشق عرفانی حس نخواهد شد ،مثل قله که واسه فتحش باید از دامنه کوهش رد شد
کم نیستند کسایی که به عشق عرفانی رسیدن و خانم بودن ولی ارش عزیز اینگونه انسانها انقد گمنام هستند که من و تو به این راحتی ها نمیتونیم کشفشون کنیم
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
آرش خان
ما در ایران زندگی می کنیم . مهد دلیران و شیران . و هر یک از این دلیران وشیران در دامان زنی پرورش یافته اند به جهت آموزش و دستی بر سر رو کشیدن و در کنار خود زنی برای همراهی و تمجید و توجه و تشکر داشته اند .
این مردان دلیرو شیر دل و عارف هم از دامان همان زنان شجاع و یا عارف بلند شده اند . می بینید ؟! زنها کجا هستند ؟! در پستو هایی که در حصار اندیشه مرد ( بعضی از مردان ) زندگی می کنند و دیده نمی شوند چرا که نمی خواهید آنها را ببینید .
مرد نمی خواهد زن را ببیند . عرفای مشرق زمین هم نخواستند که ببینند و زنان آموخته اند که نیاز به تمجید و تشکر و دیده شدن ندارند . زن عارف کم در این جامعه نداریم که گمنام راه عرفان می پیماید بدون هیچ هیاهو یی .
مردان و زنانی که ادعای علم و معرفت و عرفان ندارد ولی راهشان را درست یافته اند شاید شاگردی و یا دم و دستگاهی هم نداشته باشند ولی افرادی خود را شاگردانشان می دانند که به آنها از روی شناخت و بصیرت ارادت پیدا کرده اند .
این بحث محدود به عرفان در این جامعه نمی شود
وضع شاخه های دیگر هم بسیار اسفبار است .انسانهای گمنام و ناشناخته . چرا که نمی خواهیم آنها راببینیم و بشنویم ، به هزار و یک دلیل حتی در جاهایی درک هم نشده اند زن و مرد هم ندارد (.
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
لطفا عرفان را تفسیر به رای نفرمائید و در آن بین زن و مرد تفکیک قائل نشویددر عرفان تقاوتی بین زن و مردو کودک نیست
در خرابات مغان طفلی به یک پیمانه ی می
زاهد صد ساله را از نو مسلمان می کند
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
سلام
چرا موضوع تاپیک رو عوض کردید ؟
امام صادق(ع) : دختران حسنه و نیکی اند و پسران نعمتند و همانا بر حسنات ثواب و پاداش داده میشود و از نعمت سئوال می گردد .
پیامبر اکرم (ص) : دختران بهترین فرزندان شما هستند.
امام صادق (ع) : بیشترین خیر و خوبی در زنان است.
امام صادق(ع) : محبت به زنان از اخلاق پیامبران است .
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
سلام
واقعا از جوابهای خوبتون متشکرم
پندار عزیز احتمالا تازه اومدن از ایشون میخوام کمی تامل داشته باشند
اولا شعری که برای عنوان کردند اصلا قابل قبول نیست شعر ذوقی بیشتز به درد مغالطه می خورد تا منطق
وبعد عزیز من سعی کن راحت در مورد ابرلز نظر نکنی متشکرم
در خصوص موضوع این بود که چرا خانوم ها کمتر به عنوان عارف مطرح هستند و یک اثری که دارای متن عرفانی که حاکی باشه از ذوق و معرفت عرفانی از خانومها نیست وگر نه من میدانم که هستند کسانی که عاشقانه فکر مکیکنند کار میکنند وعبادت میکنند اصلا شاید ماهیت وجودی اونها طبق گفته سرورمون فرشته مهربان از پرداختند به عرفان در این سطح کشش ندارد وحتما در طول تاریخ به آنها بها ندادند
واز حرفهای همتون که عرفان فقط در قالب گفتار و نوشتار ندونستید واقعا متشکرم واین نیز بگذرد
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
جناب آرش عزیز
سپاس از عنایتی که به دو خط نوشته حقیر فرمودید و اما بعد
حقیر نگارنده سالک ابجد آموز علمم و در پی دانستنم ابتدا منت نهاده و این فر مایش را که شعر ذوقی یشتز به درد مغالطه می خورد تا منطق ، بنا بر پایه ی چه استدلا لی است؟ آیا شعر غیر ذوقی هم داریم که مثلا به قول شما به درد منطق بخورد؟
دو آنکه فرمودید راحت اظهار نظر نکنم ، منظورتان این است که در مبحثی که تخصص نداریم وارد نشویم ؟ اگر این چنین است دوست من اتفاقا من هم با شما موافقم ، عرفان مبحثی نیست که هر کسی بتواند در باره آن باب مسئله ای را آن هم به اشتباه و با تفسیر به رای باز کند و دیگران را به بر داشت های اشتباه تر برانگیزد،
عشق حقیقی است مجازی مگیر
دم شیر است به بازی مگیر
همچنین فرمودید تا کنون زن عارف یا اثر عرفانی ازهیچ زنی ندیده اید ، قیاس مع الفارق می فرمائید ، چون شما ندیده اید ، پس وجود ندارد ؟ در صورت تمایل حقیر می تواند در معرفی چندین دیوان و بیوگرافی از زنان عارف جهت مطالعه بیشتر کمک کنم مثلا از رابعه تا بانو پروین اعتصامی ، در ضمن دوست نازنین من، الزاما کسانیکه بقول جنابعالی "عاشقانه فکر مکیکنند کار میکنند وعبادت میکنند " ، دلیلی نه بر عارف بودن و یا نبودنشان نیست و این همان عدم آگاهی است که شما با کنایه از حقیر خواستید رعایت کنم
و کلام آخر که دوست نادیده اما محترم من حق با شما ست حقیر تازه وارد به جمع دوستان هستم اما پر تحمل .
باز هم از مرقومه ی زیبایتان سپاسگزارم تا بعد الخ ...
هفت خطم گرچه خطی می نخوانم غیر عشق
خط زیبا و پر جمال شاهدان دانم که چیست
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
آرش لطفا کتاب زنان عارف به فلم ابوالقاسم رادفر را حتما بخوانید و در ضمن برای اطلاع شما
بانو امین
حاجيه خانم سيده نصرت بيگم امين معروف به بانوی مجتهده اصفهانی نصرت امين در سال 1265 هجرى شمسى در شهر اصفهان ديده به جهان گشود. از چهار سالگى به مكتبخانه رفت تا به فراگيرى قرآن و زبان فارسى بپردازد و اين زمانى بود كه در زمينه تحصيل علوم و معارف دينى بالاتر از سطح روخوانى قرآن هيچ مجال و زمينه اى براى حضور زنان نبود؛ بخصوص در سالهاى 1280 به بعد كه تحصيل علم براى پسران هم آسان و ميسر نبود تا چه رسد به دختران.
او در 15 سالگى به ازدواج و همسرى پسر عمويش درآمد. اما زندگى خانوادگى و تربيت فرزندان در فراگيرى دانش او اثرى نگذاشت و آن چنان در جهت كسب علوم دينى از خود جديت نشان داد كه موافقت و مساعدت اطرافيان بويژه همسر خويش را براى ادامه تحصيلات در علوم دينى، فقه و اصول و زبان عربى به دست آورد و همزمان به فراگيری حکمت و فلسفه مبادرت ورزيد. در اين زمان او بيست ساله بود.
مهمترين استاد ايشان كه فقه و اصول و حكمت را به وى آموخت، آيت الله نجف آبادى بود. بانو امين از زمان كودكى كه اهل ذوق و تفكر و تدبر در موجودات و آثار حق تعالى و از عشاق پروردگار كريم بود، در حين تحصيل حكمت به كشف و شهود نيز نائل مى گرديد و در اين رابطه بهترين سند و گواه آثار تفسيرى ايشان كتاب اربعين الهاشميه و نيز نفحات الرحمانيه است.
در سن 40 سالگی به دنبال انتشار كتاب اربعين هاشميه و تأييد مرتبت و تسلط علمی ايشان از سوى علما و مراجع؛ آيت الله حائرى يزدى، آيت الله محمد كاظم يزدى و آيت الله آقا ميرزا اصطهباناتى شيرازى و پس از شركت در آزمون علما و مراجع تقليد وقت (آيت الله شيخ عبدالكريم قمى و آيت الله آقا سيد محمد كاظم شيرازى) كه شامل سؤ الها و پاسخهاى بسيارى بود - تمامى آنها در كتاب جامع الشتات آمده است - از طرف آن آيات عظام، درجه اجتهاد و روايت و قدرت استنباط احكام شرع را دريافت كرد و اولين بانوى مجتهده در جهان اسلام گرديد.
بانو مجتهده امين از آنجا كه دريافته بود مجال و زمينه تعلم براى دختران تا چه حد محدود است لذا بخشى از همت بلند آن بزرگوار مصروف تأسيس مدرسه براى دختران شد.
در سال 1344 با سرمايه خود يك واحد دبيرستان دخترانه اسلامى در اصفهان تأسيس كرد تا زمينه تحصيل دختران در محيطى سالم به دور از آلودگيهاى رايج در پاره اى محيطهاى آموزشى دخترانه را فراهم آورد.
در سال 1346 اولين مدرسه علوم دينى زنان را به نام مكتب فاطمه (س) تأسيس كرد كه اين سازمان در تعليم و تعلم دينى زنان مسلمان و پرورش زنان برجسته در اين زمينه سهمى شايان توجه و تقدير داشت.
همه اين اقدامات حكايت از روشنگرى فكر، بلندى هدف و عمق دلسوزى اش در امور زنان بود. بانو امين دانشمندى باذوق، متواضع، عارف، خوش برخورد، پرهيزگار، ساكت و كم حرف، و بدون گرايش به تجمل و تكلف و از دوستان صديق اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بود.
وجود مقدس و پرفيضش آن چنان روحانى و مستغرق در عالم عرفان و معنويت بود كه هر كس او را مى ديد مجذوب جذبه معنويت ايشان مى گرديد و در پرتو نورانيت و نفس مطمئنه او در خود احساس شادى و روحانيت مى كرد. وجود ذى وجود اين زن عالمه نسيمى بود كه بر جامعه زنان وزيد و عامل حركت بخش و تكان دهنده اى براى بيدارى افكار خفته و پيشبرد آنان در راه تحصيل علوم دينى و كمالات معنوى و سير الى الله شد.
بانو امين سالهاى متمادى در راه تحصيل علم و مقامات معنوى زحمت ها كشيد و عملاً ثابت كرد كه زن مى تواند در محيط اجتماع، در زير پرده حجاب و با كمال عفت و تقوى و اجراى برنامه هاى مقدس مذهبى به تحصيل علم ادامه دهد و مقام شامخى را احراز كند و بين علم و دين پيوند برقرار سازد و على رغم نظر كسانى كه تصور مى كردند حجاب مانع پيشرفت و تكامل است و يا عده اى كه مى گفتند زن بايد از هر نوع كمال ترقى و تعالى محروم بماند و بر خلاف منطق اسلام، زن را از ارزش انسانى در رسيدن به مقامات مادى و معنوى و روحانى و سير الى الله بى بهره مى دانستند بپا خاست و آن تصورات غلط را در هم شكست.
پيشتازى در علوم عرفانى، از وى شخصيتى ساخت كه فيلسوف عاليقدر معاصر آيت الله محمد تقى جعفرى رحمت ا... عليه در مورد ايشان مى گويد:
با توجه با آثار قلمى كه از خانم امين در دسترس ما قرار گرفته است به طور قطع مى توان ايشان را يكى از علماى برجسته عالم تشيع معرفى نمود و روش علمى ايشان هم كاملاً قابل مقايسه با ساير دانشمندان بوده بلكه با توجه به مقامات عاليه روحى كه ايشان موفق شده اند بايد ايشان را نخبه اى از دانشمندان به شمار آورد.
همچنين شخصيت هايى چون آيت الله العظمى مرعشى نجفى رحمت ا... عليه و مرحوم علامه طباطبايى رحمت ا... عليه، با توجه به مقام علمى و عرفانى خانم امين، محضر درس او را مايه فيض و افاده مى دانستند.
بانو امين اصفهاني از علماي متعدد اجازه اجتهاد دريافت کرد. آيت الله شيخ محمدرضا نجفي (مسجدشاهي)، آيت الله شيخ محمدکاظم شيرازي، آيت الله حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي، آيت الله ميرزا آقا اصطهباناتي و آيت الله شيخ مرتضي مظاهري از بزرگاني هستند که به بانو امين اصفهاني اجازه اجتهاد اعطا کردند. البته بزرگاني هم موفق به دريافت اجازه از بانو امين اصفهاني شدند که نام برخي از آنها چنين است: آيت الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، علامه سيدعباس حسيني کاشاني، شهيد حاج سيد محمد علي قاضي طباطبايي، علامه سيد محمدعلي روضاني، علامه شيخ عبدالحسين اميني (صاحب الغدير)، علامه شيخ عبدالله سبيتي و تعدادي از عالمان و دانشمندان ديگر.
ابتلائات و آزمايش هايى كه خداوند كريم براى صيقلى شدن و خالص گرديدن روح مطهر اين بنده مقربش نمود، مسئله از دست رفتن فرزندان ايشان بوده است. چنانكه هشت فرزندش به علل مختلف از قبيل بيمارى و... از دست رفتند و تنها يك پسر برايش باقى ماند. اين مصائب نتوانست خللى در عزم و اراده اين يگانه بانوى مجتهده و عارف به وجود آورد و اين نشانگر آن است كه اگر زنان قدم در راه كمال و تعالى زنند و خدا را ناظر اعمال خويش و مالك همه هستى و داراييهاى خويش بيابند، حتى در فقدان فرزند نيز عنان اختيار از كف نمى دهند و متانت و صبورى كه در خور انسان خليفة الله است پيشه مى سازند.
گفته اند دو فرزند كوچك ايشان به فاصله چند روز فوت كردند. بدين مناسبت استادشان آيت الله نجف آبادى سه روز درس را تعطيل مى كنند و به خانه شان نمى روند؛ روز چهارم بانو امين به دنبال استاد مى فرستند و وقتى ايشان مى آيند، علت تعطيلى درس را جويا مى شوند.
آيت الله نجف آبادى مى گويند كه من شرمم مى شود كه بچه تان تازه از دنيا رفته براى درس بيايم و خانم امين پاسخ مى دهند:
من پيش خدا شرمم مى شود كه سه روز است چيزى نخوانده ام. خدا يك چيزى به من داد خودش هم گرفت .
برخي از آثار مکتوب اين بانوى گرانقدر عبارتند از:
1- الاربعين الهاشميه که اولين تاليف ايشان است وتوسط يکي از شاگردانش (بانو علويه همايوني) به فارسي ترجمه شده است.
2- تفسير مخزن العرفان در پانزده جلد که تفسير کل قرآن مجيد است.
3- جامع الشتات
4- روش خوشبختي و توصيه به خواهران ايماني
5- سير و سلوک در روش اوليائ و طريق سير سعداء
6- مخزن اللئالي في فضائل مولي الموالي حضرت علي
7- اقتباس و ترجمه تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق ابن مسکويه
8- معاد يا آخرين سير بشر
9- نفحات الرحمانيه
بانو امين اصفهاني علاوه بر اين که آثار مکتوبي از خود به يادگار گذاشت و شاگردان متعددي نيز تربيت کرد، به تأسيس مکاتب و مدارس علمي نيز همت گماشت.
سرانجام اين بانوى مكرمه در سن 97 سالگى در آخر شعبان 1403 هق مطابق با 22 خرداد 1362 ه .ق پس از يك عمر پربركت جان به جان آفرين تسليم كرد و به لقاء الله پيوست. پيكر مطهره اين بانوى مكرمه در روز دوشنبه 23 خرداد بر فراز دستهاى انبوه امت عزادار شهر قهرمان پرور اصفهان تشييع شد و در تخت فولاد به خاک سپرده شد. روحش شاد و قرين رحمت الهی.
شعوانه پارسا زن عارف شاعر ایرانی قرن دوم هجری
این دو نفر را به عنوان زنان عارف به صورت اشانتیون خدمت شما معرفی کردم تا بعداز مطالعه کتا بهای مرتبط بیشتر صحبت کنیم .
زن و سلوک عرفانی
حضرت آیة اللّه جوادی آملی
تذکر
در شماره پیشین ذیل عنوان (زن و عرفان) پس از تعریف عرفان نظری و عملی و نگاه عارفان به زن به مبانی عرفان و سیر و سلوک اشاره شده که با توجه به آن مبانی، زن این استعداد و قابلیت را دارد که در مسیر سلوک گام بر دارد چنان که مردان نیز در مسیر سلوک گام بر میدارند حال سؤال این است که اگر انسانی بخواهد این سیر را آغاز کند نقطه شروع آن سیر کجاست و پایان آن کجا خواهد بود که در این مقاله به این نقطه شروع که همانا نقطه بیداری و نقطه پایانی که همانا توحید است میپردازد و در پایان نمونههایی از زنانی که در مسیر سلوک طی طریق کردهاند و مقاماتی را بدست آوردهاند معرفی خواهند شد.
زن و سلوک عرفانی
عرفان کشف و شهود حقیقت است از راه تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و امور دنیوی و توجه کامل به امور روحانی و فوق همه اینها توجه کامل به مبدأ متعالی و حقیقت هستی.
بر اساس این بیان هر انسانی اگر بخواهد میتواند به مقام کشف و شهود حقیقت نایل آید. زیرا همه انسانها قابلیت تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و توجه کامل به خدا را دارند، چه زن باشد و چه مرد. بنابراین اگر زنها نیز بخواهند به این مقام نایل شوند باید منازل و مراحل سلوک را طی کنند.
برای طی کردن مسیر سلوک و منازل وصال به حقیقت، عارفان منازل و مقاماتی را تنظیم کردهاند که افراد میتوانند این منازل را یکی پس از دیگری به پیمایند و به نهایت سیر برسند و مقام ولایت را کسب نمایند و به عبارت دیگر: زن و مرد در تأمین توشه سفر و نردبان عروج تفاوتی ندارند و در تحصیل مقام خلافت و ولایت میدان برای زن و مرد باز است و هر دو به طور یکسان به دستاورد این سفر الهی دست خواهند یافت.
از این جهت پیامبر اکرم(ص) فرمود: «افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم امرأة فرعون.»(1)
در روایت دیگری پیامبر(ص) فرمود: «ان اللّه تعالی اختار من النساء اربع: مریم و آسیه و خدیجة و فاطمه»(2) خدای سبحان از بین زنان چهارتن را برگزید، مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه بر اساس این دو روایت زنان زیادی وارد بهشت میشوند. اما افضل آنان این چهارتن هستند و یا از بین همه زنان این چهار تن را برگزید.
اگر کسی بپرسد چرا در بین زنان عالم تنها این چهار تن به این مقام رسیدهاند گویا همه زنان توان دست یابی به این مقام را ندارند؟
در جواب میگوییم: اولاً بسیاری از زنان هستند که فضائل آنها در تاریخ ثبت نشده است. علاوه ذکر این چهار نفر گویای انحصار نیست و اگر جامعه رشد کند و شرایط و امکانات ترقی و سعادت در اختیار هر دو صنف قرار دهد زنان میتوانند پا به پای مردان در مسیر سلوک گام بردارند.
چنان که ملاحظه میشود دختر عظمای فاطمه زهرا(س) حضرت زینب(س) با همه مصائبی که دیده وقتی در برابر دژخیمی چون عبیداللّه بن زیاد قرار میگیرد و با خطاب که کار خدا را با برادرت حسین چگونه دیدی؟ با شهامت بگوید: «ما رأیت الّا جمیلاً» من غیر از زیبایی و جمال از خدا چیزی ندیدم خدای سبحان برای آنها شهادت را مقرر فرموده و آنان به خوابگاه ابدی خود شتافتند.(3)
اگز زینب(ع) در مقام سلوک به مقام وصال نرسیده بود چنین جمله بلندی را نمیگفت که من جز جمال و زیبایی چیزی ندیدم البته در ادامه از زنانی یاد میشود که مقام سلوک را طی کرده و به ولایت رسیدهاند.
حال اگر زنی بخواهد مقام سلوک را طی کند همانند مردان باید از کجا آغاز کند.
عارفان میگویند در سیر و سلوک عرفانی در آغاز باید مانع زدایی کرد و شرائط لازم سلوک را فراهم نمود.
مهمترین مانع سلوک غفلت از سفر و مسافر بودن است زیرا اگر کسی عازم سفر است ولی نداند که مسافر است و راهزن در کمین اوست میخوابد و دچار رهزن میشود در حالی که اگر بداند مسافر است قهراً به فکر حرکت و تحصیل زاد و توشه هماهنگ با مسیر و مقصد خواهد بود.
اگر انسانی بخواهد با غفلت مبارزه کند باید بیدار باشد از این رو یقظه و بیداری شرط لازم تهذیب نفس و سیر و سلوک شمرده شده است.
انسان وقتی بیدار شد و فهمید که مسافر است و باید به سیر بپردازد در جهت مانع زدایی تلاش میکند برای مانع زدایی ابتداء باید توبه کند و با توبه و انابه به جبران گذشته زهد را سر لوحه کار خود قرار دهد و برای رسیدن به مقام زهد و ترک وابستگی به دنیا باید اهل ریاضت و تمرین باشدو در مسائل اخلاقی به تمرین بپردازد و در تمام اوقات به مراقبه و نگهبانی از خویشتن اقدام کند و پیوسته از خود محاسبه و حسابرسی داشته باشد تا به تقوا برسد که نتیجه تقوا همانا منع از ورود غیر خدا به دل است.
مقامات عارفان
انسانی که مانع زدایی کرد و دل را از غیر خدا زدود حال باید به سیر باطنی و عمودی بپردازد تا به حق واصل شود اولین مقام سیر و سلوک پس از مانع زدایی ایمان به خدا و قیامت و راهی است که او را به بهشت خواهد رساند البته این ایمان زمانی نیست که آدمی به زبان بگوید: من خدا و قیامت را قبول دارم بلکه ایمان قلبی است که در پرتو آن به اطمینان دست یابد و بداند جهان مبدأی دارد به نام خدا و پایانی دارد به نام معاد و رهبرانی مانند انبیای الهی و کتابی به نام قرآن دارد.
مؤمن کسی است که وقتی نام خدا برده میشود دلهای آنها به شوق میتپد و آن گاه میآرمد. «انما المؤمنون الذین اذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً و علی ربهم یتوکّلون؛الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون اولئک هم المؤمنون حقاً، لهم درجات عند ربّهم و مغفرة و رزق کریم»(4) مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود دلهاشان ترسان میگردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان افزونتر میشود و تنها بر پروردگارشان توکل میکنند.
آنها که نماز را بر پای میدارند و از آن چه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند، آری مؤمنان حقیقی آنها هستند. برای آنان درجاتی نزد پروردگارشان است و برای آنها آمرزش و روزی بی نقص و عیب خواهد بود.
ثبات و استواری
مرحله دوم سیر و سلوک ثبات و استواری است. تنها ایمان برای سیر و سلوک کافی نیست بلکه سالک باید به مقام ثبات در اعتقاد و ایمان برسد. قرآن کریم یکی از اوصاف برجسته سالکان کوی حق را ثبات میداند و میفرماید: «یثبت اللّه الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و فی الآخرة»(5) خداوند کسانی را که ایمان آوردند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان استوار میدارد هم در این جهان و هم در سرای دیگر.
نیت
نیت روح عمل است و ممکن است انسانی ثابت قدم باشد ولی کار را بدون روح آن انجام دهد از این رو رسول اکرم(ص) فرمود: «فانما لکل امرء مانوی»(6) هر کسی باندازه نیتی که دارد طرفی میبندد. نیت از اعمال باطنی و از روزیهای معنوی انسان است.
صدق
مرحله چهارم سلوک صدق و راستی است البته صدق فقط در گفتار نیست بلکه در نیت و عمل نیز هست از این رو خدا از کسانی که به عهدشان وفا میکنند به عنوان صادق یاد میکند: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللّه علیه»(7) از مؤمنان مردانی هستند که در رعایت و عهد و پیمانشان صادقاند.
اخلاص
مرحله دیگر سلوک اخلاص است که آدمی قلبش را مخصوص حق کند تا احدی جز مقلّب القلوب در حرم دل او راه نیابد خدای سبحان فرمود: «و ما امروا الّا لیعبدوا اللّه مخلصین له الدین حنفاء»(8) مردم هیچ مأموریتی ندارند جز آن که دستورهای دین را مخلصانه برای خدا انجام دهند یعنی فهمشان و عملشان برای خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقاء بهشت است البته این مسیر باید تا رسیدن به مقام توحید ادامه یابد.
مقام توحید
یکی از منازل سلوک مقام توحید است در این مقام انسان سالک مییابد که چیزی را مالک نیست و چیزی ندارد که آن را به خدا بسپرد، به جایی میرسد که میگوید: «لا یملک لنفسه نفعاً و لاضراً و لاموتاً و لاحیوةً و لانشوراً»(9) یعنی به جایی میرسد که به خوبی مییابد مالک سود و زیان و زندگی و مرگ و حشر و نشر خود
نیست. خدا نه تنها مالک آسمانها و زمین است مالک انسان است، مالک ملک و سلطنت و نفوذ هم هست به هر که بخواهد این نفوذ را اعطا میکند و از هر که بخواهد آن را میستاند.
توحید دارای دو مرحله است. در ابتدا توحید یکی گفتنی است یعنی مؤمن میگوید: لا اله الّا اللّه و به آنها ایمان دارد و غیر خدا را موجودی شایسته عبادت نمیداند اما بالاتر از آن یکی کردن و آن این که بداند جز خدا مالک چیزی نیست و اگر انسان بداند جز خدا مالکی نیست به طور طبیعی خود را مالک چیزی نمیداند و چون خود را مالک چیزی نمیداند خود را تسلیم او میکند و از این جا فقر او ظهور میکند.
چون همه کمالات نفسانی و اخلاقی انسان بر اساس توحید صحیح تنظیم میشود محور اصلی نزاهت روح را توحید ناب تأمین میکند.
راههای رسیدن به توحید
برای راهیابی به مقام والای توحید راههای فراوانی وجود دارد، دین برای استحکام توحید در جان موحّد سالک حدودی را معین کرده است، حدود الهی یعنی امور ممنوعه، و این امور ممنوعه برای عدّهای محرمات و معاصی است و برای
عدّهای دیگر که بالاترند علاوه بر محرمات و معاصی مشتبهات و امور شبهه ناک است و برای عدّهای که از این وارستهترند مباحات است و این حدود برای رسیدن به توحید است و بهترین راه برای پیمودن این راه عبودیت و بنده خالص خدا بودن است و بنده خالص خدا پیوند خود را با غیر خدا قطع میکند.
یکی از راههای رسیدن به این مقام نزدیک شدن به کسانی است که به آن منزلت راه یافتهاند به گونهای که ولایت آنها را در دل بپروراند و به سنت و سیرت آنان عمل کند و آنان اهل بیت عصمت و طهارت و همه انبیاء و اولیاء الهی هستند که انسان پس از شناخت آنان باید آنها را الگوی خود قرار دهد و به آنها اقتدا کند و از این راه مقام توحید را در خود تثبیت نماید.
نمونه هایی از زنان عارف
ناگفته این مراحلی که برای سلوک ذکر شد که برخی تا صد منزل و برخی تا هزار منزل ذکر کردهاند هم مردان میتوانند این منازل را طی کنند و هم زنان میتوانند این مراحل را طی کنند و در تاریخ فراوانند زنانی که دارای ذوق عرفانی بودهاند و آن ذوق را در خود شکوفا کردهاند.
1ـ رابعه عدویه
رابعه از اهل بصره بود و از کسانی که مسیر سلوک را طی کرده و به مقاماتی نایل آمده است.
یکی از کسانی که با او مراوده داشت واز موعظه و دعای او بهره میبرد سفیان بود. روزی سفیان بر او وارد شد و دست به دعا برداشت و گفت: «اللهم انی اسئلک السلامة» خدا از تو سلامت مسئلت و درخواست میکنم. رابعه به گریه افتاد. سفیان به او گفت سبب گریه تو چیست؟ گفت: تو مرا به گریه وادار کردی، سفیان گفت چرا؟ رابعه گفت: نمیدانی سلامت از دنیا در ترک دنیاست و تو به آن آلودهای.
این سخن در واقع معرّف مقام زهد است که انسان باید با رسیدن به این مقام از تعلق و وابستگی به دنیا و آلوده شدن به آن خود را سالم نگهدارد.
سخن دیگری از او نقل شده است که وی گفت: هر چیزی را ثمره و میوهای است و ثمره و میوه معرفت روی به خدای متعالی آوردن است.
وی گفت: «استغفر اللّه من قلّة صدقی من استغفر اللّه» از خدا استغفار میکنم از کمی صداقتم در استغفار از خدا.
در واقع این معرفت بلندی است که آدمی کار خوب عبادی و غیر عبادی خود را خوب میداند، خیال میکند که کاری کرده است و نمیداند که به برکت لطف الهی این توفیق برای او حاصل شده است. روزی سفیان از او پرسید: بهترین چیزی که بنده به آن به خدای تعالی تقرب جوید کدام است؟ در جواب گفت: آن که بداند از دنیا و آخرت غیر وی را دوست نمیدارد. در واقع فقط خدا را دوست داشته باشد.(10)
2ـ مریم بصریه
این زن نیز از اهل بصره و همزمان با رابعه میزیست و با وی نیز ارتباط داشت: جملهای از وی نقل شده است که گفت: از وقتی که این آیه را شنیدهام که: «وفی السماء رزقکم و ماتوعدون»(11) روزی شما در آسمان است و آن به شما وعده داده میشود هرگز غم روزی نخوردم و در طلب آن رنج نکشیدم.
انسانی که به مقام یقین رسیده و میداند روزی انسان در خزانه الهی است که او باید نازل کند و او وعده داده است که انسان را تأمین کند پس چرا آدمی باید غم و غصّه بخورد و این غم و غصّه او را به خود مشغول کند و وی مرا وادار به رنج طلب کند.(12)
3ـ معاذه عدویه
معاذه یکی از اقران رابعه بود که میگویند: چهل سال روی خود را به آسمان نکرد و هرگز در روز چیزی نخورد و در شب خواب نکرد به او گفتند: به نفس خود زیاد ضرر و زیان وارد میکنی: در جواب گفت: هیچ به خود ضرر نمیرسانم زیرا به جای شب روز را میخوابم و به جای خوردن در روز، شب غذا میخورم.
در واقع این زن دائم در سجده بود و دعا و از کسانی بود که شبها به شب زنده داری میپرداخت و روزها را روزه میگرفت.(13)
4ـ زنی بود از شاگردان سرّی سقطی از عارفان معروف که آن زن پسری داشت و پیش معلّمی درس میخواند، روزی آن معلم پسر را به آسیا فرستاد اما وی به آب افتاد و غرق شد، معلم از آن واقعه سرّی را با خبر کرد وی گفت: برخیزید و با من بیایید تا پیش مادر او برویم. آنها پیش مادر او رفتند و با او به سخن گفتن پرداختند و از مقام صبر و رضا سخن گفتند، زن گفت:ای معلم مقصودتان از بیان صبر و رضا چیست؟ گفت پسر تو غرق شده است. زن گفت پسر من را خدای سبحان غرق نکرده است، اما شیخ باز در صبر و رضا سخن گفت. زن گفت: برخیزید و با من بیایید، برخاستند و با وی رفتند تا به جوی آب رسیدند. پرسید در کجا غرق شده است محل غرق شدن را به او نشان دادند وی به آن جا رفت و فرزندش محمّد را صدا زد و او جواب دادو آن زن به آب رفت و دست پسر را گرفت و از آب بیرون آورد و به خانه برد شیخ به جُنید گفت: این چیست؟ جُنید گفت: این زن هرچه را که خدای بر وی واجب گرداند مراعات میکند و هرکه چنین باشد، هیچ حادثه و رویدادی نسبت به وی ایجاد نمیشود جز آن که آن را به وی اعلام کنند و چون او را به فوت پسر اعلام نکردند و دانست که آن حادثه رخ نداده است از این رو انکارکرد و گفت: خدا پسر مرا غرق نکرده است.(14)
این قصه نشان میدهد که اگر کسی واجبات الهی را رعایت کند و وظیفهاش را در برابر خداوند به درستی انجام دهد رویداد تلخی برای او پیش نمیآید و یا از وقوع آن حادثه و رویداد مطلع میگردد.
5 ـ فاطمه نیسابوری
یکی از زنان بزرگ عارف فاطمه نیسابوری است که در مکّه مجاور بود و گاه به بیت المقدس میرفت و به مکه باز میگشت روزی وی برای ذوالنون مصری چیزی فرستاد امّا او قبول نکرد و گفت: پذیرش چیزی از زنان مذلّت و کاستی است. فاطمه در جواب گفت: در دنیا هیچ عارفی بهتر و بزرگتر از آن نیست که وسیله و واسطه در بین مشاهده نکند و دهنده واقعی را ببیند در واقع اعطا کننده خداست و تو خدا را نمیبینی و واسطه را که یک زن است میبینی و چنین سخن میگویی پس باید معطی واقعی یعنی خدای سبحان را بنگری و فرستاده او را بپذیری.
ابویزید نیز گفت: در عمر خود فقط یک مرد و یک زن دیدم و آن زن همانا فاطمه نیسابوری بود که همه غیبها برای او عیان و آشکار بود.
یکی از افراد از ذوالنون پرسید: چه کسی از عارفان را بزرگ دیدی؟ در جواب گفت: در مکّه زنی بود که او را فاطمه نیسابوری میگفتند که در فهم معانی قرآن سخن میگفت که شگفتی مرا بر میانگیخت و میگفت: هر که خاطرش با خدا نباشد به هر میدانی پای مینهد و به هر زبانی سخن میگوید و آن که خاطرش با خدا باشد او زبانش را از هر سخنی جز راستی فرو بندد و وی را بر آزرم داشتن از او و اخلاص وا میدارد.
همو گفته است: صادق متقی امروز در دریایی است که امواجش را به کام میکشد و او چون غرقه شدگان خدا را میخواند و از او خلاص و نجات میخواهد.
بازوی گفت: هر که عمل برای خدا میکند و او را میبیند عارف است و هر که عمل برای خدا میکند و تنها او را ناظر خویش میداند مخلص است.(15)
6ـ رابعه دختر اسماعیل
در شرح حال این زن آمده است: گاهی حالی برای او پیش میآمد که اهل بهشت را میدید و میگفت: «رأیت اهل الجنة یذهبون و یجیئون و ربما رأیت حورالعین یستترن منی باکما مهنّ» اهل بهشت را دیدم که در بهشت رفت و آمد میکردند و چه بسا حورالعین را دیدم که با آستینهایشان خود را از من میپوشاندند.(16)
چنان که مردانی هستند که خود را از ائمه مستور میدارند این زنان که نامبرده شده، نمونهای از سالکان واصلاند که نشان میدهد زن و مرد میتوانند در مسیر سلوک حرکت کنند و به کمالاتی نایل شوند.
نتیجه گیری
سیر و سلوک و حرکت در مسیر تهذیب نفس برای همه انسانها میسّر است خواه زن باشد و خواه مرد ولکن افرادی در این مسیر قرار میگیرند که بیدار شوند و غفلت زدایی بکنند زاد و توشه سفر بردارند و اراده کنند و مراحل سلوک را یکی پس از دیگری طی کنند تا به مقام توحید نایل شوند چه توحید ذاتی و چه توحید صفاتی و چه توحید افعالی و چه توحید عبادی.
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4976&id=43024
RE: آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
سلام
نمی دانم دوست عزیزمون چه شور و حالی برای ابراز فضل دارند و ابجد کلامشون در اینجا پهن کرده اند
عزیز من من نگفتم هیچ یک از خانومها عارف نیستند گفتم آثارشون اینقدر کم اند که قابل ملاحظه نیست
این فقط به خاطر افراد به ظاهر مذهبی و عارفی است که زن را فقط محدود کردن در کارهایی همچون خانه داری بچه داری و...... صرف واحساس میکنن بعد از ازدواج مالک او خواهند شد و هنوز فضای بسته حکم فرماست وبه همین خاطر است که آریستو کراس ها از آب گل آلود ماهی گرفتند و زن را ملعبه اقتصاد شیطانی خودشان قرار دادند وتفکرات فمینستی را در جوامع غربی و شرقی گسترش دادند.و...........شرح این هجران و این سوز جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
در ضمن ما قبول داریم شما عارفیدولی با تمام وجود داد میزنم من خودم را هیچ نمی دانم در ضمن بازم میگم که عاشقانه فکر کردن عاشقانه عمل کردن دلالت بر عرفان نیست اگر دوست دارید بیشتر توضیح بدم به من ایمیل بزن تا براتون توضیح بدم
ایها القوم الذی فی المدرسه.....کل ما حصلتموه وسوسه
لا طریق الی الوصول الا العجز....................
ضمنا از خانم آنی بی ادعا با تمام وجود متشکرم جواب زیباشون خیلی برام قابل استفاده بود
در ضمن در حدیثی از حضرت محمد ص است که بعضی اشعار حکمتند و بعضی کلمات سحر کننده و بالعکس